به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ روز دوم فروردین 1357 شاه كه در جزيره كيش به سر مي برد «يوري لوبراني» سرپرست هيأت اسرائيلي اعزامي به تهران را به حضور پذيرفت. چند هفته بعد از این ملاقات لوبراني که به اسرائیل بازگشته بود در تل آويو به موشه دايان گفت كه او اطمينان دارد كار شاه تمام است. اين پيش بيني اطلاعاتي بلافاصله به آمريكا مخابره شد. اما عکس العمل آمريكا به سخنان لوبراني منفی بود.
ايالات متحده گفته بود «نگراني لوبرانی توخالي است. زیرا شاه 10 تا 15 سال ديگر در رأس حكومت ایران باقي خواهد ماند.» (1)
«پير سالينجر» در كتاب «آمريكا در بند» درباره ديدار لوبرانی با شاه مي نويسد: «واكنش آمريكاييها در برابر هشدار اسرائيليها مبني بر رو به پايان بودن روزهاي شاه، دليلي بر اين مدعاست كه آنها در شناخت رو به زوال بودن حكومت شاه كند بودند.»
لوبراني كه خود سالها در سازمانهاي اطلاعاتي و جاسوسي سابقه كار داشت، پيش بيني كرده بود كه شاه با بحران جدي مواجه است و طي گزارش تلگرافي مبسوطي به وزارت خارجه اسرائيل اطلاع داد كه سرنوشت شومي در انتظار شاه است. وي پيش بيني كرد كه شاه بيش از 2 و يا 3 سال ديگر در مسند قدرت باقي نخواهد بود. وي دست كم از اوايل سال 1978م (اواخر سال 1356 شمسي) گزارشهاي تيره و تاري به تل آويو مي فرستاد. او پس از آنكه در جزيره كيش با شاه ملاقات كرد، با يكي از مشاوران وي روبرو شد كه از او پرسيد: «آيا اعليحضرت همايوني را ديديد؟»
لوبراني پاسخ داد: «آري»
وي گفت: «آيا واقعاً جرثومه انحطاط ايران را ديدي؟»
لوبراني شگفت زده شده مي گويد: «نمي توانستم آنچه را كه مي شنيدم باور كنم. اين بدان معني بود كه مغز و ريشه دستگاهي كه شاه به آن متكي بود پوسيده و فاسد شده است.» (2) و نیز بعدها اظهار کرد که ماهیت تشنجات در ایران را پیش بینی کرده بود. «زیرا از اتیوپی به ایران منتقل شده بودم و قبلاً یک رژیم پادشاهی دیگر را که در حال پوسیدن بود مشاهده کرده بودم. در موقع اقامت خود در ایران خیلی زود تشخیص دادم که تنها زیربنای سازمان یافته که میتواند در کشور فعالیت داشته باشد، جامعه مذهبی است.»(3)
به گفته ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران پیش بینی لوبرانی بر اطلاعاتی استوار است که اسرائیلی ها از شبکه جاسوسی گسترده خود در تهران کسب میکردند. زیرا آنها با گروهی متجاوز از هشتاد هزار یهودی که در کلیه شئون مملکت رخنه کرده بودند در تماس بودند (4)
یادآوری میشود «یوری لوبرانی»، آخرین سفیر رژیم صهیونیستی در ایران است. او که در اکتبر 1926 در حیفا متولد شد از ماموران عالی رتبه اطلاعاتی سازمان موساد بود. برخی او را خطرناک ترین فرد اسرائیلی و عنصر اطلاعاتی موساد نامیده اند. او که رابطه بسیار محکم و صمیمانه ای با محمدرضا پهلوی داشت، هفت سال در ایران بوده و با شاه مخلوع در تهران دیدارهای مکرر داشته است. گفته میشود که او در ایجاد اتاق های بازجویی ساواک همکاری و نقش داشته است. او از دوستان یعقوب نیمرودی بود و در سال 1967 تا 1971 سفیر اسرائیل و رئیس شعبه سازمان موساد در اتیوپی بود. لوبرانی را هماهنگ کننده فعالیت های اشغالگران اسرائیلی در جنوب لبنان و عنصر موثر در ایجاد بازداشتگاههای مخوف خیام در آن سامان دانسته اند.(5) وی اکنون مشاور نخست وزیر رژیم صهیونیستی در امور ایران و از دشمنان عصبانی جمهوری اسلامی به شمار می رود!
پی نوشت:
1 - روزشمار انقلاب اسلامي، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، ج 3، ص 20، به نقل از پير سالينجر، آمريكا در بند، كتابسرا، تهران، 1362، ص 51
2 - ايران و تحولات فلسطين، علي اكبر ولايتي، مركز اسناد و خدمات پژوهشي وزارت امور خارجه، ص 43
3 – ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ص 360
4 – سازمانهای یهودی و صهیونیستی در ایران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1384، ص 96
5 – همان، ص
ايالات متحده گفته بود «نگراني لوبرانی توخالي است. زیرا شاه 10 تا 15 سال ديگر در رأس حكومت ایران باقي خواهد ماند.» (1)
«پير سالينجر» در كتاب «آمريكا در بند» درباره ديدار لوبرانی با شاه مي نويسد: «واكنش آمريكاييها در برابر هشدار اسرائيليها مبني بر رو به پايان بودن روزهاي شاه، دليلي بر اين مدعاست كه آنها در شناخت رو به زوال بودن حكومت شاه كند بودند.»
لوبراني كه خود سالها در سازمانهاي اطلاعاتي و جاسوسي سابقه كار داشت، پيش بيني كرده بود كه شاه با بحران جدي مواجه است و طي گزارش تلگرافي مبسوطي به وزارت خارجه اسرائيل اطلاع داد كه سرنوشت شومي در انتظار شاه است. وي پيش بيني كرد كه شاه بيش از 2 و يا 3 سال ديگر در مسند قدرت باقي نخواهد بود. وي دست كم از اوايل سال 1978م (اواخر سال 1356 شمسي) گزارشهاي تيره و تاري به تل آويو مي فرستاد. او پس از آنكه در جزيره كيش با شاه ملاقات كرد، با يكي از مشاوران وي روبرو شد كه از او پرسيد: «آيا اعليحضرت همايوني را ديديد؟»
لوبراني پاسخ داد: «آري»
وي گفت: «آيا واقعاً جرثومه انحطاط ايران را ديدي؟»
لوبراني شگفت زده شده مي گويد: «نمي توانستم آنچه را كه مي شنيدم باور كنم. اين بدان معني بود كه مغز و ريشه دستگاهي كه شاه به آن متكي بود پوسيده و فاسد شده است.» (2) و نیز بعدها اظهار کرد که ماهیت تشنجات در ایران را پیش بینی کرده بود. «زیرا از اتیوپی به ایران منتقل شده بودم و قبلاً یک رژیم پادشاهی دیگر را که در حال پوسیدن بود مشاهده کرده بودم. در موقع اقامت خود در ایران خیلی زود تشخیص دادم که تنها زیربنای سازمان یافته که میتواند در کشور فعالیت داشته باشد، جامعه مذهبی است.»(3)
به گفته ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران پیش بینی لوبرانی بر اطلاعاتی استوار است که اسرائیلی ها از شبکه جاسوسی گسترده خود در تهران کسب میکردند. زیرا آنها با گروهی متجاوز از هشتاد هزار یهودی که در کلیه شئون مملکت رخنه کرده بودند در تماس بودند (4)
یادآوری میشود «یوری لوبرانی»، آخرین سفیر رژیم صهیونیستی در ایران است. او که در اکتبر 1926 در حیفا متولد شد از ماموران عالی رتبه اطلاعاتی سازمان موساد بود. برخی او را خطرناک ترین فرد اسرائیلی و عنصر اطلاعاتی موساد نامیده اند. او که رابطه بسیار محکم و صمیمانه ای با محمدرضا پهلوی داشت، هفت سال در ایران بوده و با شاه مخلوع در تهران دیدارهای مکرر داشته است. گفته میشود که او در ایجاد اتاق های بازجویی ساواک همکاری و نقش داشته است. او از دوستان یعقوب نیمرودی بود و در سال 1967 تا 1971 سفیر اسرائیل و رئیس شعبه سازمان موساد در اتیوپی بود. لوبرانی را هماهنگ کننده فعالیت های اشغالگران اسرائیلی در جنوب لبنان و عنصر موثر در ایجاد بازداشتگاههای مخوف خیام در آن سامان دانسته اند.(5) وی اکنون مشاور نخست وزیر رژیم صهیونیستی در امور ایران و از دشمنان عصبانی جمهوری اسلامی به شمار می رود!
پی نوشت:
1 - روزشمار انقلاب اسلامي، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، ج 3، ص 20، به نقل از پير سالينجر، آمريكا در بند، كتابسرا، تهران، 1362، ص 51
2 - ايران و تحولات فلسطين، علي اكبر ولايتي، مركز اسناد و خدمات پژوهشي وزارت امور خارجه، ص 43
3 – ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ص 360
4 – سازمانهای یهودی و صهیونیستی در ایران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1384، ص 96
5 – همان، ص