به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، با تشکیل لشکر 16 قدس گیلان، سردار حسین همدانی که پیش از آن در تیپ 27 محمدرسول الله(ص) و تیپ 32 انصارالحسین فرمانده بود به عنوان فرمانده این لشکر معرفی شد. او که پیش از آن آشنایی با گیلانیها نداشت به زودی توانست با آن نیروها انس بگیرد و در عملیاتهای مختلف نقش آفرینی داشته باشند. در ادامه گفتوگوی ما با یکی از فرماندهان لشکر قدس در دوران دفاع مقدس را میخوانید که خود را اینگونه معرفی کرده است: من محمد جلائی از رزمندگان استان گیلان در دوران دفاع مقدس هستم و در زمان فرماندهی سردار همدانی در لشکر 16 قدس گیلان در سال 65 از فرماندهان این لشکر بودم.
به چه دلیلی سردار همدانی به عنوان فرمانده لشکر قدس گیلان معرفی شدند و قبل از حضور ایشان گیلان یگان خاصی داشتند و در غیر اینصورت در چه یگانی حضور داشتید؟
جلائی: بعد از عملیات والفجر 8 و در آغاز سال 65 بنا بر این گذاشته شد که نیروهای گیلان یگانی مستقل داشته باشند و بتوانند در دفاع مقدس بهتر نقش آفرینی کنند.
قبل از آن در کدام یگان بودید؟
جلائی: در لشکر 25 کربلا به فرماندهی سردار مرتضی قربانی بودیم. البته تیپی به نام قدس که نامهای مختلفی هم به خود گرفت نیز در منطقه عملیاتی شمالغرب حضور داشت. این تیپ مستقل بود اما به اندازه یک تیپ کارآیی نداشت و کارهای برون مرزی انجام میداد. در آن مقطع آقای خارا و سردار شهید حاتم که در سانحه هوایی سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدند، فرماندهان این تیپ بودند.
کدام سانحه هوایی؟
جلائی: این حادثه بعد از جنگ رخ داد و یکی از گروهکهای ضدانقلاب ادعا کرد که من زدم در صورتی که نقص فنی باعث سقوط آن شد.
تیپ قدس، عملیات منظمی به نام قادر را در ارتفاعات کلاشین که عملیاتی برون مرزی بود انجام داد. این عملیات تابستان سال 64 با تیپ هوابرد انجام شد اما دستاورد خیلی زیادی نداشت و جزو عملیاتهای محدود بود.
اواخر سال 64 زمزمههایی مبنی بر تشکیل و یا ارتقا یگان قدس به گوش رسید و آن موقع ما در هفت تپه خوزستان مستقر بودیم. تعدادی از بچهها به مقر لشکر 25 کربلا رفتیم و در چادر شهید یعقوب یوسفی معاون گردان مسلم گرد هم جمع شدیم و قرار شد بعد از عملیات پیش رو یعنی عملیات والفجر 8 یگان را تجهیز کنیم. با ورود ما به یگان جدید، 2 گردان به استعداد گردانهای سابق اضافه شد و مجموعا 5 گردان در آنجا تدارک دیده شد و با اصرار مرحوم آیت الله احسانبخش نماینده وقت ولی فقیه در استان گیلان و موافقت محسن رضایی مقرر شد که این یگان به لشکر ارتقا یابد.
گیلان در کمکهای مردمی به جبهه ید طولایی داشته است و از آنجایی که یگانها سازمان تدارکات نبودند و سازمان رزم بودند یک مقدار تردید در بین فرماندهان سپاه وجود داشت و برخی از فرماندهان ارتقا را قبول نمیکردند اما آقا محسن رضایی در سپاه این درخواست را پذیرفت تا یگان به لشکر ارتقا یابد. البته لشکر نیز نیازمند استعدادهای خاص خودش بود که آن موقع در اوج تحریمها و گرفتاریها ارتقا یگانها خیلی سخت بود. لذا با مطرح شدن بحث لشکر باید تصمیمهای جدیدی گرفته میشد. نیروهای سابق و آن سازمان توانایی یک لشکر را نداشتند. وقتی یگان تبدیل به لشکر میشد دیگر نگاه آقامحسن و فرماندهان محدود به شمالغرب نبود و میخواستند در ماموریتهای مختلف از آن استفاده کنند.
اوایل تابستان سال 65 این تصمیم قطعی گرفته شد که تیپ به لشکر تغییر وضعیت دهد و بیش از 90 درصد نیروهای استان گیلان که در لشکر 25 کربلا بودند در آغاز سال 65 از لشکر جدا شدند. با شناختی که آقامحسن از سردار همدانی داشت او را مامور کرد تا فرماندهی لشکر را بر عهده بگیرد.
شما گیلانیها که موضوع ارتقای یگان به لشکر را مطرح کرده بودید، فردی را برای فرماندهی پیشنهاد نداده بودید؟
جلائی: در این بحث نیروهای گیلان مشکلی نداشتند. در آن مقطع در لشکر کربلا بیش از 8 فرمانده گردان گیلانی بودند. شهید خوش سیرت، سردار هامون محمدی، کاظمی، شهید رضوان خواه و اصغرخواه جزو این نیروها بودند. لذا این استعداد وجود داشت اما تصمیم فرماندهی کل سپاه این بود که سردار همدانی فرمانده لشکر شوند.
با انتخاب سردار همدانی به فرماندهی لشکر، مخالفتی از سوی نیروها و فرماندهان گیلانی صورت نگرفت؟
جلائی: خواسته گیلان تشکیل یگان بود. نیروهای گیلان تجربه یک تیپ مستقل را داشتند اما ارتقا به این سادگی نبود و باید از تجارب بیشتری برخوردار میشدیم لذا از این جهت بود که وقتی آقای همدانی آمد 2 ترتیب اتخاذ کرد، ابتدا سفری به استان کرد و با نماینده ولی فقیه و ائمه جمعه و مسئولان شهرها گفتگو کرد و برای اینکه لشکر و نیروهای آن را مستمرا تامین کند، قرار شد از تجربهای که در این چند سال پیش آمده بود گردانها را به شهرستانهای توانمند محول کند. از این روش استفاده شد و انگیزهای برای شهرستانها و رزمندگان آنها ایجاد شد و توانستند یک هم افزایی برای تقویت لشکر ایجاد کنند.
در این راستا گردان صومعه سرا گردان میثم شد؛ یعنی نیروها و پشتیبانی آن توسط آن شهرستان صورت گرفت. گردان فومن نیز شد گردان حضرت ابوالفضل(ع). گردان حمزه به رزمندگان آستانه اشرفیه اختصاص یافت که بخشی از نیروهای ماسال نیز آنجا جذب شدند. گردان کمیل به رزمندگان لنگرود واگذار و حسن رضوان خواه که در کربلای 2 به شهادت رسید، فرماندهاش شد.
اگر یکی از گردانها در خط نیروهایش به شهادت میرسیدند، تمامی شهر عزادار میشدند، برای این مساله فکری شده بود؟
جلائی: این یک نقطه ضعف بود که قبلا نیز تجربه شده بود. مثلا در اصفهان تعداد بسیاری رزمنده در عملیات محرم را در پیچی آب برد. از آنجا که استان گیلان از تراکم بالایی برخوردار بود و چون شهرها و روستاها به هم نزدیک بودند این امر اجتناب ناپذیر بود اما این بدین معنا نبود که یک امر قراردادی و رسمی باشد. در گردان بچههای آستانه، بچههای ماسال هم حضور داشتند. وقتی شهدای گردان حمزه را بررسی میکنیم بیش از آن که آستانهای باشند، ماسالی هستند.
رودسر و لنگرود نیز بزرگ بودند و شامل روستاها و شهرهای زیادی بودند. در مجموع به خاطر تراکم زیادی که بود افراد اینگونه تقسیم میشدند. همان عیبی که گفتید وارد بود اما این کار مزیتهای دیگری هم داشت که از جمله آنها وحدت و تلاش واحد بود. بچههای رشت نیز تعداد زیادی بودند که تنها به 2 گردان نمیشد اکتفا کرد لذا به استعداد بچههای رشت اضافه شد. نیروهایی نیز که مازاد بودند در گردانهای دیگر تقسیم شدند.
برای انتخاب حاج حسین همدانی از شما رزمندگان نظرخواهی شده بود؟
جلائی: نظرخواهی نشد و نظر فرماندهان عالی سپاه بود. باتوجه به مسئولیتی که آقامحسن رضایی پذیرفت تا این یگان را به لشکر ارتقا بدهد، قطعا با فرماندهان سپاه مشورت داشته است و آنان سردار همدانی را معرفی کردند و انصافا فرد موثری بود. یکی از ویژگیهای سردار همدانی سازماندهی خوب نیروها بود.
در همان روزهای نخست توانستید با او انس برقرار کنید؟
جلائی: بالاخره برای هر کاری مشکلی وجود داشت و اختلاف سلایقی بود اما به دلیل اخلاص سردار همدانی و رزمندگان این اختلاف سلیقهها مانع از کدورت و بحثهای غیرضروری میشد. یک بخش از دعواهای بین رزمندگان و فرماندهان فرار از مقام بود و دوست نداشتند مقامی را بپذیرند و اسمی داشته باشند.
شاید رزمندگان بسیجی آموزشهای کلاسیک نظامی را همانند دیگر جنگاوران دنیا نگذرانده باشند اما به اصل وحدت فرماندهی اعتقاد بسیاری داشتند.
پس از این که ایشان به آن لشکر آمدند، چه اقداماتی را انجام دادند؟
جلائی: تدبیر نخست ایشان رفتن به شهرستانها و دیدن شور و شوق و انگیزه مسئولین، رزمندهها و مردم در شهرستانها بود. در این سفرها ارزیابیهای خوبی را به دست آورد. پس از آن گردانها را تشکیل داد.
ما با 6 گردان شروع کردیم و وقتی ایشان لشکر را تحویل گرفت سه گردان را به گردانهای لشکر اضافه کرد. بعد از آن آرام آرام گردانها را تاسیس کرد و بعد از کربلای 2 یکایک آنها را تقویت کرد.
بعد از سفر به شهرستانها چه اقدامات دیگری انجام دادند؟
جلائی: از دیگر اقداماتش این بود شهرستانهایی که مستعد بودند و افرادی که در حد فرماندهی گردان و گروهان بودند را شناسایی کرد. یکی دیگر از کارها نامگذاری گردانها بود. گردان کمیل، میثم، حمزه و امام حسین(ع) از ابتدا بودند. ایشان که آمد چند گردان دیگر با اسمهای حضرت ابوالفضل(ع)، مالک اشتر و یا رسول را شکل داد.
از آنجایی که بسیاری از نیروهای لشکر قدس از نیروهای لشکر کربلا بودند، سردار همدانی جلسهای مشورتی با سردار مرتضی قربانی داشتند؟
جلائی: قطعا این مشورت انجام شده است. برخی از نیروهای لشکر قدس نیروهای تاثیرگذار در لشکر کربلا بودند که مرتضی قربانی نیز به آنان نگاه ویژهای داشت مانند شهید املاکی. ایشان وزنهای در اطلاعات و عملیات بود. البته با آمدن برخی از نیروهای لشکر کربلا به لشکر قدس، خلایی در لشکر به وجود آمد اما تعداد سازمانهای رزم سپاه و توان عملیاتی سپاه افزایش یافته بود.
من نماینده نیروهای بسیج در لشکر 25 بودم. قبل از والفجر هشت گفتند نیروهای پاسدار باید حتما منتقل شوند. سردار قربانی از این بابت ناراحت شده بود و بارها گفته بود که من یک گردان از گیلان را با یک تیپ عوض نمیکنم. میگفت نیروهای گیلانی آزمونشان را پیش من پس دادهاند و من حاضر نیستم به راحتی اینها را از دست بدهم، لذا مخالفتهایی داشتند.
به عنوان سوال آخر اوج درخشش فرماندهی سردار همدانی در لشکر قدس چه زمانی بود؟
جلائی: نقطه اوج ایشان از عملیات کربلای 2 آغاز شد. عملیات کربلای 2 یک عملیات خاص در منطقه عمومی حاج عمران بود. اگر آن عملیات را رصد کرده باشید چند یگان بزرگ سپاه در آنجا حضور داشتند. لشکر ویژه شهدا به فرماندهی شهید کاوه، لشکر بدر به فرماندهی شهید اسماعیل دقایقی و لشکر قدس به فرماندهی سردار حسین همدانی. یکی از سختترین ماموریتها به لشکر قدس داده شد. او در این عملیات همه چیز را به طور دقیق زیرنظر داشت و لشکر قدس توانست با فرماندهی سردار همدانی به موفقیتهایی دست یابد.
کد خبر 581567
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۲
- ۰ نظر
- چاپ
حسین همدانی پیش از انتصاب به فرماندهی لشکر قدس گیلان، آشنایی چندانی با گیلانیها نداشت اما در مدت زمان کوتاه و با اُنسی که با نیروهای گیلانی گرفت توانستند در عملیاتهای مختلف درخشش داشته باشند که اوج این درخششها از عملیات کربلای 2 در سال 65 آغاز شد.
منبع: دفاع پرس