به گزارش مشرق، مطالعه ای که روز دوشنبه در نشریه انجمن پزشکی آمریکا منتشر شد، شواهد بیشتری را در این باره ارائه می دهد که عمده ترین عامل تعیین کننده امید به زندگی در آمریکا، تعلق به طبقه اقتصادی است. بر اساس یافته های این مطالعه درآمد بالاتر، مهم ترین عامل در طول عمر است و شکاف طول عمر بین یک درصد ثروتمندترین ها و یک درصد فقیرترین ها 14.6 سال برای مردان و 10.1 سال برای زنان است.
این مطالعه بر اساس داده های درآمدی استخراج شده از یک میلیارد و 400 میلیون سابقه مالیاتی بین سال 1999 و 2014 متعلق به افراد 40 تا 76 ساله و سوابق مرگ و میرهای به دست آمده از اداره امنیت اجتماعی تهیه شده است. این مطالعه دریافته است که مردان واقع در یک درصد صدر جدول توزیع درآمدی 87.3 عمر کرده اند و در مقابل یک درصد فقیرترین های این جدول 72.7 سال زندگی کرده اند. همچنین زنان ثروتمند میانگین 88.9 سال زندگی کرده اند در حالی که فقیرترین ها تنها 78.8 سال زیسته اند.
به نوشته این گزارش: «مردان 40 ساله یک درصد تحتانی جدول توزیع درآمدی در آمریکا، امید به زندگی مشابه با امید به زندگی مردان 40 ساله در سودان و پاکستان دارند.» مردان آمریکایی واقع در راس جدول توزیع درآمدی، نسبت به مردان 40 ساله تمام کشورهای دیگر امید به زندگی بالاتری داشته اند.»
مرکز خبری دانشگاه استنفورد درباره یافته های این تحقیق که به سرپرستی پرفسور راج چاتی اقتصاددان این دانشگاه انجام شده، نوشته است: «ثروتمندتر بودن در طول عمر بیشتر افراد متعلق به تمام سطوح درآمدی نقش داشته است. از این نظر شکاف بین یک درصد ثروتمندترین ها و یک درصد فقیرترین ها در کشور بسیار زیاد بوده است.»
این مطالعه صرفا تازه ترین گزارش نشان دهنده اثرات دامنه دار نابرابری اجتماعی بر تمام جنبه های زندگی مردم آمریکا محسوب می شود. در مطالعه ای که سال گذشته از سوی اقتصاددانان دانشگاه پرینستون منتشر گردید، نشان داده شد که نرخ مرگ و میر در میان آمریکاییان سفیدپوست میانسال طبقه کارگری در طول پانزده سال گذشته به شدت افزایش پیدا کرده است که عمدتا ناشی از افزایش شدید نرخ مرگ و میرها در نتیجه خودکشی، سوءمصرف مواد مخدر و اعتیاد به الکل بوده است.
یک مطالعه جدید دیگر نشان می دهد که افزایش تعداد مشاغل تمام وقت در آمریکا بین سال های 2005 و 2015 ناشی از «ترتیبات کاری جایگزین» بوده، یعنی مردم بیشتر به عنوان پیمانکاران مستقل، در قالب کار موقت، از طریق مؤسسات قراردادی یا تلفنی کار می کنند.
این گزارش ها دورنمایی از واقعیت ترسناک زندگی اجتماعی را برای توده های وسیع کارگران وجوانان آمریکایی نشان می دهند، واقعیتی که رسانه ها آن را در پشت تصاویر رضایت آمیز و خرسند کننده از اقتصادی که از فاجعه مالی سال 2008 در حال بیرون آمدن است پنهان می کنند. تشکیلات سیاسی نسبت به محرومیت های اقتصادی و اجتماعی که ده ها میلیون آمریکایی با آن دست به گریبانند بی اعتناست. پرزیدنت باراک اوباما آمیزه موهن و بی عرضه بودن نخبگان حاکم را، هنگام تمجید آمیخته با خودستایی از گزارش اشتغال ماه فوریه چنین جمع بندی کرد: «آمریکا اکنون وضعیت بسیار خوبی دارد.»
بحران اجتماعی منبع خشم و انزجار شدید از تشکیلات سیاسی است که خود را در کارزارهای انتخاباتی سال 2016 نشان داده است. وخامت وضعیت کارگران- که در کنار رکورد سودها و سهام های شرکتی رخ می دهد- اساس ماهیت متشنج رقابت های انتخاباتی را تشکیل می دهد.
نامزد پیشتاز جمهوریخواهان، سفته باز میلیاردر املاک و مستغلات دونالد ترامپ در حال بهره برداری از خشم عمومی به منظور منحرف کردن آن به سمت مسیر ارتجاعی شوونیسم ضد مهاجران و نظامی گری است. اما پدیده گسترده تری که در حمایت وسیع از «دمکرات سوسیالیست» خودخوانده برنی سندرز منعکس شده، رشد انزجارهای ضد سرمایه داری است. رادیکالیزه شدن طبقه کارگری از نظر سیاسی شکل اولیه حمایت از نامزدی را به خود گرفته که با معرفی خود به عنوان یک مخالف نابرابری اجتماعی و «طبقه میلیونرها»، در پی کسب نامزدی ریاست جمهوری دمکرات هاست.
مطالعه دانشگاه استنفورد این نکته را دست کم جلوه می دهد که تقسیم بندی اصلی در آمریکا نه نژادی بلکه طبقاتی است. در آمریکا طول عمر شما را بیش از هرچیز این موضوع تعیین می کند که به کدام طبقه اجتماعی تعلق دارید.
بین سال های 2001 تا 2014 امید به زندگی در ایالات متحده 2.23 سال برای مردان و 2.91 سال برای زنان واقع در پنج درصد راس جدول توزیع درآمدی رشد داشته است. اما برای مردان واقع در پنج درصد تحتانی0.32 سال و برای زنان این گروه 0.04 سال افزایش یافته است. به نوشته این گزارش افزایش طول عمر برای ثروتمندترین آمریکاییان، معادل حذف تمامی مرگ و میرهای ناشی از سرطان در آمریکاست.
پیشرفت های صورت گرفته در علم پزشکی و فناوری های افزایش دهنده طول عمر عمدتا بخش های بزرگی از جمعیت را در برنمی گیرد. این محرومیت در مناطقی که عدم صنعتی بودن و فقر روستایی شدید بر آنها حاکم است، وخیم تر است.
ایالت هایی که پایین ترین امید به زندگی در میان گروه کم درآمدترین های آن وجود دارد (25 درصد) هشت ایالتی هستند که یک کمربند جغرافیایی را از میشیگان تا کانزاس شکل می دهند (میشیگان، اوهایو، ایندیانا، کنتاکی، تنسی، آرکانزاس، اوکلاهما، کانزاس). نوادا، ایندیانا و اوکلاهما پایین ترین امید به زندگی را دارند (با 77.9 سال) در حالی که مردان و زنان واقع در گروه پایینی درآمدی در میانگین قرار داشته اند.
پنج منطقه از مناطق شهری و مناطق روستایی اطراف آن که مشخصه های اقتصادی مشترکی دارند و از پایین ترین امید به زندگی برخوردارند، در ایالت های صنعتی غرب میانه جمع شده اند. در شهرهای این مناطق فقیرترین بخش های جمعیتی کم ترین طول عمر را دارند: لوئیزویل، کنتاکی (77.9)؛ تولدو و سینسیناتی، اوهایو (77.9)؛ دیترویت، میشیگان(77.7)؛ ایندیاناپولیس، ایندیانا(77.6)؛ توسلا و اوکلاهما سیتی، اوکلاهما(77.6)؛ و لاس وگاس، نوادا(77.6).
بدترین شهر کشور از نظر وخامت اقتصادی، گری، شهرصنایع فولاد در ایندیاناست که امید به زندگی برای زنان 77.4 سال است و برای مردان 74.2 سال. کمیت شکاف بین امید به زندگی در ثروتمندترین ها و فقیرترین ها در شهر گری 7.2 سال است، شهری که بیش از 40 درصد جمعیت آن در فقر زندگی می کنند. شکاف امید به زندگی دربرخی شهرهای دیگر بسیار بالاتر است، از جمله در مدیسون، ویسکانسین (8.1) دیترویت(8.2)، سالت لیک سیتی، یوتا (8.3) و لوئیزویل، کنتاکی و سینسیناتی، اوهایو (8.4) .
اگرچه مطالعه دانشگاه استنفورد اشاره ای به عواملی که در شکاف فزاینده در امید به زندگی نقش دارند اشاره ای نمی کند، اما چندان جای سئوال ندارد که دسترسی به تغذیه مناسب، مسکن مناسب، محیط زیست سالم و سطح پایین استرس از جمله عمده ترین این عوامل هستند. در مطالعه ای که سال گذشته پژوهشگران مدرسه بازرگانی هاروارد و دانشگاه استنفورد انجام دادند، مشخص شد که محیط های کاری استرس زا به دلیل وجود احتمال بالای بیکار شدن، ساعات کاری طولانی، کشمکش های کاری خانوادگی و فقدان بیمه مراقبت های درمانی از سوی کارفرما در امید به زندگی پایین تر نقش دارند. این پژوهشگران چنین نتیجه گیری کردند که 10 تا 38 درصد از تفاوت در امید به زندگی در سطح گروه های اجتماعی را می توان به شرابط شغلی نامناسب مرتبط دانست.
در گزارش سالانه استرس انجمن روانشناسی آمریکا که ماه گذشته منتشر شد، اشاره شده که بیش از یک چهارم بزرگسالان آمریکایی گزارش کرده اند که بیشتر مدت یا در تمام مدت از ناحیه پول استرس داشته اند. نزدیک به یک سوم گفته اند که مسائل مالی آنها یا نداشتن پول، مانع از آن شده که یک سبک زندگی سالم را در پیش بگیرند و یک پنجم گفته اند که در طول سال گذشته هنگام نیاز به مراقبت های پزشکی، به دلیل دغدغه های مالی از مراجعه به پزشک خودداری کرده اند.
نوشته: جری وایت[1]
ترجمه: محمود سبزواری
پی نوشت ها:
[1] . Jerry White فعال اجتماعی
منبع: https://www.wsws.org/en/articles/2016/04/12/life-a12.html