سرویس جهان مشرق - فاصله زمانی بین سالهای 2006 تا 2016 فرصت خوبی برای حزبالله لبنان بود تا بتواند ناوگان تسلیحاتی و نظامی خود را برای تقابل احتمالی آینده با رژیم صهیونیستی تقویت کند، این چیزی است که صهیونیستها از آن تحت عنوان آرامش وحشت نام می برند. اسرائیلیها معتقدند که هر اندازه این فاصله زمانی بیشتر طول بکشد، مقابله با حزبالله لبنان برای بازگرداندن موازنه های قدرت به واپسین سالهای هزاره گذشته میلادی مشکلتر خواهد بود.
البته در فاصله این سالها، غرب و محور متخاصم با مقاومت منطقه ای سعی کردند از طریق فضای داخلی و بینالمللی موانع زیادی را در مسیر افزایش توانمندیهای مقاومت لبنان تدارک ببینند. استفاده از برگه دادگاه بینالمللی رفیق حریری و تلاشهای دیپلماتیک و سیاسی برای خلع سلاح مقاومت بعلاوه آغاز جنگ داخلی در سوریه از مهمترین چالشهای موجود در دهه گذشته جهت تضعیف حزبالله لبنان بوده است، اما چیزی که دوست و دشمن به آن اذعان دارند اینکه حزبالله از تمامی این چالشها با موفقیت خارج شده و آنها را به فرصتی برای خود جهت تقویت بنیه سیاسی و نظامی و زیرساخت های اجتماعی اش تبدیل کرده است. به این ترتیب است که گزارشهای امنیتی رژیم صهیونیستی امروز از حزبالله لبنان به عنوان اولین خط و منطقهای فراروی این رژیم نام می برند.
شکست حربه صهیونیستی تکفیریها در منطقه
شکست حربه صهیونیستی تکفیریها در منطقه
مقاومت لبنان تنها به دنبال تقویت عناصر بازدارندگی و قدرت در برابر رژیم صهیونیستی در چارچوب معادلات بازدارنده و موازنه استراتژیک در درگیریهای نظامی نیست ، بلکه میخواهد موقعیت لبنان را نیز در برابر تجاوز طلبیها و رژیم صهیونیستی به جامعه انسانی و منابع طبیعی و مقدرات آن تقویت کند.
حزبالله لبنان در چارچوب استراتژی خود برای حمایت از تمامیت ارضی و ثبات پایدار در لبنان اقدام به پاکسازی مناطق شرقی این کشور از وجود تروریستهای تکفیری کرده و مبارزه گستردهای را برای جلوگیری از عبور و مرور آسان تروریست ها در نقاط مرزی مشترک با سوریه در دستور کار قرار داده است، تلاش حزبالله لبنان برای انسداد مرزهای لبنان و سوریه باعث شد عناصر این حزب حتی در بخش سوری مرزها نیز حضور داشته باشند تا بتوانند کانون تولید و توزیع تروریستها و خودروهای بمبگذاری شده در خاک سوریه را منهدم سازند.
استراتژیستهای مقاومت حضور حزبالله در جنگ سوریه را نیز در چارچوب دفاع از لبنان در عمق خاک سوریه برآورد کرده و تأکید دارند که اگر این مداخله نبود، مرزهای شمالی و شرقی لبنان نیز کاملاً تحت تأثیر حوادث سوریه و عراق قرار می گرفت، به این ترتیب مقاومت با ایستادگی در برابر تهدیدات تروریستها مانع از برپایی امارت تکفیری و تجزیه حاکمیت لبنان به وسیله تکفیری ها شد.
در ابعاد امنیتی نیز ارتش لبنان و سایر مؤسسات امنیتی این کشور با هماهنگی نیروهای مقاومت موفق به کشف و خنثیسازی بسیاری از حملات تروریستی در خاک لبنان شدند، به این ترتیب لبنان باوجود پیچیدهتر شدن شرایط امنیتی منطقه، برخلاف سالهای گذشته شاهد ثبات نسبی و پایدار بوده و سازمانهای تروریستی با وجود تمایل به حضور و تأثیرگذاری در عرصه سیاسی و امنیتی لبنان موفق به اجرای برنامههای خود در این کشور نشدند.
برآورد واقعگرایانه از توانمندیهای متقابل
برآورد واقعگرایانه از توانمندیهای متقابل
برخلاف گفتمان شاعرانه و حماسی که برخی حاکمان رژیمهای عربی در زمینه توانمندیهای خود برای مقابله با دشمنان به کار میگیرند، حزبالله لبنان به صورت واقعگرایانه ای نقاط قوت و ضعف خود خود را بررسی کرده و نگاه جامع و فراگیری نسبت به نقاط قوت و ضعف رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن استراتژیک خود دارد. این رویکرد بخشی از فرهنگی است که شهید سید مصطفی بدرالدین و شهید عماد مغنیه در سالهای تصدی فرماندهی نظامی حزبالله لبنان به این جنبش تزریق کرده و به صورت بی طرف و بدون جانبداری و با رویکرد حرفهای اقدام به تحلیل و ارزیابی دقیق دشمن اسرائیلی کردند.
این در حالی است که انهدام شبکههای جاسوسی رژیم صهیونیستی که در سالهای گذشته با هماهنگیهای اطلاعاتی حزبالله با سرویسهای امنیتی لبنان صورت گرفته، نقطه کور اطلاعاتی اسرائیل در رابطه با حزبالله را تشدید کرده است. در مقابل حزبالله لبنان توانمندیهای جدیدی به دست آورده که ازجمله آنها میتوان به در اختیار گرفتن صدها فروند هواپیمای بدون سرنشین اشاره کرد که در زمینههای اطلاعاتی و نظامی مورد استفاده قرار میگیرد.
توانمندی های موشکی و بانک اهداف متقابل
توانمندی های موشکی و بانک اهداف متقابل
10 سال گذشته سالهای جمعآوری و به روزرسانی بانک اهداف برای استفاده از آن در جنگ احتمالی آینده است. تجربه جنگ سال 2006 نشان میدهد که حزبالله در این عرصه نیز موفقتر از رژیم صهیونیستی عمل کرد، نیروی هوایی اسرائیل گرچه 12هزار حمله هوایی برای هدف قرار دادن ساختار فرماندهی و کادر حزبالله لبنان انجام داد ، اما تا حد زیادی در دستیابی به عناصر مقاومت ناکام ماند و حتی نتوانست یکی از رهبران حزبالله لبنان را هدف قرار دهد. این موضوع علاوه بر ضعف اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی در سایه نفوذ ناپذیر بودن حزب الله لبنان ، به حجم پایین موسسات نظامی و فرماندهی حزب الله باز می گردد که قدرت جابجایی و نقل و انتقالات سریع در کمترین زمان ممکن را برای آن ها فراهم می کند.
این در حالی است که مؤسسات عریض و طویل رژیم صهیونیستی و ساختارهای نظامی و امنیتی اسرائیل برنامه زیرساختهای استراتژیک این رژیم همانند جنگ سال 2006 میتواند لقمه آسانی برای ناوگان موشکی حزبالله باشد که حالا دیگر با موشک های ویرانگر و نقطه زن مجهز شده و قدرت دستیابی به تمامی مناطق سرزمینهای اشغالی از جمله تأسیسات نظامی ، نیروگاههای اتمی ، انبارهای ذخیره آمونیاک، نیروگاه های برق و تاسیسات نفت و گاز رژیم صهیونیستی... را برای خود مهیا کرده است.
جنگ 2006 ثابت کرد که اسرائیل همچنان در هدف قراردادن و فلج کردن سکوهای پرتاب موشک از لبنان به سرزمینهای اشغالی ناموفق خواهد بود، این ناتوانی را در اظهارات سرکردگان نظامی رژیم صهیونیستی میتوان مشاهده کرد که همچنان از از تهدید گسترده زیرساختهای غیرنظامی لبنان به جای تخریب توانمندی های موشکی حزب الله استفاده می کنند.
این در حالی است که بنا به اذعان روزنامه صهیونیستی هاآرتص ارزیابیهای ارتش اسرائیل نشان میدهد که حزب الله میتواند در جنگ آتی حدود 1500 موشک را به صورت روزانه شلیک کند. حزبالله در جنگ گذشته روزانه تنها قادر بود 200 موشکی به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک کند. ذخایر موشکی حزب الله نیز در سال 2006 حدود 12 تا 13 هزار موشک بود، اما در سال 2016 به حدود 120 تا 130 هزار موشک رسیده است.
چیزی که نظامیان و استراتژیستهای صهیونیستی را در جنگ 33 روزه غافلگیر کرد، شلیک موشکهای حزبالله در واپسین ساعات جنگ از منطقه اللبونه در نقاط چسبیده به مرز سرزمینهای اشغالی بود. این اقدام نشان داد که ناوگان هوایی و موشکی صهیونیستها با وجود استفاده از چندین هزار تن مواد منفجره در لبنان قادر نشدند حتی سکوهای پرتاب موشک در بیخ گوش خود را از کار بیندازند، چه برسد به اینکه بتوانند در جای جای آن سکوهای سیار موشک های دوربرد کنونی مقاومت را در عمق خاک لبنان هدف قرار دهند.
معادلات نبرد هوایی در جنگ آینده
چیزی که نظامیان و استراتژیستهای صهیونیستی را در جنگ 33 روزه غافلگیر کرد، شلیک موشکهای حزبالله در واپسین ساعات جنگ از منطقه اللبونه در نقاط چسبیده به مرز سرزمینهای اشغالی بود. این اقدام نشان داد که ناوگان هوایی و موشکی صهیونیستها با وجود استفاده از چندین هزار تن مواد منفجره در لبنان قادر نشدند حتی سکوهای پرتاب موشک در بیخ گوش خود را از کار بیندازند، چه برسد به اینکه بتوانند در جای جای آن سکوهای سیار موشک های دوربرد کنونی مقاومت را در عمق خاک لبنان هدف قرار دهند.
معادلات نبرد هوایی در جنگ آینده
تسلط هوایی رژیم صهیونیستی در جنگ گذشته کاملاً مشخص بود، جنگندههای اسرائیل بدون مقاومت جنگندههای طرف مقابل و تحت تعقیب قرار گرفتن توسط سامانههای دفاع هوایی و رادارهای لبنان مانورهای گستردهای را در آسمان لبنان انجام داده و در واکنش به شکستهای میدانی خود از عناصر حزبالله بسیاری از تلفات و خسارات های غیرنظامی را به مردم تحمیل کردند. اما بر اساس ارزیابیهای اطلاعاتی صهیونیست ها، حزب الله لبنان در حال حاضر از توانمندی رهگیری و انهدام جنگنده های اسرائیلی برخوردار بوده و می تواند از پهپادهای خود نیز برای آرامش حریم هوایی خود استفاده کند.
سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان چندین بار تأکید کرده که وجود موشکهای ضدهوایی در دست نیروهای مقاومت را رد یا تأیید نمیکند، البته ارزیابیهای موجود نشان میدهد که این موشکها در اختیار حزبالله لبنان قرار گرفته است. در این صورت به نظر میرسد حزبالله خود را به موشکهایی مجهز کرده که نیازمند زیرساختهای قابل دید نیستند و حالتی سیار دارند. به این ترتیب به احتمال فراوان این حزب موشک های متحرک "اوسا" را در اختیار دارد که رادار و سکوهای پرتاب موشک آن روی یک کامیون سوار می شود و قدرت مخفی کردن آنها نیز وجود دارد. همچنین نمونههای مشابه دیگر نیز وجود دارد که ارتفاع تحت پوشش موشکهای آنها تا 10 کیلومتر و بیشتر نیز می رسد.
البته رژیم صهیونیستی نیز در سالهای اخیر ناوگان تسلیحات هوایی خود را تقویت کرده و جنگندههای اف 35 را به نیروی هوایی خود اضافه کرده است. این رژیم همچنین سامانه گنبد آهنین آمریکایی را که متشکل از موشکهای زمین به هوا برای رهگیری موشکهای حزبالله تهیه شده، در مرزها مستقر کرده است، اما این سامانه در جنگ های اخیر رژیم صهیونیستی با مقاومت فلسطین و نوار غزه ناکارآمدی خود را به اثبات رساند، چه برسد به حجم موشک های انبوهی که به صورت هم زمان در صورت بروز جنگ، به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک خواهد شد.
رژیم اسرائیل همچنین پیشرفت زیادی را در تولید هواپیماهای بدون سرنشین و استفاده از آن در نیروهای هوایی خود داشته است، به این ترتیب به نظر میرسد تسلط هوایی در جنگ آینده همچنان در اختیار رژیم صهیونیستی باشد ، اما پرندههای این رژیم دیگر مانند گذشته آزادی عمل مطلق را در عمق آسمان لبنان در اختیار نخواهند داشت و همواره در معرض تهدید موشکهای ضدهوایی حزبالله خواهند بود.
نبرد زمینی و آزاد سازی الجلیل
یکی از معادلههای دیگر مطرح شده برای جنگ آینده، تقویت توان هجومی نیروهای زمینی حزبالله لبنان در نتیجه تجربههای به دست آمده از جنگ سوریه است. در همین راستا سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان تأکید کرده که در جنگ آینده عناصر این حزب الجلیل را از دست دشمن صهیونیستی آزاد خواهند کرد. این موضوع ارتش اسرائیل را به تکاپو انداخته و استراتژیستهای نظامی صهیونیست تلاش خود برای بستن منفذهای احتمالی حزب الله به این منطقه را مضاعف کردهاند.
در نتیجه همین معادلات است که توطئههای عربی، غربی و صهیونیستی در سال 2016 رویکردهای خود را برای تضعیف مقاومت تغییر داده و به دنبال ایجاد فتنه های مذهبی و به فرسایش کشاندن محور مقاومت در جنگ های مذهبی است. آنها به علت ناتوانی در رویارویی مستقیم با حزبالله ، از رویکردهای نظیر داعش و جبهه النصره و القاعده و جیش محمد و جیش الفتح و جیش الاسلام و اسامی دیگر مشابه آن استفاده میکنند.
به این ترتیب سوریه امروز به عرصه اول مقاومت بر ضد دشمن غربی صهیونیستی تبدیل شده و به همین نسبت کانون اصلی توطئههای عربی اسرائیلی غربی برای تضعیف محور مقاومت منطقه و ترسیم مجدد سیاستهای خاورمیانه جدید لقب گرفته است. حزب الله لبنان دامنه نفوذ خود را ازجریانی داخلی به قدرتی منطقه ای افزایش داده و در همین رابطه هماهنگیهایش با تهران و مسکو نیز در این جایگاه تعریف می شود. این حزب 4 سال متوالی است که در عرصه جنگ در سوریه حضور دارد، بدون اینکه از توان مبارزلاتی خود برای حفاظت از لبنان در برابر دشمن صهیونیستی کاسته شود.
امروز اسرائیل به تغییر سیاستها و رفتارهای برخی رژیمهای عربی در تعامل آشکار با صهیونیست ها دل خوش کرده است، تعاملی که در سالهای گذشته در نتیجه فشار افکار عمومی در پشت پرده محافل بینالمللی دنبال میشد. به این ترتیب میتوان گفت احتمالاً درگیری آینده دشمن صهیونیستی با محور مقاومت تنها منحصر به اسرائیل نخواهد بود ، بلکه در کنار محور مرتجع عربی خواهد بود که آرمان های امت اسلام را به صورت علنی در روند عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی به حراج گذاشتند تا بتوانند سیاست های خصمانه خود بر ضد محور مقاومت و بازدارنده را پیش ببرند.
امروز اسرائیل به تغییر سیاستها و رفتارهای برخی رژیمهای عربی در تعامل آشکار با صهیونیست ها دل خوش کرده است، تعاملی که در سالهای گذشته در نتیجه فشار افکار عمومی در پشت پرده محافل بینالمللی دنبال میشد. به این ترتیب میتوان گفت احتمالاً درگیری آینده دشمن صهیونیستی با محور مقاومت تنها منحصر به اسرائیل نخواهد بود ، بلکه در کنار محور مرتجع عربی خواهد بود که آرمان های امت اسلام را به صورت علنی در روند عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی به حراج گذاشتند تا بتوانند سیاست های خصمانه خود بر ضد محور مقاومت و بازدارنده را پیش ببرند.
*علی عباسی