به گزارش مشرق، ماه مبارک رمضان با تمام عبادات شیریناش در راه است و مسلمانان خود را برای این ماه عزیز آماده میکنند.
ماه رمضان را ماه پرخیر و برکتی برمیشمرند؛ اصلا این ماه هنوز نیامده برکت را برای خیلیها به همراه دارد؛ میگویید نه؟ مثال میزنم...
خبرنگار فارس در بیرجند می نویسد: خوشبینانه که بنگریم بعضی از مغازهداران سطح شهر هفتهها قبل از رمضان دست نوازشی به لیست قیمتهای اجناس خود میکشند؛ تخممرغ را 10 درصد، شکر و گلاب را 5 درصد، برنج را 20 درصدی و اگر دلشان بکشد گوشت را هم 5، 6 درصدی بیشتر فاکتور میزنند!
شاید بگویید مگر مملکت قانون ندارد؟ بله در برخی از ایام از سال قانون، قانون همان شهری میشود که حساب و کتابی در آن نیست و نمودارهای منفی سقفها را هم سوراخ میکنند.
آمپر قیمت اجناس در سالهای اخیر در نزدیکیهای رمضان حتی به گوجه فرنگی و جو هم رحم نکرد. در این ماه عزیز از این دو قلم جنس استفادهها میشود که وصفش در این مجال نمیگنجد! وجود این دو ماده غذایی رابطه مستقیم و تنگاتنگی با افطاری دادن و میهمانی کردن دارد؛ از آنجا که رستورانداران لنگ این دو قلم ماده غذایی میشوند حاضرند به قیمت جان هم برای تهیه آن اسکناس دهند.
اما امسال تنها جنسی که افزایش قیمت آن داغ بر دل مردم کویر نهاد، هندوانه بود... انگار رمضان امسال سهم مردم خراسان جنوبی از این میوه خوش آب و رنگ دیدن هندوانه در همان برنامه تلویزیونی معروف است!!
در این قضیه مقصر مردم هستند و این تقصیر آنقدرها بزرگ است که اصلاً جایی برای پیگیری و مدیریت بازار از سوی مسؤولان نگذاشته است؛ چرا باید وقتی هنوز یک ماه مانده به ماه عزیز رمضان مردم همچون قحطیزدگان به مغازهها ریخته و تا آنجا خرید کنند که مواد غذایی در کابینتها، کشوها، یخچال و فریزرها و حتی انبارها انباشت شود؟ حتی گمان میرود مردم مصر با یقین به خشکسالی 7 ساله هم اینقدرها در انبارهایشان توشه نکردند.
مردم در حالی فلسفه رمضان را به یاد محرومان و گرسنگان جامعه روزه میدارند که سحرگاهان تا جان را به لب نبینند دست از خوردن و آشامیدن برنمیدارند و تا لحظه مبارک افطار از ترس چیره شدن گرسنگی، چشم از خواب ناز نمیگشایند.
سفره افطار هم که تکلیفش معلوم است؛ حدود 16 ساعت گرسنگی را مگر میشود با نان و نمک جبران کرد؟؟
فروشندگان قدیم هم در این دوره و زمانه مانند خودشان نایاب شدهاند و رحم و مروت آنان مثل اشیاء زیرخاکی است؛ میوه نوبرانه را به قیمت کمتر میفروختند تا نیازمندان هم از آن سهمی داشته باشند نه مانند الان که تنها کاربرد میوه نوبرانه آن هم مدل چینیاش، مایه فخرفروشی باشد.
قدیمترها رمضان یا هر عید دیگر که نزدیک بود تمام فکر و ذهن فروشندگان و یا دولتمردان تأمین مایحتاج مردم بود تا بتوانند سفره افطار خود را گستردهتر کنند و در ثواب افطاری دادنها شریک شوند.
اگر کار دولتمردان مسؤولیت سنگین و سخت رصد نمودارهای مختلف جامعه باشد، این تصویر در ذهن تداعی میشود که نمودار قیمت اجناس و کالاها سقف را رد کرده و کمی نمانده تا در افق محو شود... و آن آخرها هم نبض نامنظم نموداری گهگاهی میزند و نشانههای حیات آن رو به افول است و آن همان نمودار قدرت خرید مردم متوسط و دهکهای پایین جامعه است.
تا به این چند خط ایراد گرفته نشده باید گفت: چشمها را باید شست، از اینکه قیمت اجناس روز به روز و بهانه اعیاد مختلف یکی یکی پلههای ترقی را بالا میروند باید خوشنود بود و باید از این همه پیشرفت در رکوردزنی قیمت کالاهای اساسی مردم از زحمتکشان و متولیان امر قدردانی کرد.