به گزارش مشرق، محمد خاکپور یکی از چهرههای اصلی تیم محبوب ایران در سال 1998 بود که مردم نسبت به آن علاقه فراوانی دارند. تیمی که حماسه ملبورن و ورزشگاه ژرلان شهر مونپلیه را ساخت.
کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران در جام ملتهای 1996 امسال به عنوان سرمربی تیم ملی امید روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت و ناجوانمردانه مورد بی مهری قرار گرفت.
تیم ملی امید با وجود همه خوبیها و توانمندیهایی که داشت با بدشانسی مقابل ژاپن و در شرایطی که به اعتقاد همه کارشناسان تیم برتر میدان بود، حذف شد تا حسرت فوتبال ایران در سال 94 ناکامی تیمی باشد که استحقاقش حضور در المپیک بود.
با این وجود تیم خاکپور خدمات زیادی به فوتبال ایران کرد. این مربی توانست بازیکنانی مثل مهدی ترابی، محمدرضا اخباری، روزبه چشمی، میلاد محمدی، میلاد کمندانی، ارسلان مطهری، احسان پهلوان و ... را به فوتبال ملی معرفی کند و به قول این مربی تیم امید دروازه رسیدن به تیم ملی بزرگسلان شود.
در روزهای پایانی سال 1394 با خاکپور همکلام شدیم تا از بیمهریها و هجمههایی که علیه او و تیمش صورت گرفت صحبت شود. هرچند که خاکپور باز هم مثل همیشه میلی به بیان مشکلات و نا مهربانیها نداشت و با تواضع از بیان این مسائل طفره میرفت.
در زیر میتوانید حاصل گفتوگو با محمد خاکپور را بخوانید:
مهمترین جملات خاکپور در این گفتوگو به شرح زیر است:
* علاقهای به ادامه حضور در فوتبال ندارم.
* ظریف چهره سال بود.
* در 20 سال قبل هیچ تیمی از ایران آنقدر ژاپن را تحت فشار نگذاشت.
* هر چه دارم از فوتبال است.
* هدف رسیدن به المپیک محقق نشد.
* تفکر صرفا نتیجه گرایانه داریم.
* نمیخواستم خاکپور معیار فشار به مربیان بعدی شود.
* ریالی از تیم امید نگرفتم.
* زمان، مکان و مفاد قراردادم ایراد داشت.
*هیچوقت دغدغه قراردادم مالی نبود.
* تیم المپیک به دلیل تسویه حسابهای شخصی آسیب دید.
*بعد از حذف تیم ملی امید یک نفر از من نخواست گزارش بدهم.
*حضور مایلیکهن در تیم امید به مخالفانش فرصت حمله دارد.
* زیرپا گذاشتن منافع ملی به خاطر مسائل شخصی به وجدان افراد بستگی دارد.
* حواشی داخلی در انتخابی المپیک بیشتر انرژیمان را گرفت.
* هزینه برای مربیان قبلی افغانستان و عربستان را پای ما نوشتند.
* همه بازیام در تمرین تیم ملی بزرگسالان جرات نگاه در چشمانم را نداشت.
* نباید منافع چند نفر به ناراحتی 75 میلیون انسان برتر باشد.
* گاهی خودمان را به خواب میزنیم.
* ژاپن با لژیونرهایش به قطر آمد ولی ما ...
* باید فوتبال را از جناحی بودن و هیأتی اداره کردن خارج کنیم.
* افراد مقتدر باید در فوتبال باشند.
* مدیران بگویند که چرا بازیکنان پرسپولیس مجبور به اعتصاب شدند.
*شانس پرسپولیس برای قهرمان شدن کم نیست.
* انجمن دستهای پروانهای را برای کمک به مبتلایان EB تشکیل دادیم.
سال 94 برای شما چطور سپری شد؟
فکر میکنم سال خیلی خوبی برایم بود. همیشه سعی میکنم از این زاویه به زندگی نگاه کنم که چه چیزی یاد گرفتم نه اینکه چه چیزی به دست آوردم. درسهای زیادی در سال 94 آموختم. ارتباطات خیلی خوبی به وجود آمد و یک سال فوتبالی برایم بود. هر چیزی که در زندگی دارم از فوتبال، مردم و محبتهایشان است. به همین خاطر امسال برایم خوب بود.
اتفاقات در سال 94 طبق پیشبینی شما پیش رفت؟
اهدافی را دنبال میکردم و نمیتوانم بگویم به همه آنها رسیدم. متاسفانه یکی از اهدافم صعود به المپیک بود که محقق نشد. در مجموع سال خوبی بود.
نوروز برای فوتبالیها چطور سپری میشود؟
در زندگی حرفهای شما با سختیهایی روبرو هستید. برای به دست آوردن یک هدف بزرگ باید چیزهایی را از دست بدهی. زمانی که همه مشغول دید و بازدید هستند ورزشکار باید تلاش کند. زمانی که خودم بازی میکردم یادم میآید معمولا در نوروز در اردو بودم و یا اینکه با تیم به سفر خارجی میرفتیم.
پس در اردوها هفتسین میچیدید؟
بله همینطور است. نوروزی یک مراسم باستانی و فرهنگی برای کشورمان است. مسئولان در اردوها تلاش میکردند هفت سینی چیده شود تا همه کنار هم جمع شوند. به این شکل تلاش ما این بود که از مراسم نوروز عقب نمانیم.
جای چه کسی را در نوروز 95 خالی میبینید؟
همسرم و دو فرزندم جایشان خالی است. آنها خارج از ایران زندگی میکنند و یکی دو روز بعد از سال تحویل کنارشان حاضر میشوم.
سال 94 برای فوتبال ایران خوب بود؟
فکر میکنم سال خوبی بود. اگر امسال را با سال قبل مقایسه کنیم میبینیم که چهرههای خوبی به فوتبالمان معرفی شدند که کمکم این نفرات به مهرههای ارزشمند تیمشان تبدیل شدند. روزبه چشمی، محمدرضا اخباری، محسن کریمی، علی کریمی، احسان پهلوان، ارسلان مطهری و ... به سطح اول فوتبال آمدند. این بازیکنان مثل مهدی ترابی و دیگر نفرات خون تازهای به ورزشمان تزریق کردند. این استعدادها شکوفاتر شدند و فوتبال را به موفقیت میرسانند. البته اینکه چطور از این پتانسیل استفاده کنیم بسیار مهم است. در ورزش پیدا کردن استعداد بخشی از کار است اما مهمتر از پیدا کردن استعداد شکوفا کردن آن است. این جوانان پتانسیل خوبی دارند. علیرضا جهانبخش و سردار آزمون در سطح اول فوتبال بازی میکنند. این نشان میدهد ما استعدادهای خوبی داریم. اینج مسئولیت افراد فعال در مدیریت فوتبال بیشتر میشود تا چطور فوتبال را هدایت کنند که این استعدادها بتوانند به شکوفایی برسند.
فارس:در سال 94 بازار کار و بیزینس خوب بود؟
همیشه راضی هستم. همواره بابت اینکه خدا به من سلامتی داده شاکر بودم. در مجموع وضع اقتصادی برای مردم ما خوب نبود. ولی در همین سال اتفاقاتی که افتاد که کمی باعث دلگرمی میشود . دستاورد برجام و لغو تحریمها بزرگترین دستاوردی بود که در سالهای اخیر به دست آمد. این اتفاق اقتصاد ایران را امیدوار کرده و امیدواریم این مسئله باعث شود بازار کار در سال 95 رونق بگیرد و مردم نسبت به آینده امیدوارتر باشند.
چهره شاخص سال 94 چه کسی بود؟
از نظر اجتماعی چهره سال محمدجواد ظریف بود. به شخصه از او به خاطر زحمات و تلاشش تشکر میکنم. او و تیمش بسیار خوب و با اقتدار عمل کردند.
در سال 95 قصد ورود به فوتبال را دارید؟
با توجه به نوع بازگشتم به فوتبال و نتایجی که رقم خورد هیچ برنامهای برای ادامه دادن فوتبال ندارم.
بدون شک به فوتبال علاقه دارید اما حواشی آن شما را بیمیل به ادامه کار کرده است.
صد در صد به فوتبال علاقه دارم. هر چه در زندگیام دارم از فوتبال است البته از بُعد مادی نمیگویم چرا که ما در فوتبال نه به قراردادهای سنگین مالی رسیدیم و نه پول آنچنانی دریافت کردیم اما فوتبال چیزهای دیگری در زندگی من داد که با نمیتوانستیم به شکل دیگری به آن برسیم. فوتبال در روابط اجتماعی و زندگی عادی چیزهای زیادی به من داد که تاثیر زیادی در فعالیتهایم گذاشت. فوتبال نظم و انضباط، کار گروهی، احترام به حریف، تلاش فراوان و ... را به من آموخت. بیزینس هم مثل بازی فوتبال است که باید با حریف با احترام برخورد کرد. در جایی که باید حق را گرفت این کار را انجام داد و در جایی که لازم است به قول کاسبها خیر رساند. همه این مسائل را از فوتبال یاد گرفتم و با هیچ پولی نمیتوان آن را عوض کرد. فوتبال را خیلی دوست دارم چرا که سالها در آن زحمت کشیدم و عشق و علاقه به آن دارم. متاسفانه فضای کشور ما به شکلی است که این مسائل را در آن کم میبینیم. متر و معیارها در فوتبال عوض شده و منافع شخصی در فوتبال ما در اولویت است. متاسفانه این همه استعداد که در جوانان ما است، هدر میرود. زیاد اهل درگیری نیستم و تا آنجا که بتوانم سعی بر دوری دارم.
شما در رقابتهای انتخابی المپیک ادبیات جدیدی را از فوتبال ما به نمایش گذاشتید. فکر نمیکنید این کنار رفتن فضا را به افرادی میدهد که منفعتطلب هستند و کار برای آنها راحتتر میشود؟
امثال من و حتی اشخاصی که در موردشان صحبت میکنیم همه اجزای فوتبال را تشکیل میدهند. اگر کل فوتبال را به صورت یک پازل در نظر بگیریم ما بخشی از این پازل تشکیل دهند آن هستیم. متاسفانه فریم اصلی که پازل در آن چیده میشود و فوتبال را هدایت میکند دارای مشکل است. متاسفانه آنها به دنبال حل این مسئله نیستند. بعد از مسابقات انتخابی المپیک فقط یک فرصت کوتاه در یک برنامه تلویزیونی داشتم و نتوانستم این مسائل را بیان کنم. البته یکی از خصوصیات من این است که کمتر اهل صحبت هستم. در پاسخ به سؤال قبلی اعلام کردم علاقهای به ادامه حضور در فوتبال ندارم اما چرا نمیتوانیم آدمهایی تربیت کنیم که در بحران به ما کمک کنند. چرا تاکنون نتوانستیم مربیانی تربیت کنیم که در لحظات بحرانی به ما کمک کنند. دلیل این مسئله این است که افرادی که فوتبال را هدایت میکنند دیدگاه متفاوتی دارند.
امروز که من به عنوان مربی تیم امید از کارزار بیرون آمدم و همه مشکلات را با گوشت پوست و استخوانم درک کردهام و میدانم چه اتفاقاتی افتاده دعوت نمیشوم تا بگویم چه مسائلی باعث شد ما به موفقیت نرسیم. این کار را با امیر قلعهنویی، علی دایی، علیرضا منصوریان، افشین قطبی و .. کردند. صرفا تفکر ما نتیجهگرایانه است. اصلا این مسئله به فکرشان نمیرسد که ما این همه هزینه کردیم و این اتفاقات به وجود آمده حالا بیاییم از تجربهای که کسب شده در آینده استفاده کنیم. از روزی که کارمان در قطر تمام شد و به ایران بازگشتیم حتی کمیته جوانان یا کمیته آموزش از من نخواستند که در فدراسیون حاضر شوم و گزارش بدهم که چه اتفاقی افتاده است.
این در شرایطی است که من همه کارهایم را مکتوب میکنم و حتی وقتی به اردوهای معمولی هم میرفتیم مسائل را روی کاغذ میآوریم. اکنون مهمترین زمان برای گزارش دادن است ولی از من نخواستند این کار را بکنم و بگویم چه اتفاقی باعث ناکامی ما شد. حتی کسی به این مسئله فکر هم نمیکند. آن وقت میگذاریم بعد از گذشت 3 سال و وقتی چند ماه به زمان انتخابی المپیک باقی مانده به دنبال یک نفر میگردیم مثل من بخواهد سرمربی تیم ملی شود و این تجربیات را دوباره پشت سر بگذارد. این مشکل فوتبال ما است درصورتیکه این تجربه کسب شده و هزینه بزرگی بابتش دادیم. ما زمان، پول و ... را هزینه کردیم و به تجربه رسیدیم. باید از این تجربه برای آینده استفاده کنیم اما در حالی که هنوز نشست مطبوعاتی من بعد از بازی با ژاپن به اتمام نرسیده، رئیس فدراسیون مصاحبه میکند و میگوید ماموریت فلانی به پایان رسیده است.
به نظر شما دوست ندارند این کارها را انجام دهند یا بهتر بگوییم نمیخواهند این کار را بکنند یا اینکه از جنس فوتبال نیستند و این کارها را اصلا بلد نیستند؟
نمیدانم. پاسخ این سؤال سخت است اما این مسئله ارتباطی به این ندارد که ما از جنس فوتبال باشیم یا نه. مثلا من در کار شخصی خودم یک جوان را استخدام میکنم و با او کار میکنم. نگاهم این نیست که ماهیانه به او حقوق میدهم. این نگاه را باید داشته باشم که روی او سرمایهگذاری میکنم و در حال آموزشش هستم. آنوقت بعد از یک سال که او کار را یاد گرفت نباید بگویم کار را ترک کن بلکه باید از تخصصی که او به دست آورده، بهره ببرد. فوتبال هم همین است. ما میتوانستیم مربیان بزرگی داشته باشیم اما به همین خاطر آنها را از دست دادهایم. شاید در یک مقطع از آنها استفاده کردیم ولی به خاطر اینکه نتیجه نگرفتند سریع با آنها قطع ارتباط کردیم. اگر بخواهم در مقام دفاع از کاری که کردم بربیایم فکر نمیکنم در 20 سال گذشته هیچ کدام از تیمهای ملی ما فوتبالی که مقابل ژاپن بازی کردیم را ارائه داده باشد. از لحاظ اقتدارر، نوع فوتبال و فشاری که روی حریف گذاشتیم از لحاظ تفکر بازی به خوبی بر حریف غلبه کردیم. این نشان میدهد پتانسیل بالایی داریم.
ما در مجموع تورنمنتها و اردوهایی که پیش رو داشتیم فقط 93 روز توانستیم کنار تیم باشیم. کل روزهای کاری ما در این 14 ماه فقط 93 روز بود. در این مدت توانستیم تحولی در نوع بازی بچهها به وجود آوریم. البته خود بچهها هم خیلی زحمت کشیدند و میخواستند پیشرفت کنند. هر اردوی ما از اردوی بعدی بهتر بود و روند پیشرفت را مشاهده میکردیم. این نشان میدهد که میتوانیم بهتر کار کنیم.
تمام این مسائل را هم باید در کنار این موضوع بگذاریم که شما قرارداد هم نداشتید.
در بحث قرارداد من خیلی جاها موضوع به گونهای منعکس شد که سوءبرداشت به وجود آمد. برخی این احساس را داشتند که من به دنبال پول بیشتر هستم و یا اینکه اگر به آقای X فلان چیز داده شده من هم، همانها را میخواستم. موضوع به این شکل نبود. قراردادی که برای من تهیه شده بود کاملا توهینآمیز بود. تمام هدفم از امضا نکردن این قرارداد این بود که ملاک مربیان بعدی نشوم تا اگر زمانی مربی ایرانی به جای من آمد به او فشار بیاورند و بگویند خاکپور این قرارداد را امضا کرده و تو هم این کار را انجام بده. نمیخواستم این اتفاق بیفتد. به همین خاطر قرارداد را امضا نکردم.
14 ماه کنار تیم بودید و هیچ دستمزدی هم نگرفتید.
بله هیچ پولی تا به امروز بابت زمانی که در تیم امید گذاشتم دریافت نکردم.
به هر حال این حق شماست. آیا نمیخواهید برای دریافت پولتان اقدام کنید؟
فکر نمیکنم لازم باشد من اقدام کنم. یک بار حرفم را زدم. مفاد این قرارداد باید اصلاح می شد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد. دلیل اصلاح نشدنش را نمیدانم. شما با هر کسی در مورد بندهای قراردادم صحبت کنید او قبول نمیکند که با این شرایط قرارداد امضا کند. این موضوع خیلی به طول انجامید و کم کم لوث شد. در عقد قرارداد 3 بخش وجود دارد که باید درست انجام شود. اول زمان عقد قرارداد است. فکر نمیکنم هیچ مربی خارجی حاضر میشد قبل از امضای قرارداد کنار زمین حاضر شود. هیچ وقت زمان این قرارداد سر جایش نبود. دوم مکان عقد قرارداد است. دو قراردادی که با آن مفاد عجیب برایم فرستادند در مکان مناسب خودش نبود. آن قراردادها را به دفتر حبیب کاشانی فرستادند و قرار شد به آنجا بروم تا قرارداد را ببینم. شأن و شخصیت مربی تیم ملی بالاتر از این حرفها است. شخص خودم را نمیگویم بلکه جایگاه مربی تیم ملی را میگویم. اگر ما قصد قرارداد بستن داریم باید او را به فدراسیون دعوت کنیم. مورد سوم هم مفاد قرارداد بود که متاسفانه هیچ موقع این سه موضوع به درستی انجام نشد.
هیچ وقت فهمیدید چرا اینقدر هجمه علیه تیم شما وارد میشود. آیا دلیل این مسئله حمایت از اشخاص دیگری بود تا با نتیجه نگرفتن شما آنها زیر فشار نروند؟
متاسفانه تیم المپیک و این جوانان به خاطر تسویه حسابهای شخصی و خصوصی دچار آسیب شدند. در صورتی که این تیم متعلق به کشور بود و خیلی هم خوب کار میکرد اما به خاطر تسویه حسابهای شخصی همیشه این تیم مورد هجمه قرار میگرفت. اگر این انتقادات منصفانه بود خدا شاهد است که آن را میپذیرفتم. تاریخ یک روزی این مسائل را ثابت میکند که این انتقادات منصفانه نبود.
شاید بتوان گفت حضور محمد مایلیکهن هم باعث شد که حملهها به شما بیشتر شود. آیا از حضور مایلیکهن در کادر فنی به دلیل این انتقادها متضرر نشدید؟
شاید یک بخش موضوع این مسئله باشد. مایلیکهن فرد زحمتکش و شناخته شدهای است. ادبیات او برای همه روشن است و میدانم او نسبت به مواضع خود و اعتقاداتی که دارد چطور حرف میزند. او هیچ وقت به دنبال این نیست که به ناحق حرفی بزند. بلکه هر جایی که لازم میبیند نکتهای بیان کند این کار را انجام میدهد. تا زمانی که او پست و منصبی نداشت برای تیمهای مقابل و مخالفش نکتهای برای مبارزه نبود. ولی وقتی او افتخار داد و به کمک ما آمد این فرصت برای جناحهای مقابل به وجود آمد تا با استفاده از یک وجهه حقوقی آن را مورد حمله قرار دهند و موضع بگیرند.
حتی اگر به قیمت این تمام شود که تیم امید به حاشیه برود و حذف شود؟
این به انصاف و وجدان این افراد بازمیگردد. اینکه چرا ما به خاطر منافع شخصی خودمان منافع ملی را زیر پا میگذاریم به انصاف خودمان بازمیگردد.
پس بدین ترتیب حریفان داخلی سرسختتر از حریفان خارجی بودند.
خودتان از نزدیک شرایط مسابقات و عملکرد تیم را دیدید. از لحاظ نوع فوتبال و رفتاری که بازیکنانشان و حتی از لحاظ ادبیاتی که ما به کار میبردیم همه احترام خاصی برای تیممان قائل بودند. متاسفانه ما در مسابقات دائم درگیر این مسئله بودیم که اعضای تیم را از حواشی که از داخل به وجود میآید، دور کنیم. این مسئله انرژی ما را به شدت میگرفت. بعد از بازی دوم مقابل قطر که نتیجه را واگذار کردیم و هنوز هیچ اتفاق خاصی در تورنمنت نیفتاده بود، از همه طرف تیممان را تحت فشار گذاشتند. حتی این اتفاق از سوی وزارت ورزش افتاد و بیانیههای مختلف علیه ما دادند که این مسئله منصفانه نبود.
بیانیه وزارت ورزش در آن مقطع چه دستاوردی داشت؟ چرا اصلیترین ارگان ورزشی یک کشور علیه تیم تحت فعالیتش اقدام کرد؟
واقعا نمیدانم. افرادی که باید در بخش مالی پاسخگو باشند اگر به آنها فرصت بدهند مطمئنا جواب خواهند داد. در آن بیانیه گفته بودند 5 میلیارد هزینه این تیم شده در حالی که 2 میلیارد هزینه کادر فنی قبلی بوده است. هزینههایی که صرف کادر فنی قبلی شده بود را به پای ما نوشتند. هزینههای مربوط به مرحله اول انتخابی مثل هتل افغانستان، عربستان و .. را به پای ما نوشتند. آن بیانیه مغرضانه بود و هیچ سودی نداشت.
اصلا متوجه شدید که چرا شما را مقابل کیروش گذاشتند یا عدهای میخواستند این اتفاق بیفتد تا مقایسهای انجام دهند. این در حالی بود که شما دو بار به تمرین تیم ملی هم رفتید ولی روی خوش ندیدید.
دوبار در تمرین تیم ملی بزرگسالان حاضر شدم. یک بار در آکادمی تیم ملی و یک بار هم در ورزشگاه دستگردی حاضر شدم. با توجه به اینکه زیر مجموعه تیم ملی محسوب میشدم گفتم قبل از اعزام به استرالیا کنار زمین حاضر شویم و خدا قوتی به اعضای تیم بگوییم. نمیدانم به چه دلیل هیچ کسی دوست نداشت ما آنجا باشیم و حتی حراست مقابل در هم مدتی ما را معطل کرد. دوستانی که آنجا بودند وحتی افرادی که من با آنها سالها همبازی بودم هم حتی جرات نمیکردند به من نگاه کنند. این مسئله برایم عجیب بود که چرا اینقدر بیتوجه هستند. سپس هم بعد از دقایقی مجموعه را ترک کردیم. دفعه دوم به ورزشگاه دستگردی رفتم که برخوردها مثل قبل بود. هیچ وقت دلیل این مسئله را نفهمیدم. حتی یک بار برای اولین و آخرین بار به طور اتفاقی در فدراسیون با کیروش روبرو شدم. وقتی با او صحبت کردم به صراحت گفت هیچ کمکی به شما نمیکنم. او قطعا دلایل خودش را داشته است. فکر نمیکنم اگر به گذشته برگردید و رسانهها را بررسی کنید نمیبینید بنده هیچ حرفی علیه تیم ملی یا اعضای آن زده باشم که بخواهند نسبت به من موضعگیری کنند. متاسفانه تسویه حسابهای شخصی باعث شد تیم ملی امید را مقابل بزرگسالان قرار دهند که این اشتباه بود چرا که هدف هر دو تیم یکی است و آن هم سربلندی و سرافرازی پرچم ایران و خوشحالی مردم است. بازیکنانی که یک سال گذشته در تیم امید بودند در سالهای آینده در تیم ملی بزرگسالان شرکت میکنند. کما اینکه خیلی از آنها در اردوی اخیر تیم ملی دعوت شدهاند. فقط باید بگوییم این مسئله مایه تأسف است که فضایی به وجود آوردند که باعث ناراحتی مردم شد.
شاید این جو علیه تیم شما برای این بود که در صورت کسب نتیجه خیلیها زیر فشار میرفتند.
نمیدانم این مسئله بستگی به نوع نگاهمان دارد. اگر ما نتیجه میگرفتیم مردم خوشحال میشدند. اگر خوشحال شدن مردم چند نفر را زیر فشار ببرد عیبی ندارد. اینکه تفکر ما به این شکل باشد که 5 نفر زیر فشار نروند تا 75 میلیون نفر خوشحال شود، بسیار بد است. باید نگاه و نگرشمان را عوض کنیم.
فکر میکنم حضورتان باعث شد خیلی از دوستان، همتیمیها و اطرافیانتان را بشناسید.
بالاخره به اندازه کافی از دوستانمان شناخت داشتیم و همه آنها از من حمایت کردند. فوتبال ما این روزها را زیاد دیده است. این اولین باخت ما نبود و آخرینش هم نخواهد بود. امیدوارم همه دست به دست هم بدهیم تا مجموعه خوبی درست کنیم. باید مجموعه مقتدری بسازیم که راه درست را برود.
روزبه چشمی هم یکی از بازیکنانی بود که در تیم امید خیلی تحت فشار قرار گرفت. شنیدید که او رباط صلیبی پاره کرده است؟
متاسفانه از شنیدن خبر مصدومیتش متاثر شدم. بلافاصله بعد از بازی که دیدم مصدوم شده با او تماس گرفتم که اعلام کرد رباط پاره کرده و باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد. او یکی از فوتبالیستهای آیندهدار کشورمان است که میتواند از استوارترین ستونهای فوتبال کشورمان شود چرا که بسیار مسئولیتپذیر است. این مسئله در تیم ملی امید او را خیلی تحت فشار گذاشت و به خاطر تسویه حسابهای شخصی که با تیم ما داشتند این بچه را خیلی تحت فشار گذاشتند. او بعد از بازی با چین که برنده شدیم حال و هوای خوبی نداشت خیلی ها به ما اعتراض میکردند چرا چشمی در پست دفاع آخر بازی میکند یا اینکه میگفتند او ضعیف بازی میکند. اما شما دیدید چشمی و ارسلان مطهری با وجود فشاری که رویشان بود در پایان مسابقات از سوی کارشناسان مسابقات در تیم منتخب جام قرار گرفتند قطعا افرادی که این انتخاب را کردند تمام مسابقات را آنالیز میکردند و به توانایی و عملکرد این نفرات اعتقاد داشتند.
در این شرایط باید بگوییم یا ما خیلی میفهمیم که این انتقادات را مطرح میکنیم یا کارشناسان AFC نمیفهمند و این دو بازیکن را در لیست منتخب قرار میدهند.
برای این مسئله مثالی را بیان میکنم. کسی که خواب است را با یک تکان میتوان بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده را با هیچ تکانی نمیتوان بیدار کرد. ما در خیلی جاها خودمان را به خواب میزنیم و هر چه هم که تکانمان دهند بیداری نمیشویم.
با همه این فشارها بازیکنان رابطه نزدیکی با شما داشتند و حتی تولدتان را فراموش نکردند.
تک تک این بازیکنان را مثل پسرهای خودم دوست دارم. دلیل این ارتباط هم صداقتی بود که بین همه ما وجود دارد. از روز اول کارم تا پایان همه چیز برپایه صداقت بود. به بازیکنان میگفتم به آنها درجه الکی نمیدهم. اگر کسی خوب بود بیان میکردم و اگر کسی بد بود این مسئله را میگفتم. تا جایی که بضاعت فنی و دیدم اجازه میداد سعی میکردم شایستهترینها را انتخاب کنم. این صداقت را بچهها از ابتدا در تیم دیدند و این باعث شد صمیمیت خوبی بین ما به وجود بیاید.
از قبول کردن هدایت تیم ملی امید پشیمان نشدید؟
اصلا. صادقانه بگویم. در ابتدا با اکراه این مسئله را پذیرفتم اما وقتی تیم را شناختم واقعا لذت بردم که چه جوانان خوبی داریم و این بازیکنان چقدر جای پیشرفت دارند. علاقه، استعداد و میل به پیشرفتی که در بچهها بود واقعا ستودنی بود. یکی از مشکلات فوتبال ما نداشتن برنامه است. ما سعی کردیم برنامه داشته باشیم و این مسئله باعث پیشرفتمان شد. امروز خیلی خوشحالم با این بچهها کار کردم و تاثیر کوچکی در نوع فوتبال کردن آنها داشته باشم.
با این وضعیت به نظر میرسد این مشکلات در 4 سال آینده بار دیگر تکرار شود.
اگر دیدگاهمان همین باشد وضعیت همینطور خواهد بود. یک مثال برای شما میزنم. ژاپن، استرالیا و غیره با تمام لژیونرهایشان به قطر آمدند. این برایم سؤال بود که چرا ما نتوانستیم این کار را بکنیم. ژاپن بازیکن خود را از لیگ هلند آورد ولی ما این کار را نکردیم. به این نتیجه رسیدم و فهمیدم فدراسیون ژاپن زمانی که این بازیکنان برای عقد قرارداد به هلند یا هر کشور دیگری رفتند این بند را در قراردادشان آوردند که در فلان تاریخ مسابقات مقدماتی المپیک داریم و این بازیکنان را میخواهیم. اگر این دیدگاه در کشورمان نباشد 4 سال آینده وضعمان همین است. باید از روزی که به ژاپن باختیم تیم به کارش ادامه میداد. حالا هر کسی که میخواست سرمربی باشد. نمیگویم کار با من ادامه پیدا میکرد. این تیم مسیر خوبی داشت. ما از 27-28 بازی تنها متحمل 3 باخت شدیم و یکی دو مساوی داشتیم. این رکورد بسیار خوب است.این یعنی تیم در مسیر پیشرفت خوبی قرار دارد. باید مشکلات آسیبسازی میشد و کار پیش میرفت. بعد از مسابقات با علیرضا جهانبخش صحبت میکردم. او نکته جالبی میگفت. او اعلام کرد با تیم ژاپن در زمان نوجوانی بازی کردند. بعد از بازی در حالی که تورنمنت تمام شده بود ما مشغول جر و بحث در مورد باختیم، شدیم اما آنها در آن زمان مشغول ریکاوری شده بودند در حالی که تورنمنت به اتمام رسیده بود. آنها این کار را کردند چون نگاهشان به آینده و روزی بود که در انتخابی المپیک حاضر می شدند. آنها میدانستند راهشان ادامه دارد. آنوقت ما تیم را رها کردیم و 2-3 سال بعد جمع شدیم. باید نگاهمان را تغییر دهیم.
علی کفاشیان از حضور در انتخابات فدراسیون کنار کشید. در این مورد چه نظری دارید؟
دیروز شنیدم کفاشیان ثبتنام نکرده و به عنوان نائبرئیس مصطفی آجرلو و مهدی تاج معرفی شده است. امیدوارم کسی به فوتبال بیاید که به خود فوتبال فکر کند. امیدوارم هدف این افراد پیشرفت فوتبال باشد و از فوتبال را از هیأتی و جناحی بودن خارج کنند. باید نگاهمان را ملیتر کنیم و زیرساختها را بهبود ببخشیم. ما فوتبال را اختراع نکردیم و فوتبال از جای دیگری به کشورمان آمده است. باید از کشورهای موفق در فوتبال الگوبرداری کنیم. اگر بخواهیم همین روند را ادامه دهیم 4 سال بعد همین جا قرار داریم. باید سیاست را از فوتبال جدا کنیم.
فکر میکنید نیامدن کفاشیان اتفاق خوبی بود؟
نمیتوانم بگویم اتفاق خوب یا بدی بوده است. همیشه نظرم در مورد کفاشیان این بوده است که او مثل همه افراد دارای منصب دو وجهه دارند یک وجهه حقیقی و یک وجهه حقوقی است. او از لحاظ وجهه حقیقی فردی بسیار خوب و متین و دارای رفتار اجتماعی مناسب است اما در جایگاه حقوقی که قرار میگیرد چند فاکتور خاص را ندارد. هر کسی برای موفقیت در پستهای حقوقی نیاز به فاکتورهای خاصی دارد. اقتدار، تخصص، نگرش متفاوت، صداقت و ... فاکتورهایی است که باید در پست حقوقی در نظر گرفته شود. فکر می کنم او در 8 سال گذشته به تجربیات زیادی رسیده است. او قطعا در ابتدا فوتبالی نبوده است. فوتبال یک رشته کاملا تخصصی و مردمی است. پیشرفت و نتایج آن تاثیر مستقیم در زندگی مردم دارد. باید افرادی که به این منصب میآیند واقعا مقتدر باشند.
وضعیت پرسپولیس را چطور ارزیابی میکنید؟
پرسپولیس تاثیر خوبی که امسال در فوتبال ما داشته آشتی دادن مردم با ورزشگاههاست. نوع فوتبال این تیم مردم را برای دیدن هیجان به ورزشگاه میکشد. برانکو در این میان نقش موثری داشته است. کما اینکه مدیریت باشگاه هم این فرصت را به برانکو داد در حالی که به خیلی از مربیان دیگر نداد. مثلا حمید استیلی، حمید درخشان، علی دایی و ... هم در این تیم بودند که با فرصتی که به برانکو داده شد روبرو نشدند. او از نیمفصل گذشته پرسپولیس را در اختیار گرفت که همراه با نتایج مناسبی نبود اما مدیریت پشتش ایستاد چراکه ایمان و باوری به این مربی داشتند. این مسئله حلقه مفقوده پرسپولیس در سالهای گذشته بود. رفته رفته بازیکنان جوان هم در پرسپولیس وفق پیدا کردهاند و کار به جایی رسید که امروز میبینیم وقتی این تیم بازی میکند. مردم ورزشگاه را پر میکنند. اکنون پرسپولیس برای قهرمانی شانس کمی ندارد.
بازیکنان پرسپولیس اخیرا اعتصاب کردند در مورد این نوع رفتارها چه نظری دارید؟
در بخشی از ماجرا حق را به بازیکن میدهم. آنها برای اینکه صدایشان را به گوش افراد مدنظر برسانند این اقدام را میکنند. سوال اصلی را باید از مدیران پرسید که چرا تا به امروز حق و حقوق این بچهها را ندادند تا آنها تصمیم بگیرند اعتصاب کنند. بازیکنان یک شبه به فکر اعتصاب نمیافتند. قطعا از ابتدای فصل تا به امروز بازیکنان اعتراض کردند و حرفشان به جایی نرسیده است به هر حال این فوتبالیستها محل ارتزاقشان از فوتبال است. آنها خانواده و تعهدات خاص خودشان را دارند. امروز روزبه چشمی رباط صلیبی پاره کرده است. ورزش حرفهای خیلی بیرحم است. درست در زمانی که در اوج هستی و همه برایتان سر و دست میشکنند یک مرتبه با یک آسیبدیدگی دچار مشکل میشوید و همه چیز تمام میشود. آن وقت اگر این اتفاق نیفتد وضعیت مثل همان قرارداد من میشود که مکان، زمان و مفاد آن معلوم نیست. میشود با روشهای بهتری گفتمان کرد و به دنبال حق و حقوق بود اما باید به بازیکنان هم حق بدهیم چراکه آنها جوان هستند و در یک جا جوانی میکنند چراکه تنها راهکار را این میبینند که اعتصاب کنند. سوال اصلی را باید از مسئولی پرسید که اگر با بازیکن قرارداد بستند باید تعهدشان دوطرفه باشد.
علاقه دارید روزی روی نیمکت پرسپولیس تیمی که در آن سالها بازی کردید بنشینید؟
بعید میدانم فردی نیستم که زیاد در هیجان و استرس قرار بگیرم و در پرسپولیس این استرس و هیجان زیاد است.
اهل عیدی دادن و گرفتن هستی؟
دیگر در این سن عیدی نمیگیرم اما معمولا سعی میکنم عیدی زیاد بدهم.
از آمادگی فعلیتان مشخص است که ورزش هم میکنید.
تقریبا هر روز ورزش میکنم و این کار را انجام میدهم.
آرزوی شما در سال 95 چیست؟
گذشته از حرفهای کلیشهای و شعار دادن امیدوارم مردم از زیر فشار اقتصادی خارج شوند و یک مقدار لبخند روی لب مردم بیشتر شود. آرزوی شخصیام هم چیزی جز سلامتی برای خودم و اطرافیانم نیست. از لحاظ ورزشی هم امیدوارم تیم ملی به جام جهانی روسیه راه یابد و در المپیک مدالهای بیشتری بگیریم.
شما فعالیتهای خیرخواهانه هم میکنید و در این راستا یک تیم فوتبال تشکیل دادید. دراین مورد صحبت میکنید؟
بیماری به نام EB وجود دارد. این بیماری ژنتیکی است که بر اساس ازدواجهای فامیلی و ... به وجود میآید. این بیماری پوستی است و افرادی که با آن به دنیا میآیند متاسفانه بین لایحههای پوست خارجی و درونیشان پروتئین وجود ندارد. به همین دلیل اگر این افراد دستشان یا بدنشان به جایی بخورد یا اینکه کسی پوست آنها را فشار دهد پوست آنها شروع به تاول زدن میکند. این مرحله خیلی پیش پا افتاده است. درم رحله پیشرفته این تاولها داخل بدن، گلو، دهان و ... زده میشود که افراد را برای خوردن و آشامیدن و تنفس با مشکل روبرو میکند. متاسفانه این بیماری درمان هم ندارد و این افراد هر روز باید تحت پانسمان قرار بگیرند. افراد مبتلا به این بیماری متاسفانه اگر زندگی طولانی داشته باشند 30 سال عمر میکنند.
خدا را شکر وزارت بهداشت بالاخره این بیماری را هفته گذشته جزو بیماریهای خاص قبول کرد و بنده هم به عنوان کسی که میخواهد کمکی انجام دهد با مسئولیتی روبرو شدهام تا به عنوان سفیر این بیماری، آن را معرفی کنم و اگر کسی تمایل به کمک دارد این کار را انجام دهد. انجمنی تشکیل دادیم به نام دستهای پروانهای. این نام به این خاطر انتخاب شده که پوست بدن این افراد شکننده است و وقتی تاول میزند و دست به آن میخورد مثل بالهای پروانه شکننده است و پوستشان میریزد و به استخوان میرسد به این خاطر اسم انجمن را دستهای پروانهای گذاشتیم و سعی میکنیم از دوستان، مردم و موسسات دیگر کمک بگیریم چراکه هزینه این بیماری بسیار زیاد است. مثلا هزینه پانسمان آن شاید در یک نوبت برای بچهای 7-8 ساله یک میلیون تومان شود. تمام سعی این انجمن این است که کمک کنند چراکه مردم شناخت زیادی از این بیماری ندارند و وقتی با این بیماران برخورد میکنم نگاهشان خوب نیست. مثلا فکر میکنم این عزیزان جذام دارند یا اینکه زخمهایشان واگیردار است.
از حضور دوستان ورزشی هم استفاده خواهید کرد؟
قطعا همینطور است. سعی کردیم دوستان ورزشکار و هنرمند را جمع کنیم و اگر شد بازی خیرخواهانه بگذاریم و به این نحو کمکی انجام شود. هر کسی دراین زمینه قدم بردارد دنیا و آخرتش را خریده چراکه این بچهها واقعا زجر میکشند.
اولین جملهای که در مورد اسامی زیر به ذهنتان آمد بیان کنید.
تیم ملی امید: امید
محمد مایلیکهن: صداقت
علی پروین: سلطان
کارلوس کیروش: مربی خوب
علی کفاشیان: آدم خوب
پرسپولیس: هیجان
کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران در جام ملتهای 1996 امسال به عنوان سرمربی تیم ملی امید روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت و ناجوانمردانه مورد بی مهری قرار گرفت.
تیم ملی امید با وجود همه خوبیها و توانمندیهایی که داشت با بدشانسی مقابل ژاپن و در شرایطی که به اعتقاد همه کارشناسان تیم برتر میدان بود، حذف شد تا حسرت فوتبال ایران در سال 94 ناکامی تیمی باشد که استحقاقش حضور در المپیک بود.
با این وجود تیم خاکپور خدمات زیادی به فوتبال ایران کرد. این مربی توانست بازیکنانی مثل مهدی ترابی، محمدرضا اخباری، روزبه چشمی، میلاد محمدی، میلاد کمندانی، ارسلان مطهری، احسان پهلوان و ... را به فوتبال ملی معرفی کند و به قول این مربی تیم امید دروازه رسیدن به تیم ملی بزرگسلان شود.
در روزهای پایانی سال 1394 با خاکپور همکلام شدیم تا از بیمهریها و هجمههایی که علیه او و تیمش صورت گرفت صحبت شود. هرچند که خاکپور باز هم مثل همیشه میلی به بیان مشکلات و نا مهربانیها نداشت و با تواضع از بیان این مسائل طفره میرفت.
در زیر میتوانید حاصل گفتوگو با محمد خاکپور را بخوانید:
مهمترین جملات خاکپور در این گفتوگو به شرح زیر است:
* علاقهای به ادامه حضور در فوتبال ندارم.
* ظریف چهره سال بود.
* در 20 سال قبل هیچ تیمی از ایران آنقدر ژاپن را تحت فشار نگذاشت.
* هر چه دارم از فوتبال است.
* هدف رسیدن به المپیک محقق نشد.
* تفکر صرفا نتیجه گرایانه داریم.
* نمیخواستم خاکپور معیار فشار به مربیان بعدی شود.
* ریالی از تیم امید نگرفتم.
* زمان، مکان و مفاد قراردادم ایراد داشت.
*هیچوقت دغدغه قراردادم مالی نبود.
* تیم المپیک به دلیل تسویه حسابهای شخصی آسیب دید.
*بعد از حذف تیم ملی امید یک نفر از من نخواست گزارش بدهم.
*حضور مایلیکهن در تیم امید به مخالفانش فرصت حمله دارد.
* زیرپا گذاشتن منافع ملی به خاطر مسائل شخصی به وجدان افراد بستگی دارد.
* حواشی داخلی در انتخابی المپیک بیشتر انرژیمان را گرفت.
* هزینه برای مربیان قبلی افغانستان و عربستان را پای ما نوشتند.
* همه بازیام در تمرین تیم ملی بزرگسالان جرات نگاه در چشمانم را نداشت.
* نباید منافع چند نفر به ناراحتی 75 میلیون انسان برتر باشد.
* گاهی خودمان را به خواب میزنیم.
* ژاپن با لژیونرهایش به قطر آمد ولی ما ...
* باید فوتبال را از جناحی بودن و هیأتی اداره کردن خارج کنیم.
* افراد مقتدر باید در فوتبال باشند.
* مدیران بگویند که چرا بازیکنان پرسپولیس مجبور به اعتصاب شدند.
*شانس پرسپولیس برای قهرمان شدن کم نیست.
* انجمن دستهای پروانهای را برای کمک به مبتلایان EB تشکیل دادیم.
سال 94 برای شما چطور سپری شد؟
فکر میکنم سال خیلی خوبی برایم بود. همیشه سعی میکنم از این زاویه به زندگی نگاه کنم که چه چیزی یاد گرفتم نه اینکه چه چیزی به دست آوردم. درسهای زیادی در سال 94 آموختم. ارتباطات خیلی خوبی به وجود آمد و یک سال فوتبالی برایم بود. هر چیزی که در زندگی دارم از فوتبال، مردم و محبتهایشان است. به همین خاطر امسال برایم خوب بود.
اتفاقات در سال 94 طبق پیشبینی شما پیش رفت؟
اهدافی را دنبال میکردم و نمیتوانم بگویم به همه آنها رسیدم. متاسفانه یکی از اهدافم صعود به المپیک بود که محقق نشد. در مجموع سال خوبی بود.
نوروز برای فوتبالیها چطور سپری میشود؟
در زندگی حرفهای شما با سختیهایی روبرو هستید. برای به دست آوردن یک هدف بزرگ باید چیزهایی را از دست بدهی. زمانی که همه مشغول دید و بازدید هستند ورزشکار باید تلاش کند. زمانی که خودم بازی میکردم یادم میآید معمولا در نوروز در اردو بودم و یا اینکه با تیم به سفر خارجی میرفتیم.
پس در اردوها هفتسین میچیدید؟
بله همینطور است. نوروزی یک مراسم باستانی و فرهنگی برای کشورمان است. مسئولان در اردوها تلاش میکردند هفت سینی چیده شود تا همه کنار هم جمع شوند. به این شکل تلاش ما این بود که از مراسم نوروز عقب نمانیم.
جای چه کسی را در نوروز 95 خالی میبینید؟
همسرم و دو فرزندم جایشان خالی است. آنها خارج از ایران زندگی میکنند و یکی دو روز بعد از سال تحویل کنارشان حاضر میشوم.
سال 94 برای فوتبال ایران خوب بود؟
فکر میکنم سال خوبی بود. اگر امسال را با سال قبل مقایسه کنیم میبینیم که چهرههای خوبی به فوتبالمان معرفی شدند که کمکم این نفرات به مهرههای ارزشمند تیمشان تبدیل شدند. روزبه چشمی، محمدرضا اخباری، محسن کریمی، علی کریمی، احسان پهلوان، ارسلان مطهری و ... به سطح اول فوتبال آمدند. این بازیکنان مثل مهدی ترابی و دیگر نفرات خون تازهای به ورزشمان تزریق کردند. این استعدادها شکوفاتر شدند و فوتبال را به موفقیت میرسانند. البته اینکه چطور از این پتانسیل استفاده کنیم بسیار مهم است. در ورزش پیدا کردن استعداد بخشی از کار است اما مهمتر از پیدا کردن استعداد شکوفا کردن آن است. این جوانان پتانسیل خوبی دارند. علیرضا جهانبخش و سردار آزمون در سطح اول فوتبال بازی میکنند. این نشان میدهد ما استعدادهای خوبی داریم. اینج مسئولیت افراد فعال در مدیریت فوتبال بیشتر میشود تا چطور فوتبال را هدایت کنند که این استعدادها بتوانند به شکوفایی برسند.
فارس:در سال 94 بازار کار و بیزینس خوب بود؟
همیشه راضی هستم. همواره بابت اینکه خدا به من سلامتی داده شاکر بودم. در مجموع وضع اقتصادی برای مردم ما خوب نبود. ولی در همین سال اتفاقاتی که افتاد که کمی باعث دلگرمی میشود . دستاورد برجام و لغو تحریمها بزرگترین دستاوردی بود که در سالهای اخیر به دست آمد. این اتفاق اقتصاد ایران را امیدوار کرده و امیدواریم این مسئله باعث شود بازار کار در سال 95 رونق بگیرد و مردم نسبت به آینده امیدوارتر باشند.
چهره شاخص سال 94 چه کسی بود؟
از نظر اجتماعی چهره سال محمدجواد ظریف بود. به شخصه از او به خاطر زحمات و تلاشش تشکر میکنم. او و تیمش بسیار خوب و با اقتدار عمل کردند.
در سال 95 قصد ورود به فوتبال را دارید؟
با توجه به نوع بازگشتم به فوتبال و نتایجی که رقم خورد هیچ برنامهای برای ادامه دادن فوتبال ندارم.
بدون شک به فوتبال علاقه دارید اما حواشی آن شما را بیمیل به ادامه کار کرده است.
صد در صد به فوتبال علاقه دارم. هر چه در زندگیام دارم از فوتبال است البته از بُعد مادی نمیگویم چرا که ما در فوتبال نه به قراردادهای سنگین مالی رسیدیم و نه پول آنچنانی دریافت کردیم اما فوتبال چیزهای دیگری در زندگی من داد که با نمیتوانستیم به شکل دیگری به آن برسیم. فوتبال در روابط اجتماعی و زندگی عادی چیزهای زیادی به من داد که تاثیر زیادی در فعالیتهایم گذاشت. فوتبال نظم و انضباط، کار گروهی، احترام به حریف، تلاش فراوان و ... را به من آموخت. بیزینس هم مثل بازی فوتبال است که باید با حریف با احترام برخورد کرد. در جایی که باید حق را گرفت این کار را انجام داد و در جایی که لازم است به قول کاسبها خیر رساند. همه این مسائل را از فوتبال یاد گرفتم و با هیچ پولی نمیتوان آن را عوض کرد. فوتبال را خیلی دوست دارم چرا که سالها در آن زحمت کشیدم و عشق و علاقه به آن دارم. متاسفانه فضای کشور ما به شکلی است که این مسائل را در آن کم میبینیم. متر و معیارها در فوتبال عوض شده و منافع شخصی در فوتبال ما در اولویت است. متاسفانه این همه استعداد که در جوانان ما است، هدر میرود. زیاد اهل درگیری نیستم و تا آنجا که بتوانم سعی بر دوری دارم.
شما در رقابتهای انتخابی المپیک ادبیات جدیدی را از فوتبال ما به نمایش گذاشتید. فکر نمیکنید این کنار رفتن فضا را به افرادی میدهد که منفعتطلب هستند و کار برای آنها راحتتر میشود؟
امثال من و حتی اشخاصی که در موردشان صحبت میکنیم همه اجزای فوتبال را تشکیل میدهند. اگر کل فوتبال را به صورت یک پازل در نظر بگیریم ما بخشی از این پازل تشکیل دهند آن هستیم. متاسفانه فریم اصلی که پازل در آن چیده میشود و فوتبال را هدایت میکند دارای مشکل است. متاسفانه آنها به دنبال حل این مسئله نیستند. بعد از مسابقات انتخابی المپیک فقط یک فرصت کوتاه در یک برنامه تلویزیونی داشتم و نتوانستم این مسائل را بیان کنم. البته یکی از خصوصیات من این است که کمتر اهل صحبت هستم. در پاسخ به سؤال قبلی اعلام کردم علاقهای به ادامه حضور در فوتبال ندارم اما چرا نمیتوانیم آدمهایی تربیت کنیم که در بحران به ما کمک کنند. چرا تاکنون نتوانستیم مربیانی تربیت کنیم که در لحظات بحرانی به ما کمک کنند. دلیل این مسئله این است که افرادی که فوتبال را هدایت میکنند دیدگاه متفاوتی دارند.
امروز که من به عنوان مربی تیم امید از کارزار بیرون آمدم و همه مشکلات را با گوشت پوست و استخوانم درک کردهام و میدانم چه اتفاقاتی افتاده دعوت نمیشوم تا بگویم چه مسائلی باعث شد ما به موفقیت نرسیم. این کار را با امیر قلعهنویی، علی دایی، علیرضا منصوریان، افشین قطبی و .. کردند. صرفا تفکر ما نتیجهگرایانه است. اصلا این مسئله به فکرشان نمیرسد که ما این همه هزینه کردیم و این اتفاقات به وجود آمده حالا بیاییم از تجربهای که کسب شده در آینده استفاده کنیم. از روزی که کارمان در قطر تمام شد و به ایران بازگشتیم حتی کمیته جوانان یا کمیته آموزش از من نخواستند که در فدراسیون حاضر شوم و گزارش بدهم که چه اتفاقی افتاده است.
این در شرایطی است که من همه کارهایم را مکتوب میکنم و حتی وقتی به اردوهای معمولی هم میرفتیم مسائل را روی کاغذ میآوریم. اکنون مهمترین زمان برای گزارش دادن است ولی از من نخواستند این کار را بکنم و بگویم چه اتفاقی باعث ناکامی ما شد. حتی کسی به این مسئله فکر هم نمیکند. آن وقت میگذاریم بعد از گذشت 3 سال و وقتی چند ماه به زمان انتخابی المپیک باقی مانده به دنبال یک نفر میگردیم مثل من بخواهد سرمربی تیم ملی شود و این تجربیات را دوباره پشت سر بگذارد. این مشکل فوتبال ما است درصورتیکه این تجربه کسب شده و هزینه بزرگی بابتش دادیم. ما زمان، پول و ... را هزینه کردیم و به تجربه رسیدیم. باید از این تجربه برای آینده استفاده کنیم اما در حالی که هنوز نشست مطبوعاتی من بعد از بازی با ژاپن به اتمام نرسیده، رئیس فدراسیون مصاحبه میکند و میگوید ماموریت فلانی به پایان رسیده است.
به نظر شما دوست ندارند این کارها را انجام دهند یا بهتر بگوییم نمیخواهند این کار را بکنند یا اینکه از جنس فوتبال نیستند و این کارها را اصلا بلد نیستند؟
نمیدانم. پاسخ این سؤال سخت است اما این مسئله ارتباطی به این ندارد که ما از جنس فوتبال باشیم یا نه. مثلا من در کار شخصی خودم یک جوان را استخدام میکنم و با او کار میکنم. نگاهم این نیست که ماهیانه به او حقوق میدهم. این نگاه را باید داشته باشم که روی او سرمایهگذاری میکنم و در حال آموزشش هستم. آنوقت بعد از یک سال که او کار را یاد گرفت نباید بگویم کار را ترک کن بلکه باید از تخصصی که او به دست آورده، بهره ببرد. فوتبال هم همین است. ما میتوانستیم مربیان بزرگی داشته باشیم اما به همین خاطر آنها را از دست دادهایم. شاید در یک مقطع از آنها استفاده کردیم ولی به خاطر اینکه نتیجه نگرفتند سریع با آنها قطع ارتباط کردیم. اگر بخواهم در مقام دفاع از کاری که کردم بربیایم فکر نمیکنم در 20 سال گذشته هیچ کدام از تیمهای ملی ما فوتبالی که مقابل ژاپن بازی کردیم را ارائه داده باشد. از لحاظ اقتدارر، نوع فوتبال و فشاری که روی حریف گذاشتیم از لحاظ تفکر بازی به خوبی بر حریف غلبه کردیم. این نشان میدهد پتانسیل بالایی داریم.
ما در مجموع تورنمنتها و اردوهایی که پیش رو داشتیم فقط 93 روز توانستیم کنار تیم باشیم. کل روزهای کاری ما در این 14 ماه فقط 93 روز بود. در این مدت توانستیم تحولی در نوع بازی بچهها به وجود آوریم. البته خود بچهها هم خیلی زحمت کشیدند و میخواستند پیشرفت کنند. هر اردوی ما از اردوی بعدی بهتر بود و روند پیشرفت را مشاهده میکردیم. این نشان میدهد که میتوانیم بهتر کار کنیم.
تمام این مسائل را هم باید در کنار این موضوع بگذاریم که شما قرارداد هم نداشتید.
در بحث قرارداد من خیلی جاها موضوع به گونهای منعکس شد که سوءبرداشت به وجود آمد. برخی این احساس را داشتند که من به دنبال پول بیشتر هستم و یا اینکه اگر به آقای X فلان چیز داده شده من هم، همانها را میخواستم. موضوع به این شکل نبود. قراردادی که برای من تهیه شده بود کاملا توهینآمیز بود. تمام هدفم از امضا نکردن این قرارداد این بود که ملاک مربیان بعدی نشوم تا اگر زمانی مربی ایرانی به جای من آمد به او فشار بیاورند و بگویند خاکپور این قرارداد را امضا کرده و تو هم این کار را انجام بده. نمیخواستم این اتفاق بیفتد. به همین خاطر قرارداد را امضا نکردم.
14 ماه کنار تیم بودید و هیچ دستمزدی هم نگرفتید.
بله هیچ پولی تا به امروز بابت زمانی که در تیم امید گذاشتم دریافت نکردم.
به هر حال این حق شماست. آیا نمیخواهید برای دریافت پولتان اقدام کنید؟
فکر نمیکنم لازم باشد من اقدام کنم. یک بار حرفم را زدم. مفاد این قرارداد باید اصلاح می شد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد. دلیل اصلاح نشدنش را نمیدانم. شما با هر کسی در مورد بندهای قراردادم صحبت کنید او قبول نمیکند که با این شرایط قرارداد امضا کند. این موضوع خیلی به طول انجامید و کم کم لوث شد. در عقد قرارداد 3 بخش وجود دارد که باید درست انجام شود. اول زمان عقد قرارداد است. فکر نمیکنم هیچ مربی خارجی حاضر میشد قبل از امضای قرارداد کنار زمین حاضر شود. هیچ وقت زمان این قرارداد سر جایش نبود. دوم مکان عقد قرارداد است. دو قراردادی که با آن مفاد عجیب برایم فرستادند در مکان مناسب خودش نبود. آن قراردادها را به دفتر حبیب کاشانی فرستادند و قرار شد به آنجا بروم تا قرارداد را ببینم. شأن و شخصیت مربی تیم ملی بالاتر از این حرفها است. شخص خودم را نمیگویم بلکه جایگاه مربی تیم ملی را میگویم. اگر ما قصد قرارداد بستن داریم باید او را به فدراسیون دعوت کنیم. مورد سوم هم مفاد قرارداد بود که متاسفانه هیچ موقع این سه موضوع به درستی انجام نشد.
هیچ وقت فهمیدید چرا اینقدر هجمه علیه تیم شما وارد میشود. آیا دلیل این مسئله حمایت از اشخاص دیگری بود تا با نتیجه نگرفتن شما آنها زیر فشار نروند؟
متاسفانه تیم المپیک و این جوانان به خاطر تسویه حسابهای شخصی و خصوصی دچار آسیب شدند. در صورتی که این تیم متعلق به کشور بود و خیلی هم خوب کار میکرد اما به خاطر تسویه حسابهای شخصی همیشه این تیم مورد هجمه قرار میگرفت. اگر این انتقادات منصفانه بود خدا شاهد است که آن را میپذیرفتم. تاریخ یک روزی این مسائل را ثابت میکند که این انتقادات منصفانه نبود.
شاید بتوان گفت حضور محمد مایلیکهن هم باعث شد که حملهها به شما بیشتر شود. آیا از حضور مایلیکهن در کادر فنی به دلیل این انتقادها متضرر نشدید؟
شاید یک بخش موضوع این مسئله باشد. مایلیکهن فرد زحمتکش و شناخته شدهای است. ادبیات او برای همه روشن است و میدانم او نسبت به مواضع خود و اعتقاداتی که دارد چطور حرف میزند. او هیچ وقت به دنبال این نیست که به ناحق حرفی بزند. بلکه هر جایی که لازم میبیند نکتهای بیان کند این کار را انجام میدهد. تا زمانی که او پست و منصبی نداشت برای تیمهای مقابل و مخالفش نکتهای برای مبارزه نبود. ولی وقتی او افتخار داد و به کمک ما آمد این فرصت برای جناحهای مقابل به وجود آمد تا با استفاده از یک وجهه حقوقی آن را مورد حمله قرار دهند و موضع بگیرند.
حتی اگر به قیمت این تمام شود که تیم امید به حاشیه برود و حذف شود؟
این به انصاف و وجدان این افراد بازمیگردد. اینکه چرا ما به خاطر منافع شخصی خودمان منافع ملی را زیر پا میگذاریم به انصاف خودمان بازمیگردد.
پس بدین ترتیب حریفان داخلی سرسختتر از حریفان خارجی بودند.
خودتان از نزدیک شرایط مسابقات و عملکرد تیم را دیدید. از لحاظ نوع فوتبال و رفتاری که بازیکنانشان و حتی از لحاظ ادبیاتی که ما به کار میبردیم همه احترام خاصی برای تیممان قائل بودند. متاسفانه ما در مسابقات دائم درگیر این مسئله بودیم که اعضای تیم را از حواشی که از داخل به وجود میآید، دور کنیم. این مسئله انرژی ما را به شدت میگرفت. بعد از بازی دوم مقابل قطر که نتیجه را واگذار کردیم و هنوز هیچ اتفاق خاصی در تورنمنت نیفتاده بود، از همه طرف تیممان را تحت فشار گذاشتند. حتی این اتفاق از سوی وزارت ورزش افتاد و بیانیههای مختلف علیه ما دادند که این مسئله منصفانه نبود.
بیانیه وزارت ورزش در آن مقطع چه دستاوردی داشت؟ چرا اصلیترین ارگان ورزشی یک کشور علیه تیم تحت فعالیتش اقدام کرد؟
واقعا نمیدانم. افرادی که باید در بخش مالی پاسخگو باشند اگر به آنها فرصت بدهند مطمئنا جواب خواهند داد. در آن بیانیه گفته بودند 5 میلیارد هزینه این تیم شده در حالی که 2 میلیارد هزینه کادر فنی قبلی بوده است. هزینههایی که صرف کادر فنی قبلی شده بود را به پای ما نوشتند. هزینههای مربوط به مرحله اول انتخابی مثل هتل افغانستان، عربستان و .. را به پای ما نوشتند. آن بیانیه مغرضانه بود و هیچ سودی نداشت.
اصلا متوجه شدید که چرا شما را مقابل کیروش گذاشتند یا عدهای میخواستند این اتفاق بیفتد تا مقایسهای انجام دهند. این در حالی بود که شما دو بار به تمرین تیم ملی هم رفتید ولی روی خوش ندیدید.
دوبار در تمرین تیم ملی بزرگسالان حاضر شدم. یک بار در آکادمی تیم ملی و یک بار هم در ورزشگاه دستگردی حاضر شدم. با توجه به اینکه زیر مجموعه تیم ملی محسوب میشدم گفتم قبل از اعزام به استرالیا کنار زمین حاضر شویم و خدا قوتی به اعضای تیم بگوییم. نمیدانم به چه دلیل هیچ کسی دوست نداشت ما آنجا باشیم و حتی حراست مقابل در هم مدتی ما را معطل کرد. دوستانی که آنجا بودند وحتی افرادی که من با آنها سالها همبازی بودم هم حتی جرات نمیکردند به من نگاه کنند. این مسئله برایم عجیب بود که چرا اینقدر بیتوجه هستند. سپس هم بعد از دقایقی مجموعه را ترک کردیم. دفعه دوم به ورزشگاه دستگردی رفتم که برخوردها مثل قبل بود. هیچ وقت دلیل این مسئله را نفهمیدم. حتی یک بار برای اولین و آخرین بار به طور اتفاقی در فدراسیون با کیروش روبرو شدم. وقتی با او صحبت کردم به صراحت گفت هیچ کمکی به شما نمیکنم. او قطعا دلایل خودش را داشته است. فکر نمیکنم اگر به گذشته برگردید و رسانهها را بررسی کنید نمیبینید بنده هیچ حرفی علیه تیم ملی یا اعضای آن زده باشم که بخواهند نسبت به من موضعگیری کنند. متاسفانه تسویه حسابهای شخصی باعث شد تیم ملی امید را مقابل بزرگسالان قرار دهند که این اشتباه بود چرا که هدف هر دو تیم یکی است و آن هم سربلندی و سرافرازی پرچم ایران و خوشحالی مردم است. بازیکنانی که یک سال گذشته در تیم امید بودند در سالهای آینده در تیم ملی بزرگسالان شرکت میکنند. کما اینکه خیلی از آنها در اردوی اخیر تیم ملی دعوت شدهاند. فقط باید بگوییم این مسئله مایه تأسف است که فضایی به وجود آوردند که باعث ناراحتی مردم شد.
شاید این جو علیه تیم شما برای این بود که در صورت کسب نتیجه خیلیها زیر فشار میرفتند.
نمیدانم این مسئله بستگی به نوع نگاهمان دارد. اگر ما نتیجه میگرفتیم مردم خوشحال میشدند. اگر خوشحال شدن مردم چند نفر را زیر فشار ببرد عیبی ندارد. اینکه تفکر ما به این شکل باشد که 5 نفر زیر فشار نروند تا 75 میلیون نفر خوشحال شود، بسیار بد است. باید نگاه و نگرشمان را عوض کنیم.
فکر میکنم حضورتان باعث شد خیلی از دوستان، همتیمیها و اطرافیانتان را بشناسید.
بالاخره به اندازه کافی از دوستانمان شناخت داشتیم و همه آنها از من حمایت کردند. فوتبال ما این روزها را زیاد دیده است. این اولین باخت ما نبود و آخرینش هم نخواهد بود. امیدوارم همه دست به دست هم بدهیم تا مجموعه خوبی درست کنیم. باید مجموعه مقتدری بسازیم که راه درست را برود.
روزبه چشمی هم یکی از بازیکنانی بود که در تیم امید خیلی تحت فشار قرار گرفت. شنیدید که او رباط صلیبی پاره کرده است؟
متاسفانه از شنیدن خبر مصدومیتش متاثر شدم. بلافاصله بعد از بازی که دیدم مصدوم شده با او تماس گرفتم که اعلام کرد رباط پاره کرده و باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد. او یکی از فوتبالیستهای آیندهدار کشورمان است که میتواند از استوارترین ستونهای فوتبال کشورمان شود چرا که بسیار مسئولیتپذیر است. این مسئله در تیم ملی امید او را خیلی تحت فشار گذاشت و به خاطر تسویه حسابهای شخصی که با تیم ما داشتند این بچه را خیلی تحت فشار گذاشتند. او بعد از بازی با چین که برنده شدیم حال و هوای خوبی نداشت خیلی ها به ما اعتراض میکردند چرا چشمی در پست دفاع آخر بازی میکند یا اینکه میگفتند او ضعیف بازی میکند. اما شما دیدید چشمی و ارسلان مطهری با وجود فشاری که رویشان بود در پایان مسابقات از سوی کارشناسان مسابقات در تیم منتخب جام قرار گرفتند قطعا افرادی که این انتخاب را کردند تمام مسابقات را آنالیز میکردند و به توانایی و عملکرد این نفرات اعتقاد داشتند.
در این شرایط باید بگوییم یا ما خیلی میفهمیم که این انتقادات را مطرح میکنیم یا کارشناسان AFC نمیفهمند و این دو بازیکن را در لیست منتخب قرار میدهند.
برای این مسئله مثالی را بیان میکنم. کسی که خواب است را با یک تکان میتوان بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده را با هیچ تکانی نمیتوان بیدار کرد. ما در خیلی جاها خودمان را به خواب میزنیم و هر چه هم که تکانمان دهند بیداری نمیشویم.
با همه این فشارها بازیکنان رابطه نزدیکی با شما داشتند و حتی تولدتان را فراموش نکردند.
تک تک این بازیکنان را مثل پسرهای خودم دوست دارم. دلیل این ارتباط هم صداقتی بود که بین همه ما وجود دارد. از روز اول کارم تا پایان همه چیز برپایه صداقت بود. به بازیکنان میگفتم به آنها درجه الکی نمیدهم. اگر کسی خوب بود بیان میکردم و اگر کسی بد بود این مسئله را میگفتم. تا جایی که بضاعت فنی و دیدم اجازه میداد سعی میکردم شایستهترینها را انتخاب کنم. این صداقت را بچهها از ابتدا در تیم دیدند و این باعث شد صمیمیت خوبی بین ما به وجود بیاید.
از قبول کردن هدایت تیم ملی امید پشیمان نشدید؟
اصلا. صادقانه بگویم. در ابتدا با اکراه این مسئله را پذیرفتم اما وقتی تیم را شناختم واقعا لذت بردم که چه جوانان خوبی داریم و این بازیکنان چقدر جای پیشرفت دارند. علاقه، استعداد و میل به پیشرفتی که در بچهها بود واقعا ستودنی بود. یکی از مشکلات فوتبال ما نداشتن برنامه است. ما سعی کردیم برنامه داشته باشیم و این مسئله باعث پیشرفتمان شد. امروز خیلی خوشحالم با این بچهها کار کردم و تاثیر کوچکی در نوع فوتبال کردن آنها داشته باشم.
با این وضعیت به نظر میرسد این مشکلات در 4 سال آینده بار دیگر تکرار شود.
اگر دیدگاهمان همین باشد وضعیت همینطور خواهد بود. یک مثال برای شما میزنم. ژاپن، استرالیا و غیره با تمام لژیونرهایشان به قطر آمدند. این برایم سؤال بود که چرا ما نتوانستیم این کار را بکنیم. ژاپن بازیکن خود را از لیگ هلند آورد ولی ما این کار را نکردیم. به این نتیجه رسیدم و فهمیدم فدراسیون ژاپن زمانی که این بازیکنان برای عقد قرارداد به هلند یا هر کشور دیگری رفتند این بند را در قراردادشان آوردند که در فلان تاریخ مسابقات مقدماتی المپیک داریم و این بازیکنان را میخواهیم. اگر این دیدگاه در کشورمان نباشد 4 سال آینده وضعمان همین است. باید از روزی که به ژاپن باختیم تیم به کارش ادامه میداد. حالا هر کسی که میخواست سرمربی باشد. نمیگویم کار با من ادامه پیدا میکرد. این تیم مسیر خوبی داشت. ما از 27-28 بازی تنها متحمل 3 باخت شدیم و یکی دو مساوی داشتیم. این رکورد بسیار خوب است.این یعنی تیم در مسیر پیشرفت خوبی قرار دارد. باید مشکلات آسیبسازی میشد و کار پیش میرفت. بعد از مسابقات با علیرضا جهانبخش صحبت میکردم. او نکته جالبی میگفت. او اعلام کرد با تیم ژاپن در زمان نوجوانی بازی کردند. بعد از بازی در حالی که تورنمنت تمام شده بود ما مشغول جر و بحث در مورد باختیم، شدیم اما آنها در آن زمان مشغول ریکاوری شده بودند در حالی که تورنمنت به اتمام رسیده بود. آنها این کار را کردند چون نگاهشان به آینده و روزی بود که در انتخابی المپیک حاضر می شدند. آنها میدانستند راهشان ادامه دارد. آنوقت ما تیم را رها کردیم و 2-3 سال بعد جمع شدیم. باید نگاهمان را تغییر دهیم.
علی کفاشیان از حضور در انتخابات فدراسیون کنار کشید. در این مورد چه نظری دارید؟
دیروز شنیدم کفاشیان ثبتنام نکرده و به عنوان نائبرئیس مصطفی آجرلو و مهدی تاج معرفی شده است. امیدوارم کسی به فوتبال بیاید که به خود فوتبال فکر کند. امیدوارم هدف این افراد پیشرفت فوتبال باشد و از فوتبال را از هیأتی و جناحی بودن خارج کنند. باید نگاهمان را ملیتر کنیم و زیرساختها را بهبود ببخشیم. ما فوتبال را اختراع نکردیم و فوتبال از جای دیگری به کشورمان آمده است. باید از کشورهای موفق در فوتبال الگوبرداری کنیم. اگر بخواهیم همین روند را ادامه دهیم 4 سال بعد همین جا قرار داریم. باید سیاست را از فوتبال جدا کنیم.
فکر میکنید نیامدن کفاشیان اتفاق خوبی بود؟
نمیتوانم بگویم اتفاق خوب یا بدی بوده است. همیشه نظرم در مورد کفاشیان این بوده است که او مثل همه افراد دارای منصب دو وجهه دارند یک وجهه حقیقی و یک وجهه حقوقی است. او از لحاظ وجهه حقیقی فردی بسیار خوب و متین و دارای رفتار اجتماعی مناسب است اما در جایگاه حقوقی که قرار میگیرد چند فاکتور خاص را ندارد. هر کسی برای موفقیت در پستهای حقوقی نیاز به فاکتورهای خاصی دارد. اقتدار، تخصص، نگرش متفاوت، صداقت و ... فاکتورهایی است که باید در پست حقوقی در نظر گرفته شود. فکر می کنم او در 8 سال گذشته به تجربیات زیادی رسیده است. او قطعا در ابتدا فوتبالی نبوده است. فوتبال یک رشته کاملا تخصصی و مردمی است. پیشرفت و نتایج آن تاثیر مستقیم در زندگی مردم دارد. باید افرادی که به این منصب میآیند واقعا مقتدر باشند.
وضعیت پرسپولیس را چطور ارزیابی میکنید؟
پرسپولیس تاثیر خوبی که امسال در فوتبال ما داشته آشتی دادن مردم با ورزشگاههاست. نوع فوتبال این تیم مردم را برای دیدن هیجان به ورزشگاه میکشد. برانکو در این میان نقش موثری داشته است. کما اینکه مدیریت باشگاه هم این فرصت را به برانکو داد در حالی که به خیلی از مربیان دیگر نداد. مثلا حمید استیلی، حمید درخشان، علی دایی و ... هم در این تیم بودند که با فرصتی که به برانکو داده شد روبرو نشدند. او از نیمفصل گذشته پرسپولیس را در اختیار گرفت که همراه با نتایج مناسبی نبود اما مدیریت پشتش ایستاد چراکه ایمان و باوری به این مربی داشتند. این مسئله حلقه مفقوده پرسپولیس در سالهای گذشته بود. رفته رفته بازیکنان جوان هم در پرسپولیس وفق پیدا کردهاند و کار به جایی رسید که امروز میبینیم وقتی این تیم بازی میکند. مردم ورزشگاه را پر میکنند. اکنون پرسپولیس برای قهرمانی شانس کمی ندارد.
بازیکنان پرسپولیس اخیرا اعتصاب کردند در مورد این نوع رفتارها چه نظری دارید؟
در بخشی از ماجرا حق را به بازیکن میدهم. آنها برای اینکه صدایشان را به گوش افراد مدنظر برسانند این اقدام را میکنند. سوال اصلی را باید از مدیران پرسید که چرا تا به امروز حق و حقوق این بچهها را ندادند تا آنها تصمیم بگیرند اعتصاب کنند. بازیکنان یک شبه به فکر اعتصاب نمیافتند. قطعا از ابتدای فصل تا به امروز بازیکنان اعتراض کردند و حرفشان به جایی نرسیده است به هر حال این فوتبالیستها محل ارتزاقشان از فوتبال است. آنها خانواده و تعهدات خاص خودشان را دارند. امروز روزبه چشمی رباط صلیبی پاره کرده است. ورزش حرفهای خیلی بیرحم است. درست در زمانی که در اوج هستی و همه برایتان سر و دست میشکنند یک مرتبه با یک آسیبدیدگی دچار مشکل میشوید و همه چیز تمام میشود. آن وقت اگر این اتفاق نیفتد وضعیت مثل همان قرارداد من میشود که مکان، زمان و مفاد آن معلوم نیست. میشود با روشهای بهتری گفتمان کرد و به دنبال حق و حقوق بود اما باید به بازیکنان هم حق بدهیم چراکه آنها جوان هستند و در یک جا جوانی میکنند چراکه تنها راهکار را این میبینند که اعتصاب کنند. سوال اصلی را باید از مسئولی پرسید که اگر با بازیکن قرارداد بستند باید تعهدشان دوطرفه باشد.
علاقه دارید روزی روی نیمکت پرسپولیس تیمی که در آن سالها بازی کردید بنشینید؟
بعید میدانم فردی نیستم که زیاد در هیجان و استرس قرار بگیرم و در پرسپولیس این استرس و هیجان زیاد است.
اهل عیدی دادن و گرفتن هستی؟
دیگر در این سن عیدی نمیگیرم اما معمولا سعی میکنم عیدی زیاد بدهم.
از آمادگی فعلیتان مشخص است که ورزش هم میکنید.
تقریبا هر روز ورزش میکنم و این کار را انجام میدهم.
آرزوی شما در سال 95 چیست؟
گذشته از حرفهای کلیشهای و شعار دادن امیدوارم مردم از زیر فشار اقتصادی خارج شوند و یک مقدار لبخند روی لب مردم بیشتر شود. آرزوی شخصیام هم چیزی جز سلامتی برای خودم و اطرافیانم نیست. از لحاظ ورزشی هم امیدوارم تیم ملی به جام جهانی روسیه راه یابد و در المپیک مدالهای بیشتری بگیریم.
شما فعالیتهای خیرخواهانه هم میکنید و در این راستا یک تیم فوتبال تشکیل دادید. دراین مورد صحبت میکنید؟
بیماری به نام EB وجود دارد. این بیماری ژنتیکی است که بر اساس ازدواجهای فامیلی و ... به وجود میآید. این بیماری پوستی است و افرادی که با آن به دنیا میآیند متاسفانه بین لایحههای پوست خارجی و درونیشان پروتئین وجود ندارد. به همین دلیل اگر این افراد دستشان یا بدنشان به جایی بخورد یا اینکه کسی پوست آنها را فشار دهد پوست آنها شروع به تاول زدن میکند. این مرحله خیلی پیش پا افتاده است. درم رحله پیشرفته این تاولها داخل بدن، گلو، دهان و ... زده میشود که افراد را برای خوردن و آشامیدن و تنفس با مشکل روبرو میکند. متاسفانه این بیماری درمان هم ندارد و این افراد هر روز باید تحت پانسمان قرار بگیرند. افراد مبتلا به این بیماری متاسفانه اگر زندگی طولانی داشته باشند 30 سال عمر میکنند.
خدا را شکر وزارت بهداشت بالاخره این بیماری را هفته گذشته جزو بیماریهای خاص قبول کرد و بنده هم به عنوان کسی که میخواهد کمکی انجام دهد با مسئولیتی روبرو شدهام تا به عنوان سفیر این بیماری، آن را معرفی کنم و اگر کسی تمایل به کمک دارد این کار را انجام دهد. انجمنی تشکیل دادیم به نام دستهای پروانهای. این نام به این خاطر انتخاب شده که پوست بدن این افراد شکننده است و وقتی تاول میزند و دست به آن میخورد مثل بالهای پروانه شکننده است و پوستشان میریزد و به استخوان میرسد به این خاطر اسم انجمن را دستهای پروانهای گذاشتیم و سعی میکنیم از دوستان، مردم و موسسات دیگر کمک بگیریم چراکه هزینه این بیماری بسیار زیاد است. مثلا هزینه پانسمان آن شاید در یک نوبت برای بچهای 7-8 ساله یک میلیون تومان شود. تمام سعی این انجمن این است که کمک کنند چراکه مردم شناخت زیادی از این بیماری ندارند و وقتی با این بیماران برخورد میکنم نگاهشان خوب نیست. مثلا فکر میکنم این عزیزان جذام دارند یا اینکه زخمهایشان واگیردار است.
از حضور دوستان ورزشی هم استفاده خواهید کرد؟
قطعا همینطور است. سعی کردیم دوستان ورزشکار و هنرمند را جمع کنیم و اگر شد بازی خیرخواهانه بگذاریم و به این نحو کمکی انجام شود. هر کسی دراین زمینه قدم بردارد دنیا و آخرتش را خریده چراکه این بچهها واقعا زجر میکشند.
اولین جملهای که در مورد اسامی زیر به ذهنتان آمد بیان کنید.
تیم ملی امید: امید
محمد مایلیکهن: صداقت
علی پروین: سلطان
کارلوس کیروش: مربی خوب
علی کفاشیان: آدم خوب
پرسپولیس: هیجان