به گزارش مشرق، هادی محمدی تحلیلگر مسایل بین الملل نوشت:
در بین انبوهی از اخبار و گزارشهای یک هفته گذشته، 12 خبر رسانهای به دلیل ویژگیهایی که در بر دارند و به واسطه نوع تحولات غرب آسیا و شمال افریقا، در پیوند با یکدیگر پیامهای هشداری را منتقل میکنند و برخی گمانهزنیها را قوت میبخشند. اگر این پازلهای خبری، به یک رخداد جنگی و امنیتی منتهی شوند، پیامدهای آن بر سیر تحولات، نظام منطقهای، موقعیت بازیگران، آثار خود را بجای میگذارند.
از آنجا که در برآوردهای نظامی نمیتوان یک احتمال ضعیف را نیز نادیده گرفت، توجه به این علائم خبری، حتی اگر به گمانهزنیهای احتمالی منجر نشود، خالی از لطف و فایده نخواهد بود. این اختبار و گزارهها به شرح زیر میباشند:
1- سه فروند هواپیمای بی 52 آمریکایی در چند روز گذشته در یک پایگاه نظامی در اسپانیا مستقر شدهاند که برخی گزارشهای دیگر تاکید دارند که این هواپیماها، حامل بمبهای تاکتیکی هستهای هستند. برخی گزارش ها این خبر را با مانورهای ناتو در اروپا مرتبط می دانند.
2- رئیس ستاد ارتشهای امریکا، برای دومین بار در یک سال گذشته از رژیم صهیونیستی دیدار و با مقامات عالی رتبه گفتوگو کرده است. اینگونه دیدارها معمولا در سال حداکثر یکبار انجام میشده و برخی آن را با رزمایش مشترک آمریکا- اسرائیل در جنوب فلسطین اشغالی مرتبط میدانند.
3- در برآوردهای نظامی ارتش صهیونیستی، به شکل تکراری و بدون توجیه بر روی توان موشکی حزباله لبنان متمرکز شده است و آن را با قدرت موشکی کشورهای جهان مقایسه کردهاند. برخی این گزارشهای را با سخنرانی سید حسن نصراله در مورد مخازن آمونیاک در شهر حیفا مرتبط دانستهاند.
4- سرهنگ سرگون روسی که مسئول اطلاعات در ارتش روسیه که در نیروی هوایی این کشور نیز مسئولیت داشته و برای ماموریت سری به لبنان سفر کرده بود، در بیروت به قتل رسیده است.
5- سایت شناخته شده دبکا، از حمله قریبالوقوع اسرائیل، مصر، فرانسه و ایتالیا به لیبی سخن میگوید اخبار دیگری نیز از اعزام نیروی ایتالیا و برخی کشورهای اروپایی به لیبی حکایت دارند و بر آمادگی امریکا و برخی کشورهای غربی برای عملیات هوایی در لیبی تاکید میکنند.
6- رزمایش نظامی مشترک امریکا و اسرائیل در جنوب فلسطین اشغالی با کمترین پوشش خبری به پایان رسید.
7- رزمایش نظامی دریایی مصر- فرانسه با استفاده از سلاحهای تاکتیکی هستهای در مدیترانه انجام گرفت.
8- اخبار ماهوارهای روسیه از تحرک و جابجایی مشکوک ارتش دوم ترکیه (به استعداد یکصد هزار نفر) به سمت مرزهای جنوبی این کشور سخن میگویند. برخی این جابجایی را با درگیریهای ارتش ترکیه و کردها در استانهای جنوبی مرتبط میدانند.
9- عربستان و شورای همکاری در مواضع جدید خود حزباله را تروریست قلمداد کرده و سفرهای علنی متقابل بین عربستان و رژیم صهیونیستی در دو هفته اخیر انجام شده است. ضمنا عربستان سلاحهای خریداری شده با نام هدیه به ارتش لبنان را که لغو کرده، دراختیار ارتش خود قرار خواهد داد. مشاور ولیعهد امارات گفته است، عربستان قصد دارد میلیشیای سعد حریری را بزودی مسلح کند.
10- رئیس موساد رژیم صهیونیستی پس از بازگشت از سفر چند روز قبل از آمریکا، اخبار ویژهای را به نتانیاهو منتقل کرده است که به مفاد این اخبار اشارهای نشده است.
11- از سوی برخی مقامات امریکایی و توسط برخی منابع لبنانی که با آنها در ارتباط هستند، تاکید شده است که اسرائیل قصد حمله نظامی به لبنان را دارد.
12- حملات هوایی محدود چهار هواپیمای سعودی به مواضع داعش در استان رقه سوریه در دو روز گذشته انجام شده و مقامات پنتاگون از آغاز حمله هوایی برای آزادسازی موصل خبر دادهاند و عملیات زمینی را منوط به درخواست العبادی کردهاند.
- برداشت و گمانهزنیها:
* اگر کانونهای بحرانی در غرب آسیا و شمال افریقا را، لیبی، لبنان، سوریه و عراق و یمن بدانیم، باید تاکید کرد که در لیبی، سوریه و عراق، امریکا در شرایط ویژه و بنبست به سر میبرد و برای متوقف کردن روندهای مدیریت نشده از سوی آمریکا، نیازمند یک اقدام فوری است. فعال شدن داعش در لیبی و مزمن شدن بحران امنیتی در این کشور که ادامه وضعیت فعلی را برای غرب غیر ممکن میکند، اولین احتمال را در لیبی برای یک رخداد جدید جنگی، نشان میدهد. از آنجا که امریکا تمایل به جنگ زمینی در لیبی ندارد و تعداد کمی از کشورهای اروپایی برای اعزام محدود نیروی ویژه خود اعلام آمادگی کردهاند، هرگونه رخداد جنگی از سوی غرب به معنای ریشهدار شدن بحران و گسترش جریانهای تکفیری در لیبی خواهد شد. خصوصا اینکه حملات هوایی قادر به یکسرهسازی جنگ بر روی زمین نیستند. آنچه این احتمال را با سوال مواجه میکند، سخن از بکارگیری بمبهای تاکتیکی هستهای است.
* مهمترین چالش مشترک امریکا و اسرائیل که اکنون، رژیمهای مرتجع و در راس آن عربستان نیز بدان پیوستهاند و آن را اولویت پس از برجام هستهای با ایران قرار دادهاند، حزب اله لبنان میباشد. در جنگ 33 روزه، سال 2006 یکی از ناکامیهای ارتش صهیونیستی، عدم دسترسی به رهبران و فرماندهان ارشد نظامی حزب اله بود و در عین حال که از برخی بمبهای بزرگ استفاده شد و ویرانیهای گستردهای در ضاحیه بوجود آوردند، نتیجهای بدست نیامد. امروز حزباله یکی از عوامل شکست راهبرد آمریکا، اسرائیل و ارتجاع عرب در سوریه بشمار میرود و انتقام از آن موضوع پنهانی نمیباشد. نکته مهم برای این احتمال و حمله به حزباله لبنان این است که هر اقدام هوایی خارجی باید با یک فشار داخلی و موثر همراه شود که به معنی این است که یا طرفداران سعد حریری باید به شکل جدی مسلح شوند و یا، مسیرهای لازم برای ورود تروریستهای سوریه به لبنان فراهم شود. علائم موجود در مواضع سعد حریری چنین گواهی نمیکند که آمادگی تدارک جنگ در داخل لبنان باشد ولی حضور سعد حریری در لبنان، پس از سالها دوری از این کشور محل سوال است! اگر سخن ولید جنبلاط را که گفته بود قرار است در عرسال یک پایگاه نظامی دریایی ساخته شود را جدی بگیریم، به معنی این است که بر روی ظرفیت تروریستهای النصره و داعش در عرسال محاسباتی انجام شده است. پذیرش احتمال حمله به حزباله در لبنان با وجود قرائن قابل قبول، قدری با تردید روبرو است، چرا که هشدار بمب هستهای سید حسن نصراله که با هدف قرار گرفتن مخازن آمونیاک در حیفا محقق میشود، صهیونیستها و یا امریکاییها را محتاط خواهد کرد.
کانون فعال بعدی سوریه است که دیپلماسی پیچیده نظامی و سیاسی روسیه و سوریه، ایران و مقاومت، محدودترین گزینه های ممکن برای شکل دادن به منطقه امن در شمال سوریه را با سوال مواجه کرده است. آیا طرح های عملیاتی اسراییلی برای بمباران کاخ بشار اشد با بمب های تاکتیکی هسته ای، راهبردی برای تغییر صورت مسئله در بحران سوریه است؟
* آیا پلان بی ( Plan B ) که جان کری برای پس از شکست آتش بس مطرح کرده، در سوریه اجرا میشود و یا در لبنان؟! آیا خط قرمز اعلام کردن روسها که در یک ماه اخیر دو بار تکرار شده و اسد، نظام سوریه و تمامیت ارضی را خط قرمز روسیه میداند، پاسخ به یک راهبرد جنگی در سوریه است؟ با همه قرائن موجودی که ممکن است احتمال جنگ بزرگ در سوریه را قوت بخشد، ولی سوالهای مهم دیگری نیز وجود دارد. اگر واکنش روسها در قبال هرگونه حمله هوایی را نادیده بگیریم، با کدام نیروی زمینی قرار است معادله فعلی در سوریه به نفع امریکا و حامیان تروریسم تغییر کند؟!
* در عراق، شرایط در یک فشار زمانی قرار گرفته و اگر ائتلاف امریکایی برای موصل آماده نشود، ابتکار عمل میدان را عراقیها و حشدالشعبی به طور کامل بدست میگیرند و فلسفه هدایت داعش به اشغال استانهای عراق، بینتیجه خواهد ماند. آیا باید بپذیریم که امریکا قصد حمله جدی به داعش در موصل و فلوجه را دارد و یا اهداف بزرگتری در عراق دنبال میکند که حضور بی- 52 را توجیه میکند؟!
بدیهی است که چنین گمانهزنی در اهداف وسیعتر در عراق به معنی ورود آمریکا به یک جنگ بزرگ و ویرانگر است و تقریبا هیچ نشانهای از این رویکرد برای امریکا در عراق وجود ندارد. اگر این احتمال ضعیف باشد، آیا امریکا با اشغال موصل بدنبال تجزیه عراق به شکل اجباری و بکارگیری مستقیم قدرت است؟ این احتمال با جدی گرفتن جابجایی ارتش دوم ترکیه شاید قابل توجیه باشد ولی این رویکرد هم به معنا ساکت نماندن ایران در قبال مداخله نظامی مستقیم ترکیه و حمله گسترده امریکا در عراق خواهد بود که بازیگران دیگر را نیز به این درگیری و جغرافیای آن خواهد افزود.
* آخرین گمانهزنی از این رخدادها این است که آمریکا در قبال راهبردهای تهاجمی روسیه، بدنبال چینش ابزارهای استراتژیک خود در مرزهای غربی و جنوبی روسیه است تا ضریب مهار و امکانپذیری آن را افزایش دهد. اگر بیمیلی امریکا در ورود به یک جنگ بزرگ و پر هزینه را جدی بگیریم، راهبرد فعلی آمریکا با تکیه بر مجموعهای از تدابیر و اقدامات، از جابجایی جنگ افزارها و مهمات راهبردی، ائتلاف سازیها، جنگهای نیابتی و فرسایشی و امثال آن، قابل توجیه است تا رفتار و راهبردهای روسیه را مدیریت نماید.
به نظر میرسد، قرائن تکمیلی در زمان کوتاهی در آینده، روشن خواهد کرد که کدامیک از احتمالات مطرح شده، در کانونهای بحرانی منطقهای به وقوع خواهد پیوست. بدیهی است که هر یک از احتمالات یاد شده نیازمند سناریو، برنامه و تدبیر همه جانبه خواهد بود و هر یک از این گمانهزنیها، کارکرد و بازتاب ویژهای در بر خواهد داشت.