راستش غربت شهداي مدافع حرم، لزوم شكلگيري چنين تشكلهاي مردمي را گوشزد ميكرد. بنابراين تلاش براي يافتن دستاندركاران ستاد را شروع كرديم و نهايتاً به شهر قم رسيديم. شهري كه شهداي جبهه مقاومت اسلامياش چند مليتي هستند و از ايران و عراق و افغانستان و پاكستان شهيد مدافع حرم دارد.
خبرنگار روزنامه جوان، در قم با "هادي خادمالحسين" دبير اجرايي ستاد مردمي تكريم شهداي مدافع حرم به گفتوگو نشسته كه اگر شما هم علاقهمند به فعاليت فرهنگي در خصوص شهداي غريب مدافع حرم هستيد، پيشنهاد ميكنيم مطلب زير را بخوانيد.
نام ستاد مردمي تكريم شهداي مدافع حرم خودش سؤال برانگيز است، چرا تكريم؟ مگر شهداي مدافع حرم چه خصيصهاي دارند كه در پي تكريم آنها باشيم؟
غربت از ويژگيهاي شهداي مدافع حرم است كه حضرت آقا نيز به آن اشاره كردهاند و حضور در غربت و شهادت در آنجا را اجر و امتيازي براي اين شهدا مطرح ميسازند اما شهداي مدافع حرم تنها در نحوه شهادت غريب نيستند، بلكه در كشور خودمان هم غريب بوده و هستند. ما در قم از سال 92 شهيد داريم. شهيد رضايي اولين شهيد ما هستند و بعد شهداي ديگر يكي پس از ديگري از راه رسيدند. آن اوايل يعني در سال 92 يك جور فضاي امنيتي در خصوص شهداي مدافع حرم وجود داشت و بسيار مظلومانه تشييع و به خاك سپرده ميشدند. اين مظلوميت در خصوص شهداي افغانستاني لشكر فاطميون دو چندان بود. خيلي غربت داشتند و پيش ميآمد كه نهايتاً با 100 نفر تشييع ميشدند. بنابراين تصميم گرفتيم يك كار مردمي با رويكرد فرهنگي در جهت تكريم و شناساندن اين شهدا به عموم مردم انجام بدهيم.
پس از همان سال 92 كارتان را شروع كرديد. منتها چرا اين قدر دير اقداماتتان ملموس شد؟
آن اوايل كارمان خيلي كند پيش ميرفت. اعلان عمومي نداشتيم و كارچنداني هم نميتوانستيم انجام دهيم. كمي بعد به همراه تعدادي از بچههاي فعال در امور ايثار و شهادت نظير فعالان راهيان نور دور هم جمع شديم. اين جمع شدن ما مصادف شد با ديدار آقا با خانواده يكي از شهداي مدافع حرم كه در آنجا ايشان شعر معروف «ما سينه زديم بيصدا باريدند...» را خواندند و كليپش هم به سرعت در فضاي مجازي پخش شد. آقا آنجا از مسئولان بنياد چند مطالبه داشتند و تذكراتي را در خصوص شهداي مدافع حرم دادند. فرداي همان روز حاجآقا سعيدي نماينده ولي فقيه در استان قم با دوستان تماس گرفته بودند كه چه كساني دارند در خصوص شهداي مدافع حرم كار ميكنند؟ دوستان ستاد را معرفي كرده بودند و طوري شد كه دومين جلسهمان را در منزل حاجآقا سعيدي برگزار كرديم. ايشان در همان جلسه رئيس بنياد شهيد قم را هم خواستند و به همين ترتيب كارها رفته رفته جور شد. ما ميخواستيم كار مردمي كنيم كه كارهاي دولتي هم جور شد. كمي بعد نظم پيدا كرديم كه ثمره اين نظم پيدا كردن ارتباط با ديگر فعالان اين عرصه در شهرها و استانهاي ديگر بود. با آن دوستان ارتباط برقرار كرديم و هماهنگيهايي بينمان صورت گرفت.
يعني در شهرهاي ديگر هم نظير اين ستاد تشكيل شده است؟
بله، الان در شش استان ستاد مردمي تكريم شهداي مدافع حرم فعال هستند. وقتي ما كارمان نظم پيدا كرد، سعي كرديم ببينيم كجاها و چه افرادي در خصوص مدافعان حرم فعاليت ميكنند. بعد ديديم كه آنجا هر كسي در يك بعد يا چند بعد خاص فعاليت دارد. مثلاً در مشهد ستاد تشييع شهداي مدافع حرم تشكيل شده بود يا در شهر ديگري ستاد ثبت اسناد و هر كسي در يك بعد فعال بود. بنابراين ما با اين دوستان تماس گرفتيم و گفتيم در پنج عرصه ورود كردهايم و اگر شما هم صلاح ميدانيد ميتوانيد در اين پنج محور ورود كنيد. به همين ترتيب در اصفهان، شيراز، گيلان، مشهد، قم و همدان ستاد مردمي تكريم شهداي مدافع حرم تشكيل شد و فعاليتهايمان پررنگتر شد.
اين پنج عرصه فعاليتي كدامها هستند؟
در واقع اين پنج عرصه همه آن كارهايي است كه در ستاد مردمي تكريم شهداي مدافع حرم صورت ميگيرد. اولين عرصه خود شهيد است. كارهايي نظير شناسايي پيكر، مراسم وداع خانوادهها، تشييع و شكوه مراسم و مسائلي از اين دست در قدم اول هستند. توجه داشته باشيد كه در همين قم ما غير از شهداي ايراني، شهداي افغاني، پاكستاني و عراقي داريم كه در بسياري از موارد خانوادههايشان در ايران نيستند. خود نهاد اعزامكننده اين رزمندگان نيز در استانها امور ايثارگران يا اجرايي ندارند كه بخواهند مراسم استقبال و شناسايي شهيد را انجام دهند. بنابراين بچههاي ستاد در اين خصوص ورود ميكنند و هماهنگيهاي لازم را صورت ميدهند. براي شناسايي مقدماتي شهيد فرمهايي داريم كه مثلاً او كيست، از كدام خانواده و منطقه و متولد كجا است و... اطلاعات مقدماتي را جمع ميكنيم. قدم يا عرصه بعدي خانواده شهدا هستند كه به آنها سركشي ميكنيم. ما اصلاً به كارهاي اداري وارد نميشويم و بحث سركشيها يك مقوله فرهنگي است. سومين عرصه جمعآوري آثار شهدا است. همين الان از هزاران شهيد دفاع مقدس شايد تنها از هزار نفرشان اطلاعات يا آثاري در جامعه مانده و منتشر شده باشد. بنابراين تا دير نشده بايد آثار و اسناد شهداي مدافع حرم را ثبت و منتشر كنيم. در اين خصوص نيز توجه داشته باشيد كه گاهي خانواده يك شهيد مدافع حرم تنها چند روزي به ايران ميآيد و اگر بخواهيم مطلبي از او داشته باشيم بايد زود دست به كار شويم و اسناد را جمعآوري كنيم. عرصه چهارم برگزاري مراسم يا يادواره اين شهدا است. از طرف ديگر چون از ماوقع ميدان جنگ حرفي گفته نميشود، اكنون وقت داغ روايتگري سوريه است و عرصه پنجمي كه ما به آن ورود ميكنيم بحث تربيت راوي در خصوص مدافعان حرم است. مثلاً مؤسسه سيره شهدا يك مؤسسه راويپرور است و داعيه پرورش راوي دارد. اين مؤسسه الان ورود كرده و در بحث روايتگري مدافعان كارهايي انجام ميدهد.
چند ساعت قبل از گفتوگويمان در بهشت معصومه شاهد مراسم وداع تعدادي از خانوادههاي شهداي مدافع حرم افغاني و پاكستاني بوديم، يك عده هم از اين مراسم تصاويري تهيه ميكردند، جمعآوري اين تصاوير مربوط به همان عرصه اسناد ميشود؟
بله، بعضي از اين اسناد در همان مراسم شناسايي و وداع با پيكر شهدا جمعآوري ميشوند كه بسيار بكر و تكرارنشدني هستند. در اين مراسم خانوادهها بعد از مدتها كه عزيزشان به سوريه رفته بود پيكر او را براي آخرين بار ميبينند و ضمن شناسايي شهيد با او وداع ميكنند. در آنجا صحنههاي خاص و زيبايي رخ ميدهد. مثلاً فيلم وداع مادر شهيد مهدي صابري با پيكر فرزندش كه در فضاي مجازي هم پيچيد و به سرعت تكثير شد كار بچههاي ما بود. شهيد مهدي صابري يك جوان شاخص ارزشي و بسيار فعال بود. بنده ايشان را از نزديك ديده و ميشناختم. كسي باور نميكرد او ايراني نباشد. يك بچه بسيجي گرم و انقلابي بود. آقامهدي با شهيد صدرزاده دوست بود. وقتي مادر شهيد صابري بالاي سر تابوت فرزندش آمد، پدر شهيد داشت گريه ميكرد. مادر با لحن خاصي به پدر شهيد ميگويد: چرا گريه ميكني؟ بعد ميآيد و شهادت را به مهدي تبريك ميگويد و شيريني پخش ميكند. ثبت اين لحظات تكرارنشدني از اولين قدمهايي است كه سعي ميكنيم انجام دهيم و بعد هم همان طور كه عرض كردم در خصوص معرفي اوليه شهيد و اينكه كجا تربيت و رشد يافته و مسائلي از اين دست اقدام ميكنيم.
شايد خيلي از جوانها يا مردم كشورمان دوست داشته باشند با ستاد تكريم شهداي مدافع حرم همكاري داشته باشند، ماهيت افرادي كه با ستاد همكاري ميكنند چيست؟
يكسري از فعالان ستاد از اعضاي ثابت هستند كه هركدام دبيري يكي از كارگروهها را برعهده دارند. معمولاً همه اين افراد از چهرههاي ملي هستند. آقاي سلحشور كه از مداحان مطرح كشور هستند و مدیرمسئولی مركز مشعر (هيئات مذهبي قرارگاه خاتم) را برعهده دارند، از اعضاي هيئت امناي ستاد هستند كه مسئوليت يكي از كميتهها را برعهده دارند. به همين ترتيب حاجآقا ماندگاري مدير مسئول مؤسسه سيره تفحص شهدا، حاجآقا جوشقانيان مدير مسئول شبكه وارثون، آقاي كاجي مدير مسئول مؤسسه حماسه هفده، آقاي صالحي مدير مسئول مؤسسه طلايهداران و... از ديگر اعضاي هيئت امنا هستند. اين هيئت در ماه يك جلسه دارد كه به رتق و فتق امور ميپردازد. اما در كنار اعضاي ثابت، تعداد بسيار زيادي از دانشجويان و طلاب و مردم عادي هستند كه به صورت افتخاري با ما همكاري دارند. مثلاً ما سه شهيد دانشجوي مدافع حرم در دانشگاههاي قم داريم كه عزيزان دانشجو خودشان جهت تكريم اين شهدا اقدام كردند و يادوارههايشان را برگزار كردند. هر كسي هم كه بخواهد با ما همكاري داشته باشد، راه برايش باز است و همان طور كه از نام مجموعه برميآيد، اين يك ستاد مردمي است و چه اعضاي ثابت يا اعضاي افتخاري همگي في سبيلالله فعاليت دارند و تنها جهت اكرام شهداي مدافع حرم و خانوادههايشان گرد هم آمدهايم.
به نظر شما با وجود اقداماتي كه ستاد انجام داده، ديد مردم نسبت به شهداي مدافع تغييري كرده است؟
مسلماً خيلي تغيير كرده است. تا همين چند وقت پيش درخصوص دفن شهداي مدافع حرم مشكلاتي در برخي از شهرها مثل اصفهان و دليجان رخ داده بود كه اخبارش منتشر شد. يا غربتي كه شهداي مدافع حرم افغاني داشتند، بسيار ملموس بود. در حالي كه اكنون ديد مردم خيلي تغيير كرده و در مراسم تشييع اين شهدا شاهد هستيم جمعيت قابل توجهي حضور مييابند. البته شور اين مجالس به اقدامات مردمي بستگي دارد. در همين قم ما به خاطر فعاليت ستاد شاهد اتفاقات خوبي بودهايم. شايد در شهرستانهاي ديگر اين طور نباشد. بنابراين چه خوب است كه فعالان فرهنگي در استانها و شهرهاي ديگر هم خودشان دست به كار شوند و ما حاضريم تجربيات يا كمكي كه از دستمان برميآيد را به اين دوستان منتقل كنيم.