به گزارش مشرق، ایالات متحده آمریکا، میزبان آنگ سان سوچی است. رهبر واقعی میانمار، که برای اولین بار از ماه مارس دفتری برای خود دارد. روز چهارشنبه باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا از برنامه ای سودآور برای میانمار سخن گفت و این که بالاخره بعد از یک دهه وضعیت در این کشور تغییر خواهد کرد. وی همچنین گفت که واشنگتن آماده است تا تحریم های اضافی علیه میانمار را لغو کند. مطابق تحریم های حال حاضر تجارت با افراد و اشخاص خاص ممنوع است و تجارت سلاح با کسانی که به نوعی با ارتش میانمار در ارتباط هستند قدغن شده است. این تحریم ها تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد این کشور گذاشته است.
بازدید سوچی از آمریکا فرصتی است تا واشنگتن پروسه انتقال میانمار از یک حکومت نظامی به سمت دموکراسی را که از سال 2011 شروع شده، زیر نظر بگیرد. سوچی برنده جایزه صلح نوبل، که 15 سال را در بازداشت خانگی به سر برد، قدرتی مانند یک سلبریتی در غرب دارد، ایالات متحده آزادی او را از بازداشت خانگی تبلیغ می کند و موفقیت حزب او در انتخابات سال گذشته نمادی از تغییر در میانمار است. این دیدار همچنین فرصتی است برای دولت اوباما تا با کلید تعامل با میانمار، از حفظ میراثش در منطقه اطمینان حاصل کند. میانمار با واقع شدن بین هند و جنوب شرقی آسیا، بین چین و اقیانوس هند، دروازه ای حیاتی برای آمریکاست تا به تلاش استراتژیکش برای مقابله با پیشروی روز افزون چین ادامه دهد.
اما برای سوچی ایفای نقش به عنوان وزنه تعادل در برابر چین کافی نیست، او آرمان های بزرگ تری را برای میانمار متصور است. او در حال حاضر روی توسعه اقتصادی کشورش کار می کند و سعی دارد اصطکاک موجود بین گروه های قومی و مذهبی رقیب را در میانمار خاموش کند. از نظر بین المللی او سعی دارد که اعتبار، وزن و نفوذ میانمار را در مسائل روز منطقه گسترش دهد. رهبری که در غرب به عنوان نمادی دموکراتیک با آرمان های غربی شناخته می شود حالا به یک سیاستمدار عملگرا تبدیل شده است.
از زمان دستیابی به قدرت، سوچی و رئیس جمهور هتین کیاو، توجه بین المللی را با برنامه های دیپلماتیک پرمشغله خود جلب کرده اند. به طور غیرمنتظره ای، پیروزی سوچی در روابط نزدیک تر با غرب یا فاصله بیشتر از چین تعریف نمی شود. بلکه در حقیقت اولویت گذاری در برقراری روابط با همسایگان منطقه ای یعنی هند، تایلند و کشورهای جنوب شرق آسیا و سپس برقراری رابطه با قدرت های دورتر از خاکش مانند آمریکا، ژاپن، روسیه و اتحادیه اروپا تعربف می شود. او به دقت روی دستور کار دیپلماتیکش تمرکز کرده تا انعکاس روابط خارجی کشورش تعادل و تمایل به حفظ بی طرفی باشد. سوچی نمی خواهد در رقابت های ژئوپلتیک منطقه انتخابی بین ایالات متحده و چین انجام دهد بلکه خواهان گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و امنیتی با هر دو طرف است.
از بسیاری جهات، سیاست خارجی سوچی برای رفع فشارها و اولویت های داخلی تنظیم شده است: ایمن سازی سرمایه گذاری و افزایش تجارت به منظور توسعه اقتصادی و کمک به درمان گسستگی های قومی و مذهبی. سوچی و مقامات غیرنظامی میانمار درک کرده اند که دستیابی به این خواسته ها در نایپیداو بدون جلب رضایت همسایگان به ویژه در پکن امکان پذیر نیست. با توجه به ابزار اقتصادی و سیاسی متعددی که در اختیار پکن است و ارتباطات نزدیک فراوانی که با گروه های قومی و مذهبی میانمار دارد، چین می تواند نقش خود را به عنوان یک بازیگر خارجی در صحنه میانمار ادامه دهد و بیشترین تاثیر را در راهی که میانمار در سال های پیش رو طی خواهد کرد داشته باشد.
با این وجود، بازیگر قدرتمند دیگری هم درخانه وجود دارد که سوچی به پشتیبانی او برای اصلاح کشور نیازمند است: ارتش میانمار، یا تاتمادو. ارتش هنوز کنترل نظام سیاسی میانمار و بخش بزرگی از موسسات مالی و اقتصادی را در اختیار دارد. همچنین به عنوان ضامن موفقیت روند صلح فعالیت می کند. سوچی در هر مرحله از برنامه اصلاحاتش باید مراقب باشد که روابط حسنه خود با مقامات ارشد نظامی را حفظ کند، از تهدید منافع و کسب وکار آنها جلوگیری کند و راه حمایت آنها از روند صلح را هموار باقی بگذارد. همه این ها، در کنار چالش های سخت کشور ـ از برخورد با یک اقلیت قومی ناآرام تا بازسازی زیرساخت های مرده کشور ـ نیاز به درایتی استثنایی دارد.
البته سوچی می تواند در ایجاد تعادل در نیازهای کشور به موفقیت برسد اما تا دستیابی به نتیجه مورد نظر شکست هایی هم وجود دارد. کاهش تحریم ها یک شبه نمی تواند اقتصاد ویران میانمار را بسازد، به همین ترتیب افزایش سرمایه گذاری و بهبود جریان تجارت، ناگهانی بروز نخواهد کرد. به شکلی مشابه، غلبه بر مشکلات قومی، تفاوت زبانی و مذهبی در این کشور و تاریخ سرکوب نظامی و استثمار خارجی برای رسیدن به وحدت به زودی میسر نخواهد شد. اما مهم نیست که چقدر میانمار در امور منطقه ای دارای ادعا است (اختلافات در دریای چین جنوبی، تلاش برای ادغام اقتصادی و غیره) یا این که هنوز امکان این را ندارد که نقشی در منطقه ایفا کند، بلکه حرکت فعلی سوچی نشان می دهد که حداقل گامی مثبت در جهت نزدیک تر شدن به اهداف برداشته شده است.
بازدید سوچی از آمریکا فرصتی است تا واشنگتن پروسه انتقال میانمار از یک حکومت نظامی به سمت دموکراسی را که از سال 2011 شروع شده، زیر نظر بگیرد. سوچی برنده جایزه صلح نوبل، که 15 سال را در بازداشت خانگی به سر برد، قدرتی مانند یک سلبریتی در غرب دارد، ایالات متحده آزادی او را از بازداشت خانگی تبلیغ می کند و موفقیت حزب او در انتخابات سال گذشته نمادی از تغییر در میانمار است. این دیدار همچنین فرصتی است برای دولت اوباما تا با کلید تعامل با میانمار، از حفظ میراثش در منطقه اطمینان حاصل کند. میانمار با واقع شدن بین هند و جنوب شرقی آسیا، بین چین و اقیانوس هند، دروازه ای حیاتی برای آمریکاست تا به تلاش استراتژیکش برای مقابله با پیشروی روز افزون چین ادامه دهد.
اما برای سوچی ایفای نقش به عنوان وزنه تعادل در برابر چین کافی نیست، او آرمان های بزرگ تری را برای میانمار متصور است. او در حال حاضر روی توسعه اقتصادی کشورش کار می کند و سعی دارد اصطکاک موجود بین گروه های قومی و مذهبی رقیب را در میانمار خاموش کند. از نظر بین المللی او سعی دارد که اعتبار، وزن و نفوذ میانمار را در مسائل روز منطقه گسترش دهد. رهبری که در غرب به عنوان نمادی دموکراتیک با آرمان های غربی شناخته می شود حالا به یک سیاستمدار عملگرا تبدیل شده است.
از زمان دستیابی به قدرت، سوچی و رئیس جمهور هتین کیاو، توجه بین المللی را با برنامه های دیپلماتیک پرمشغله خود جلب کرده اند. به طور غیرمنتظره ای، پیروزی سوچی در روابط نزدیک تر با غرب یا فاصله بیشتر از چین تعریف نمی شود. بلکه در حقیقت اولویت گذاری در برقراری روابط با همسایگان منطقه ای یعنی هند، تایلند و کشورهای جنوب شرق آسیا و سپس برقراری رابطه با قدرت های دورتر از خاکش مانند آمریکا، ژاپن، روسیه و اتحادیه اروپا تعربف می شود. او به دقت روی دستور کار دیپلماتیکش تمرکز کرده تا انعکاس روابط خارجی کشورش تعادل و تمایل به حفظ بی طرفی باشد. سوچی نمی خواهد در رقابت های ژئوپلتیک منطقه انتخابی بین ایالات متحده و چین انجام دهد بلکه خواهان گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و امنیتی با هر دو طرف است.
از بسیاری جهات، سیاست خارجی سوچی برای رفع فشارها و اولویت های داخلی تنظیم شده است: ایمن سازی سرمایه گذاری و افزایش تجارت به منظور توسعه اقتصادی و کمک به درمان گسستگی های قومی و مذهبی. سوچی و مقامات غیرنظامی میانمار درک کرده اند که دستیابی به این خواسته ها در نایپیداو بدون جلب رضایت همسایگان به ویژه در پکن امکان پذیر نیست. با توجه به ابزار اقتصادی و سیاسی متعددی که در اختیار پکن است و ارتباطات نزدیک فراوانی که با گروه های قومی و مذهبی میانمار دارد، چین می تواند نقش خود را به عنوان یک بازیگر خارجی در صحنه میانمار ادامه دهد و بیشترین تاثیر را در راهی که میانمار در سال های پیش رو طی خواهد کرد داشته باشد.
با این وجود، بازیگر قدرتمند دیگری هم درخانه وجود دارد که سوچی به پشتیبانی او برای اصلاح کشور نیازمند است: ارتش میانمار، یا تاتمادو. ارتش هنوز کنترل نظام سیاسی میانمار و بخش بزرگی از موسسات مالی و اقتصادی را در اختیار دارد. همچنین به عنوان ضامن موفقیت روند صلح فعالیت می کند. سوچی در هر مرحله از برنامه اصلاحاتش باید مراقب باشد که روابط حسنه خود با مقامات ارشد نظامی را حفظ کند، از تهدید منافع و کسب وکار آنها جلوگیری کند و راه حمایت آنها از روند صلح را هموار باقی بگذارد. همه این ها، در کنار چالش های سخت کشور ـ از برخورد با یک اقلیت قومی ناآرام تا بازسازی زیرساخت های مرده کشور ـ نیاز به درایتی استثنایی دارد.
البته سوچی می تواند در ایجاد تعادل در نیازهای کشور به موفقیت برسد اما تا دستیابی به نتیجه مورد نظر شکست هایی هم وجود دارد. کاهش تحریم ها یک شبه نمی تواند اقتصاد ویران میانمار را بسازد، به همین ترتیب افزایش سرمایه گذاری و بهبود جریان تجارت، ناگهانی بروز نخواهد کرد. به شکلی مشابه، غلبه بر مشکلات قومی، تفاوت زبانی و مذهبی در این کشور و تاریخ سرکوب نظامی و استثمار خارجی برای رسیدن به وحدت به زودی میسر نخواهد شد. اما مهم نیست که چقدر میانمار در امور منطقه ای دارای ادعا است (اختلافات در دریای چین جنوبی، تلاش برای ادغام اقتصادی و غیره) یا این که هنوز امکان این را ندارد که نقشی در منطقه ایفا کند، بلکه حرکت فعلی سوچی نشان می دهد که حداقل گامی مثبت در جهت نزدیک تر شدن به اهداف برداشته شده است.
منبع: دیپلماسی ایرانی