به گزارش مشرق، کیهان در ستون امروز یادداشت نوشت: «من تقریبا در بیشتر سالهای اقتصادی کشور بوده و شرایط را دیدهام، هیچ سالی به سختی سال 94 نبود. در این سال فروش 2 میلیون بشکهای نفت به یک میلیون بشکه کاهش یافت و نفت 100 دلاری 30 دلار شد. جور کردن حقوق کارمندان دولت در کنار پرداخت یارانهها کار دشواری بود... برای حقوق کارمندان دولت باید فکری بکنیم. در اسفند ماه برای پرداخت حقوق کارمندان وزارت نفت وام بانکی گرفتیم.» آنچه خواندید، سخنان تلخ و البته غیرواقعی معاون اول رئیس جمهور، جناب آقای جهانگیری است که دو روز قبل در نشست شورای عالی(!) پیشکسوتان اتاق بازرگانی بیان شده بود. این سخنان از آن روی عجیب است که تنها یکسال قبل، دولتمردان دقیقا خلاف آن را اظهار داشته بودند و از آن رو غیرواقعی است که در سالهای پس از جمهوری اسلامی، به دلیل دشمنیهای دشمنان همیشگی نظام اسلامی و به ویژه آمریکا و نیز به دلیل سیاستهای غلط و یا تقلید از نسخههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و سازمان ملل و ... در دورههای مختلف - به ویژه در دوره کارگزاران سازندگی- کشور روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشته که این روزها در برابر آنها، روزگار خوش قلمداد میشود. اما راز این سخنان جهانگیری چیست، سال قبل مسئولان در چنین روزهایی چه گفته بودند و چرا اکنون سعی در تیره نمایاندن اوضاع اقتصادی کشور میشود؟ا
1- بیستم اسفند سال 93 بود که محمدباقر نوبخت به خبرنگاران گفت:«پیشبینی رشد 2/5 درصدی اقتصاد در سال 94 را داریم. ما میتوانیم برای سرمایهگذاری برای سال آتی رشد ۴ درصدی را تعریف کنیم.» این پیشبینی، به ظاهر بسیار خوشایند بود و در آن هیچ خبری از گلایههای امروزی برخی دولتمردان همچون جهانگیری نبود. نوبخت البته قیمت نفت را هم خیلی جالب و دقیق پیشبینی کرده بود: «قیمت نفت در بودجه برخی کشورها 80، 73، 65 و 60 دلار پیشبینی شده است، تعدادی از مراکز تحقیقاتی در عرصه بازار نفت پیشبینی کردهاند که سال آینده قیمت نفت 82 یا 83 دلار باشد. به همین دلیل ما نیز در بودجه سال آینده قیمت نفت را حدود 72 دلار پیشبینی کردهایم» میبینید که دولت 72 دلار را عدد منطقی و معقولی برای قیمت نفت میدانسته و آن را مبنای برنامهریزیهای خود قرار داده است. اما امروز نفت چه قیمتی دارد!؟ کمتر از سی دلار! به جز نوبخت و پیشبینی تاریخی او با انحرافی حدودا 50 دلار، وعده رئیس جمهور برای سال 94 هم در جای خود فراموش ناشدنی است. اردیبهشت امسال بود که رئیس جمهور با قاطعیت وعده داد که امسال سال رونق اقتصادی است.این وعده بازهم توسط رئیس جمهور تکرار شد تا روزی که 4 وزیر کابینه نامه خود را که در آن از خطر تبدیل رکود به بحران سخن رفته بود،علنی کردند! اکنون باید پرسید آیا مردان دولت یازدهم، از پیشبینی وقایع اقتصادی برای چند ماه هم عاجزند!؟
2- این پیشینه و عقبه کارشناسی دولتمردان، خطرات جبرانناپذیری برای اقتصاد کشور و لاجرم برای معیشت و سرمایه مردم به دنبال داشته و خواهد داشت. طبیعتا مردم براساس آنچه دولتمردان برای آنها برنامه ریختهاند زندگی خود را تنظیم کرده و برای یک سال اقتصادی برنامهریزی میکنند. اما درست در نیمه راه و یا از همان اوایل با فضایی کاملا معکوس مواجه میشوند! نتیجه محتوم و غیرقابل انکار چنین وضعی چیست!؟ نابودی سرمایههای مردم در برزخ بیتدبیری و بیاطلاعی کسانی که نام خود را کارشناس و مدیر برنامهریزی اقتصادی مینامند. نتیجهای شبیه آنچه در بورس رخ داد و به زیان حدود 200 هزار میلیاردی مردم و سرمایهگذاران منجر شد! یا شبیه آنچه بر سر صنعت ساختمان و صنایع وابسته به آن آمد و در نتیجه تصمیمات نادرست و کاملا ضد ملی جمعی اندک در وزارت راه و مسکن، از یکسو امید مردم از خانهدار شدن ناامید شد و از سویی هزاران فرصت شغلی از بین رفت و در عین حال میلیاردها تومان و دلار سرمایهای که در آن صنایع به کار گرفته شده بود، با زیان هنگفت سرمایهگذاران، راکد و متوقف شد! همه اینها در حالی است که دولت یازدهم علیرغم گذشت بیش از سی ماه از فعالیت خود، هنوز یک برنامه یک برگی در موضوع مسکن ارائه نکرده و موضوعی به اسم مسکن اجتماعی در حد یک حرف خالی از محتوا باقی ماند!
3- جهانگیری در حالی امسال را سختترین سال اقتصادی جمهوری اسلامی مینامد که در همین سال فتحالفتوح برجام رخ داده است! فتحالفتوحی که به گفته اندیشمندان بزرگ دولتی همچون اکبر ترکان و زیبا کلام و ... هر یکروز تا خبر در دستیابی به آن، میلیونها دلار و ریال به اقتصاد ایران زیان وارد میکرد! اکنون باید از آقای جهانگیری و از آن اندیشمندان پرسید کدام یک از آن حرفها درست است!؟ زیان روزانه کذایی یا عسرت و سختی اقتصادی!؟ هر دو حرف که از یک آبشخور فکری و سیاسی بیان میشود، پس چرا آنقدر با هم تفاوت و در اصل تناقض دارد!؟
آقای جهانگیری در حالی سال 94 را سختترین سال اقتصادی میداند که جناب روحانی رئیس جمهور محترم از برجام به عنوان یک آفتاب درخشان یاد میکنند که مردم هم نتایج آن را لمس میکنند!
4- این سخنان در حالی بیان میشود که اوضاع اقتصادی مردم در سالی که گذشت نه تنها تعریفی نداشت،که بیشک و براساس آمار، بخش زیادی از قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده بود و براساس آمار رسمی، قیمتها در مهمترین مایحتاج مردم -همچون لبنیات،گوشت، مرغ و...-تا مرز سی درصد هم افزایش داشته است! در چنین شرایطی که به اصطلاح، دولت گلی هم به سر مردم نزده است، معاون اول رئیس جمهور از چه چیزی شکوه و گلایه میکند!؟ چه کار خاصی برای اقتصاد مردم انجام دادهاند که در اثر آن این همه سختی و فشار را به زبان آوردهاند؟! آیا برای اشتغال مردم کاری شده است؟! صرفنظر از آمار بیش از یک میلیون شغلی که رئیس جمهور محترم مدعی ایجاد آن شد و حتی آمار مجموعههای زیر دست وی نیز آن را بطور قاطع رد میکند، اتفاق دیگری در حوزه اشتغال افتاده!؟ آیا بیکاری هر 5 دقیقه یک ایرانی، سبب این همه خستگی معاون اول محترم شده است!؟ در حوزه تولید چطور!؟ چند واحد تولیدی جدید در دولت یازدهم و مشخصا در سال 94 افتتاح شده است!؟ افتتاح پیشکش، از تعطیلی چند واحد تولیدی در سال جاری جلوگیری شد!؟ آیا جز این است که سونامی تعطیلی واحدهای تولیدی، کمر تولید را شکسته و در عوض طوفان واردات، جایگزین آن شده است!؟یعنی دولتمردان به خاطر این موضوع آنقدر به سختی و زحمت افتادهاند و امسال برایشان سال سختی بوده!؟
5- ممکن است برخی ادعا کنند که درآمدهای دولت کم شده و توان سرمایهگذاری جدید و یا تزریق نقدینگی به صنایع و کارگاهها را ندارد. در پاسخ باید گفت اولا دولتمردان مدعی بودند که تنها 25 درصد بودجه و اقتصاد در دولت یازدهم به نفت وابسته است و مابقی آن غیرنفتی و بر همین اساس ادعا میکردند که کاهش قیمت نفت هیچ تاثیری بر اوضاع اقتصادی ندارد! اکنون یا باید رسما حرف گذشته را پس بگیرند و یا حرف اخیر مبنی بر سخت بودن سال 94 را! ثانیا در آغاز دولت یازدهم، کل نقدینگی کشور حدود 450 هزار میلیارد تومان بود که این رقم تنها در عرض سی ماه به رقم وحشتناک 1100 میلیارد تومان رسیده است! دولت یازدهم باید توضیح بدهد که منشا این خلق پول کجاست و در کجا هزینه میشود!؟ آیا چنین پولی وجود ندارد!؟ آمارهای رسمی از صحت این خبر حکایت دارد. اما میبینیم که دولتمردان رسما از فقدان پول و جیب خالی سخن میگویند! پس این تناقض را چگونه میتوان حل کرد!؟ آیا جز این است که سیاستهای کارگزارانی، ارکان دولت یازدهم را سیطره کرده و به فربه کردن بانکها و بنگاههای وابسته و نابودی تولید منجر شده است!؟
6- اما نکته پایانی، چرایی این اظهارات از سوی معاون اول رئیس جمهور است. تردیدی نیست که دولتمردان بهتر از هر کسی میدانند که برای معیشت مردم کمترین کاری نشده و اخیرا سطح مشکل و فقدان گفتمان اقتصادی دولت یازدهم، در حد توزیع روزانه چند هزار وعده غذا در فلان استان فروکاسته شده است! اکنون این رفتار، یادآور رفتار دانشآموزی است که خود را برای امتحان مهیا نکرده است و برای فرار از شماتت و سرزنش پدر و مادرش، به مبالغه درباره میزان سختی امتحان میپردازد و مدعی میشود که مثلا این سختترین امتحان مدرسه بود و شاگرد اول کلاسشان هم نمره نیاورده و ...! ظاهرا دولتمردان هم برای جلوگیری از اعتراضات مردم، سیاست فرار به جلو را در پیش گرفتهاند و مدعی هستند که سال سختی بوده و اگر ما نبودیم تازه خیلی بدتر از اینها میشد و ...!
اکنون و با همین سیاق میتوان وزن و اعتبار وعدههای سال آینده دولتمردان را هم سنجید و عیار آن را معلوم کرد. اینکه سال آینده سال رونق اقتصادی است، سال شکوفایی است، سال اشتغال است و ...، حرفهایی است که شبیه آن را قبلا هم شنیدهایم! اسفند 93، اسفند 92 و لابد در اسفند 95 هم خواهیم شنید! با این وضع و با پیشبینی کارشناسان نزدیک به دولت، به نظر میرسد که این درخت، برای مردم، میوهای نخواهد داد!
حسین شمسیان
1- بیستم اسفند سال 93 بود که محمدباقر نوبخت به خبرنگاران گفت:«پیشبینی رشد 2/5 درصدی اقتصاد در سال 94 را داریم. ما میتوانیم برای سرمایهگذاری برای سال آتی رشد ۴ درصدی را تعریف کنیم.» این پیشبینی، به ظاهر بسیار خوشایند بود و در آن هیچ خبری از گلایههای امروزی برخی دولتمردان همچون جهانگیری نبود. نوبخت البته قیمت نفت را هم خیلی جالب و دقیق پیشبینی کرده بود: «قیمت نفت در بودجه برخی کشورها 80، 73، 65 و 60 دلار پیشبینی شده است، تعدادی از مراکز تحقیقاتی در عرصه بازار نفت پیشبینی کردهاند که سال آینده قیمت نفت 82 یا 83 دلار باشد. به همین دلیل ما نیز در بودجه سال آینده قیمت نفت را حدود 72 دلار پیشبینی کردهایم» میبینید که دولت 72 دلار را عدد منطقی و معقولی برای قیمت نفت میدانسته و آن را مبنای برنامهریزیهای خود قرار داده است. اما امروز نفت چه قیمتی دارد!؟ کمتر از سی دلار! به جز نوبخت و پیشبینی تاریخی او با انحرافی حدودا 50 دلار، وعده رئیس جمهور برای سال 94 هم در جای خود فراموش ناشدنی است. اردیبهشت امسال بود که رئیس جمهور با قاطعیت وعده داد که امسال سال رونق اقتصادی است.این وعده بازهم توسط رئیس جمهور تکرار شد تا روزی که 4 وزیر کابینه نامه خود را که در آن از خطر تبدیل رکود به بحران سخن رفته بود،علنی کردند! اکنون باید پرسید آیا مردان دولت یازدهم، از پیشبینی وقایع اقتصادی برای چند ماه هم عاجزند!؟
2- این پیشینه و عقبه کارشناسی دولتمردان، خطرات جبرانناپذیری برای اقتصاد کشور و لاجرم برای معیشت و سرمایه مردم به دنبال داشته و خواهد داشت. طبیعتا مردم براساس آنچه دولتمردان برای آنها برنامه ریختهاند زندگی خود را تنظیم کرده و برای یک سال اقتصادی برنامهریزی میکنند. اما درست در نیمه راه و یا از همان اوایل با فضایی کاملا معکوس مواجه میشوند! نتیجه محتوم و غیرقابل انکار چنین وضعی چیست!؟ نابودی سرمایههای مردم در برزخ بیتدبیری و بیاطلاعی کسانی که نام خود را کارشناس و مدیر برنامهریزی اقتصادی مینامند. نتیجهای شبیه آنچه در بورس رخ داد و به زیان حدود 200 هزار میلیاردی مردم و سرمایهگذاران منجر شد! یا شبیه آنچه بر سر صنعت ساختمان و صنایع وابسته به آن آمد و در نتیجه تصمیمات نادرست و کاملا ضد ملی جمعی اندک در وزارت راه و مسکن، از یکسو امید مردم از خانهدار شدن ناامید شد و از سویی هزاران فرصت شغلی از بین رفت و در عین حال میلیاردها تومان و دلار سرمایهای که در آن صنایع به کار گرفته شده بود، با زیان هنگفت سرمایهگذاران، راکد و متوقف شد! همه اینها در حالی است که دولت یازدهم علیرغم گذشت بیش از سی ماه از فعالیت خود، هنوز یک برنامه یک برگی در موضوع مسکن ارائه نکرده و موضوعی به اسم مسکن اجتماعی در حد یک حرف خالی از محتوا باقی ماند!
3- جهانگیری در حالی امسال را سختترین سال اقتصادی جمهوری اسلامی مینامد که در همین سال فتحالفتوح برجام رخ داده است! فتحالفتوحی که به گفته اندیشمندان بزرگ دولتی همچون اکبر ترکان و زیبا کلام و ... هر یکروز تا خبر در دستیابی به آن، میلیونها دلار و ریال به اقتصاد ایران زیان وارد میکرد! اکنون باید از آقای جهانگیری و از آن اندیشمندان پرسید کدام یک از آن حرفها درست است!؟ زیان روزانه کذایی یا عسرت و سختی اقتصادی!؟ هر دو حرف که از یک آبشخور فکری و سیاسی بیان میشود، پس چرا آنقدر با هم تفاوت و در اصل تناقض دارد!؟
آقای جهانگیری در حالی سال 94 را سختترین سال اقتصادی میداند که جناب روحانی رئیس جمهور محترم از برجام به عنوان یک آفتاب درخشان یاد میکنند که مردم هم نتایج آن را لمس میکنند!
4- این سخنان در حالی بیان میشود که اوضاع اقتصادی مردم در سالی که گذشت نه تنها تعریفی نداشت،که بیشک و براساس آمار، بخش زیادی از قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده بود و براساس آمار رسمی، قیمتها در مهمترین مایحتاج مردم -همچون لبنیات،گوشت، مرغ و...-تا مرز سی درصد هم افزایش داشته است! در چنین شرایطی که به اصطلاح، دولت گلی هم به سر مردم نزده است، معاون اول رئیس جمهور از چه چیزی شکوه و گلایه میکند!؟ چه کار خاصی برای اقتصاد مردم انجام دادهاند که در اثر آن این همه سختی و فشار را به زبان آوردهاند؟! آیا برای اشتغال مردم کاری شده است؟! صرفنظر از آمار بیش از یک میلیون شغلی که رئیس جمهور محترم مدعی ایجاد آن شد و حتی آمار مجموعههای زیر دست وی نیز آن را بطور قاطع رد میکند، اتفاق دیگری در حوزه اشتغال افتاده!؟ آیا بیکاری هر 5 دقیقه یک ایرانی، سبب این همه خستگی معاون اول محترم شده است!؟ در حوزه تولید چطور!؟ چند واحد تولیدی جدید در دولت یازدهم و مشخصا در سال 94 افتتاح شده است!؟ افتتاح پیشکش، از تعطیلی چند واحد تولیدی در سال جاری جلوگیری شد!؟ آیا جز این است که سونامی تعطیلی واحدهای تولیدی، کمر تولید را شکسته و در عوض طوفان واردات، جایگزین آن شده است!؟یعنی دولتمردان به خاطر این موضوع آنقدر به سختی و زحمت افتادهاند و امسال برایشان سال سختی بوده!؟
5- ممکن است برخی ادعا کنند که درآمدهای دولت کم شده و توان سرمایهگذاری جدید و یا تزریق نقدینگی به صنایع و کارگاهها را ندارد. در پاسخ باید گفت اولا دولتمردان مدعی بودند که تنها 25 درصد بودجه و اقتصاد در دولت یازدهم به نفت وابسته است و مابقی آن غیرنفتی و بر همین اساس ادعا میکردند که کاهش قیمت نفت هیچ تاثیری بر اوضاع اقتصادی ندارد! اکنون یا باید رسما حرف گذشته را پس بگیرند و یا حرف اخیر مبنی بر سخت بودن سال 94 را! ثانیا در آغاز دولت یازدهم، کل نقدینگی کشور حدود 450 هزار میلیارد تومان بود که این رقم تنها در عرض سی ماه به رقم وحشتناک 1100 میلیارد تومان رسیده است! دولت یازدهم باید توضیح بدهد که منشا این خلق پول کجاست و در کجا هزینه میشود!؟ آیا چنین پولی وجود ندارد!؟ آمارهای رسمی از صحت این خبر حکایت دارد. اما میبینیم که دولتمردان رسما از فقدان پول و جیب خالی سخن میگویند! پس این تناقض را چگونه میتوان حل کرد!؟ آیا جز این است که سیاستهای کارگزارانی، ارکان دولت یازدهم را سیطره کرده و به فربه کردن بانکها و بنگاههای وابسته و نابودی تولید منجر شده است!؟
6- اما نکته پایانی، چرایی این اظهارات از سوی معاون اول رئیس جمهور است. تردیدی نیست که دولتمردان بهتر از هر کسی میدانند که برای معیشت مردم کمترین کاری نشده و اخیرا سطح مشکل و فقدان گفتمان اقتصادی دولت یازدهم، در حد توزیع روزانه چند هزار وعده غذا در فلان استان فروکاسته شده است! اکنون این رفتار، یادآور رفتار دانشآموزی است که خود را برای امتحان مهیا نکرده است و برای فرار از شماتت و سرزنش پدر و مادرش، به مبالغه درباره میزان سختی امتحان میپردازد و مدعی میشود که مثلا این سختترین امتحان مدرسه بود و شاگرد اول کلاسشان هم نمره نیاورده و ...! ظاهرا دولتمردان هم برای جلوگیری از اعتراضات مردم، سیاست فرار به جلو را در پیش گرفتهاند و مدعی هستند که سال سختی بوده و اگر ما نبودیم تازه خیلی بدتر از اینها میشد و ...!
اکنون و با همین سیاق میتوان وزن و اعتبار وعدههای سال آینده دولتمردان را هم سنجید و عیار آن را معلوم کرد. اینکه سال آینده سال رونق اقتصادی است، سال شکوفایی است، سال اشتغال است و ...، حرفهایی است که شبیه آن را قبلا هم شنیدهایم! اسفند 93، اسفند 92 و لابد در اسفند 95 هم خواهیم شنید! با این وضع و با پیشبینی کارشناسان نزدیک به دولت، به نظر میرسد که این درخت، برای مردم، میوهای نخواهد داد!
حسین شمسیان