به گزارش مشرق، حضرت زهرا(س) در نزد مسلمانان برترین و والامقامترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار است. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این دسته از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما مضمونی واحد دارند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (ص) میفرمایند: «فاطمه سرور زنان جهانیان است».
اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی شده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثالزدنی بوده و از زنان برتر جهان معرفی شده است، اما ایشان برگزیده زنان عصر خویش بوده است در حالی که علوّ مقام حضرت زهرا (س) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نیست و در تمامی اعصار جریان دارد.
آنچه در ادامه میخوانیم به بررسی و تبیین فرموده حضرت رسول(ص) مبنی بر «سیدة النساء العالمین» میپردازد که از کتاب «دانشنامه فاطمی» تحت نظر آیتالله علیاکبر رشاد انتخاب شده است.
پس از آنکه دستگاه خلافت، فدک را مصادره کرد، برای رویارویی جدی آن حضرت با نظام حاکم، زمینه مناسب فراهم شد. به تصریح منابع تاریخی، به ویژه منابع اهل سنت فدک در زمان حیات پیامبر (ص) و بر اساس دستور الهی به اعطای حقوق نزدیکان (ذیالقربی) به فاطمه (س) واگذار، و ملک مسلم او شد. ولی دستگاه خلافت، به بهانه نفی ارثگذاری انبیا آن را مصادره کرد و با وجود دلایل منطقی و روشن آن حضرت از بازگرداندن آن خودداری ورزید. حضرت فاطمه (س) اعتراض کرد و در مسجد به ایراد خطبه و روشنگری سیاسی پرداخت و تا پایان عمر کوتاهش با خلیفه سازش نکرد.
ویژگیهای خطبه، این خطبه، که به خطبه فدکیه مشهور شده است، با توجه به اوضاع آن زمان و عملکرد حضرت از جهات گوناگون اهمیت دارد، از جمله:
شهامت و اقتدار روحی: آن حضرت هنگامی در مسجد سخنرانی کرد که مسأله حکومت از نظر بسیاری از افراد تمام شده بود. سرکوب جدی مخالفان اولیه، جرأت مخالفت را از دیگران گرفته و همین، عامل بسیار مهمی بود برای حمایت نکردن مردم از علی (ع). بنابر این، سخنان بسیار صریح و بیباکانه حضرت فاطمه (س) که با وجود تألمات روحی ناشی از رحلت رسول اکرم (ص) در نهایت صلابت ایراد شد نشاندهنده اقتدار روحی ایشان و شهامت در برابر خطر انحراف در حکومت اسلامی است.
دانش و بصیرت: توجه به مسائل بنیادین درباره توحید، نبوت، امامت و فلسفه احکام، بیانگر قدرت علمی آن حضرت است. شیوه سخن گفتن آن حضرت و مطرح ساختن مسائل تاریخی و اجتماعی نیز گویای بصیرت ایشان در شناخت مخاطب، اشراف بر فراز و نشیبهای تاریخی و سیاسی در آستانه بعثت و پس از آن، شناخت گروههای اجتماعی است. از این رو، در هر بند از خطبه، با مخاطب قرار دادن برخی از این گروهها و اتخاذ روشی متناسب و لحنی خاص، بیشترین تأثیر را بر مخاطب خود گذاشته است.
توجه به مسائل بنیادین: مهمترین بخش خطبه حضرت تبیین جایگاه امامت و آگاه کردن مردم از آن بود. آن حضرت در دفاع از علی (ع) هر چند شخصیت و جایگاه ایشان را به زیبایی ترسیم کرده و تلویحاً مقایسه دیگران را با او بیمعنا دانسته است؛ اما در این راه، به جای نگرش فردی و شخصی که ممکن بود حمایت زنی از همسرش تلقی شود، تعابیر عامتری به کار برده و اصل امامت اهل بیت (ع) و لزوم اطاعت از آنان را مطرح کرده و فرموده است: «اطاعت از ما موجب انتظام جامعه میشود و امامت ما موجب مصونیت از پراکندگی است» به این ترتیب، ایشان امامت را نه تلاشی برای رقابت و دستیابی به قدرت، که به عنوان مهمترین نیاز بشر، پس از خاتمیت، مطرح نمود. خلیفه در همان مجلس، در پاسخ به حضرت فاطمه (س) همه سخنان و دعاوی اصلی ایشان را، که درباره امامت و خلافت بود، نشنیده گرفت و کوشید قضیه را شخصی وانمود کند و توجه مردم را از خلافت، به مسأله فدک معطوف سازد.
وی در پایان مجلس، به نوعی، حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) را تهدید و به ایشان اهانت کرد و کوشید مجلس و مخاطبانش را مدیریت کند، اما موفق نشد.
واکنشها در برابر خطبه و تأثیرات آن
خلیفه مصمم بود از همه معارضان، به هر نحو ممکن، بیعت بگیرد و موقعیت خویش را تثبیت کند و در این راه حتی از هجوم به خانه فاطمه (س) و تهدید اهل خانه او نیز ابا نداشت بنابر این، از هر اقدامی که در تأئید حق اهل بیت (ع) مؤثر بود اجتناب میکرد و به قول ابنفارقی (مدرس مدرسه بغداد)، دقیقاً متوجه بود که مسأله فدک نه دعوای شخصی و حقوقی، که نماد و زمینه طرح یک مسأله سیاسی بسیار مهم، یعنی ولایت و امامت، بود. از این رو از واگذاری فدک به حضرت خودداری کرد تا مبادا تایید صحت این ادعای حضرت فاطمه (س) زمینه را برای طرح ادعای بزرگتر وی فراهم آورد.
ایراد این خطبه نیز خلیفه را به تغییر مشی وا نداشت و تحول اساسی فوری در روند انحرافی جامعه آن روزگار پدید نیاورد. با این حال، نباید از آثار بلندمدت این سخنرانی در ساختار اندیشه دینی و نگرش سیاسی و اجتماعی در جامعه اسلامی غفلت نمود. اهمیت آن، هنگامی آشکارتر میشود که بسیاری از عالمان اهل سنت که متوجه بحران مشروعیت و خلافت در تقابل با حضرت فاطمه (س) و اندیشههای ایشان بودند بسیار کوشیدهاند از یک سو در ثبت و ضبط رویدادهای تاریخی، این تنشها را بسیار کوچک و جزئی نشان دهند؛ از این رو، بسیاری به نقل دقیق حوادثی چون ماجرای فدک، حمله به خانه حضرت فاطمه (س) و آسیبرساندن به ایشان و قهر بانوی اسلام با خلیفه، و ماجرای شهادت و دفن شبانه او نپرداختند و از سوی دیگر با انکار عصمت حضرت فاطمه (س)و به طور کلی با نهادینه کردن نظریه عصمت جماعت به جای عصمت فرد سعی کردند برای خلافت، اعتبار و مشروعیت جعل کنند.
مبارزه منفی
حرکت بعدی حضرت فاطمه (س) در برابر جریان انحرافی خلافت، آشکار کردن ماتم و سوگ و اشک، برای بیان نارضایی و خشم بود ایشان از رحلت پیامبر اکرم (ص) عزادار بود و حوادث بعدی نیز بر اندوهشان افزود؛ حوادثی چون هجوم به خانه حضرت برای بیعت اجباری گرفتن از حضرت علی (ع) و گشودن اجباری در خانه و جراحت حضرت فاطمه (س) و سقط فرزندش در پی این رخدادها، گریهها و شکوههای ایشان به طور معناداری شدت یافت. در لابهلای این شِکوهها، جملاتی از ایشان نقل شده که حاکی از نارضایی آن حضرت که نارضاییاش معادل نارضایی و خشم پیامبر و خدا بود. از این رویدادهای آن روز جامعه و خطر از دست رفتن دستاوردهای پیامبر اکرم (ص) و نادیده گرفتن وصایای ایشان است این نالهها به حدی بود که نگرانی دستگاه حاکم و اعتراض برخی از مردم را در پی داشت و حضرت را ناگزیر کرد روزها از شهر خارج شود و بیرون از مدینه، از جمله کنار مزار شهدای احد، به ابراز اندوه و شکوه بپردازد. واکنش جامعه آن روز به این گریهها، روشن میسازد که مردم به خوبی متوجه معنای روشن اقدام آن حضرت شدند.
آخرین تلاش
حضرت فاطمه (س) پس از گذران دوران محنت و جراحت در بستر بیماری افتاد، اما از اعتراض دست برنداشت. لذا، هنگام عیادت زنان مدینه از حضرت به شِکوه از شوهران آنان پرداخت و آن مردان را نکوهش کرد و همچنین تقاضای ملاقات خلیفه و همراه او را، که برای دلجویی آمده بودند، رد کرد و فقط با خواست حضرت علی (ع) آن دو را به حضور پذیرفت و نارضایتی خود را بیان داشت. آخرین تلاش هدفمند فاطمه (س) وصیتش به حضرت علی (ع) بود. او وصیت کرد که شب هنگام دفن شود و مدفنش پنهان بماند. منابع روایی و تاریخی به دفن شبانه حضرت فاطمه (س) و نبودن خلیفه در این مراسم تصریح کردهاند این حرکت، واکنشهایی میان مردم آن زمان و حتی در دورههای بعد در پی داشت. به گونهای که برخی علت آن را از امامان جویا میشدند تردید در محل قبر حضرت فاطمه (س) عامل القای سؤالی بزرگ درباره چرایی این وصیت است و کسانی که در پی پاسخاند، در مییابند که حضرت نمیخواست کسانی که در زمان حیاتش به ایشان ستم کردند و اسباب خشم و قهرش را که برابر خشم و قهر خدا و پیامبرش بود فراهم آوردند، بر جنازهاش حاضر شوند. آنها میخواستند با حضور بر جنازه حضرت زهرا(س) به آنچه روی داده بود، فیصله دهند.
اهمیت این موضوع وقتی آشکارتر میشود که برخی از تاریخ نویسان برخلاف حقایق مسلم تاریخی، مدعی شدهاند حضرت علی(ع) چنین کاری را نه به دلیل وصیت فاطمه زهرا(س) که بنا بر نظر شخصی خود انجام داده است یا حتی ادعا کردهاند خلیفه شخصاً بر پیکر حضرت فاطمه(س) نماز گزارد. برخی از علمای اهل سنت نیز در دورههای بعد برای معتبر نمایاندن این نقل نادرست، در احکام فقهی به همین قول نادرست استناد کردهاند که البته دانشمندان شیعه به آن پاسخ دادهاند.
اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی شده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثالزدنی بوده و از زنان برتر جهان معرفی شده است، اما ایشان برگزیده زنان عصر خویش بوده است در حالی که علوّ مقام حضرت زهرا (س) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نیست و در تمامی اعصار جریان دارد.
آنچه در ادامه میخوانیم به بررسی و تبیین فرموده حضرت رسول(ص) مبنی بر «سیدة النساء العالمین» میپردازد که از کتاب «دانشنامه فاطمی» تحت نظر آیتالله علیاکبر رشاد انتخاب شده است.
پس از آنکه دستگاه خلافت، فدک را مصادره کرد، برای رویارویی جدی آن حضرت با نظام حاکم، زمینه مناسب فراهم شد. به تصریح منابع تاریخی، به ویژه منابع اهل سنت فدک در زمان حیات پیامبر (ص) و بر اساس دستور الهی به اعطای حقوق نزدیکان (ذیالقربی) به فاطمه (س) واگذار، و ملک مسلم او شد. ولی دستگاه خلافت، به بهانه نفی ارثگذاری انبیا آن را مصادره کرد و با وجود دلایل منطقی و روشن آن حضرت از بازگرداندن آن خودداری ورزید. حضرت فاطمه (س) اعتراض کرد و در مسجد به ایراد خطبه و روشنگری سیاسی پرداخت و تا پایان عمر کوتاهش با خلیفه سازش نکرد.
ویژگیهای خطبه، این خطبه، که به خطبه فدکیه مشهور شده است، با توجه به اوضاع آن زمان و عملکرد حضرت از جهات گوناگون اهمیت دارد، از جمله:
شهامت و اقتدار روحی: آن حضرت هنگامی در مسجد سخنرانی کرد که مسأله حکومت از نظر بسیاری از افراد تمام شده بود. سرکوب جدی مخالفان اولیه، جرأت مخالفت را از دیگران گرفته و همین، عامل بسیار مهمی بود برای حمایت نکردن مردم از علی (ع). بنابر این، سخنان بسیار صریح و بیباکانه حضرت فاطمه (س) که با وجود تألمات روحی ناشی از رحلت رسول اکرم (ص) در نهایت صلابت ایراد شد نشاندهنده اقتدار روحی ایشان و شهامت در برابر خطر انحراف در حکومت اسلامی است.
دانش و بصیرت: توجه به مسائل بنیادین درباره توحید، نبوت، امامت و فلسفه احکام، بیانگر قدرت علمی آن حضرت است. شیوه سخن گفتن آن حضرت و مطرح ساختن مسائل تاریخی و اجتماعی نیز گویای بصیرت ایشان در شناخت مخاطب، اشراف بر فراز و نشیبهای تاریخی و سیاسی در آستانه بعثت و پس از آن، شناخت گروههای اجتماعی است. از این رو، در هر بند از خطبه، با مخاطب قرار دادن برخی از این گروهها و اتخاذ روشی متناسب و لحنی خاص، بیشترین تأثیر را بر مخاطب خود گذاشته است.
توجه به مسائل بنیادین: مهمترین بخش خطبه حضرت تبیین جایگاه امامت و آگاه کردن مردم از آن بود. آن حضرت در دفاع از علی (ع) هر چند شخصیت و جایگاه ایشان را به زیبایی ترسیم کرده و تلویحاً مقایسه دیگران را با او بیمعنا دانسته است؛ اما در این راه، به جای نگرش فردی و شخصی که ممکن بود حمایت زنی از همسرش تلقی شود، تعابیر عامتری به کار برده و اصل امامت اهل بیت (ع) و لزوم اطاعت از آنان را مطرح کرده و فرموده است: «اطاعت از ما موجب انتظام جامعه میشود و امامت ما موجب مصونیت از پراکندگی است» به این ترتیب، ایشان امامت را نه تلاشی برای رقابت و دستیابی به قدرت، که به عنوان مهمترین نیاز بشر، پس از خاتمیت، مطرح نمود. خلیفه در همان مجلس، در پاسخ به حضرت فاطمه (س) همه سخنان و دعاوی اصلی ایشان را، که درباره امامت و خلافت بود، نشنیده گرفت و کوشید قضیه را شخصی وانمود کند و توجه مردم را از خلافت، به مسأله فدک معطوف سازد.
وی در پایان مجلس، به نوعی، حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) را تهدید و به ایشان اهانت کرد و کوشید مجلس و مخاطبانش را مدیریت کند، اما موفق نشد.
واکنشها در برابر خطبه و تأثیرات آن
خلیفه مصمم بود از همه معارضان، به هر نحو ممکن، بیعت بگیرد و موقعیت خویش را تثبیت کند و در این راه حتی از هجوم به خانه فاطمه (س) و تهدید اهل خانه او نیز ابا نداشت بنابر این، از هر اقدامی که در تأئید حق اهل بیت (ع) مؤثر بود اجتناب میکرد و به قول ابنفارقی (مدرس مدرسه بغداد)، دقیقاً متوجه بود که مسأله فدک نه دعوای شخصی و حقوقی، که نماد و زمینه طرح یک مسأله سیاسی بسیار مهم، یعنی ولایت و امامت، بود. از این رو از واگذاری فدک به حضرت خودداری کرد تا مبادا تایید صحت این ادعای حضرت فاطمه (س) زمینه را برای طرح ادعای بزرگتر وی فراهم آورد.
ایراد این خطبه نیز خلیفه را به تغییر مشی وا نداشت و تحول اساسی فوری در روند انحرافی جامعه آن روزگار پدید نیاورد. با این حال، نباید از آثار بلندمدت این سخنرانی در ساختار اندیشه دینی و نگرش سیاسی و اجتماعی در جامعه اسلامی غفلت نمود. اهمیت آن، هنگامی آشکارتر میشود که بسیاری از عالمان اهل سنت که متوجه بحران مشروعیت و خلافت در تقابل با حضرت فاطمه (س) و اندیشههای ایشان بودند بسیار کوشیدهاند از یک سو در ثبت و ضبط رویدادهای تاریخی، این تنشها را بسیار کوچک و جزئی نشان دهند؛ از این رو، بسیاری به نقل دقیق حوادثی چون ماجرای فدک، حمله به خانه حضرت فاطمه (س) و آسیبرساندن به ایشان و قهر بانوی اسلام با خلیفه، و ماجرای شهادت و دفن شبانه او نپرداختند و از سوی دیگر با انکار عصمت حضرت فاطمه (س)و به طور کلی با نهادینه کردن نظریه عصمت جماعت به جای عصمت فرد سعی کردند برای خلافت، اعتبار و مشروعیت جعل کنند.
مبارزه منفی
حرکت بعدی حضرت فاطمه (س) در برابر جریان انحرافی خلافت، آشکار کردن ماتم و سوگ و اشک، برای بیان نارضایی و خشم بود ایشان از رحلت پیامبر اکرم (ص) عزادار بود و حوادث بعدی نیز بر اندوهشان افزود؛ حوادثی چون هجوم به خانه حضرت برای بیعت اجباری گرفتن از حضرت علی (ع) و گشودن اجباری در خانه و جراحت حضرت فاطمه (س) و سقط فرزندش در پی این رخدادها، گریهها و شکوههای ایشان به طور معناداری شدت یافت. در لابهلای این شِکوهها، جملاتی از ایشان نقل شده که حاکی از نارضایی آن حضرت که نارضاییاش معادل نارضایی و خشم پیامبر و خدا بود. از این رویدادهای آن روز جامعه و خطر از دست رفتن دستاوردهای پیامبر اکرم (ص) و نادیده گرفتن وصایای ایشان است این نالهها به حدی بود که نگرانی دستگاه حاکم و اعتراض برخی از مردم را در پی داشت و حضرت را ناگزیر کرد روزها از شهر خارج شود و بیرون از مدینه، از جمله کنار مزار شهدای احد، به ابراز اندوه و شکوه بپردازد. واکنش جامعه آن روز به این گریهها، روشن میسازد که مردم به خوبی متوجه معنای روشن اقدام آن حضرت شدند.
آخرین تلاش
حضرت فاطمه (س) پس از گذران دوران محنت و جراحت در بستر بیماری افتاد، اما از اعتراض دست برنداشت. لذا، هنگام عیادت زنان مدینه از حضرت به شِکوه از شوهران آنان پرداخت و آن مردان را نکوهش کرد و همچنین تقاضای ملاقات خلیفه و همراه او را، که برای دلجویی آمده بودند، رد کرد و فقط با خواست حضرت علی (ع) آن دو را به حضور پذیرفت و نارضایتی خود را بیان داشت. آخرین تلاش هدفمند فاطمه (س) وصیتش به حضرت علی (ع) بود. او وصیت کرد که شب هنگام دفن شود و مدفنش پنهان بماند. منابع روایی و تاریخی به دفن شبانه حضرت فاطمه (س) و نبودن خلیفه در این مراسم تصریح کردهاند این حرکت، واکنشهایی میان مردم آن زمان و حتی در دورههای بعد در پی داشت. به گونهای که برخی علت آن را از امامان جویا میشدند تردید در محل قبر حضرت فاطمه (س) عامل القای سؤالی بزرگ درباره چرایی این وصیت است و کسانی که در پی پاسخاند، در مییابند که حضرت نمیخواست کسانی که در زمان حیاتش به ایشان ستم کردند و اسباب خشم و قهرش را که برابر خشم و قهر خدا و پیامبرش بود فراهم آوردند، بر جنازهاش حاضر شوند. آنها میخواستند با حضور بر جنازه حضرت زهرا(س) به آنچه روی داده بود، فیصله دهند.
اهمیت این موضوع وقتی آشکارتر میشود که برخی از تاریخ نویسان برخلاف حقایق مسلم تاریخی، مدعی شدهاند حضرت علی(ع) چنین کاری را نه به دلیل وصیت فاطمه زهرا(س) که بنا بر نظر شخصی خود انجام داده است یا حتی ادعا کردهاند خلیفه شخصاً بر پیکر حضرت فاطمه(س) نماز گزارد. برخی از علمای اهل سنت نیز در دورههای بعد برای معتبر نمایاندن این نقل نادرست، در احکام فقهی به همین قول نادرست استناد کردهاند که البته دانشمندان شیعه به آن پاسخ دادهاند.