2 سال پس از وعده دولت هنوز یک ریال یارانه به تولید پرداخت نشده
2 سال پس از وعده رئیس جمهور برای پرداخت یارانه و حمایت از تولید، دولت پرونده این وعده را بسته است.
روزنامه شهروند با انتشار گزارشی نوشت: دو سال و نیم پیش بود که رئیس جمهوری وعده داد تا مشکل تولید کشور را حل و صنایع و تولید را از رکود خارج کند و یارانهای از محل هدفمندی به تولید کنندگان بدهد که افزایش قیمت حاملهای انرژی را جبران کند. رئیس دولت یازدهم آن روزها در رقابتهای انتخاباتی، قولهایی برای حمایت از تولید و حل مشکل نقدینگی صنعت به ویژه صنایع کوچک و متوسط و پرداخت یارانه را سر میداد، اما پس از گذشت بیش از 2 سال از روی کار آمدن دولت یازدهم خبری از پرداخت یارانه به تولید نیست. از عدم پرداخت یارانه نقدی که بگذریم، سهم صنعت از بودجههای سنواتی در 2 سال گذشته هر سال کموکمتر شده است.
در حالی ابتدای سال 93 قرار بود 5 هزار میلیارد تومان به بخش تولید اختصاص یابد که با ارزیابی یارانهها و کمبود بودجه، این میزان به 1200 میلیارد تومان کاهش یافت و نهایتاً به خاطر کمبود منابع این رقم به صفر رسید و یارانهای به بخش تولید تعلق نگرفت. اما در لایحه بودجه سال 94 وضع به شکل دیگری رقم خورد و سهم تولید از هدفمندی یارانهها در این لایحه 5200 میلیارد تومان در نظر گرفته شد. یارانهای که صرفاً برای بخش تولید نبود و براساس قانون قرار بود که بهبود حمل و نقل عمومی و بهینهسازی مصرف انرژی در واحدهای تولیدی، خدماتی و مسکونی و جلوگیری از آلودگی محیط زیست نیز از محل این ردیف بودجهای صورت گیرد. هر چند از همان ابتدا اختصاص چنین یارانه اندکی به بخش تولید مورد انتقاد قرار گرفت، ولی دولت در نهایت همین رقم را نیز پرداخت نکرد و آن گونه که فعالان اقتصادی میگویند تاکنون مبلغی اختصاص نیافته است.
روغنی گلپایگانی، رئیس کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی ایران که کمبود نقدینگی را یکی از مشکلات اصلی در صنعت میداند، اظهار کرد: با توجه به این که بانکها به روش انقباضی حرکت میکنند، پولی در واحدهای تولیدی تزریق نمیشود، ولی یارانه تولید میتوانست بسیار کمک حال صنایع باشد.
دستیار ارشد سازمان سیا دنبال مبادله علمی در ایران بود؟!
شبکه بیبیسی اذعان کرد رئیس موسسه IIE که در پوشش تحقیقاتی و علمی به ایران سفر کرد همکار ارشد رئیس سازمان سیا بوده است.
وبسایت بیبیسی با اشاره به اعتراضها در ایران علیه سفر آلن گودمن نوشت: سفر گروهی از نمایندگان موسسه آموزش بینالمللی و نمایندگان ارشد آموزش عالی آمریکا اواخر خردادماه گذشته انجام شد. زمینه این سفر «گسترش گفتوگوهای آموزشی و علمی» و افزایش «همکاریهای دانشگاهی» دو کشور عنوان شده بود. سرپرست گروه دکتر آلن گودمن، رئیس موسسه آموزش بینالمللی (IIE) بود که همراه دو نفر دیگر از اعضای این موسسه و 5 نفر از 5 دانشگاه آمریکا به ایران سفر کرد. این گروه از 11 دانشگاه و 2 موسسه تحقیقاتی ایران در تهران، اصفهان و شیراز دیدن کردند.
بیبیسی نوشت: دکتر گودمن رئیس و مدیرعامل موسسه آموزش بینالمللی است. این موسسه در سال 1919 تاسیس شده و موسسهای «مستقل، خصوصی و غیرانتفاعی» تعریف شده است. این موسسه خود را یکی از موسسات پیشروی دنیا در «مبادلات انسانی و فکری» اعلام کرده که هدفش اجرای برنامههایی برای «پیشرفت آموزش دانشجویان و متخصصان در تمام زمینهها» است.
بیبیسی ادامه میدهد: آقای گودمن پیش از این استاد و رئیس دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج واشنگتن بوده و چندین کتاب در زمینه روابط بینالملل نوشته است. او هماهنگ کننده جلسات و تنظیمکننده گزارشهای رئیس سازمان سیا و همچنین دستیار ویژه مدیر مرکز ملی ارزیابیهای امور خارجه، یکی از دفاتر تحقیقاتی سیا، در زمان ریاستجمهوری جیمی کارتر بوده است. تحلیلگران مرکز ملی ارزیابیهای امور خارجه، اطلاعات را در موضوعات مختلف گردآوری و ساماندهی میکنند تا تصمیمگیرندگان براساس آن بتوانند بهتر سیاستگذاری کرده و تصمیم بگیرند.
آقای گودمن پس از سفر به ایران در بیانیهای نوشته بود: «دیپلماسی آموزشی خط مقدم گشودن باب گفتوگو بین دو کشور است که اغلب پیش از آنکه روابط دیپلماتیک کامل برقرار شود آغاز میشود.
پیروزی 0/7 درصدی و کاهش 5 درصدی رأی روحانی در تهران
روحانی چگونه بازی انتخابات را واگذار کرد و خطر سقوط در سال 96 جدی شده است؟ خبرگزاری دانشجو با طرح این پرسش نوشت: روحانی در میان منتخبین مردم تهران اول نشد؛ دوم هم نشد! او بعد از آیتالله امامی کاشانی در جایگاه سوم ایستاد و این بار حتی از تکرار رکورد ناپلئونی سال 92 در تهران بازماند.
انتخابات هفتم اسفند را میتوان یک «انتخابات زودهنگام» برای روحانی دانست، او این شانس را داشت تا پیش از خرداد 96، یک بار دیگر خود را در معرض آرای مردم قرار دهد. روحانی در جایگاه سوم ایستاد. مردی که سه سال پیش و تنها با سیصد هزار رأی بیشتر و کسب 50 به علاوه هفت دهم درصد آرا توانست به عنوان رئیس جمهور برگزیده شود، این بار حتی از تکرار همان رکورد هم در تهران بازماند. انتخابات حاوی پیامهای روشنی برای روحانی بود، شاید به همین خاطر او در میان خودروسازان گفت: «انتخابات بسیار «معناداری» در ایران انجام شد، آرای مردم صدها جلد کتاب حرف و سخن و رهنمود برای همه ما دارد.»
خبرگزاری دانشجو مینویسد: در خبرگان تهران، آرای آیتالله امامی کاشانی بیشتر از روحانی بود؛ آیتالله دوستداشتنی تهرانیها که در تمام این سالها با خطبههای اخلاقیاش در نماز جمعه شناخته میشود، توانست از آقای رئیس جمهور پیشی بگیرد، او نه تبلیغات خاصی کرد، نه تریبون آنچنانی در اختیار داشت. مقایسه شود با روحانی، مردی که نه تنها خود مجری انتخابات بود، بلکه از حمایت یک لشگر رسانه و روزنامه و تبلیغاتچی داخلی و خارجی و یک دوجین سلبریتی هم برخوردار بود.
مجموع آرای مأخوذه در انتخابات مجلس خبرگان حوزه انتخابی تهران آمار 4/178/524 نفر شرکتکننده را نشان میدهد، که تنها تعداد 2/238/166 نفر نام حسن روحانی را روی برگه نوشته بودند، و 1/940/358 نفر به او رأی نداده بودند. نباید فراموش کرد روحانی هم در لیست جامعتین، و هم در لیست هاشمی به صورت مشترک حضور داشت، این یعنی بخشی از جریان اصولگرا نیز به واسطه تعلقات سنتی به جامعتین، به ایشان هم رأی دادند. این که چه میزان از همین آرا به خاطر حمایت جامعتین، و چه میزان به خاطر حمایت هاشمی و رسانهها است، میتواند محل مناقشه قرار گیرد، با این همه بررسی برگزیدگان انتخابات در سایر حوزههای انتخاباتی نشان میدهد، اکثریت قاطع نمایندگان مردم در مجلس خبرگان آینده از حمایت جامعتین برخوردار بودند.
خبرگزاری دانشجو با اشاره به کاهش 5 درصدی آرای روحانی در تهران و در مقایسه با سال 92 مینویسد: بررسی گرایشات سیاسی منتخبین مردم در شهرها و حوزههای انتخابی گوناگون در سراسر کشور نیز نشان میدهد، اعتدالگرایان در اقلیت مطلق قرار دارند. آنها تنها توانستهاند 5 درصد کرسیهای مجلس را به خود اختصاص دهند، حتی اگر قرار باشد تعداد منتخبین اصلاحطلب را نیز از سراسر کشور به این آمار اضافه کنیم، باز هم از عدد منتخبین منتقد دولت و اصولگرایان که حدودش نیمی از کرسیها را در اختیار دارند کمتر خواهد شد.
این میزان قابل مقایسه با نتایج انتخابات مجلس ششم است که آن زمان (سال 1378) 220 نماینده اصلاحطلب و همسو با دولت اصلاحات انتخاب شدند.
شرکت آلمانی با وجود برجام در معرض مجازاتهای تحریمی آمریکا هستند
یک روزنامه آلمانی اعلام کرد به خاطر ماندگاری تحریم پس از توافق برجام، همچنان معامله شرکتهای آلمانی با ایران مشکل است.
فرانکفورتر الگماینه سایتونگ نوشت: شرکتهای آلمانی به دنبال معامله با ایرانند اما با مشکل تسهیلات اعتباری بانکی و همچنین فشار آمریکا روبهرو هستند.
این روزنامه افزود: معامله با ایران پس از برجام به کندی پیش میرود وبا اینکه شرکتهای آلمانی امیدوار بودند که معاملات چند میلیاردی داشته باشند و صادرات به ایران 25 درصد رشد کند، اما آنها با مشکل صدور مجوز از سوی اداره فدرال اقتصاد و کنترل صادراتی (BAFA) مواجه هستند که هنوز برای خیلی از صادرات حساس، مجوز صادر نکرده است.
«آرنولد والراف» رییس بافا، افزایش صادرات نه تنها به صنایع آلمان بلکه به تسهیلات اعتباری بانکی نیز بستگی دارد. رئیس بافا میگوید: بانکهای آلمانی در رابطه با ارایه تسهیلات اعتباری برای صادرات به ایران خویشتنداری از خود نشان میدهند و میتوان حدس زد که بسیاری از موسسههای مالی آلمانی که به طور گسترده در آمریکا کار میکنند، نمیخواهند فعالیتشان در این کشور به خطر بیافتد. وی یادآور شد که در سالهای گذشته بانکهای آلمانی به خاطر معاملات با ایران از سوی دولت آمریکا جریمه شدهاند.
روزنامه آلمانی مینویسد: مشکل دیگر بر سر راه شرکتهای آلمانی، اداره بافا است که باید دو منظوره بودن کالاهای صادراتی به ایران را بررسی کند. از زمان لغو تحریمها یعنی از یک ماه پیش، حدودا بیش از 24 درخواست مجوز برای کالاهای صادراتی دو منظوره به بافا ارائه شده است. برای صادرات کالاهای دو منظوره به ایران، این نمایندگان کشورهای 5+1 هستند که تصمیم میگیرند.
در پایان این مقاله آمده است: انجام معاملات به حل شدن مشکل تسهیلات اعتباری و اینکه ایران چقدر سریع میتواند به داراییهای مسدود شده خود در خارج از کشور دست پیدا کند، بستگی خواهد داشت.
در غوغای سرگرمیهای سیاسی دولت نقدینگی هزار هزار میلیارد تومان شد
رقم نقدینگی از مرز هزار هزار میلیارد تومان گذشت. آیا رئیس جمهور از خطر نهفته در این افزایش خبر دارد و آیا مشاوران خبرها و چشماندازها را به اطلاع روحانی میرسانند.
روزنامه جوان در این باره خاطرنشان کرد: هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی، حدود 550 هزار میلیارد تومان بدهی دولتی، باز نشدن یک السی از سوی بانکهای خارجی همه و همه نشان از ناکارآمدی سیاستهای پولی و جمعآوری نقدینگی در سیستم بانکی بوده که به مدد نرخ سود حبس شدن بیآنکه اتفاقی مثبت در جریان تولید و اشتغال رخ دهد، سودهای کاذب بین سپردهگذاران و صاحبان بانکها تقسیم شد.
آیا رئیس جمهور خبر دارد که نقدینگی هزار هزار میلیارد تومان و بلکه بیشتر از کجا آمده است و چه تبعاتی را به همراه خواهد داشت. این افزایش 100 درصدی نقدینگی در دو سال و آن هم در این حجم موجی خطرناک است که صدای آن از هم اکنون به گوش میرسد و کسی که خود را به نشنیدن میزند بسیار ساده یا بیتعهد به خود و ملت است؛ اقدامی عجیب و خطرناک که سرگرمیهای سیاسی و حرفهای دلخوش کننده دقیقاً به مصداق انحراف افکار عمومی باعث شده به آن بیتوجه باشیم و عجیب آنکه اقتصاددانان دولتی و تئوریسینهای اقتصادی همچنان واضحات را به رئیس جمهوری کشور اعلام نمیکنند و بحران بازار پولی را به ایشان گزارش نمیدهند.
محض یادآوری به اقتصاددانان دولت که طی دو سال گذشته تمام تمرکز خود را بر سیاستهای پولی بنا کردهاند و گزارشی به رئیس جمهور محترم ندادهاند به اطلاع میرساند:
- این نقدینگی حاصل دلارهای نیامدهای است که تبدیل به ریال شد.
- این نقدینگی نتیجه سود بانکهایی است که از ترس ایجاد تحرک در بازارها و البته با لابی قدرتمند بانکها سرمایهها را در بانکها حبس کرد.
- این نقدینگی حاصل فعالیت مؤسسات غیرمجازی است که گفته میشود هنوز هم حدود 100 هزار میلیارد تومان از نقدینگی خلق شده را در آمارها ندیدهاید.
- این نقدینگی حاصل خط اعتباری بانک مرکزی برای بانکها و به خصوص بانکهای دولتی است.
- این نقدینگی حاصل طرح فروش خودروهای قسطی برای نجات نرخ رشد و در قالب طرح خروج از رکود است و همه موارد پیش گفته به معنای طوفانی خطرناک و جدی در آینده اقتصاد کشور است که نمیتوان آثار آن را با فروش خودروهای شاسی بلند و یل عظیم بیکار گرفت. نمیتوان حتی با سودهای کاغذی در شرکتهای اقماری بانکها مانع آن شد.
آقای روحانی! شما خوب میدانید که قفل شدن این حجم منابع به طور موقت ترمز تورم را کشیده است و لابد بهتر میفهمید که این حجم نقدینگی در حالی که فقط 20 درصد آن به تولید روانه شده، یعنی چه؟!
هر چند که افزایش بدهیهای دولتی به سیستم بانکی خود لابد زبان خیلیها را بسته است، اما صدای طوفانی که در راه است را بشنوید و هر چه زودتر نظام بانکی را ساماندهی کنید و کمتر به صدای دارندگان بانکها و صاحبان ذینفعآنها توجه کنید.
2 سال پس از وعده رئیس جمهور برای پرداخت یارانه و حمایت از تولید، دولت پرونده این وعده را بسته است.
روزنامه شهروند با انتشار گزارشی نوشت: دو سال و نیم پیش بود که رئیس جمهوری وعده داد تا مشکل تولید کشور را حل و صنایع و تولید را از رکود خارج کند و یارانهای از محل هدفمندی به تولید کنندگان بدهد که افزایش قیمت حاملهای انرژی را جبران کند. رئیس دولت یازدهم آن روزها در رقابتهای انتخاباتی، قولهایی برای حمایت از تولید و حل مشکل نقدینگی صنعت به ویژه صنایع کوچک و متوسط و پرداخت یارانه را سر میداد، اما پس از گذشت بیش از 2 سال از روی کار آمدن دولت یازدهم خبری از پرداخت یارانه به تولید نیست. از عدم پرداخت یارانه نقدی که بگذریم، سهم صنعت از بودجههای سنواتی در 2 سال گذشته هر سال کموکمتر شده است.
در حالی ابتدای سال 93 قرار بود 5 هزار میلیارد تومان به بخش تولید اختصاص یابد که با ارزیابی یارانهها و کمبود بودجه، این میزان به 1200 میلیارد تومان کاهش یافت و نهایتاً به خاطر کمبود منابع این رقم به صفر رسید و یارانهای به بخش تولید تعلق نگرفت. اما در لایحه بودجه سال 94 وضع به شکل دیگری رقم خورد و سهم تولید از هدفمندی یارانهها در این لایحه 5200 میلیارد تومان در نظر گرفته شد. یارانهای که صرفاً برای بخش تولید نبود و براساس قانون قرار بود که بهبود حمل و نقل عمومی و بهینهسازی مصرف انرژی در واحدهای تولیدی، خدماتی و مسکونی و جلوگیری از آلودگی محیط زیست نیز از محل این ردیف بودجهای صورت گیرد. هر چند از همان ابتدا اختصاص چنین یارانه اندکی به بخش تولید مورد انتقاد قرار گرفت، ولی دولت در نهایت همین رقم را نیز پرداخت نکرد و آن گونه که فعالان اقتصادی میگویند تاکنون مبلغی اختصاص نیافته است.
روغنی گلپایگانی، رئیس کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی ایران که کمبود نقدینگی را یکی از مشکلات اصلی در صنعت میداند، اظهار کرد: با توجه به این که بانکها به روش انقباضی حرکت میکنند، پولی در واحدهای تولیدی تزریق نمیشود، ولی یارانه تولید میتوانست بسیار کمک حال صنایع باشد.
دستیار ارشد سازمان سیا دنبال مبادله علمی در ایران بود؟!
شبکه بیبیسی اذعان کرد رئیس موسسه IIE که در پوشش تحقیقاتی و علمی به ایران سفر کرد همکار ارشد رئیس سازمان سیا بوده است.
وبسایت بیبیسی با اشاره به اعتراضها در ایران علیه سفر آلن گودمن نوشت: سفر گروهی از نمایندگان موسسه آموزش بینالمللی و نمایندگان ارشد آموزش عالی آمریکا اواخر خردادماه گذشته انجام شد. زمینه این سفر «گسترش گفتوگوهای آموزشی و علمی» و افزایش «همکاریهای دانشگاهی» دو کشور عنوان شده بود. سرپرست گروه دکتر آلن گودمن، رئیس موسسه آموزش بینالمللی (IIE) بود که همراه دو نفر دیگر از اعضای این موسسه و 5 نفر از 5 دانشگاه آمریکا به ایران سفر کرد. این گروه از 11 دانشگاه و 2 موسسه تحقیقاتی ایران در تهران، اصفهان و شیراز دیدن کردند.
بیبیسی نوشت: دکتر گودمن رئیس و مدیرعامل موسسه آموزش بینالمللی است. این موسسه در سال 1919 تاسیس شده و موسسهای «مستقل، خصوصی و غیرانتفاعی» تعریف شده است. این موسسه خود را یکی از موسسات پیشروی دنیا در «مبادلات انسانی و فکری» اعلام کرده که هدفش اجرای برنامههایی برای «پیشرفت آموزش دانشجویان و متخصصان در تمام زمینهها» است.
بیبیسی ادامه میدهد: آقای گودمن پیش از این استاد و رئیس دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج واشنگتن بوده و چندین کتاب در زمینه روابط بینالملل نوشته است. او هماهنگ کننده جلسات و تنظیمکننده گزارشهای رئیس سازمان سیا و همچنین دستیار ویژه مدیر مرکز ملی ارزیابیهای امور خارجه، یکی از دفاتر تحقیقاتی سیا، در زمان ریاستجمهوری جیمی کارتر بوده است. تحلیلگران مرکز ملی ارزیابیهای امور خارجه، اطلاعات را در موضوعات مختلف گردآوری و ساماندهی میکنند تا تصمیمگیرندگان براساس آن بتوانند بهتر سیاستگذاری کرده و تصمیم بگیرند.
آقای گودمن پس از سفر به ایران در بیانیهای نوشته بود: «دیپلماسی آموزشی خط مقدم گشودن باب گفتوگو بین دو کشور است که اغلب پیش از آنکه روابط دیپلماتیک کامل برقرار شود آغاز میشود.
پیروزی 0/7 درصدی و کاهش 5 درصدی رأی روحانی در تهران
روحانی چگونه بازی انتخابات را واگذار کرد و خطر سقوط در سال 96 جدی شده است؟ خبرگزاری دانشجو با طرح این پرسش نوشت: روحانی در میان منتخبین مردم تهران اول نشد؛ دوم هم نشد! او بعد از آیتالله امامی کاشانی در جایگاه سوم ایستاد و این بار حتی از تکرار رکورد ناپلئونی سال 92 در تهران بازماند.
انتخابات هفتم اسفند را میتوان یک «انتخابات زودهنگام» برای روحانی دانست، او این شانس را داشت تا پیش از خرداد 96، یک بار دیگر خود را در معرض آرای مردم قرار دهد. روحانی در جایگاه سوم ایستاد. مردی که سه سال پیش و تنها با سیصد هزار رأی بیشتر و کسب 50 به علاوه هفت دهم درصد آرا توانست به عنوان رئیس جمهور برگزیده شود، این بار حتی از تکرار همان رکورد هم در تهران بازماند. انتخابات حاوی پیامهای روشنی برای روحانی بود، شاید به همین خاطر او در میان خودروسازان گفت: «انتخابات بسیار «معناداری» در ایران انجام شد، آرای مردم صدها جلد کتاب حرف و سخن و رهنمود برای همه ما دارد.»
خبرگزاری دانشجو مینویسد: در خبرگان تهران، آرای آیتالله امامی کاشانی بیشتر از روحانی بود؛ آیتالله دوستداشتنی تهرانیها که در تمام این سالها با خطبههای اخلاقیاش در نماز جمعه شناخته میشود، توانست از آقای رئیس جمهور پیشی بگیرد، او نه تبلیغات خاصی کرد، نه تریبون آنچنانی در اختیار داشت. مقایسه شود با روحانی، مردی که نه تنها خود مجری انتخابات بود، بلکه از حمایت یک لشگر رسانه و روزنامه و تبلیغاتچی داخلی و خارجی و یک دوجین سلبریتی هم برخوردار بود.
مجموع آرای مأخوذه در انتخابات مجلس خبرگان حوزه انتخابی تهران آمار 4/178/524 نفر شرکتکننده را نشان میدهد، که تنها تعداد 2/238/166 نفر نام حسن روحانی را روی برگه نوشته بودند، و 1/940/358 نفر به او رأی نداده بودند. نباید فراموش کرد روحانی هم در لیست جامعتین، و هم در لیست هاشمی به صورت مشترک حضور داشت، این یعنی بخشی از جریان اصولگرا نیز به واسطه تعلقات سنتی به جامعتین، به ایشان هم رأی دادند. این که چه میزان از همین آرا به خاطر حمایت جامعتین، و چه میزان به خاطر حمایت هاشمی و رسانهها است، میتواند محل مناقشه قرار گیرد، با این همه بررسی برگزیدگان انتخابات در سایر حوزههای انتخاباتی نشان میدهد، اکثریت قاطع نمایندگان مردم در مجلس خبرگان آینده از حمایت جامعتین برخوردار بودند.
خبرگزاری دانشجو با اشاره به کاهش 5 درصدی آرای روحانی در تهران و در مقایسه با سال 92 مینویسد: بررسی گرایشات سیاسی منتخبین مردم در شهرها و حوزههای انتخابی گوناگون در سراسر کشور نیز نشان میدهد، اعتدالگرایان در اقلیت مطلق قرار دارند. آنها تنها توانستهاند 5 درصد کرسیهای مجلس را به خود اختصاص دهند، حتی اگر قرار باشد تعداد منتخبین اصلاحطلب را نیز از سراسر کشور به این آمار اضافه کنیم، باز هم از عدد منتخبین منتقد دولت و اصولگرایان که حدودش نیمی از کرسیها را در اختیار دارند کمتر خواهد شد.
این میزان قابل مقایسه با نتایج انتخابات مجلس ششم است که آن زمان (سال 1378) 220 نماینده اصلاحطلب و همسو با دولت اصلاحات انتخاب شدند.
شرکت آلمانی با وجود برجام در معرض مجازاتهای تحریمی آمریکا هستند
یک روزنامه آلمانی اعلام کرد به خاطر ماندگاری تحریم پس از توافق برجام، همچنان معامله شرکتهای آلمانی با ایران مشکل است.
فرانکفورتر الگماینه سایتونگ نوشت: شرکتهای آلمانی به دنبال معامله با ایرانند اما با مشکل تسهیلات اعتباری بانکی و همچنین فشار آمریکا روبهرو هستند.
این روزنامه افزود: معامله با ایران پس از برجام به کندی پیش میرود وبا اینکه شرکتهای آلمانی امیدوار بودند که معاملات چند میلیاردی داشته باشند و صادرات به ایران 25 درصد رشد کند، اما آنها با مشکل صدور مجوز از سوی اداره فدرال اقتصاد و کنترل صادراتی (BAFA) مواجه هستند که هنوز برای خیلی از صادرات حساس، مجوز صادر نکرده است.
«آرنولد والراف» رییس بافا، افزایش صادرات نه تنها به صنایع آلمان بلکه به تسهیلات اعتباری بانکی نیز بستگی دارد. رئیس بافا میگوید: بانکهای آلمانی در رابطه با ارایه تسهیلات اعتباری برای صادرات به ایران خویشتنداری از خود نشان میدهند و میتوان حدس زد که بسیاری از موسسههای مالی آلمانی که به طور گسترده در آمریکا کار میکنند، نمیخواهند فعالیتشان در این کشور به خطر بیافتد. وی یادآور شد که در سالهای گذشته بانکهای آلمانی به خاطر معاملات با ایران از سوی دولت آمریکا جریمه شدهاند.
روزنامه آلمانی مینویسد: مشکل دیگر بر سر راه شرکتهای آلمانی، اداره بافا است که باید دو منظوره بودن کالاهای صادراتی به ایران را بررسی کند. از زمان لغو تحریمها یعنی از یک ماه پیش، حدودا بیش از 24 درخواست مجوز برای کالاهای صادراتی دو منظوره به بافا ارائه شده است. برای صادرات کالاهای دو منظوره به ایران، این نمایندگان کشورهای 5+1 هستند که تصمیم میگیرند.
در پایان این مقاله آمده است: انجام معاملات به حل شدن مشکل تسهیلات اعتباری و اینکه ایران چقدر سریع میتواند به داراییهای مسدود شده خود در خارج از کشور دست پیدا کند، بستگی خواهد داشت.
در غوغای سرگرمیهای سیاسی دولت نقدینگی هزار هزار میلیارد تومان شد
رقم نقدینگی از مرز هزار هزار میلیارد تومان گذشت. آیا رئیس جمهور از خطر نهفته در این افزایش خبر دارد و آیا مشاوران خبرها و چشماندازها را به اطلاع روحانی میرسانند.
روزنامه جوان در این باره خاطرنشان کرد: هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی، حدود 550 هزار میلیارد تومان بدهی دولتی، باز نشدن یک السی از سوی بانکهای خارجی همه و همه نشان از ناکارآمدی سیاستهای پولی و جمعآوری نقدینگی در سیستم بانکی بوده که به مدد نرخ سود حبس شدن بیآنکه اتفاقی مثبت در جریان تولید و اشتغال رخ دهد، سودهای کاذب بین سپردهگذاران و صاحبان بانکها تقسیم شد.
آیا رئیس جمهور خبر دارد که نقدینگی هزار هزار میلیارد تومان و بلکه بیشتر از کجا آمده است و چه تبعاتی را به همراه خواهد داشت. این افزایش 100 درصدی نقدینگی در دو سال و آن هم در این حجم موجی خطرناک است که صدای آن از هم اکنون به گوش میرسد و کسی که خود را به نشنیدن میزند بسیار ساده یا بیتعهد به خود و ملت است؛ اقدامی عجیب و خطرناک که سرگرمیهای سیاسی و حرفهای دلخوش کننده دقیقاً به مصداق انحراف افکار عمومی باعث شده به آن بیتوجه باشیم و عجیب آنکه اقتصاددانان دولتی و تئوریسینهای اقتصادی همچنان واضحات را به رئیس جمهوری کشور اعلام نمیکنند و بحران بازار پولی را به ایشان گزارش نمیدهند.
محض یادآوری به اقتصاددانان دولت که طی دو سال گذشته تمام تمرکز خود را بر سیاستهای پولی بنا کردهاند و گزارشی به رئیس جمهور محترم ندادهاند به اطلاع میرساند:
- این نقدینگی حاصل دلارهای نیامدهای است که تبدیل به ریال شد.
- این نقدینگی نتیجه سود بانکهایی است که از ترس ایجاد تحرک در بازارها و البته با لابی قدرتمند بانکها سرمایهها را در بانکها حبس کرد.
- این نقدینگی حاصل فعالیت مؤسسات غیرمجازی است که گفته میشود هنوز هم حدود 100 هزار میلیارد تومان از نقدینگی خلق شده را در آمارها ندیدهاید.
- این نقدینگی حاصل خط اعتباری بانک مرکزی برای بانکها و به خصوص بانکهای دولتی است.
- این نقدینگی حاصل طرح فروش خودروهای قسطی برای نجات نرخ رشد و در قالب طرح خروج از رکود است و همه موارد پیش گفته به معنای طوفانی خطرناک و جدی در آینده اقتصاد کشور است که نمیتوان آثار آن را با فروش خودروهای شاسی بلند و یل عظیم بیکار گرفت. نمیتوان حتی با سودهای کاغذی در شرکتهای اقماری بانکها مانع آن شد.
آقای روحانی! شما خوب میدانید که قفل شدن این حجم منابع به طور موقت ترمز تورم را کشیده است و لابد بهتر میفهمید که این حجم نقدینگی در حالی که فقط 20 درصد آن به تولید روانه شده، یعنی چه؟!
هر چند که افزایش بدهیهای دولتی به سیستم بانکی خود لابد زبان خیلیها را بسته است، اما صدای طوفانی که در راه است را بشنوید و هر چه زودتر نظام بانکی را ساماندهی کنید و کمتر به صدای دارندگان بانکها و صاحبان ذینفعآنها توجه کنید.
این قضیه لابد پیش از مسائل مربوط به آب و محیط زیست یا اشتغال اقتصاد یک کشور را به زانو درمیآورد.