به گزارش مشرق، صدام التکریتی که حدود 3 دهه دیکتاتور عراق بود در دوران حکومتش جنایات فراوانی در حق مردم ایران و عراق انجام داد؛ وی آنقدر غره جنایاتش بود که هرگز فکر نمی کرد در همین دنیا قسمتی از تقاص اعمال خود را پس بدهد و به دست اربابانش گرفتار شده و در نهایت به دست مردم عراق طعم چوبه دار را بچشد.
شبکه خبری روسیا الیوم، درباره نحوه دستگیری و مکان بازداشت صدام می نویسد، صدام پیش از اعدام خود اعلام کرد که آمریکایی ها پس از دستگیری او، وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و آثار ضرب و جرح در روی پاهای او هویدا بود و با روش های خشونت آمیزی به او مراقبت های پزشکی ارائه می دادند.
این منبع افزود: صدام بارها از ضرب و شتم خود در زمان جلسات استراحت و یا در خلال جلسات دادگاه الانفال سخن گفته بود؛ او همچنین از شخصی که آمریکایی ها را از مکان پنهان شدن او باخبر کرد، سخن گفت.
عملیات انفال، عملیاتی در سال 1988 تا 1989 بود که در جریان آن نیروهای رژیم بعث عراق که به طور مستقیم از صدام فرمان میگرفتند، بیش از 180 هزار نفر شامل 80 هزار کرد عراقی را قتلعام کردند.
در همین راستا نیز شهرهای حلبچه، طویلا، بخش خورمال، سید صادق،پنجوین، قلعه دیزه، سنگ سر، جوارتا، قلاچولان و ماووت به تمامی ویران و از سکنه خالی شدند؛ بیشتر مردم کشته شده آن مناطق از دو شهر «چمچمال و کلار» بودند.
پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و دستگیری صدام و برخی از سران رژیم بعث عراق، وی و همدستانش به جرم جنایات ضد بشری و نسلکشی کردها در دادگاه ویژهٔ جرایم سران عراق مورد محاکمه قرار گرفتند.
شخصی به نام صابر الدوری که مکان پنهان شدن صدام را فاش کرده بود، درباره پناه بردن وی به او گفت: من بسیار متعجب هستم که چرا صدام به منزل آن شخص (یک کشاورز) رفته در حالی که او هیچ گاه این شخص را به جشن ها و مهمانی های خود دعوت نمی کرد.
صدام قبل از بازداشتش نگرانی را در چهره کشاورزی که او را در مزرعه خود مخفی کرده بود مشاهده نموده بود و به او گفته بود، آیا چیزی تو را نگران و مضطرب می سازد و اگر خطری را حس می کند، او می تواند این مکان را تغییر دهد، اما کشاورز گفته بود که نگرانی ندارد. صدام نیز گفته بود که الدوری خبرچینی نکند امکان ندارد حتی شیطان مکان مخفی شدن او را کشف کند. شخص خبر چنین در واقع مدیر دفتر عبدالحمید منشی صدام بود که به اجبار پیش از اشغال عراق بازنشسته شده بود.
این منبع گزارش داد که آمریکایی ها در هنگام بازداشت و بازجویی صدام از روش های پیشرفته و جهنمی اعتراف گیری و دستگاه های دروغ سنج و غیره استفاده می کردند و هیچ گونه حقوق انسانی را رعایت نمی کردند، بلکه آنها دروغگویانی هستند که با زندانیان بدترین رفتارها را داشتند و همان رفتارها و اقدامات ضد بشری را که از ماهواره ها در زندان گوانتانامو شاهد آن هستیم در زندان کروبر بخصوص در دو سال اول اشغال عراق در حق زندانیان رژیم سابق عراق انجام می دادند.
به اعتقاد زندانبانان آمریکایی زندان کروبر، بهترین شیوه گرفتن اعتراف از زندانیان یا رام کردن آنها قراردادن زندانی در قفس آهنینی به ارتفاع 150 سانتیمتر و عرض 130 سانتیمتر است.
در فاصلهای نه چندان دور از فرودگاه بین المللی بغداد زندان آمریکایی به نام زندان 'کروبر' قرار دارد که پیش از این به زندان 'الکرخ' معروف بود.
سلولهای زندانیان در زندان کروبر بیشتر شبیه به قفسهایی است که زندانیان مانند حیوانات در بدترین شرایط ممکن در آن نگهداری میشوند، و به همین دلیل تا پیش از خروج آمریکاییها از عراق هیچگاه به سازمانهای بین المللی و داخلی دفاع از حقوق بشر اجازه داده نشد، از این زندان بازدید کنند. قفسهای آهنین یک نفره در آن بود، این قفسها به گونهای ساخته شده بودند که تنها بتوانند یک زندانی را در خود جای دهند و به اندازه قامت یک زندانی ساخته شده بود.
به طور مثال آنها پس از دستگیری دکتر همام عبدالخالق وزیر آموزش عالی عراق او را به زمین انداخته و یک نظامی آمریکایی با ایستادن بر روی سر او باعث نقض عضو دایمی او در گردن و سرش شدند.
این منبع همچنین گفت: آمریکایی ها پس از اشغال عراق روش شکنجه و آزار هدفمند اعضای رژیم سابق عراق را در پیش گرفتند، بخصوص در خصوص زندانیان زندان کروبر علی خصوص نسبت به صدام؛ رفتار آنها چه در زمان بازداشت چه در زمان بازجویی یا زمان دادگاه برای تضعیف و شکستن روحیه زندانیان بود.
بازداشت شدگان به هشت دسته تقسیم و در سلول های کوچک به سر می بردند و صدام نیز به صورت انفرادی بازداشت بود و هیچ کس به جز محاکمه کنندگان در مورد مسئله الدجیل و الانفال او را ملاقات نمی کردند.
سلول ها هیچ گونه نور و تهویه نداشت و زندانیان به شدت بخاطر این مسئله آزار می شدند.
این منبع همچینین گزارش داد: در ایام بازداشت صدام به جز ایام قبل از اعدامش با او به شدت و خشونت رفتار می شد و این تغییر سلوک نیز به دلیل یک مترجم او به نام جرج از لبنان بود که با صدام دوست شده بود.
این مسئول در دستگاه حزب سابق بعث عراق همچنین گفت: صدام در یکی از روزها پس از بازگشت از جلسه صدور حکم اعدام، احساس درد شدید در یکی از دستانش می کرد به این دلیل که ماموران جلسه دادگاه با خشونت دست او را گرفته تا او را از فریاد زدن در جلسه در اعتراض به حکم دادگاه الدجیل منع کنند.
روزی که دادگاه حکم اعدام صدام را صادر کرد هوا طوفانی و بارانی بود و صدای رعد و برق شنیده می شد و او گمان می کرد که اینها صدای انفجارهای عملیات نیروهای عراقی و وفادار به او در اعتراض به حکم اعدام بود و از من و صابر الدوری پرسید آیا صدای انفجارها را می شنوید؟.
اما پس از صدور حکم اعدام صدام، عملیات گروه های عراقی کاهش یافته بود، چرا که سازمان القاعده از انجام عملیات به نفع بعثی ها می ترسید.
شبکه خبری روسیا الیوم، درباره نحوه دستگیری و مکان بازداشت صدام می نویسد، صدام پیش از اعدام خود اعلام کرد که آمریکایی ها پس از دستگیری او، وی را مورد ضرب و شتم قرار داده و آثار ضرب و جرح در روی پاهای او هویدا بود و با روش های خشونت آمیزی به او مراقبت های پزشکی ارائه می دادند.
این منبع افزود: صدام بارها از ضرب و شتم خود در زمان جلسات استراحت و یا در خلال جلسات دادگاه الانفال سخن گفته بود؛ او همچنین از شخصی که آمریکایی ها را از مکان پنهان شدن او باخبر کرد، سخن گفت.
عملیات انفال، عملیاتی در سال 1988 تا 1989 بود که در جریان آن نیروهای رژیم بعث عراق که به طور مستقیم از صدام فرمان میگرفتند، بیش از 180 هزار نفر شامل 80 هزار کرد عراقی را قتلعام کردند.
در همین راستا نیز شهرهای حلبچه، طویلا، بخش خورمال، سید صادق،پنجوین، قلعه دیزه، سنگ سر، جوارتا، قلاچولان و ماووت به تمامی ویران و از سکنه خالی شدند؛ بیشتر مردم کشته شده آن مناطق از دو شهر «چمچمال و کلار» بودند.
پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و دستگیری صدام و برخی از سران رژیم بعث عراق، وی و همدستانش به جرم جنایات ضد بشری و نسلکشی کردها در دادگاه ویژهٔ جرایم سران عراق مورد محاکمه قرار گرفتند.
شخصی به نام صابر الدوری که مکان پنهان شدن صدام را فاش کرده بود، درباره پناه بردن وی به او گفت: من بسیار متعجب هستم که چرا صدام به منزل آن شخص (یک کشاورز) رفته در حالی که او هیچ گاه این شخص را به جشن ها و مهمانی های خود دعوت نمی کرد.
صدام قبل از بازداشتش نگرانی را در چهره کشاورزی که او را در مزرعه خود مخفی کرده بود مشاهده نموده بود و به او گفته بود، آیا چیزی تو را نگران و مضطرب می سازد و اگر خطری را حس می کند، او می تواند این مکان را تغییر دهد، اما کشاورز گفته بود که نگرانی ندارد. صدام نیز گفته بود که الدوری خبرچینی نکند امکان ندارد حتی شیطان مکان مخفی شدن او را کشف کند. شخص خبر چنین در واقع مدیر دفتر عبدالحمید منشی صدام بود که به اجبار پیش از اشغال عراق بازنشسته شده بود.
این منبع گزارش داد که آمریکایی ها در هنگام بازداشت و بازجویی صدام از روش های پیشرفته و جهنمی اعتراف گیری و دستگاه های دروغ سنج و غیره استفاده می کردند و هیچ گونه حقوق انسانی را رعایت نمی کردند، بلکه آنها دروغگویانی هستند که با زندانیان بدترین رفتارها را داشتند و همان رفتارها و اقدامات ضد بشری را که از ماهواره ها در زندان گوانتانامو شاهد آن هستیم در زندان کروبر بخصوص در دو سال اول اشغال عراق در حق زندانیان رژیم سابق عراق انجام می دادند.
به اعتقاد زندانبانان آمریکایی زندان کروبر، بهترین شیوه گرفتن اعتراف از زندانیان یا رام کردن آنها قراردادن زندانی در قفس آهنینی به ارتفاع 150 سانتیمتر و عرض 130 سانتیمتر است.
در فاصلهای نه چندان دور از فرودگاه بین المللی بغداد زندان آمریکایی به نام زندان 'کروبر' قرار دارد که پیش از این به زندان 'الکرخ' معروف بود.
سلولهای زندانیان در زندان کروبر بیشتر شبیه به قفسهایی است که زندانیان مانند حیوانات در بدترین شرایط ممکن در آن نگهداری میشوند، و به همین دلیل تا پیش از خروج آمریکاییها از عراق هیچگاه به سازمانهای بین المللی و داخلی دفاع از حقوق بشر اجازه داده نشد، از این زندان بازدید کنند. قفسهای آهنین یک نفره در آن بود، این قفسها به گونهای ساخته شده بودند که تنها بتوانند یک زندانی را در خود جای دهند و به اندازه قامت یک زندانی ساخته شده بود.
به طور مثال آنها پس از دستگیری دکتر همام عبدالخالق وزیر آموزش عالی عراق او را به زمین انداخته و یک نظامی آمریکایی با ایستادن بر روی سر او باعث نقض عضو دایمی او در گردن و سرش شدند.
این منبع همچنین گفت: آمریکایی ها پس از اشغال عراق روش شکنجه و آزار هدفمند اعضای رژیم سابق عراق را در پیش گرفتند، بخصوص در خصوص زندانیان زندان کروبر علی خصوص نسبت به صدام؛ رفتار آنها چه در زمان بازداشت چه در زمان بازجویی یا زمان دادگاه برای تضعیف و شکستن روحیه زندانیان بود.
بازداشت شدگان به هشت دسته تقسیم و در سلول های کوچک به سر می بردند و صدام نیز به صورت انفرادی بازداشت بود و هیچ کس به جز محاکمه کنندگان در مورد مسئله الدجیل و الانفال او را ملاقات نمی کردند.
سلول ها هیچ گونه نور و تهویه نداشت و زندانیان به شدت بخاطر این مسئله آزار می شدند.
این منبع همچینین گزارش داد: در ایام بازداشت صدام به جز ایام قبل از اعدامش با او به شدت و خشونت رفتار می شد و این تغییر سلوک نیز به دلیل یک مترجم او به نام جرج از لبنان بود که با صدام دوست شده بود.
این مسئول در دستگاه حزب سابق بعث عراق همچنین گفت: صدام در یکی از روزها پس از بازگشت از جلسه صدور حکم اعدام، احساس درد شدید در یکی از دستانش می کرد به این دلیل که ماموران جلسه دادگاه با خشونت دست او را گرفته تا او را از فریاد زدن در جلسه در اعتراض به حکم دادگاه الدجیل منع کنند.
روزی که دادگاه حکم اعدام صدام را صادر کرد هوا طوفانی و بارانی بود و صدای رعد و برق شنیده می شد و او گمان می کرد که اینها صدای انفجارهای عملیات نیروهای عراقی و وفادار به او در اعتراض به حکم اعدام بود و از من و صابر الدوری پرسید آیا صدای انفجارها را می شنوید؟.
اما پس از صدور حکم اعدام صدام، عملیات گروه های عراقی کاهش یافته بود، چرا که سازمان القاعده از انجام عملیات به نفع بعثی ها می ترسید.