سادات گفت: یکی از دلایل عقب نشینی رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه علاوه بر قدرت نظامی حزب الله، موضوع عملیات روانی بود که حزب الله توانست با شبکه المنار کاری کند که به لحاظ روحی ضعیف شوند و جالب اینجاست که یکی از صاحب نظران صهیونیستی سید حسن نصرالله را استاد جنگ روانی خطاب کرده بود.
مدیر شبکه العالم با بیان اینکه سعودی ها و جبهه مقابل ایران و محور مقاومت دارای رسانه های متعدد و با نفوذی در سراسر جهان هستند افزود: آنها با استفاده از رسانه های خود درصدد ضربه زدن به اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران برآمدند و از طرف دیگر ایران امروز دارای منظومه رسانه ای است که چنین چیزی تا پیش از بحران سوریه نبوده است.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران معتقد است «مهاجرت معکوس» از سرزمین های اشغالی به دیگر کشورها و مناطق یکی از آثار عملیات روانی بود که حزب الله در جنگ ۳۳ روزه استفاده می کرد.
سادات می گوید: بعد از گذشت ۱۵ ماه از حمله سعودی ها به اعتراف آنها یمن به محور مقاومت پیوست یعنی یمنی که جزو محور مقاومت نبود با حماقت سعودی ها به این محور ملحق شد.
از عملیات روانی حزب الله علیه صهیونیست ها بگویید، ازجهاد رسانه ای و نقش آفرینی آن در انعکاس پیروزی آنها؟
حزب الله در تمامی درگیری های خود با رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از
تکنیک های جنگ نامتقارن وعملیات روانی، به موفقیتهای بزرگی دست یافت. شبکه
رسانه ای که حزب الله با استفاده از امکانات و توانمندی های محور مقاومت
ایجاد کرده بود بسیار کارآمد و گسترده بود، و با استفاده از آن توانست
افکار عمومی مردم در لبنان و اسرائیل را مدیریت نماید.
از سوی دیگر به مقابله با ترفندهای تبلیغاتی رسانه های منطقه ای و بین
المللی بپردازد. در این خصوص تصاویر زیادی از عملیات تهاجمی، خصوصا عملیات
ویژه و غافل گیر کننده تهیه و پخش شد. که پخش این تصاویر قدرت بالای حزب
الله در مقابله با رژیم صهیونیستی را نشان می داد و عامل افزایش روحیه در
طیف حامیان مقاومت بود از طرف دیگر هم باعث تضعیف روحیه نظامیان اسرائیلی و
اشغالگران صهیونیست می شد.
همچنین تجهیزات پخش زنده تلویزیونی (اس ان جی) در مناطق مختلف لبنان مستقر شده بود که کاربردی دو گانه داشت از یک طرف به صورت مستقیم گوشه ای از عملیات شلیک موشک های حزب الله را از طریق ماهواره های مختلف پخش می کرد که این امر نیز حاکی از اقتدار مقاومت بود و پخش زنده آن بر روی افکار عمومی صهیونیست های اشغالگر تاثیر منفی زیادی داشت. از طرف دیگر مناطق مورد هدف موشک های رژیم صهیونیستی را نشان می داد که این رژیم در واقع با حزب الله نمی جنگد بلکه با همه مردم لبنان و همه طوائف و... در حال جنگ است و تاسیسات زیر بنایی، پل ها، نیروگاه ها، مدارس، مساجد و...را هدف قرار می دهد.
پس در واقع این امر تبلیغات غربی - عربی و صهیونیستی را در مورد ماهیت
جنگ ۳۳ روزه خنثی می کرد. البته همانطور که عرض کردم حزب الله در قضیه
عملیات روانی بسیار کارکشته و زبردست هست، آقای موشه الیت که از صاحب نظران
و تحلیلگران معروف رژیم صهیونیستی است، سید حسن را استاد جنگ روانی نامید.
یکی از دلایل اصلی شکست رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ و عقب نشینی اسرائیلی
ها از جنوب لبنان هم عملیات روانی بود که حزب الله از طریق شبکه تلویزیونی
المنار ایجاد کرد در آن زمان شبکه العالم راه اندازی نشده بود و منظومه
رسانه ای محور مقاومت شکل نگرفته بود.
در خصوص این که رژیم صهیونیستی به رغم داشتن تسلیحات اتمی و قدرتمندترین نیروی هوایی در منطقه از سوی سید حسن نصرالله به سست ترین خانه و ضعیف تر از لانه عنکبوت با استناد به آیات قرآن کریم تعبیر وتشبیه شد تاثیر به سزایی بر روحیه شکست ناپذیری حزب الله داشت.
نکته مهم و قابل توجه، وعده های سیدحسن در مصاحبه هایش به دشمن بود و به این طریق معادله خودش را بر طرف مقابل تحمیل می کرد. مثلا این که سید می گوید اگر " ضاحیه " را بزنید "تل آویو " را می زنیم یا طرح موضوع مخازن مواد آمونیاک به عنوان هدف راهبردی در جنگ آینده و امثال آن حاکی از هوشمندی ایشان و در عین حال تحمیل قواعد بازی بر طرف مقابل است.
از نتایج عملیات روانی حزب الله بیشتر بگویید.
این را بگویم که اسرائیل آمده بود تا کار حزب الله را یکسره کند ولی با تمام ددمنشی های آنها، ابتکار عمل در دست حزب الله بود. از آن طرف با توجه به وعده های سید و عملی شدن آنها، افکار عمومی در داخل رژیم صهیونیستی شدیدا منفعل شده بود در همان مقطع موجی از «مهاجرت معکوس» شکل گرفت، ایجاد این موج مهاجرت یکی از ثمرات عملیات روانی حزب الله بود، این ها دیدند اصلاً آرامش ندارند نمی توانند زندگی کنند هر لحظه مجبورند در داخل پناهگاه بمانند بسیاری در این جنگ ۳۳ روزه داخل پناهگاه زندگی کردند مگر چه قدر می توانند مردم تحت چنین شرایطی دوام بیاورند؟
نتایج جنگ ۳۳ روزه بر اقتصاد اسرائیل کاملا خسارت بار و زیان بخش بود. از یک سو سرمایه گذاری ها در فلسطین اشغالی به شدت کاهش پیدا کرد و از سوی دیگر مشکلات اقتصادی به شدت افزایش یافت. حسب آمار منتشره این جنگ بیش از ۱۰ میلیارد دلار بر اقتصاد اسرائیل خسارت وارد کرد و حیفا، که در واقع یک بندر تجاری اقتصادی رژیم صهیونیستی محسوب می شود، به شهر اموات تبدیل شده بود. همه این موارد باعث شد تا تنش های سیاسی و اختلافات حزبی در بین مسئولان رژیم صهیونیستی علنی شود و در نهایت باعث شکل گیری آتش بس و شکست تمام عیار آنها شود.
با توجه به تهدیدات مکرر رژیم صهیونیستی نسبت به حزب الله، مجددا سید ابتکار عمل را برای جلو گیری از جنگ بدست گرفت ایشان خطاب به صهیونیست ها گفت: حواستان باشد اگر خبطی از شما صورت بگیرد و حماقت جدیدی از شما سر بزند اگر فقط محل ذخیره آمونیاک مورد تهاجم قرار گیرد نتیجه آن بدتر از کاربرد سلاح هسته ای است، زیرا ذخیره این مقدار آمونیاک و انفجار آن، در کنار مجتمع های مسکونی، بدتر از سلاح هسته ای عمل می کند، همین تهدید ضمنی سید، موجی از ترس و نگرانی در داخل رژیم ایجاد کرد و باعث شد مدت ها در رسانه های رژیم صهیونیستی به خطر ذخیره سازی آمونیاک پرداخته شود.
با توجه به این تهدید اخیر، حتی تندروهای داخل اسراییل هم نمی توانند کار ی علیه حزب الله انجام دهند، یعنی توانش را ندارند، الان در کابینه فعلی، لیبرمن وزارت جنگ را برعهده دارد. وی بسیار تندروست و مواضعش علیه حزب الله و ایران و مسلمانان مشهور است ولی با اینکه لیبرمن آمده شما می بینید که اسرائیل جرات انجام عملیات علیه حزب الله را ندارد، چون سید در سخنان خود پیام حزب الله را به افکار عمومی و فرماندهان رژیم غاصب منتقل کرد، و معادله جدید ایجاد شد. از این نمونه ها و مصادیق فراوان است. در واقع هر جا شما با دشمنان غربی و صهیونیستی از موضع اقتدار برخورد کردید طرف مقابل کوتاه آمد و زمین گیر شد.
چند مصداق مشابه این موضوع می توانید بگویید؟
زمانی که حزب الله هواپیمای شناسایی بسیار پیشرفته ایوب را از خاک لبنان به سمت نیروگاه هسته ای دیمونا ارسال کرد و پس از طی مسافت ۱۰۰ کیلومتر بر فراز دریا از حریم هوایی نفوذ ناپذیر اسراییل و دیوار آهنین عبور می کند و دهها کیلومتر هم بر بالای تاسیسات و پایگاههای حساس و مهم پرواز و اطلاعات منطقه دشمن را به فرماندهی حزب الله مخابره می کند هرچند در نزدیکی منطقه دیمونا توسط نیروی هوایی اسراییل شناسائی و منهدم شد، این اوج قدرت حزب الله است، اوج قدرت جمهوری اسلامی و محور مقاومت است که اسرائیلی که از نظر تجهیزات الکترونیکی نظامی، حرف اول را در دنیا می زند اینگونه در برابر حزب الله مستاصل و مغلوب می شود.
عبور موفق موشک های حزب الله و حماس از سیستم دفاع ضد موشکی موسوم به گنبد آهنین به مفهوم ایجاد معادله جدید در منطقه در برابر تجاوزات دشمن صهیونیستی است که هراس و تزلزل این رژیم غاصب را به همراه دارد.
در جنگ ۳۳ روزه، حتی گرا و آدرس دقیق منازل بسیاری از مسئولین رژیم صهیونیستی در اختیار حزب الله قرار داشت. بسیاری از پناه گاهایشان شناسایی شده بود، لذا مجموعه این عوامل باعث شد که اسرائیل با فشار به کشورهای غربی، عربی و به ویژه قطر خواستار برقراری آتش بس شوند و به دنبال خروج شرافتمندانه از این جنگ باشند. بر این اساس سید حسن بارها گفته است که اگر رژیم صهیونیستی مرتکب حماقت در حمله به لبنان شود آنها می توانند شروع کننده باشند ولی تمام کننده جنگ نیستند، نمی دانند در پس از آن چه رخ خواهد داد.
در قضیه سوریه، کشورهای غربی، رژیم صهیونیستی، اکثر کشورهای عربی و همسایگان سوریه به دنبال انتقام از محور مقاومت و سرنگونی حکومت آقای بشار اسد بودند و علنا اعلام کردند و گفتند بشار نباشد. حملات به نحوی شدید بود که حتی کاخ آقای بشار اسد را با آرپی چی ۷ می زدند برخی از مسئولان سوری و افسران را تطمیع کردند برخی دیگر را تهدید و عده ای هم ترور شدند یعنی تصمیم قاطع گرفتند که به زعم خودشان حکومت سوریه را ساقط کنند ولی جمهوری اسلامی ایران در کنار حکومت سوریه ایستاد.
به رغم این که دنیا با فشار غرب، رژیم صهیونیستی، سعودی و امثال آن خواستار سرنگونی حکومت سوریه شد اما به دلیل اقتدار محور مقاومت آقای بشار و حکومت سوریه ماند و تمامی فشارها در این خصوص بی نتیجه ماند.آقای حسنی مبارک رییس جمهور مصر که از بزرگترین هم پیمانان امریکا در منطقه بود در برابر فشار داخلی مردم مصر ساقط شد و امریکایی ها با تما م تلاش های خود نتوانستند مبارک را حفظ کنند. این درحالی است که برای سرنگونی مبارک تروریستی از کشورهای خارجی به مصر اعزام نشد! لذا پارامترها، عوامل و فشاری که بر حکومت سوریه وجود دارد هرگز دولت حسنی مبارک با آنها هم مواجه نبود!
یا مثلا در مقابل آقای بن علی رئیس جمهور تونس چه کسانی بودند؟ آیا به جز مردم تونس و فشار داخلی اهرم دیگری برای سرنگونی حکومت وی وجود داشت؟ چرا غرب نتوانست از هم پیمانان خود دفاع کند و مانع سقوط آنها شود ولی در مقابل محور مقاومت موفق شد از هم پیمانان خود یعنی سوریه، عراق، یمن دفاع کند؟ در صورتی که در سوریه، عربستان سعودی، با پرداخت پول های کلان، گروه های مختلف مردم داخل سوریه را تحریک و مسلح کرد و کشورهای همسایه مثل اردن و ترکیه کاملا از معارضان حمایت کردند و تروریست های تکفیری را از ۸۰ کشور جهان راهی سوریه کردند تا کشور سوریه ساقط شود ولی حکومت سوریه مقاومت کرد و محور مقاومت برخلاف اراده صاحبان زر و زور و امپریالیسم جهانی و ائتلاف غربی – عربی و عبری مانع از تعبیر خواب آنها شد؛ و این موضوع بیانگر اوج اقتدار ما و محور همسو با جبهه مقاومت است.
پس آمریکایی ها نتوانستند هم پیمانشان را حفظ کنند ولی جمهوری اسلامی ایران، هم پیمان خودش را حفظ کرد. سوری ها مصطلحی دارند که بسیار گویا و منطبق با واقع است آنها از اقدام غربی ها و عرب ها و رژیم صهیونیستی علیه سوریه به عنوان «الحرب الکونیة » نام می برند یعنی جنگ همه جانبه علیه سوریه که شامل همه مظاهر مادی قدرت بود.
در آن مقطع، زمانی که ما در العالم فریاد می زدیم که تروریست ها از ۸۰ کشور به سوریه آمده اند برخی از رسانه ها و تحلیلگران آنرا به سخره می گرفتند و می گفتند شما هم در دام سوری ها افتاده اید ولی هم اکنون کشورهای غربی رسما آمار می دهند و بر حضور تروریست ها از ۸۰ کشور صحه می گذارند.
به عنوان مثال سعودی ها به بهانه مبارزه با حوثی ها که هم پیمان محور مقاومت است به یمن تجاوز کردند و از همان ابتدا بارها خبر از فتح قریب الوقوع صنعا دادند و به دنبال آن بودند که سید عبدالملک حوثی را به شهادت برسانند حتی بدین منظور مناطق متعدد صعده در شمال یمن را با انواع بمب های ممنوعه هدف قرار دادند. حتی القاعده و سلفی های تکفیری و اخوانی های یمن را هم به خدمت گرفتند ولی نه تنها صنعا و صعده و تعز و مناطق دیگر فتح نشد بلکه روز به روز بر قدرت انصارالله و نیروهای مردمی و ارتش یمن افزوده شد.
البته از نظر محاسبه ساده نظامی، فتح صنعا از نظر آنان ممکن بود چرا که از طرفی امریکا و کشورهای غربی به صورت گسترده از تهاجم سعودی ها حمایت کردند از سوی دیگر با رشوه سعودی ها، ده کشور در ائتلاف عربی بر علیه یمن مشارکت کردند و مزدوران وارداتی از «بلاک واتر» غربی گرفته تا تبهکاران سومالی و سودانی و... همه به خدمت گرفته شدند. لذا می بینیم که حتی امریکایی ها رسما با آنها همراه شدند و شورای امنیت را هم همراه کردند و یمن را از زمین و دریا و هوا، محاصره اقتصادی و نظامی کردند اما نتیجه این همه فشار چه شد؟
آنها می گویند اتکای انصارالله به کمک های جمهوری اسلامی ایران و سلاح ها وموشک های ایرانی است. پس ببینید بعد از گذشت ۱۵ ماه از حمله سعودی ها به اعتراف آنها یمن به محور مقاومت پیوست یعنی یمنی که جزو محور مقاومت نبود با حماقت سعودی ها به این محور ملحق شد. تا دیروز اگر انصار الله یک گروه کوچک چند هزار نفره با امکانات متواضع بود در پی تجاوز سعودی ها امروزه با انواع تاکتیک های ارتش ده کشور مقابله می کند؛ و تا عمق ۷۰ کیلومتری عربستان سعودی نفوذ می کند آیا این نشانه شکست سعودی ها و حامیان غربی آنها نیست؟ آیا حاکی از اقتدار جمهوری اسلامی نیست؟
گرچه کمک های ما به انصارالله و مردم مظلوم یمن، سیاسی و رسانه ای است ولی این واقعیت که ارزش های انقلاب اسلامی به عمق فکر و قلب جوانان یمنی نفوذ کرده غیر قابل انکار است و این همان چیزی بود که غربی ها و اتباع آنها از آن نگران بودند این که ارزش های انقلاب ما به سایر کشورها صادر شود.
امروزه الگوی بسیج در یمن توسط جوانان یمنی پیاده سازی شده است و آنها با استفاده از این الگو، «لجان شعبیه» را تشکیل دادند. یعنی حتی شافعی های یمن هم فرهنگ مقاومت در برابر تجاوز را الگوی خود قرار داده اند و این نتیجه حماقت های آل سعود بود.
یا مثلا این که گفته می شود کمک های ما به حکومت و مردم سوریه مستشاری است این امر عین واقعیت است و ژست تبلیغاتی نیست مگر ما چه تعداد مستشار در سوریه داریم؟ آیا امکانات و مقدورات ما در همین حد است؟ بله فرهنگ بسیجی که عرض کردم به آنجا هم منتقل شده است و سوری ها با الهام از آن نیروهای دفاع ملی موسوم به «قوات دفاع وطنی» را تشکیل دادند و ما در ساماندهی این نیروها به سوری ها کمک کردیم.
در حوزه های دیگر مشاوره فکری ما به چه نحو بوده؟
مثلا در حوزه رسانه، در تربیت نیروهای فکری و رسانه ای مشارکت کردیم و رسانه های سوری را تقویت کردیم، امروزه بیش از ۱۸ تلویزیون توسط سعودی ها و ترکیه قطر و باحمایت مالی و لجستیک آنها بر علیه حکومت سوریه برنامه پخش می کنند. خیلی جالب است که برخی از این شبکه ها، مربوط به گروه های تکفیری است که طائفه منصوره و مومنان حقیقی (البته به قول خودشان) هستند ولی مجری کانال آنها، بی حجاب است، چرا که می خواهد به طرف غربی و غیره این پیام را بدهد که خلاصه ما تندرو نیستیم و ما می توانیم خود را با استانداردهای سعودی و ترکیه و ...تطبیق دهیم به عبارتی می توانیم با هم کنار بیاییم.خوب، امروزه عربستان سعودی این شبکه ها وبسیاری از سایت های خبری و رادیوهای متعدد را راه انداخته است که شبانه روز در حال ترویج طائفه گرایی و تبلیغات ضد سوری هستند؛ حتی بر روی شبکه العالم از طریق اس ان جی هایی که در اختیار دارند در نوار مرزی ترکیه و اردن پارازیت می فرستند لذا کمک ما به آنها در حد تقویت تیم رسانه ای بود. امروزه جمهوری اسلامی دارای منظومه رسانه ای است که این منظومه تا قبل از بحران سوریه و یمن به وجود نیامده بود.
چند شبکه تلویزیونی در کنار محور مقاومت قرار دارد؟
شبکه های متنوع و متعددی است، که عمده ترین آنها شامل شبکه های عراقی،
سوری، برخی کانال های لبنانی و یمنی و شبکه های برون مرزی جمهوری اسلامی می
شود البته برخی از رسانه های همسو در فلسطین و سایر کشورهای منطقه هم در
همین محور هستند و با این ترکیب رسانه ای، رسانه های محور مقاومت با
امکانات حداقلی در مقابل امپراطوری بزرگ رسانه های غربی و عربی ایجاد شد.
از عملکرد رسانه های محور مقاومت بیشتر توضیح بدهید؟
در ابتدای بحران سوریه، شاهد تولید انواع فیلم های هالیودی توسط شبکه الجزیره قطر و العربیه سعودی بودیم، این شبکه ها با پشتوانه عظیم مالی و تکنیکی خود، فیلم هایی تولید کرده بودند که در آن انواع لوکیشن ها ساخته شده بود وبر اساس آن نشان داده می شد که حکومت آقای بشار اسد ساقط شده و معارضه مسلح کاخ آقای بشار را تسخیر کردند و یا تظاهرات هایی که در مناطق مختلف می دیدید در واقع در استودیوهای مجازی تولید می شد و در عالم واقع وجود خارجی نداشت و اگر هم داشت به آن حجم و وسعت نبود. در واقع آنها نه فقط واقعیت های موجود را گزارش نمی کردند بلکه به تحریف وقایع می پرداختند و افکار عمومی منطقه و غرب را بسیار گمراه کردند.
در کنار شبکه ها و رسانه های سعودی و قطری، رسانه های رسمی عربی و کشورهای همسایه هم کاملا با این روند تحریف واقعیات همسو بودند. از طرف دیگر رسانه ها و خبرگزاری های بین المللی اعم از رویترز انگلیس، آسوشیتدپرس امریکا و فرنس پرس فرانسه که در واقع نبض اخبار جهانی را در اختیار دارند کاملا با آنها همراهی کردند. علاوه بر خبرگزاری ها سایر رسانه های جهانی هم گوشه ای از این پازل را تکمیل کردند چرا که به هر حال عمده ابرازهای رسانه ای در اختیار صهیونیسم و غربی ها است.
آنها کسی مثل مرداک را با آن رسانه های متعدد درست کردند.
رابرت مردوخ خب ایشان غول رسانه ای است بیش از صد کانال و سازمان رسانه ای دارد از هالیوود گرفته تا موسسات تایمز و فاکس نیوز و غیره همه در اختیار ایشان است؛ علاوه بر آن ظرفیت رسانه ای عربستان سعودی هم کم نیست تعداد کانال های ماهواره ای آن بالای ۲۰۰ کانال است. تمام این کانال ها برعلیه حکومت سوریه بسیج شد پس در واقع ما شاهد نوعی هم گرایی رسانه ای بین رسانه های غربی – عربی و عبری بودیم و همه با تحریف واقعیت ها و دروغ پردازی ها، تمام این رسانه ها فقط یک شعار را به طور جدی پیگیری می کردند و آن شعار این بود که بشار باید برود.
حتی در مناطقی مثل خان العسل که نیروهای تکفیری، سلاح های شیمیایی به کار بردند این رسانه ها از قربانیان تصویر گرفتند و گفتند که ارتش سوریه از سلاح شیمیایی استفاده کرده است و موج رسانه ای بر علیه حکومت سوریه به راه انداختند و افکار عمومی جهان غرب و جهان عرب را علیه حکومت سوریه و شخص آقای بشار اسد تحریک کردند؛ حتی با استفاده از تصاویر آرشیوی، تصاویر میانمار و جنگ جهانی را به نام سوریه جعل کردند.خب در مواجهه با این موارد، رسانه های جمهوری اسلامی و رسانه های محور مقاومت بود که البته بسیار اثرگذار و موفق عمل کردند و همین باعث شد که ماهواره های عرب سات و نایل سات شبکه های تلویزیونی ما را قطع کردند یا همچنان که اشاره شد به پارازیته کردن آنها پرداختند یا به فیلتر کردن سایت های خبری روی آوردند و با فشار بر روی فیس بوک، توییتر و یوتیوب صفحات ما را بلاک کردند.
نتیجه این بلاک کردن ها و تحریم رسانه های مقاومت چه بود؟
هدف آنها این بود که این صداها را خاموش کنند ولی به حمدالله موفق نشدند، مثلا فیس بوک العالم که بلاک شد مجبور شدیم مجددا صفحات جدیدی راه اندازی کرده و از صفر شروع کنیم گرچه از رقبای منطقه ای خودمان عقب افتادیم ولی روند اقبال و رشد صفحات ما قابل مقایسه با رقبای سعودی و قطری و... نیست و در جذب کاربران بسیار موفق تر عمل شده است. به طور مثال در حال حاضر صفحه فیس بوک جدید العالم، بیش از ۵ میلیون لایک دارد و یا REACH آن در مقاطعی بین ۱۰ تا ۲۰ میلون نوسان داشت و یا Engagement و Talking about که به عنوان شاخص مهم محبوبیت فیسبوک به شمار می رود کاملا قابل رقابت با الجزیره قطر و العربیه سعودی است.
در مورد سایت هم وضعیت ما به همین صورت است، امروزه بر حسب رنکینگ سایت الکسا (Alexa) رتبه شبکه العالم در کشورهای منطقه عراق، سوریه، یمن، سودان و لبنان از شبکه های العربیه سعودی و الجزیره قطر هم بالاتر است.
شبکه العالم قبل از بحران سوریه تنها یک تیم خبری در دمشق داشت ولی امروزه العالم بیست تیم خبری در استان های مختلف سوریه دارد. در زمانی که جنگ یمن رخ داد خبرنگاران شبکه تلویزیونی الجزیره و سی ان ان از جیبوتی اخبار یمن را پوشش می دادند، در حالی که خبرنگاران العالم از صنعا، صعده، عدن و تعز گزارش ارسال می کردند کاملا در میدان بودند و همچنان تصاویر واقعی میدان را مخابره می کنند.
پس با این حساب وضعیت رسانه ای مقاومت در مقایسه با گذشته بسیار بهتر شده است؟
بله، در بخش رسانه ای الحمدالله بعد از این جنگ رسانه ای که رخ داد و بعد از این فشارها و تحریم ها و حذف از ماهواره ها بسیار قوی تر از قبل ظاهر شدیم و تکنیک های جدیدی آموختیم. یک زمانی می گفتیم هر شهروند به منزله یک خبرنگار است اما امروزه در پی گسترش رسانه های تعاملی وشبکه های اجتماعی و موبایلی می گوییم که هر شهروند یک رسانه و برخی از شهروندان ابر رسانه یا حتی منبع معتبر خبری هستند.
ما در واقع با اتکا به پشتوانه لایزال الهی و بهره مندی از نیروی انسانی معتقد و با انگیزه، موفق شدیم نفوذ خودمان را بسط دهیم و الحمدالله الان ضریب نفوذمان در این کشورها بسیار خوب و امیدوار کننده است، گرچه اصلا امکانات ما قابل مقایسه با امکانات طرف مقابل نیست ولی با توجه به انگیزه و التزام وتمسک به ارزش های انقلابی و اسلامی که همکاران ما در رسانه های جبهه مقاومت واجد آن هستند، الحمدالله موفق شدند روز به روز قوی تر از گذشته همراه با کسب تجارب ارزشمند و نو ظاهر شوند.