رضا در «روز سوم»، رزمنده جوانی بود که دوشادوش دیگر خرمشهریها در برابر هجوم نیروهای بعثی عراق مقاومت میکرد تا از سقوط شهر جلوگیری کند، اما او در عین حال باید از خواهرش سمیره هم محافظت میکرد که پایش شکسته بود و امکان راه رفتن و گریختن از مهلکه نداشت. یادآوری بازی همدلیبرانگیز پورسرخ به نقش برادری که روی خواهر و وطنش غیرت دارد، کار سختی نیست و نیاز به حافظه چندانی ندارد.
به بهانه روز بزرگ آزادسازی خرمشهر گفتوگویی با این بازیگر خوشاخلاق و بامرام انجام دادهایم که میخوانید. پورسرخ این روزها مشغول بازی در سریال «برادر» به کارگردانی جواد افشار است که برای پخش در ماه مبارک رمضان آماده میشود.
***
چند فیلم دفاع مقدسی در کارنامه دارید که «روز سوم» شاخصترین آنهاست و هنوز هم خیلیها شما را با نقش رضا میشناسند. درباره بازی در این نقش چه حس و حالی دارید؟
یادم میآید پس از بازی در «روز سوم» نقش رضا را بهترین نقش کارنامه خودم میدانستم و همیشه در مصاحبهها به آن اشاره میکردم. متاسفانه یا خوشبختانهاش را نمیدانم، اما این حس تا امروز ادامه دارد و هیچ نقشی را به اندازه این نقش دوست ندارم و بعید هم میدانم هیچ نقشی بتواند جای رضای روز سوم را در قلب من بگیرد. جالب اینجاست بسیاری از مردمی که مرا در خیابان میبینند هم همین حس را دارند و هنوز و پس از این همه سال درباره این نقش با من صحبت میکنند. واقعا نقش رضا حس خیلی خوبی به من میداد و از این بابت خوشحالم.
موقع بازی در «روز سوم»، به موفقیت نقش و فیلم ایمان داشتید؟
اگر حمل بر غرور و خودستایی نباشد من به عنوان یکی از اعضای گروه وقتی میدیدم که چه انرژی ای برای ساخت این فیلم گذاشته میشود، انتظار موفقیت فیلم را داشتم و مطمئن بودم نمره قبولی را نزد مردم میگیرد که خدا را شکر این اتفاق هم افتاد.
لوکیشن فیلم خرمشهر بود؟
خرمشهر و آبادان.
پس از بازی در این فیلم، باز هم به خرمشهر برگشتید؟
بارها. آخرین بار هم برای بازی در سریال «کیمیا» به خرمشهر برگشتم. جالب اینجاست اولین کاری هم که بلافاصله پس از نشستن پرواز انجام دادم این بود که چمدانم را داخل هتل گذاشتم و بدون اینکه حتی دوشبگیرم، مستقیم سراغ کوی بهروز، یکی از لوکیشنهای اصلی «روز سوم» رفتم. آنجا برایم حکم یک میعادگاه را داشت. حس خیلی جالبی داشتم و اتفاقا عکسی هم گرفتم و در صفحه اینستاگرامم گذاشتم.
وقتی برگشتید خرمشهر از لحاظ آبادانی و سازندگی، پیشرفتی کرده بود؟
راستش همان حرفهایی که سال ساخت «روز سوم» درباره وضعیت خرمشهر زدم را میتوانم امروز دوباره تکرار کنم و عملا هیچ اتفاق مثبتی برای این شهر نیفتاده است. همیشه هم همین روزها همه میگویند چقدر خوب است که به مردم این منطقه برسیم و همه اظهار تاسف میکنند که چرا وضع مردمی که نفت کشور را تامین میکنند، باید اینطوری باشد، اما بعد از این روزها همه چیز همانطور به وضع سابق باقی میماند. درواقع الان نهتنها وضع مردم بهتر نشده، بلکه مشکلات دیگری مثل گرد و خاک و آلودگی هوا هم به آن اضافه شده است. به عبارت دیگر تنها تغییر خرمشهر این روزها با سالهای گذشته این است که کممحلی و بیاعتنایی مسئولان به آن بیشتر شده است.
ضمن اینکه سینما هم اعتنای چندانی به خرمشهر، مقاومت مردم این خطه در سالهای جنگ و حماسه آزادسازی نمیکند. چرا؟
فکر کنم آدمهای صاحبنظرتری از من هستند که درباره حوزه فرهنگی نظر بدهند، با این حال به نظرم کم و بیش کارهایی دراین مورد ساخته میشود. اما معتقدم مشکل آدمهایی که از جنگ لطمه خوردهاند، سینما و این مساله نیست که چه فیلمهایی درباره آنها ساخته میشود، بلکه آنها نیاز به امنیت و آسایش اجتماعی دارند و باید جانبازان و خانوادههای عزیز شهدا و باقیمانده از جنگ، موردتوجه و حمایت قرار بگیرند.
جمله پایانی را هم از زبان پوریا پورسرخ خطاب به امثال رضا (در روز سوم) بگویید که آسایش و امنیت امروزمان را مدیون آنها هستیم.
به نوبه خودم از آنها عذر میخواهم که از عزیزترین چیزشان که جانشان بود برای نجات آب و خاکشان گذشتند، اما ما از چرک کف دست که پول باشد، نمیگذریم و به لحاظ مالی هم هیچ کمکی به آبادان خرمشهر و دیگر مناطق جنگی نمیکنیم.