به گزارش مشرق، پرویز امینی تحلیگر مسائل سیاسی در یادداشتی در کانال شخصی خود در تلگرام نوشت: به نظر میرسد زمان برای تحلیل انتخابات را باید به روزهای آینده موکول کرد اما داشتن یک «توصیف» کلان از انتخابات با اعلام نتایج معقولتر و شدنیتر است.
انتخابات هفتم اسفند مانند مولودی است که در جهان سیاست ایران پا به عرصه حیات گذاشت و بنابراین نیازمند نام گذاری است. اما نتایج انتخابات به صورتی است که دادن یک نام کلی برای پیروزی بخشی از بازیگران و یا شکست برای سایر بازیگران دشوار است. این وضعیت با دورههایی مثل مجلس ششم که پیروزی اصلاحطلبان و شکست راستگرایان گرایان نامگذاری شد و یا مجالس هفتم و هشتم و نهم که پیروزی اصولگرایان و شکست اصلاحطلبان نامگذاری شد، متفاوت است چرا که عموم بازیگران البته با شدت و ضعف متفاوت، دارای کامیابیها و ناکامیهایی به صورت توأمان بودهاند.
اصولگرایان در تهران در برابر رقبای خود شکست سنگینی خوردهاند اما در بیشتر حوزههای غیر از تهران، از اصلاحطلبان پیشی گرفتهاند. حتی در کلان شهرهایی مثل قم و مشهد و کرج، صاحب پیروزی حداکثری و مطلق مثل تهران برای اصلاحطلبان شدند و در بخشهایی نیز مثل اصفهان، 50 درصد کرسیها را از آن خود کردند. نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی به شکلی است که هیچ جریانی چهره غالب ندارد یا حداقل، منسوبین به دولت و اصلاحات، چهره غالب در آن ندارند.
فهرست هاشمی در انتخابات خبرگان تهران وضع بهتری نسبت به رقیب خود دارد اما جامعه مدرسین در کلیت کشور شرایط بهتری از فهرست هاشمی در انتخابات خبرگان داشته است و سهمش در ترکیب نهایی مجلس قویتر است. هاشمی در تحقق برخی اهداف خود در ارتباط با رقبا (روحانی) و مخالفین (یزدی و مصباح) موفق بوده است اما در تحقق یکی از اهداف مهمش یعنی راه پیدا نکردن برجستهترین مخالفش به مجلس خبرگان یعنی جناب جنتی ناموفق بوده است.
لاریجانی از یک سو در میان منتخبین است و پیروز است اما از سویی دوم شدن در شهر قم به عنوان رئیس مجلس و لیدر یک جریان سیاسی، طعم این پیروزی را تلخ کرده است. بخشهایی از هم طیفان وی حتی در تهران و در ائتلاف با اصلاحطلبان وارد مجلس شدهاند و برخی دیگر در سایر نقاط کشور نتوانستند رأی بیاورند. روحانی نیز با این که توانست رأی خوبی برای ورود به مجلس خبرگان بدست بیاورد، اما قرار داشتن در رتبهای پایینتر از هاشمی و خصوصا امامی کاشانی، این پیروزی را تضعیف کرده است.
با این حال، سهمها از شکست و پیروزی یکسان نیست و متفاوت است. هاشمی و جامعه مدرسین در معدل شکست و پیروزیهایشان، پیروزیهایشان غلبه دارد. اصولگرایان و اصلاحطلبان میانگین متوسطی در شکستها و پیروزیها دارند و کسی بر دیگری غلبه محسوسی ندارد. اگرچه «احساس» شکست و پیروزی در آنها به سبب نتایج انتخابات تهران، متفاوت است و اصلاحطلبان بیشتر احساس پیروزی دارند.
این انتخابات برای روحانی و جریانش دستاوردی نداشت. نه مجلسی همسو با دولت شکل گرفته است و نه رتبه سوم انتخابات خبرگان برای وی دستاوردی محسوب میشود. اما لاریجانی تنها بازیگری است که سهم ناکامیهایش از کامیابیهایش بیشتر است. البته مزیت لابی در طیف لاریجانی و نیز بدون اکثریت لازم بودن جریانات دیگر در انتخابات، شانس او برای ریاست آینده مجلس، نسبت به دیگران را، افزایش خواهد داد. اگرچه ممکن است محدودیتهای بیشتری نسبت به مجلس نهم پیدا کند.
انتخابات هفتم اسفند مانند مولودی است که در جهان سیاست ایران پا به عرصه حیات گذاشت و بنابراین نیازمند نام گذاری است. اما نتایج انتخابات به صورتی است که دادن یک نام کلی برای پیروزی بخشی از بازیگران و یا شکست برای سایر بازیگران دشوار است. این وضعیت با دورههایی مثل مجلس ششم که پیروزی اصلاحطلبان و شکست راستگرایان گرایان نامگذاری شد و یا مجالس هفتم و هشتم و نهم که پیروزی اصولگرایان و شکست اصلاحطلبان نامگذاری شد، متفاوت است چرا که عموم بازیگران البته با شدت و ضعف متفاوت، دارای کامیابیها و ناکامیهایی به صورت توأمان بودهاند.
اصولگرایان در تهران در برابر رقبای خود شکست سنگینی خوردهاند اما در بیشتر حوزههای غیر از تهران، از اصلاحطلبان پیشی گرفتهاند. حتی در کلان شهرهایی مثل قم و مشهد و کرج، صاحب پیروزی حداکثری و مطلق مثل تهران برای اصلاحطلبان شدند و در بخشهایی نیز مثل اصفهان، 50 درصد کرسیها را از آن خود کردند. نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی به شکلی است که هیچ جریانی چهره غالب ندارد یا حداقل، منسوبین به دولت و اصلاحات، چهره غالب در آن ندارند.
فهرست هاشمی در انتخابات خبرگان تهران وضع بهتری نسبت به رقیب خود دارد اما جامعه مدرسین در کلیت کشور شرایط بهتری از فهرست هاشمی در انتخابات خبرگان داشته است و سهمش در ترکیب نهایی مجلس قویتر است. هاشمی در تحقق برخی اهداف خود در ارتباط با رقبا (روحانی) و مخالفین (یزدی و مصباح) موفق بوده است اما در تحقق یکی از اهداف مهمش یعنی راه پیدا نکردن برجستهترین مخالفش به مجلس خبرگان یعنی جناب جنتی ناموفق بوده است.
لاریجانی از یک سو در میان منتخبین است و پیروز است اما از سویی دوم شدن در شهر قم به عنوان رئیس مجلس و لیدر یک جریان سیاسی، طعم این پیروزی را تلخ کرده است. بخشهایی از هم طیفان وی حتی در تهران و در ائتلاف با اصلاحطلبان وارد مجلس شدهاند و برخی دیگر در سایر نقاط کشور نتوانستند رأی بیاورند. روحانی نیز با این که توانست رأی خوبی برای ورود به مجلس خبرگان بدست بیاورد، اما قرار داشتن در رتبهای پایینتر از هاشمی و خصوصا امامی کاشانی، این پیروزی را تضعیف کرده است.
با این حال، سهمها از شکست و پیروزی یکسان نیست و متفاوت است. هاشمی و جامعه مدرسین در معدل شکست و پیروزیهایشان، پیروزیهایشان غلبه دارد. اصولگرایان و اصلاحطلبان میانگین متوسطی در شکستها و پیروزیها دارند و کسی بر دیگری غلبه محسوسی ندارد. اگرچه «احساس» شکست و پیروزی در آنها به سبب نتایج انتخابات تهران، متفاوت است و اصلاحطلبان بیشتر احساس پیروزی دارند.
این انتخابات برای روحانی و جریانش دستاوردی نداشت. نه مجلسی همسو با دولت شکل گرفته است و نه رتبه سوم انتخابات خبرگان برای وی دستاوردی محسوب میشود. اما لاریجانی تنها بازیگری است که سهم ناکامیهایش از کامیابیهایش بیشتر است. البته مزیت لابی در طیف لاریجانی و نیز بدون اکثریت لازم بودن جریانات دیگر در انتخابات، شانس او برای ریاست آینده مجلس، نسبت به دیگران را، افزایش خواهد داد. اگرچه ممکن است محدودیتهای بیشتری نسبت به مجلس نهم پیدا کند.