گروه بینالملل مشرق- خلاصه
گزارش: اگر از بیشتر مردم آمریکا درباره رؤیای آمریکایی بپرسید، به شما خواهند گفت که این رؤیا یا از همان ابتدا دروغ بوده و یا اکنون دیگر مرده است. این واقعیت را نه تنها آمار اقتصادی و رفاهی، بلکه یک واقعیت بسیار تکاندهنده به شما میگوید: آمریکاییها که تنها 5 درصد از جمعیت جهان هستند، 80 درصد از داروهای آرامبخش دنیا را مصرف میکنند. سال 2014 آمار اعتیاد به آرامبخش در آمریکا رکورد جدیدی ثبت کرد و همزمان، به طور متوسط در هر ساعت، بیش از سه نفر به خاطر اووردوز این داروها جان خود را از دست دادند. بسیاری از آمریکاییها وقتی آرامبخشهایشان اثر خود را از دست میدهند، به سمت هروئین کشیده میشوند، چون هم ارزانتر است و هم در دسترستر. در حالی که بیش از 52 میلیون آمریکایی بالای 12 سال اقدام به سوءمصرف مواد دارویی میکنند، پزشکان آمریکایی همچنان تمایل دارند تا برای هر بیماری، آرامبخش تجویز کنند.
رؤیای آمریکایی سالهاست که مرده است
چرا رؤیای آمریکایی مرده است
یک نظرسنجی اخیراً در آمریکا انجام شد و نظر مردم این کشور را درباره رؤیای آمریکایی پرسید. نتیجه این نظرسنجی این بود که 55 درصد از مردم معتقد بودند رؤیای آمریکایی یا از ابتدا وجود خارجی نداشته و یا قبلاً وجود داشته، اما الآن دیگر وجود ندارد[6]. تنها 42 درصد از مردم معتقدند رؤیای آمریکایی هنوز هم وجود دارد و دستیافتنی است. همچنین 59 درصد از آمریکاییها میگویند این رؤیا محققشدنی نیست.
دستکم هفت دلیل را میتوان آورد که نشان میدهند رؤیای آمریکایی مرده است:
1-
اکثر آمریکاییها نمیتوانند پیشرفت اقتصادی داشته
باشند: رؤیای آمریکایی
یعنی حقوق کارمندان با گذر زمان، به نسبتی منطقی افزایش پیدا کند، در حالی که اکثر
مردم آمریکا حتی انتظار چنین افزایش حقوقی را هم نمیکشند. گزارشهای سال 2014
نشان میدهد که حقوق طبقه متوسط در آمریکا، 15 سال است که افزایش پیدا نکرده است[7]. بانک شناختهشده «گلدمن ساکس»
طی گزارشی نوشته که طی سال 2013، سود کمپانیهای بزرگ، با سرعتی پنج برابر حقوق مردم
عادی، افزایش پیدا کرده است[8].
2- ثروتمندان هر روز ثروتمندتر میشوند و بقیه بدهکارتر: اکثر آمریکاییها به صرف اینکه درآمدشان کفاف خرج زندگیشان را نمیدهد، در حال پسرفت اقتصادی هستند. بنابراین اینکه مردم آمریکا هر روز بدهکارتر میشوند، تعجبی ندارد. خانوادههای آمریکایی اکنون برای داشتن یک زندگی استاندارد، «وابسته به بدهی» شدهاند[9]. شکاف میان هزینه و درآمد به خصوص در زندگی جوانان زیر 25 ساله آمریکا مشهود است[10] و بنابراین در این کشور دو طبقه به وجود آمده است: ثروتمندان و دیگرانی که هر روز بدهکارتر میشوند.
بسیاری از افراد مسن در آمریکا بیش از پنج نوع قرص مصرف میکنند
3- بدهی دانشجویی دارد نسل غیرثروتمند آمریکا را نابود میکند: آموزش «عمومی» در آمریکا یک توهم شده است. امروزه اگر میخواهید تحصیلات دانشگاهی داشته باشید، اول باید ثروتمند باشید؛ مگر اینکه بخواهید کولهباری از بدهیها را اولین روز در شغل جدید، با خودتان سر کار ببرید. هزینه تحصیلات دانشگاهی در آمریکا بین سالهای 1985 تا 2012 معادل 500 درصد افزایش داشت[11]. برآوردهای سال 2015، نشان میدهد تحصیل در دانشگاههای خصوصی آمریکایی به ازای یک دوره چهار ساله، بیش از 134 هزار دلار پای جوانها تمام میشود[12]؛ اگر هزینه مسکن، خوراک، کتاب و هزینههای دیگر را حساب نکنید. دانشگاههای دولتی که زمانی همه آمریکاییها حتی فقرا میتوانستند از آنها استفاده کنند، اکنون هر کدام سالانه دستکم 13 هزار دلار پول میگیرند.
4- «خانهداری مادران» یک افسانه قدیمی است: زمانی در آمریکا بود که خانوادههای طبقه متوسط میتوانستند تنها با درآمد یکی از والدین، زندگی راحتی داشته باشند، اما آن روزها دیگر گذشته است. افزایش هزینهها و ثابت ماندن درآمدها نه تنها موجب شده تا در خانوادههای آمریکایی، زن و مرد مجبور شوند همزمان شغلهای تمام وقت داشته باشند، بلکه فرزندآوری را نیز تبدیل به یک ریسک اقتصادی کرده است.
5-
آمریکاییها باید قید سفرهای تفریحی را بزنند: طی تحقیقی در سال 2012، هزینه هر سفر
تفریحی متوسط برای آمریکاییها 1180 دلار به ازای هر نفر ارزیابی شد، یعنی 4720
دلار به ازای یک خانواده چهار نفره[13]. این یعنی اکثر آمریکاییها نیازی
نیست غصه برنامهریزی برای سفر تفریحی را بخورند، چون اگر بیکار هستند قطعاً پول
آن را ندارند و اگر شغل دارند، به احتمال زیاد، وقت آن را ندارند. آمریکا تنها
اقتصاد پیشرفتهای است که اکثر کارفرمایان در آن ملزم نیستند کارمندان خود را به
سفرهای تفریحی رایگان بفرستند[14]. حتی در شرایطی که دستکم روی
کاغذ، کارمندان حق مرخصی دارند، آمار نشان میدهد هر سال در آمریکا 175 میلیون روز
مرخصی استحقاقی، بلااستفاده میماند[15].
6- حتی با وجود بیمه درمانی، اغلب مردم توان پرداخت هزینههای پزشکی را ندارند: خدمات درمانی در آمریکا صرفاً به ثروتمندان تعلق میگیرد. «لایحه خدمات درمانی ارزان» یا همان «اوباماکر» که سال 2010 تصویب شد، قرار بود تعداد آمریکاییهای تحت پوشش بیمه درمانی را افزایش دهد. با این حال، هنوز هم پوشش خدمات درمانی در آمریکا در میان کشورهای کاملاً توسعهیافته بدترین وضعیت را دارد، و تازه این وضعیت برای افرادی است که تحت پوشش بیمه «هستند». از سال 2007 تا کنون هزینه بیمه درمانی برای کارفرمایان 52 درصد و برای کارمندان 73 درصد افزایش پیدا کرده است. این هزینه اکنون 9,144 دلار در هر سال است[16]. طبق آمار اداره سرشماری آمریکا، در همین مدت، درآمد متوسط آمریکاییها 8 درصد کاهش پیدا کرده است.
مردم آمریکا یاد گرفتهاند برای رفع هر مشکلی به سراغ قرص بروند
7-
دیگر خیال آمریکاییها از بازنشستگی راحت نیست: این آرزو که بعد از یک عمر کار، مانند نسلهای
قبلی بازنشسته شوید و خیالتان از باقی عمر راحت باشد، اکنون در آمریکا صرفاً برای
ثروتمندان محقق میشود. افزایش هزینهها به معنای این است که اکثر آمریکاییها به
جای آنکه پسانداز داشته باشند، غرق در بدهی هستند. به همین دلیل است که حدود 20
درصد از آمریکاییها در سن بازنشستگی، پساندازی برای سالهای بعد خود ندارند[17]. طبق گزارشها، آمریکا
در میان کشورهای توسعهیافته مکان نوزدهم را از نظر ایمنی اقتصادی دوران بازنشستگی
دارد[18].
چرا آمریکاییهای «مرفه» این همه آرامبخش مصرف میکنند؟
آمارهایی که تا اینجا به آنها اشاره شد (و دهها مورد دیگر را نیز میتوان به آنها اضافه کرد) ممکن است برای برخی متقاعدکننده نباشد، اما در ادامه این گزارش میخواهیم به سؤالی بپردازیم که شاید نظر این افراد را تغییر دهد: اگر آمریکاییها واقعاً مردم مرفه و خوشحالی هستند، چرا 80 درصد از کل داروهای آرامبخش دنیا را مصرف میکنند؟
آمریکا کمتر از 5 درصد از جمعیت جهان را در خود جای داده، اما همین جمعیت، معادل چهار پنجم از داروهای آرامبخشی را مصرف میکند که بسیار اعتیادآور هستند (گزارش مشرق را از اینجا بخوانید). امروزه در آمریکا، حدود 4.7 میلیون نفر به آرامبخشهای تجویزی معتاد هستند، رقمی که نسب به سال 1999، افزایشی 300 درصدی داشته است. اگر شما هم در اطراف خود کسی را میشناسید که از این اعتیاد رنج میبرد، پس حتماً میدانید که این داروها میتوانند بیاندازه ویرانگر باشند: شخصی با یک زندگی بسیار سالم و طبیعی، ممکن است طی تنها چند هفته به دلیل استفاده از این داروها به یک مرده متحرک تبدیل شود.
بسیاری از این معتادان به آرامبخش در آمریکا، هیچگاه نمیتوانند به زندگی عادی برگردند. طبق آمار مرکز کنترل و پیشگیری بیماری آمریکا، تنها در سال 2014 در این کشور بیش از 28 هزار نفر به علت مصرف بیش از حد (اووردوز) آرامبخشهای تجویزی، جان خود را از دست دادند[19]. ضمناً این تعداد تنها 60 درصد از کل آمار مرگ و میر بر اثر اووردوز در آمریکا بود[20]. کل این آمار که سال 2014 رکورد جدیدی را ثبت کرد[21]، تعداد 47،055 نفر بود[22].
نکتهای که جالب است بدانید اینکه بسیاری از آمریکاییها پس از آنکه کار را با شروع مخدرهای قانونی آغاز میکنند، به سرعت به استعمال هروئین کشیده میشوند، چون هم ارزانتر است و هم راحتتر میتوان آن را تهیه کرد. به همین ترتیب، آمریکا در حال حاضر گرفتار یک اپیدمی گسترده استعمال هروئین شده است. طبق آمار، تعداد آمریکاییهایی که به خاطر اووردوز هروئین جان خود را از دست دادهاند، بین سالهای 2000 تا 2013 تقریباً چهار برابر شد[23].
یکی از آثار افزایش اعتیاد به آرامبخشها، تولد یک نوزاد معتاد
به این مواد هر 19 دقیقه در آمریکاست (گزارش مشرق)
البته از حق نگذریم، دولت فدرال آمریکا نیز بالأخره متوجه این مشکل شده و اقداماتی را هم برای مقابله با آن آغاز کرده است. به عنوان مثال، اخیراً لایحهای را به تصویب رسانده که بیش از یک میلیارد دلار بودجه را در سال (طی دو سال آینده) برای مبارزه با این معضل اختصاص داده است. با این وجود، اولاً این مبلغ شاید برای حل مسئله اندک باشد؛ و دوماً تا زمانی که پزشکان آمریکایی در هر نسخهای که مینویسند، این آرامبخشها را هم تجویز میکنند، بعید است که این بحران به این زودیها از آمریکا رخت بربندد. مثالی عینی از دست داشتن پزشکان آمریکایی در گسترش اپیدمی اعتیاد به داروهای آرامبخش در انتهای همین گزارش آمده است.
آمریکا معتادترین کشور دنیاست، اما چرا؟
واقعیتی که کارشناسان آمریکایی هم به آن معترف هستند این است که آمریکاییها معتادترین ملت روی کره زمین هستند. برآوردها حاکی از آن است که 52 میلیون آمریکایی بالای 12 سال، تا کنون از داروهای تجویزی، برای مقاصد غیرپزشکی استفاده کردهاند، و این مشکل هر سال بدتر از سال گذشته میشود.
تحقیقاتی که نتیجه آن در مجله انجمن پزشکی آمریکا منتشر شد، نشان میدهد 59 درصد از افراد بالغ در آمریکا، در حال حاضر دستکم یک داروی نسخهای مصرف میکنند[24]. همچنین 15 درصد از افراد بالغ در این کشور، دستکم پنج داروی تجویزی با هم استفاده میکنند[25]. این آمار برای افرادی که مسنتر هستند، از این هم بدتر است. پیش از آنکه به آمارهای عجیب و غریب اعتیاد مردم آمریکا به قرصهای آرامبخش و داروهای دیگر بپردازیم، ابتدا لازم است توضیح دهیم که دلیل این اعتیاد چیست.
کمی دقت به آمار، نشان میدهد منشأ این مشکل کجاست. در آمریکا، اگر به دکتری بگویید بیمار شدهاید، حتی اگر علائم بیماری را همان موقع از خودتان بسازید، باز هم متوجه میشوید که یک کمپانی غولپیکر صنایع دارویی، دقیقاً برای همان علائم، یک قرص تولید کرده است. اگر کمی دقیقتر شوید میبینید که تجویز این داروها برای مردم آمریکا، بینهایت سودآور است. به عنوان مثال، آمار نشان میدهد آمریکاییها تنها در سال 2014، مبلغ 100 میلیارد دلار[26] (میلیارد، نَه میلیون) صرفاً خرج داروهای سرطان کردهاند[27].
یک محاسبه ساده به ما میگوید کمپانیهای داروسازی آمریکایی سود هنگفتی از تولید دارو میبرند و بازارشان زمانی پررونقتر است که مردم این کشور در درد و رنج باشند. البته گزارشهای زیادی درباره این نوشته میشود[28] که چاقی، معضل اساسی آمریکاییهاست و غیره، اما در حالی که کسی منکر آمار بالای چاقی در آمریکا نیست[29]، نمیتوان تنها عامل یا حتی عامل اصلی شیوع بیماریهای مختلف و مهمتر از آن، گسترش اپیدمی آمار بالای مصرف دارو و مواد آرامبخش در آمریکا را چاقی مردم این کشور دانست.
«مارک ماینارد» بعد از آنکه پزشکش برای رفع مشکل کمردردش،
داروی آرامبخش تجویز کرد، به این داروها معتاد شد
یکی از دلایلی که نشان میدهد دستهای دیگری پشت پرده است، بالا رفتن آمار استفاده آمریکاییها از تقریباً همه نوع داروست. تبلیغات داروهای مختلف طی 24 ساعت، عملاً در همه شبکههای تلویزیونی آمریکا پخش میشود و این یعنی مردم به استفاده از دارو برای رفع کوچکترین مشکلات خود تشویق میشوند. آمارها نشان میدهد مصرف داروهای فشار خون، چربی خون، افسردگی، دیابت، و مُسکن و آرامبخش همگی طی سالهای اخیر، افزایش داشته است[30].
نکتهای که درباره داروهای ضدافسردگی خوب است بدانید این است که این داروها در آمریکا اغلب بیدلیل تجویز میشوند و عوارض جانبی بسیار بدی هم دارند. دانستن فقط یک نکته در اینباره کافی است: عملاً تکتک افرادی که در آمریکا اقدام به تیراندازی و کشتار مردم میکنند، از همین قرصها مصرف میکنند. در برخی موارد، مصرف این داروها در کودکان، نوجوانان و جوانان زیر 25 سال، میتواند موجب افزایش تفکرات یا رفتارهای منجر به خودکشی شود.
قطعاً میتوان
یک گزارش کامل درباره داروهای تجویزی و دلایل تجویز و عواقب مصرف آنها نوشت (داروهایی
که تهیه برخی از آنها ماهیانه 12,500 دلار هزینه دارد)، اما ما به همین میزان
اکتفا میکنیم. در ادامه به آمارهایی میپردازیم که نشان میدهد آمریکا از خیلی جهات واقعاً منحصر به فرد است.
آمارهایی از یک ملت معتاد به دارو
*** از هر 10 آمریکایی 60 سال به بالا، تقریباً 9 نفر طی ماه گذشته، دستکم یک داروی نسخهای مصرف کردهاند[31].
*** به طور متوسط، هر 19 دقیقه، یک نفر در آمریکا به خاطر سوء مصرف ناخواسته دارو، جان خود را از دست میدهد[32].
*** امروزه در آمریکا، قربانیان آرامبخشهای تجویزی، از مجموع قربانیان هروئین و کوکائین، بیشتر است[33].
*** حدود 750 هزار نفر هر سال به علت مواجهه با عوارض جانبی مواد دارویی، به مراکز اورژانسی در آمریکا برده میشوند[34].
*** درصد زنانی که داروهای ضدافسردگی مصرف میکنند، در آمریکا بیشتر از هر کشور دیگری در جهان است[35].
*** کودکان آمریکایی سه برابر بیشتر از کودکان در اروپا احتمال دارد تحت درمان با داروهای ضدافسردگی قرار بگیرند[36].
*** حدود یک سوم از کودکان پرورشگاهی در آمریکا، دستکم یک داروی وابسته به مشکلات روانی مصرف میکنند[37].
*** بیش از 15 درصد از تمام دانشآموزان سالهای آخر دبیرستان در آمریکا، اقدام به سوءمصرف داروهای تجویزی میکنند[38].
آمار آمریکا درباره کودکان معتاد به آرامبخش نیز منحصربهفرد است
همه این آمارها نشان میدهد آمریکاییها یک ملت «عمیقاً غصهدار» هستند که یاد گرفتهاند برای هر نوع دردی، چه جسمی و چه روحی، به یک راهحل «تعمیر سریع» به نام قرص متوسل شوند. بدون شک، برخی بیماریها هست که درمان یا کنترل آنها نیاز به تجویز داروهای آرامبخش دارد، اما آنچه که در آمریکا شاهد آن هستیم، فاصله بسیار زیادی با واقعیتها و ضرورتهای پزشکی دارد. به قول یک کارشناس آمریکایی، «ما ملتی معتاد هستیم که همیشه به دنبال راهی برای پر کردن جاهای خالیای است که در عمق قلب خود احساس میکند. این بحران اعتیاد به آرامبخش هم فقط صرفاً نشانه دیگری است که از وجود یک مشکل بسیار عمیقتر خبر میدهد[39].»
چگونه خوشبختی آمریکاییها قربانی میشود
«نورا مانگان» زنی آمریکایی است که خودش را (از جمله به خاطر اینکه «خانهدار» بود) خوشبخت میدانست، تا زمانی که گرفتار آرامبخشهای اعتیادآور شد. اتفاقی که برای مانگان افتاد، به خوبی نشان میدهد چگونه بحران آرامبخشها و مخدرها، و تجویز آنها توسط پزشکان آمریکایی، دامنگیر شهروندان عادی و گاهاً از همه جا بیخبر میشود. وی سرنوشت خود را اینگونه روایت میکند[40]:
«من یک زن تحصیلکرده، متأهل، خانهدار، و مادر چهار فرزند هستم. زندگی روی خوشش را به من نشان داده بود، تا زمانی که یک دیدار سرنوشتساز با یک پزشک ارتوپد داشتم. به دکتر گفتم درد خفیفی در انگشتان پایم احساس میکنم. او هم نسخهای به من داد که سرآغاز نسخههای بیشماری بود که هر ماه برای استعمال اکسیکدون از او میگرفتم: اینها نسخهای برای ورود من به جهنم بود. ظرف شش ماه، اعتیاد دیوانهوار به مواد مخدر پیدا کرده بودم.»
«بعد از مدتی نسبتاً کوتاه، میزان اکسیکدون نسخهای من، دیگر به هیچ عنوان جوابگوی دردی نبودند که زندگی من را عوض کرده بود. این را هم باید بدانید که وقتی اکسیکدون را از راههای دیگر تهیه میکنید، هر گرمش یک دلار پایتان درمیآید. بنابراین من پساندازمان را خالی میکردم و به هیچ چیز دیگری فکر نمیکردم. سخت است تصور کنید که در مدتی به این کوتاهی، من از «خانم کلیور» (شخصیت یکی از سریالهای محبوب آمریکایی) که برای استقبال از فرزندانش، وقتی از مدرسه به خانه میآمدند، نان داغ دارچینی میپخت، تبدیل شدم به «صورتزخمی» (نام فیلم آمریکایی درباره تجارت مواد مخدر) که قرصهای آرامبخش را روی میز شیشهای اتاق کار خانهمان مصرف میکردم و وقتی صدای فرزندانم را میشنیدم که از مدرسه آمدهاند، پیش خودم میگفتم: «آخر، چرا اینقدر زود رسیدند؟»
[9] America’s Debt Problem: How Private Debt Is Holding Back Growth and Hurting the Middle Class Link
[37] New Study Shows U.S. Government Fails to Oversee Treatment of Foster Children With Mind-Altering Drugs Link