به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان نوشت:
1- میگویند یکی از نامزدها در میتینگ انتخاباتی خود و در میان مردمی که برای شنیدن نظرات وی و آشنایی با برنامههای او جمع شده بودند، میگفت: ایها الناس! بدانید و آگاه باشید که اگر مرا انتخاب کنید همه توان و امکانات خود را برای مبارزه با امپریالیسم، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم، لیبرالیسم، مدرنیسم و... به کار میگیرم.
پیرمردی از وسط جمعیت گفت؛ از میان
این همه ایسم که ردیف کردهای و نمیدانم چیست، لطفاً برای رماتیسم بنده هم فکری
بکنید که مدتی است بدجوری اذیتم میکند و امانم را بریده است!
در انتخابات جمعه گذشته اگرچه برخلاف
ادعای پر سر و صدای مجموعه موسوم به کارگزاران و اصلاحات و اعتدال، تاکنون و در
پایان مرحله اول، اصولگرایان در مقیاس سراسر کشور حائز اکثریت نامزدهای راه یافته
به خانه ملت هستند ولی مجموعه سه ضلعی یاد شده نیز در مجلس دهم از اقلیت قابل
توجهی برخوردار شدهاند که به گفته خود آنان، بیرون از انتظارشان بود. دراینباره
طی چند روز گذشته، یادداشتها و گزارشهای مستندی داشتهایم و یادداشت پیش روی نگاهی
گذرا و از زاویهای دیگر به همان ماجراست.
2- آرای بیش از 60 درصدی مردم قبل از آن که به این یا آن جناح و سلیقه سیاسی تعلق داشته باشد، رأی قاطع به جمهوری اسلامی ایران و نشانهای بیتردید از باور عمیق ملت به نظام برخاسته از انقلاب اسلامی و سلامت انتخابات است. چرا که تمامی شرکتکنندگان در انتخابات روز جمعه، نامزدهای مورد نظر خود را با این پیشفرض که قرار است در بستر اصول و ساختار قانونی نظام انجام وظیفه کنند، برگزیده و به خانه ملت فرستادهاند؛ بنابراین توهم پراکنی دشمنان بیرونی که اصرار دارند انتخابات روز جمعه را دوقطبی طرفداران و مخالفان نظام! قلمداد کنند، فقط یک آرزوی بارها بر زمینمانده است.
3- رأی مردم به شماری از نمایندگان معرفیشده از سوی مجموعه سهضلعی موسوم به کارگزاران، اصلاحات و اعتدال برخلاف ادعای برخی از مدعیان اصلاحات، نهفقط از پیروزی این جریان در انتخابات یاد شده، حکایت نمیکند بلکه بهوضوح حاکی از شکست قطعی رویکردی است که این جریان طی دو دهه گذشته دنبال کرده بود. با این توضیح که مدعیان اصلاحات - و نه همه اصلاحطلبان - بعد از تجربه چند شکست و بنبست پیدرپی، به نقطه کنونی که تسلیم شدن در برابر نظام و تن دادن به راهکارها و ساختار قانونی آن است، رسیدهاند.
این جریان در مجلس ششم که علاوه بر دولت اصلاحات، اکثریت قاطع مجلس شورای اسلامی را نیز در اختیار داشت - 220 نماینده از 297 نماینده- برای تغییر رفتار و ساختار نظام خیز برداشت و با تصویب چند لایحه مغایر با قانون اساسی که از سوی دولت وقت ارائهشده بود و تصویب چند طرح همسو با لوایح مورداشاره، خواسته نامشروع و غیرقانونی خود را دنبال کرد و هنگامیکه با دیوار پرصلابت قانون اساسی و حمایت تودههای میلیونی از آن روبرو شد، جمعی از نمایندگان و تعدادی از دولتمردان وقت در اقدامی هنجارشکنانه و با سمتوسوی جلب حمایتهای بیرونی دست به تحصن و سپس استعفاء یعنی «خروج از حاکمیت» زدند که با بیاعتنایی مردم و نظام روبرو شد.
این جریان در فتنه 88 که تحت مدیریت آشکار و بیپرده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس تدارک شده بود، خروج علیه حاکمیت را کلید زدند و تا آنجا پیش رفتند که نتانیاهو به صراحت اعلام کرد «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند»! جریان یاد شده از نصب مدال وطنفروشی بر سینه خود نیز احساس شرم نکرد و نهایتاً با حماسه بینظیر 9 دی، بار دیگر به تاریکخانه رفت.
جماعت مدعی اصلاحات در ادامه خیانتهای
قبلی و در حالی که تعدادی از مسئولان دولتی اصلاحطلب و نمایندگان مدعی اصلاحات مجلس
ششم به آمریکا و اروپا پناهنده شده بودند، دست به خیانت دیگری زد و شرکت در
انتخابات مجلس نهم را تحریم کرد...
نامه به مقامات آمریکایی برای تشدید
تحریمها علیه ایران، نامه به بشار اسد در اعتراض به ایستادگی دولت وی در برابر
غرب و با تأکید بر حمایت از معارضان - تروریستهای تکفیری -
و دهها خیانت ریزودرشت دیگر این
جریان که تمامی آنها مستند و غیرقابلانکار است، بماند!
جماعت مدعی اصلاحات با حضور در
انتخابات هفتم اسفند، بر این واقعیت بارها به اثبات رسیده اعتراف کردهاند که چارهای
جز تن دادن به اصول و مبانی نظام و تسلیم در برابر ساختار و راهکارهای قانونی آن ندارند.
آیا، این رویکرد، یک پیروزی بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران و تودههای چند دهمیلیونی وفادار به اصول و مبانی نظام تلقی نمیشود؟
4- رأی بخشی از مردم به نامزدهای معرفیشده از سوی طیف مورداشارهرا تنها میتوان در حد و اندازه «چک وعدهدار» تلقی کرد زیرا مروری گذرا به این وعدهها، نشان میدهد که بیشترین آنها از نوع «وعدههای نسیه» است و به «چکهای وعدهدار» شبیه است و فقط هنگامی دارای ارزش خواهد بود که در زمان و تاریخ مندرج در چک، قابلیت نقد شدن داشته باشد و در غیر این صورت برگههای خالی از اعتبار خواهند بود. بخوانید!
5- دولت محترم طی
نزدیک به 3 سالی که از عمر آن میگذرد در تحقق بسیاری از وعدههایی که به مردم
داده است، ناکام بوده است و این ناکامی از سوی برخی طرفداران و حامیان پر و پا قرص
دولت نیز با ارائه دلایل فراوان مورد تائید قرارگرفته و میگیرد.
قرار بود علاوه بر چرخ سانتریفیوژها،
چرخ معیشت مردم نیز به چرخش درآید ولی امروزه نزدیک به 12 هزار سانتریفیوژ از چرخش
افتادهاند و چرخ معیشت مردم نیز به عقب چرخیده است، وعده صادرات 100 میلیارد
دلاری دادهشده بود که این روزها رقم بالا و نگرانکننده واردات غیرضروری و قاچاق
کالا بیداد میکند؛
قول مقابله با بیکاری و اشتغالزایی دادهشده
بود که امروزه به قول وزیر کار، هر 5 دقیقه یک ایرانی بیکار میشود.
قرار بود کشاورزی رونقی چشمگیر پیدا کند ولی این روزها، شاهد ورشکستگی کشاورزان و واردات بیرویه و قاچاق محصولات کشاورزی هستیم. گفتهشده بود سهم قابل توجهی از منابع حاصل از آزاد شدن حاملهای انرژی به بخش تولید اختصاص داده میشود که تاکنون به اذعان وزیر محترم صنعت حتی یک ریال هم به بخش تولید پرداختنشده است.
قرار بود با رکود مقابله شود و اکنون
به اعتراف اقتصاددانان حامی دولت و نامه 4 وزیر ذیربط کابینه، رکود نهادینهشده و
در آستانه تبدیل به بحران است.
آقای رئیسجمهور گفته بود ملاک تورم
جیب مردم است و حالا بهوضوح میتوان دید که گرانی بیداد میکند و...
بنابراین به آسانی میتوان نتیجه گرفت
که سابقه طیف مزبور نمیتواند عامل و علت رأی مردم به تعدادی از
نامزدهای سه ضلعی مورداشاره باشد.
6- دولت محترم و مجموعه اصلاحطلبان و کارگزاران در تبلیغات انتخاباتی، بیشترین و اصلیترین برگ برنده خود را روی «برجام» و «فرجام» آن متمرکز کرده بودند اما چگونه؟
در تبلیغات انتخاباتی طیف مورداشاره از برجام با عنوان «فتحالفتوح»! بزرگترین دستاورد تاریخ انقلاب! معجزه قرن! برتر از فتح خرمشهر، تسلیم قدرتهای بزرگ در مقابل ایران! آغاز گشایش اقتصادی! و شکوفایی علمی! و... یاد میشد و با حمله به منتقدان و ناسزاگویی به آنان در جاده یکطرفه دستاوردهای خیالی برجام تختهگاز میرفتند! و مدعی بودند که آثار و برکات و دستاوردهای خیرهکننده برجام در آیندهای نزدیک برای همگان قابلدرک و مشاهده است. ولی با توجه به ماهیت و ساختار برجام بیآنکه قصد نادیده گرفتن تلاش طاقتفرسا و قابلتقدیر تیم محترم مذاکرهکننده در میان باشد، بدیهی بود که این تبلیغات فراتر از واقعیات و بزرگنماییهای بیمحتوا درباره دستاوردهای برجام دوام چندانی نخواهد داشت و عهدشکنی حریف در انجام تعهداتی که برعهده داشت به زودی از پرده بیرون خواهد افتاد؛ امروزه میبینیم که چنین شده است و سؤال این است که چرا دستاندرکاران محترم، بعد از پایان انتخابات زبان به بیان واقعیات گشوده و از برخی نافرجامیهای برجام خبر میدهند.
آقای صالحی میگوید «غرب در اجرای برخی تعهدات برجام تأخیر دارد»! و «رفع تحریم به موجب توافق» را از مصادیق این تأخیر برمیشمارد! و تأکید میکند که بانکهای اروپایی به تحریمهای خود پایان ندادهاند. سوئیفت همچنان بسته است. آقای ظریف میگوید «آمریکا باید تعدادی از تحریمها را روی کاغذ لغو میکرد که انجام دادهاند (!) اما این یک روند است و باید ببینیم آنچه در روی کاغذ لغو کردهاند در عمل هم تحریمها برداشته میشود»؟ و...
7- دراینباره گفتنیهای دیگری نیز هست ولی آنچه با جرأت میتوان گفت این که رأی بخشی از مردم شریف کشورمان به نامزدهای معرفیشده از سوی سه ضلعی مورداشاره شبیه چک وعدهدار است که نقد شدن آن در گرو تحقق وعدههایی است که در تبلیغات انتخاباتی به آنان دادهشده است. آنهم وعدههایی که به مشکلات پیشروی آنان نظیر رکود، بیکاری، گرانی و... مربوط است و نه ادعاهای تعریف نشدهای نظیر توسعه سیاسی! و...