گروه بینالملل مشرق - «از بستن دهان منتقدان و رقیبان به خدا پناه میبرم.» اینها برخی از سخنان بلکه وعدههای رئیس محترم است که گویا به دست فراموشی سپرده شدهاند. بستن دهان منتقدین و بالاخص رسانههای منتقد در دولت یازدهم به طرق مختلف دنبال شده است و شاید در این مسیر علاوه بر روشهای قهرآمیز، مقامات دولتی روشهای دیگری را هم ابداع کرده باشد.
بستن دهان رقیبان صرفا بستن رسانهها نیست، بلکه طراحی شیوهای از تعامل با رسانهها که جلوی نقد آنها را میگیرد نیز راهکار دیگریست که در سکوت این روزهای فضای سیاسی کشور، بهکار گرفته میشود. یکی از روشهای زیرکانه در این مسیر، هدایت رسانهها و بالاخص رسانههای منتقد بهسمت و سویی است که نقدی بر عملکرد دولت وارد نیاورند و خدشهای بر وجهه آن در افکار عمومی تحمیل نکنند. در این روش، برای ساکت کردن رقبا و منتقدان از روش کا.گ.ب شوروی سابق استفاده نمیشود بلکه مدبران تدبیر و امید، تدبیری اندیشیدهاند که رسانههای نقاد آنچه را که باید نگویند، بلکه آن چیزی را بگویند که مدنظر آنان است.
راه ندادن خبرنگار نقاد به برنامههای خبری و ارائه اخبار دست اول به رسانههای خودی روشی است که اگر چه قدیمی است اما همچنان کاربرد دارد. با این حال روشهای جدیدتری هم با ابزارهای جدیدتر مورد استفاده قرار میگیرند. نرمافزار ارتباطی تلگرام یکی از این ابزارهای جدید است.
اخیرا برخی سخنگویان نهادهای دولتی، خبرنگاران مرتبط رسانههای مختلف را در گروههای به اصطلاح خبری گرد آوردهاند تا از این طریق، «ظاهرا» امر خبررسانی را تسهیل کنند. این امر اگر به واقع با هدف تسهیل خبررسانی و رعایت عدالت در ارائه همزمان اخبار به رسانهها صورت پذیرد، صدالبته راهبرد نیکویی است اما داستان به همینجا ختم نمیشود بلکه عملیات روانی بر روی خبرنگاران، یکی از دستآوردهایی است که گروههای تلگرامی مزبور برای نهادهای دولتی از پی دارد.
در این گروهها که معمولا مدیر آنها شخص سخنگو یا یکی دیگر از مقامات دولتی است، وای به روز خبرنگاری که بخواهد دست از پا خطا کند و مرقومهای غیر از آنچه مدنظر حکام دولتی است، در رسانه خود منعکس کند. به این ترتیب، با روشی دیپلماتیک، شخص خطاکار سرپیچیده از فرامین نانوشته، ابتدا با عتاب محبتآلود مدیر گروه مواجه میشود و سپس، ارتش خبرنگاران همراه به جان او میافتد. این ابزار قدرت جدید که یادآور «ابزار قدرت ناپلئون در کتاب قلعه حیوانات است»، چنان خبرنگار منتقد بیچاره را میدرند که دیگر جرات نقد حوزه خبری را به خود ندهد.
این تمام ماجرا نیست. لازم نیست حتما خبرنگار یک رسانه از دید ارباب قدرت خبطی مرتکب شده باشد. کافی است یک تحلیلگر در رسانه مزبور، قلم فرسوده باشد و نقدی به آن مقام یا نهاد متبوعش و مرتبط با حوزه خبری خبرنگار مزبور وارد آورده باشد، همین نیز باز به کار میآید تا خبرنگار در فضای هجمه روانی قرار گیرد و از سوی همردگان خود در دیگر رسانههای موافق دولت و همچنین مدیران گروهها مورد عتاب واقع شود تا به این ترتیب، به عنوان یک لابی در اختیار ارباب قدرت، به رسانه خود هشدار دهد که برای از دست نرفتن حوزه خبری و سخت نشدن امر اطلاعرسانی، دست از نقد حوزه خبریاش برکشند و صاحبان قدرت را به حال خویش رها سازند.
در هرکدام از این گروهها، یک مدیر وجود دارد که خود از مقامات دولتی است و مشتی خبرنگار پیرو، که برآمده از رسانههای حامی دولت هستند. هر حرف حقی به راحتی از سوی این جماعت به کلمه باطل تبدیل و هر نقد واردی تبدیل به اراجیف ناوارد میشود. همین انگاره فورا توسط خبرنگار به رسانه منتقل میشود و رسانههای منتقد را دچار محافظهکاری میکند. البته طبعا تقصیر چندانی متوجه خبرنگار نیست. او نگران موقعیت شغلی خود است که با از دست رفتن حوزه خبری، فروخواهد پاشید. در اینجا خبرنگار باید دارای مراتب بسیار بالایی از استقامت باشد که در برابر این هجمه روانی دچار لرزش دست و پا نشود و صلابت خویش را محفوظ دارد. بدیهی است که این سطح از استقامت در اکثریت قابل مشاهده نیست بهخصوص وقتی که هجمه روانی، با اهانتهای مستقیم و غیرمستقیم هم همراه شود.
به این ترتیب است که صاحبان قدرت، زبان منتقدان خود را میبندند و ظاهرا هم اصلا از این روش غیرانسانی به خدا پناه نمیبرند. شاید خواننده این مطلب منتظر ارائه یک مصداق عینیتر از این روند ناخوشایند باشد، لذا بهناچار بهطور غیرمستقیم به یک نمونه اشاره میشود و البته در صورت لزوم و در مرقومههای بعد، جزئیات بیشتر هم قابل ارائه است.
مدت زمانی است که روشن شده است، توافق هستهای وین، موسوم به برجام، در عمل با وعدههای دولتمردان بسی متفاوت است. این تفاوت در ادبیات برخی مسئولین دولتی هم خود را بروز داده تا آنجا که برخی از این ارباب قدرت خود اذعان دارند که تاکنون از برجام، چیزی عاید ملک و ملت نگردیده است. اکنون باید دید کدام وزارتخانه و کدام گروههای تلگرامی مرتبط با سخنگوی آن دست و پای اصحاب نقد را میبندند و با همراهسازی هرچه بیشتر خبرنگاران، مانع از نشر نقدهای اساسی بر آفتاب غروبکرده برجام میشوند؟ حتی در برابر ترجمههای صحیح از اخبار رسانههای خارجی در این فقره نیز جوسازی میکنند و اجازه نمیدهند آنچه در غرب هم در خصوص ناکامی رو به فزونی دولت یازدهم گفته میشود، بهدرستی در اختیار مخاطبان پارسیزبان قرار گیرد!
در این فقره خاص، نکات ناگفته بسیار است که شاید در آینده مجالی برای نگارش آنها فراهم شود.
*علی بخشایش
بستن دهان رقیبان صرفا بستن رسانهها نیست، بلکه طراحی شیوهای از تعامل با رسانهها که جلوی نقد آنها را میگیرد نیز راهکار دیگریست که در سکوت این روزهای فضای سیاسی کشور، بهکار گرفته میشود. یکی از روشهای زیرکانه در این مسیر، هدایت رسانهها و بالاخص رسانههای منتقد بهسمت و سویی است که نقدی بر عملکرد دولت وارد نیاورند و خدشهای بر وجهه آن در افکار عمومی تحمیل نکنند. در این روش، برای ساکت کردن رقبا و منتقدان از روش کا.گ.ب شوروی سابق استفاده نمیشود بلکه مدبران تدبیر و امید، تدبیری اندیشیدهاند که رسانههای نقاد آنچه را که باید نگویند، بلکه آن چیزی را بگویند که مدنظر آنان است.
راه ندادن خبرنگار نقاد به برنامههای خبری و ارائه اخبار دست اول به رسانههای خودی روشی است که اگر چه قدیمی است اما همچنان کاربرد دارد. با این حال روشهای جدیدتری هم با ابزارهای جدیدتر مورد استفاده قرار میگیرند. نرمافزار ارتباطی تلگرام یکی از این ابزارهای جدید است.
اخیرا برخی سخنگویان نهادهای دولتی، خبرنگاران مرتبط رسانههای مختلف را در گروههای به اصطلاح خبری گرد آوردهاند تا از این طریق، «ظاهرا» امر خبررسانی را تسهیل کنند. این امر اگر به واقع با هدف تسهیل خبررسانی و رعایت عدالت در ارائه همزمان اخبار به رسانهها صورت پذیرد، صدالبته راهبرد نیکویی است اما داستان به همینجا ختم نمیشود بلکه عملیات روانی بر روی خبرنگاران، یکی از دستآوردهایی است که گروههای تلگرامی مزبور برای نهادهای دولتی از پی دارد.
در این گروهها که معمولا مدیر آنها شخص سخنگو یا یکی دیگر از مقامات دولتی است، وای به روز خبرنگاری که بخواهد دست از پا خطا کند و مرقومهای غیر از آنچه مدنظر حکام دولتی است، در رسانه خود منعکس کند. به این ترتیب، با روشی دیپلماتیک، شخص خطاکار سرپیچیده از فرامین نانوشته، ابتدا با عتاب محبتآلود مدیر گروه مواجه میشود و سپس، ارتش خبرنگاران همراه به جان او میافتد. این ابزار قدرت جدید که یادآور «ابزار قدرت ناپلئون در کتاب قلعه حیوانات است»، چنان خبرنگار منتقد بیچاره را میدرند که دیگر جرات نقد حوزه خبری را به خود ندهد.
این تمام ماجرا نیست. لازم نیست حتما خبرنگار یک رسانه از دید ارباب قدرت خبطی مرتکب شده باشد. کافی است یک تحلیلگر در رسانه مزبور، قلم فرسوده باشد و نقدی به آن مقام یا نهاد متبوعش و مرتبط با حوزه خبری خبرنگار مزبور وارد آورده باشد، همین نیز باز به کار میآید تا خبرنگار در فضای هجمه روانی قرار گیرد و از سوی همردگان خود در دیگر رسانههای موافق دولت و همچنین مدیران گروهها مورد عتاب واقع شود تا به این ترتیب، به عنوان یک لابی در اختیار ارباب قدرت، به رسانه خود هشدار دهد که برای از دست نرفتن حوزه خبری و سخت نشدن امر اطلاعرسانی، دست از نقد حوزه خبریاش برکشند و صاحبان قدرت را به حال خویش رها سازند.
در هرکدام از این گروهها، یک مدیر وجود دارد که خود از مقامات دولتی است و مشتی خبرنگار پیرو، که برآمده از رسانههای حامی دولت هستند. هر حرف حقی به راحتی از سوی این جماعت به کلمه باطل تبدیل و هر نقد واردی تبدیل به اراجیف ناوارد میشود. همین انگاره فورا توسط خبرنگار به رسانه منتقل میشود و رسانههای منتقد را دچار محافظهکاری میکند. البته طبعا تقصیر چندانی متوجه خبرنگار نیست. او نگران موقعیت شغلی خود است که با از دست رفتن حوزه خبری، فروخواهد پاشید. در اینجا خبرنگار باید دارای مراتب بسیار بالایی از استقامت باشد که در برابر این هجمه روانی دچار لرزش دست و پا نشود و صلابت خویش را محفوظ دارد. بدیهی است که این سطح از استقامت در اکثریت قابل مشاهده نیست بهخصوص وقتی که هجمه روانی، با اهانتهای مستقیم و غیرمستقیم هم همراه شود.
به این ترتیب است که صاحبان قدرت، زبان منتقدان خود را میبندند و ظاهرا هم اصلا از این روش غیرانسانی به خدا پناه نمیبرند. شاید خواننده این مطلب منتظر ارائه یک مصداق عینیتر از این روند ناخوشایند باشد، لذا بهناچار بهطور غیرمستقیم به یک نمونه اشاره میشود و البته در صورت لزوم و در مرقومههای بعد، جزئیات بیشتر هم قابل ارائه است.
مدت زمانی است که روشن شده است، توافق هستهای وین، موسوم به برجام، در عمل با وعدههای دولتمردان بسی متفاوت است. این تفاوت در ادبیات برخی مسئولین دولتی هم خود را بروز داده تا آنجا که برخی از این ارباب قدرت خود اذعان دارند که تاکنون از برجام، چیزی عاید ملک و ملت نگردیده است. اکنون باید دید کدام وزارتخانه و کدام گروههای تلگرامی مرتبط با سخنگوی آن دست و پای اصحاب نقد را میبندند و با همراهسازی هرچه بیشتر خبرنگاران، مانع از نشر نقدهای اساسی بر آفتاب غروبکرده برجام میشوند؟ حتی در برابر ترجمههای صحیح از اخبار رسانههای خارجی در این فقره نیز جوسازی میکنند و اجازه نمیدهند آنچه در غرب هم در خصوص ناکامی رو به فزونی دولت یازدهم گفته میشود، بهدرستی در اختیار مخاطبان پارسیزبان قرار گیرد!
در این فقره خاص، نکات ناگفته بسیار است که شاید در آینده مجالی برای نگارش آنها فراهم شود.
*علی بخشایش