به گزارش مشرق، «ایمل فیضی» کارشناس و سخنگوی رئیس جمهور سابق افغانستان(2011 تا 2014 میلادی) با ارسال یادداشتی، چگونگی احتمال شکست استراتژی «اشرفغنی» را بررسی کرده است.
در این یادداشت آمده که اشرفغنی چطور میتواند کمپین نظامی موثری را در افغانستان به کار ببرد در حالی که منشاء اصلی تهدید در پاکستان است؟
«اشرف غنی» رئیس جمهور افغانستان که از جوابهای تند به تهدیدات تروریستی افزایشی نشات گرفته از جانب پاکستان رنج میبرد، موضع خود را در مقابل جنگ و صلح در کشورش محکمتر کرده است.
بر اساس دستور اخیر رئیس جمهور، نیروهای امنیتی افغانستان باید در مقابل طالبان هر چه توان دارند استفاده کنند.
اما سیاست جنگی نامعقول غنی، نیروهای ملی افغانستان را در جنگی طولانی خارجی گرفتار میکند که خود را برای افغانها به دشمنی ترسناکتر تبدیل کرده است تا این که برای تروریستهایی که انتظار میرود با آنها بجنگد.
تشدید کردن عملیات نظامی در افغانستان در مقابل دشمنانی که در داخل کشور مستقر هستند و از پاکستان عملیاتشان را انجام میدهند و نیز کسانی که تحریک میشوند تا با عنوان «شهید» بمیرند، راهحل مناسبی برای این مشکل نیست.
این موضوع به مشکلی تبدیل شده که ضروری است تا اشرفغنی بر واشنگتن فشار آورد تا به بیتفاوتی در مقابل مشکل طولانی پناهدادن به طالبان و شبکه حقانی در پاکستان پایان دهد.
آمریکا باید این مشکل را حل کند یا رهبری طالبان در پاکستان را دستگیر کند.
استفاده حکومت وحدت ملی از استراتژی نظامی آمریکا
حکومت وحدت ملی از زمان روی کار آمدن، استراتژی نظامی آمریکا را به کار برده است. این دولت از هر قدرتی استفاده کرد تا «جنگ با تروریسم» بیپایان آمریکا را در افغانستان «افغانیزه» کند.
بر اساس اظهارات غنی، نیروهای دفاعی و امنیت ملی افغانستان در طول 13 ماه گذشته «بیش از 40000 عملیات نظامی و بیش از 16000 عملیات قاطع انجام دادهاند.»
نیروهای آمریکایی بر اساس حکومت وحدت ملی اشرفغنی، در انجام عملیات نظامی در افغانستان از حملات پهپادی گرفته تا جستجوی غیرقانونی منازل مسکونی آزادی کاملی دارند.
حدود 100 عملیات نظامی و 40 عملیات قاطع به طور روزانه در خاک افغانستان انجام میشود.
از زمان تشدید جنگ از سال 2015 میلادی به بعد، حدود 4000 زندانی افغان در زندان بگرام بدون هیچ روند قانونی بر خلاف افزایش نگرانی سازمانهای حقوق بشر وجود داشته است.
بر اساس گزارش گروههای بینالمللی حقوق بشر، اشرفغنی سال گذشته حکمی را امضاء کرد که اجازه دستگیری بدون محاکمه افغانهایی را میدهد که به برنامهریزی اقدامات تروریستی و «تلاش برای پایان دادن به سیستم حقوقی» مظنون هستند.
طرحهای آمریکا
اما طرحهای آمریکا با اعمال تمام این اقدامات، کمکی به اشرفغنی برای بهبود وضعیت رو به زوال امنیتی در این کشور نکرده است. و نتیجه آن معکوس بوده است.
خشونت و رنج مردم افغانستان همچنان بیش از گذشته ادامه یافته است.
بر اساس گزارش «دفتر نمایندگی سازمان ملل در افغانستان(یوناما)»، جنگ در این کشور در 3 ماه نخست سال 2016 میلادی حدود 2000 تلفات بر جا گذاشته است. همچنین میزان تلفات در سال 2015 میلادی بیش از 11000 غیرنظامی برآورد شد که 3500 تن از آنها کشته شدهاند. این آمار و ارقام بالاترین آمار در دهه گذشته محسوب میشود.
اشرفغنی در سخنرانی نمادین خود در نشست مشترکی در صحن علنی پارلمان در 25 آوریل سالجاری میلادی پس از حمله تروریستی مرگبار در کابل، اشارهای به «پیشاور و کویته» کرد که بر اساس گفتههای وی، «دشمنان» افغانستان از این شهرها با اعزام تروریست خون مردم کشورش را میریزند.
اگرچه غنی از شبکه حقانی و «برخی از طالبان» به عنوان دشمنان افغانستان یاد کرد، اما نامی از حامیان و کسانی که آنها را در پاکستان پرورش میدهند، نبرد.
وی از اسلامآباد (برای سومین بار به طور عمومی از زمان ریاست جمهوری خود) خواست تا در مقابل مراکز طالبان در پاکستان و کسانی که در این کشور ساکن هستند، اقدام نظامی انجام دهد. این تقاضای جدیدی نبود.
اشرفغنی آگوست سال گذشته و اوایل سال جاری، پس از حملات تروریستی مرگبار در کابل، درخواست مشابهی را مطرح کرد.
او گفت که افغانستان دیگر از پاکستان نمیخواهد تا طالبان را پای میز مذاکره بکشاند اما در عوض از این کشور خواست تا پناهگاههای آنها را در خاک پاکستان از بین ببرد.
با این حال، مشکل این است که غنی میخواهد «در مقابل شبکه حقانی و طالبان با اقدام نظامی ایستادگی کند.»
غنی و واشنگتن چطور میتوانند کمپین نظامی موثری در افغانستان راهاندازی کنند در حالی که ریشه تهدیدات و پناهگاههای تروریستها در پاکستان فعال است؟
جواب این پرسش آسان است. هر تلاش نظامی برای از بین بردن دشمنان به وسیله اقدام نظامی در افغانستان هیچ تاثیری نخواهد داشت.
جنگ در افغانستان ادامه خواهد یافت
دوم اینکه، اگر آمریکا تمایلی برای فشار بر تاسیسات نظامی پاکستان و نیز رسیدگی به ابعاد سیاسی تروریسم در منطقه نداشته باشد، پاکستان چرا باید از شبکه حقانی و طالبان یا «داراییهای استراتژیک» خود دست بکشد؟
ثابت شده است که بهبود رابطه 18 ماهه غنی با رهبری نظامی پاکستان یک طرفه بوده است.
مطمئنا جنگ ادامه خواهد داشت. جنگ به عنوان وضعیت اعلام شده رسمی امور، ریشه در گذشته دارد. در نتیجه، از آنجایی که غنی در گذشته نیز آن را تکرار کرده است، پاکستان در وضعیت «جنگی اعلام نشده» با افغانستان قرار دارد.
در این جنگ اعلام نشده، همانطور که «رودیارد کیپلینگ» زمانی به آن اشاره کرده بود، « مشکلات در مورد مردان ارزان قیمت است» و پاکستان در مورد این «مردان ارزان قیمت» هیچ کمبودی ندارد. طالبان و گروه حقانی ابزارهای به راحتی قابل دسترسی از سیاست خارجی نهادهای نظامی پاکستان هستند.
«فرود بزحان» روزنامهنگار مستقر در کابل آن را این طور تعبیر میکند؛ غنی تقریبا تمام سرمایه سیاسی خود را بر بهبود بحثبرانگیز رابطه با پاکستان و تسکین این کشور به کار برد. پاکستانی که بسیاری در افغانستان و غرب این کشور را به عنوان نیروی تحریک کننده طالبان میپندارند.
رئیس جمهور افغانستان نه تنها چیزی بدست نیاورد تا برای تلاشهای بینتیجه خود نشان دهد، بلکه ماهها از دیپلماسی با ارزش خود را در زمانی هدر داد که طالبان دستاوردهایی را کسب کردند و هزاران تن از شهروندان افغان کشته شدند.
نخست وزیر پاکستان پس از سخنرانی 25 آوریل اشرف غنی دوباره بر همکاری در زمینه روند صلح با اعزام فرستاده و پیغامی به کابل تاکید کرد. اما افغانها بر این باورند که وضعیت در پاکستان به دولتهای غیرنظامی اجازه نمیدهد تا سیاست مستقلی را در قبال افغانستان روی دست گیرند.
هدف آن این است تا صدمات بیشتری را به افغانستان وارد کند و کابل را برای دستیابی به اهداف سیاسی خود در منطقه دچار هراس کند.
افغانستان در دام جنگ تحمیلی خارجی گرفتار شده است که هر چه بیشتر برای مبارزه تلاش میکند، بیشتر در آن فرو میرود. در نتیجه اشرفغنی باید تمام حصارهای نادرست «مبارزه با تروریستها» را بشکند.
همانطور که «حامد کرزی» رئیس جمهور سابق افغانستان نیز در بیانیه اخیرش از حکومت وحدت ملی خواست، اشرفغنی باید تمام منابع محرک خارجی جنگ را اداره کند. در غیر این صورت، «تحریک نفرت و خشونت» در افغانستان فقط این کشور را بیشتر به سمت «جنگی بیپایان» سوق خواهد داد.