به گزارش مشرق، انتظار همان واژه غریب اما آشنایی است که در هزار توی روزگار آرامشی متفاوت
را بر تمام وجود فرد منتظر مینشاند و قلبش را به تکیه گاهی محکم قرص
میکند. بالا و پایینهای زندگی جز با وصل شدن به چنین احساسات نابی طی
شدنی نخواهد بود و در این میان کسانی برنده این صحنه هنرمندی هستند که در
مقابل دوربین زندگی نقشی زیبا ایفا کنند.
این احساسی است که خادمان مسجد جمکران بخوبی هر چه تمام تر لمسش کردهاند و به قول خودشان همین حس امنیت و آرامش است که آنها را کبوتر جلد این حریم امن ساخته است.
این احساسی است که خادمان مسجد جمکران بخوبی هر چه تمام تر لمسش کردهاند و به قول خودشان همین حس امنیت و آرامش است که آنها را کبوتر جلد این حریم امن ساخته است.
یکی از خادمان قدیمی مسجد جمکران که در آستانه میلاد امام زمان(عج) با
خبرنگار ایران به گفتوگو نشست از 15 سالی گفت که به قدری شیرین و
دلچسب بوده که حاضر نیست با تمام یک عمر معاوضه اش کند.
علاقهای به مطرح شدن نام خانوادگی و تصویرش نداشت میگفت: تجربه این سالها بهترین هدیهای بوده است که از زندگی گرفته ام. خدمت به آستانی تا به این اندازه مقدس، سعادتی است که گاهی از دایره باورم فراتر میرود و هرچه از عمر این خدمت ناچیز میگذرد بیشتر مطمئن میشوم که اگر خداوند روزی مرا از نفس کشیدن در این مکان روح نواز محروم کند، بدون شک نمیدانم چه به روزم خواهد آمد. به گفته او کم نیستند کسانی که نخستین بار با یک پیمان قلبی پا به این مکان گذاشتند اما حتی خودشان هم نمیدانند چطور میشود که بار دیگر گام هایشان هوای قدم برداشتن روی این تکه از زمین را میکند. امیر میگوید: جمکران کانون رازهای مردم است. اینجا انتخاب هر کسی است که برای گره های زندگی اش راه حل دنیایی پیدا نمیکند و جالب اینکه بیشتر این آدمها دوست دارند حس و حالی را که از حضور در این فضای عرفانی دریافت میکنند برای خودشان نگه دارند.
ایستگاه آرامش
مسجد مقدس جمکران ایستگاه آرامشی است که مسافرانش را پایبند میکند و شاید در ابتدا دلدادگان این مسیر با یک نذر یا به تعبیری شرط، خود را به این مکان امن رسانده باشند، اما همین یک بار کافی است تا مجذوب آرامش خاص این فضا شوند و برای حضور دوباره در این حریم ایمن لحظه شماری کنند. به همین خاطر است که خادم قدیمی مسجد جمکران از کسانی میگوید که در عرصه هنر، ورزش، بازیگری یا سیاست شهرهاند، اما پای ثابت مسجد جمکران هستند و عبور از موانع شخصی و کاری زندگی خود را مشروط به زیارت مسجد مقدس جمکران میدانند.
« اینکه یکی از ورزشکاران مطرح کشور شبهای چهارشنبه مقابل در مسجد جمکران مینشیند و کفشهای زائران منتظر را واکس میزند بدون شک پشت صحنه زندگی متفاوتی است که بازیگر آن، بهترین احساس را در همان سکانس لمس میکند.» این خادم عاشق که مسجد جمکران را مصداق سفره با برکتی میداند که پذیرای همه ذائقهها است ادامه داد: زائران مسجد جمکران به چند دسته تقسیم میشوند و به تعبیری زلف هر کدام از آنها به روزخاصی از هفته گره خورده است. آنهایی که به فضای جمعی علاقهمند هستند شبهای چهارشنبه را برای دلدادگی با امام شان انتخاب میکنند و آنهایی که خلوتگزین هستند شبهای جمعه جمکران را میپذیرند اما در این میان هستند کسانی که غروب جمعهها را بر میگزینند و با قدم گذاشتن در این مکان، انرژی رو یا رویی با فراز و نشیبهای هفته آینده شان را دریافت میکنند.
امیر با اشاره به کسانی که به رسم ادب، دین خود را به صاحب مسجد جمکران ادا میکنند گفت: در این سالها افراد زیادی را دیده ام که بدون اعتقاد، به این مکان وارد شدهاند اما مدت کوتاهی نگذشت که حریف تپشهای قلبشان برای تجدید دیدار با این فضای روحانی نشدند.
او ادامه داد: مدتی قبل متوجه شدیم مبلغ قابل توجهی به حساب مسجد جمکران واریز شده است و پس از پیگیریهای بسیار دریافتیم صاحب حساب یکی از پزشکان شیرازی بوده است. او که در حال حاضر در خارج از ایران مشغول طبابت است در ابتدا حاضر نبود از دلیل کاری که انجام داده بود بگوید اما بالاخره از روزی گفت که برادرش به یک بیماری لاعلاج دچار شد و بهترین پزشکان هم از بهبودی او قطع امید کرده بودند. میگفت با وجود تخصصی که داشت خود او هم میدانست باید اجازه دهند برادرش ماههای آخر زندگی را در آرامش سپری کند اما دراین میان مادرش ناامید نشده بود و مدام اصرار میکرد برادر را به مسجد جمکران ببرند و شفایش را از امام عصر (عج) طلب کنند. آن پزشک میگفت: به این باور مادرم اعتقادی نداشتم اما طاقت دیدن ضجههای او را هم نداشتم و حاضر شدم برادرم را برای چند روز به جمکران منتقل کنم تا اینکه در کمال ناباوری برادرم شفا پیدا کرد و این معجزه را پزشکان یکی از بهترین مراکز تخصصی کشور آلمان نیز تأیید کردند.
این خادم با سابقه مسجد جمکران افزود: مبلغ قابل توجه واریز شده همان نذری بود که پزشک شیرازی برای شفای برادرش در نظر گرفته و ادا کرده بود و حالا با وجود اینکه از ایران دور است به رسم ادب هر چند وقت یکبار تماس میگیرد و از مسئولان میخواهد گوشی تلفن را رو به مسجد جمکران بگیرند تا او از حرفهای دلش با امام خدا بگوید.
میهمانی عاشقانه
وقتی منسوب به مسجد جمکران میشوی احساس خودکنترلی درونی را در تمام لحظههای زندگی ات احساس میکنی، ادبیاتت تغییر میکند و دوستان متفاوتی پیدا میکنی که هدف مشترکی دارند. خادم قدیمی مسجد جمکران با بیان این جملات ادامه داد: اینجا خوب آموختهام آنهایی که به آقا نزدیک تر میشوند آرامش بیشتری دارند و سکوت بیشتری بر لحظههای زندگیشان حاکم میشود. (هر که را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختند).
خادمهای افتخاری این حریم با برکت از غنیترین تا فقیر ترین افراد را تشکیل میدهند اما ساعتی که کنار یکدیگر جمع میشوند هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند حتی بارها شاهد این بوده ام که افرادی با جایگاه شغلی معتبر و شرایط اقتصادی عالی، شبهای چهارشنبه زبالههای مسجد جمکران و اطراف را جمع میکنند که نمیتوان برای این کار چنین افرادی دلیلی جز عشق و ارادت به میزبانی مهربان پیدا کرد.
بعضی از خادمان مسجد جمکران به صورت افتخاری به زائران امام منتظران خدمت میکنند اما برخی از آنها امرار معاش و گذران زندگیشان از مبلغ نه چندان زیادی است که با کار کردن در مسجد جمکران به دست میآورند اما واقعیت این است که دریافتی حاصل از خدمت در این آستان مقدس بسیار با برکت باعث میشود کسانی که برای کسب درآمد بیشتر این مکان را ترک کردهاند، در مدت زمان کوتاهی دوباره بازگشتهاند چراکه نتوانسته بودند دوری از زمین پاک جمکران را تاب بیاورند. با بودن در این مکان است که یک دفعه به خودت میآیی و متوجه میشوی به آرزوهایی که یک روز در ذهن داشتی رسیدهای و فراموش کردهای موهبتی که امروز در زندگی ات وجود دارد یک روز جزو آرزوهایت بوده است.
منجی زندگی بخش
در حالی که اشک روی گونههایش جاری شده بود و براحتی نمیتوانست جملههایش را کامل کند بریده بریده گفت: هر بار میخواهم برای کسی که تا به حال رو به روی مسجد جمکران نایستاده و هوای این تکه از بهشت را استشمام نکرده است مسجد جمکران را توصیف کنم، میگویم یک بار به این مکان بیا. آن وقت متوجه میشود که وجود بیقرار این آستان مقدس خواهد شد. جمکران نیاز به تبلیغ و بزرگ نمایی ندارد که اگر اینطور بود بعد از مدتی بازار تبلیغاتش از رونق میافتاد، اما حس و حالی که بر این مکان حاکم است بر تعداد مشتاقان پر و پا قرصش اضافه میکند.
خوب به خاطر دارم یک دینپژوه امریکایی برای بازدید از اماکن دینی به ایران آمده بود و پس از حضور در مسجد جمکران به من گفت بسیاری از اماکن دینی دنیا را دیده ام اما کمتر مکانی تا این حد بر من تأثیر گذاشته است. از من پرسید امروز یا فردا در ایران روز تعطیل محسوب میشود پاسخ دادم خیر و با تعجب بیشتری گفت پس چرا این همه زائر در این مکان حضور دارند؟
لبخند زدم و به او گفتم عشق و آرامشی که در این مکان مقدس موج میزند این افراد را به اینجا کشانده است. این پاسخ را به آن خاخام امریکایی دادم زیرا باور دارم در دنیای امروز و در لایههای معمول جامعه رگه هایی از احساس پوچی، بیفایدگی و تهی بودن وجود دارد که به همین واسطه در عمق صحبتهای افراد به این جمله میرسیم که برای چه زنده هستیم اما در این سرای عرفانی دلیلی برای زندگی پیدا میشود، با وصل شدن به این پشتوانه استوار احساس باختن از بین میرود و فرد احساس میکند خوب نیست برای رفع نیاز و خواسته اش به جایی غیر از این مسجد مقدس دل بسپارد.
این احساسی است که نه تنها شیعیان بلکه دوستان اهل سنت، مسیحیها و یهودیها بخوبی لمسش کردهاند و شاید ابتدا از سر کنجکاوی یا در پی یک اتفاق به این مکان قدم گذاشته باشند اما واقعیت این است که شاهبیت و نقطه طلایی مسجد جمکران اعتقاد زائرانش به یک منجی است که روزی میآید و نا ملایماتهای زندگی را از میان بر میدارد.
هرکه به اینجا میآید بهاندازه ظرفیتش پر میشود و هر چه پیمانهها بزرگ تر باشد خریدار نگاه گرمتری خواهند بود.
علاقهای به مطرح شدن نام خانوادگی و تصویرش نداشت میگفت: تجربه این سالها بهترین هدیهای بوده است که از زندگی گرفته ام. خدمت به آستانی تا به این اندازه مقدس، سعادتی است که گاهی از دایره باورم فراتر میرود و هرچه از عمر این خدمت ناچیز میگذرد بیشتر مطمئن میشوم که اگر خداوند روزی مرا از نفس کشیدن در این مکان روح نواز محروم کند، بدون شک نمیدانم چه به روزم خواهد آمد. به گفته او کم نیستند کسانی که نخستین بار با یک پیمان قلبی پا به این مکان گذاشتند اما حتی خودشان هم نمیدانند چطور میشود که بار دیگر گام هایشان هوای قدم برداشتن روی این تکه از زمین را میکند. امیر میگوید: جمکران کانون رازهای مردم است. اینجا انتخاب هر کسی است که برای گره های زندگی اش راه حل دنیایی پیدا نمیکند و جالب اینکه بیشتر این آدمها دوست دارند حس و حالی را که از حضور در این فضای عرفانی دریافت میکنند برای خودشان نگه دارند.
ایستگاه آرامش
مسجد مقدس جمکران ایستگاه آرامشی است که مسافرانش را پایبند میکند و شاید در ابتدا دلدادگان این مسیر با یک نذر یا به تعبیری شرط، خود را به این مکان امن رسانده باشند، اما همین یک بار کافی است تا مجذوب آرامش خاص این فضا شوند و برای حضور دوباره در این حریم ایمن لحظه شماری کنند. به همین خاطر است که خادم قدیمی مسجد جمکران از کسانی میگوید که در عرصه هنر، ورزش، بازیگری یا سیاست شهرهاند، اما پای ثابت مسجد جمکران هستند و عبور از موانع شخصی و کاری زندگی خود را مشروط به زیارت مسجد مقدس جمکران میدانند.
« اینکه یکی از ورزشکاران مطرح کشور شبهای چهارشنبه مقابل در مسجد جمکران مینشیند و کفشهای زائران منتظر را واکس میزند بدون شک پشت صحنه زندگی متفاوتی است که بازیگر آن، بهترین احساس را در همان سکانس لمس میکند.» این خادم عاشق که مسجد جمکران را مصداق سفره با برکتی میداند که پذیرای همه ذائقهها است ادامه داد: زائران مسجد جمکران به چند دسته تقسیم میشوند و به تعبیری زلف هر کدام از آنها به روزخاصی از هفته گره خورده است. آنهایی که به فضای جمعی علاقهمند هستند شبهای چهارشنبه را برای دلدادگی با امام شان انتخاب میکنند و آنهایی که خلوتگزین هستند شبهای جمعه جمکران را میپذیرند اما در این میان هستند کسانی که غروب جمعهها را بر میگزینند و با قدم گذاشتن در این مکان، انرژی رو یا رویی با فراز و نشیبهای هفته آینده شان را دریافت میکنند.
امیر با اشاره به کسانی که به رسم ادب، دین خود را به صاحب مسجد جمکران ادا میکنند گفت: در این سالها افراد زیادی را دیده ام که بدون اعتقاد، به این مکان وارد شدهاند اما مدت کوتاهی نگذشت که حریف تپشهای قلبشان برای تجدید دیدار با این فضای روحانی نشدند.
او ادامه داد: مدتی قبل متوجه شدیم مبلغ قابل توجهی به حساب مسجد جمکران واریز شده است و پس از پیگیریهای بسیار دریافتیم صاحب حساب یکی از پزشکان شیرازی بوده است. او که در حال حاضر در خارج از ایران مشغول طبابت است در ابتدا حاضر نبود از دلیل کاری که انجام داده بود بگوید اما بالاخره از روزی گفت که برادرش به یک بیماری لاعلاج دچار شد و بهترین پزشکان هم از بهبودی او قطع امید کرده بودند. میگفت با وجود تخصصی که داشت خود او هم میدانست باید اجازه دهند برادرش ماههای آخر زندگی را در آرامش سپری کند اما دراین میان مادرش ناامید نشده بود و مدام اصرار میکرد برادر را به مسجد جمکران ببرند و شفایش را از امام عصر (عج) طلب کنند. آن پزشک میگفت: به این باور مادرم اعتقادی نداشتم اما طاقت دیدن ضجههای او را هم نداشتم و حاضر شدم برادرم را برای چند روز به جمکران منتقل کنم تا اینکه در کمال ناباوری برادرم شفا پیدا کرد و این معجزه را پزشکان یکی از بهترین مراکز تخصصی کشور آلمان نیز تأیید کردند.
این خادم با سابقه مسجد جمکران افزود: مبلغ قابل توجه واریز شده همان نذری بود که پزشک شیرازی برای شفای برادرش در نظر گرفته و ادا کرده بود و حالا با وجود اینکه از ایران دور است به رسم ادب هر چند وقت یکبار تماس میگیرد و از مسئولان میخواهد گوشی تلفن را رو به مسجد جمکران بگیرند تا او از حرفهای دلش با امام خدا بگوید.
میهمانی عاشقانه
وقتی منسوب به مسجد جمکران میشوی احساس خودکنترلی درونی را در تمام لحظههای زندگی ات احساس میکنی، ادبیاتت تغییر میکند و دوستان متفاوتی پیدا میکنی که هدف مشترکی دارند. خادم قدیمی مسجد جمکران با بیان این جملات ادامه داد: اینجا خوب آموختهام آنهایی که به آقا نزدیک تر میشوند آرامش بیشتری دارند و سکوت بیشتری بر لحظههای زندگیشان حاکم میشود. (هر که را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختند).
خادمهای افتخاری این حریم با برکت از غنیترین تا فقیر ترین افراد را تشکیل میدهند اما ساعتی که کنار یکدیگر جمع میشوند هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند حتی بارها شاهد این بوده ام که افرادی با جایگاه شغلی معتبر و شرایط اقتصادی عالی، شبهای چهارشنبه زبالههای مسجد جمکران و اطراف را جمع میکنند که نمیتوان برای این کار چنین افرادی دلیلی جز عشق و ارادت به میزبانی مهربان پیدا کرد.
بعضی از خادمان مسجد جمکران به صورت افتخاری به زائران امام منتظران خدمت میکنند اما برخی از آنها امرار معاش و گذران زندگیشان از مبلغ نه چندان زیادی است که با کار کردن در مسجد جمکران به دست میآورند اما واقعیت این است که دریافتی حاصل از خدمت در این آستان مقدس بسیار با برکت باعث میشود کسانی که برای کسب درآمد بیشتر این مکان را ترک کردهاند، در مدت زمان کوتاهی دوباره بازگشتهاند چراکه نتوانسته بودند دوری از زمین پاک جمکران را تاب بیاورند. با بودن در این مکان است که یک دفعه به خودت میآیی و متوجه میشوی به آرزوهایی که یک روز در ذهن داشتی رسیدهای و فراموش کردهای موهبتی که امروز در زندگی ات وجود دارد یک روز جزو آرزوهایت بوده است.
منجی زندگی بخش
در حالی که اشک روی گونههایش جاری شده بود و براحتی نمیتوانست جملههایش را کامل کند بریده بریده گفت: هر بار میخواهم برای کسی که تا به حال رو به روی مسجد جمکران نایستاده و هوای این تکه از بهشت را استشمام نکرده است مسجد جمکران را توصیف کنم، میگویم یک بار به این مکان بیا. آن وقت متوجه میشود که وجود بیقرار این آستان مقدس خواهد شد. جمکران نیاز به تبلیغ و بزرگ نمایی ندارد که اگر اینطور بود بعد از مدتی بازار تبلیغاتش از رونق میافتاد، اما حس و حالی که بر این مکان حاکم است بر تعداد مشتاقان پر و پا قرصش اضافه میکند.
خوب به خاطر دارم یک دینپژوه امریکایی برای بازدید از اماکن دینی به ایران آمده بود و پس از حضور در مسجد جمکران به من گفت بسیاری از اماکن دینی دنیا را دیده ام اما کمتر مکانی تا این حد بر من تأثیر گذاشته است. از من پرسید امروز یا فردا در ایران روز تعطیل محسوب میشود پاسخ دادم خیر و با تعجب بیشتری گفت پس چرا این همه زائر در این مکان حضور دارند؟
لبخند زدم و به او گفتم عشق و آرامشی که در این مکان مقدس موج میزند این افراد را به اینجا کشانده است. این پاسخ را به آن خاخام امریکایی دادم زیرا باور دارم در دنیای امروز و در لایههای معمول جامعه رگه هایی از احساس پوچی، بیفایدگی و تهی بودن وجود دارد که به همین واسطه در عمق صحبتهای افراد به این جمله میرسیم که برای چه زنده هستیم اما در این سرای عرفانی دلیلی برای زندگی پیدا میشود، با وصل شدن به این پشتوانه استوار احساس باختن از بین میرود و فرد احساس میکند خوب نیست برای رفع نیاز و خواسته اش به جایی غیر از این مسجد مقدس دل بسپارد.
این احساسی است که نه تنها شیعیان بلکه دوستان اهل سنت، مسیحیها و یهودیها بخوبی لمسش کردهاند و شاید ابتدا از سر کنجکاوی یا در پی یک اتفاق به این مکان قدم گذاشته باشند اما واقعیت این است که شاهبیت و نقطه طلایی مسجد جمکران اعتقاد زائرانش به یک منجی است که روزی میآید و نا ملایماتهای زندگی را از میان بر میدارد.
هرکه به اینجا میآید بهاندازه ظرفیتش پر میشود و هر چه پیمانهها بزرگ تر باشد خریدار نگاه گرمتری خواهند بود.