آمار شکست صهیونیست‌ها در جنگ لبنان

یک مرکز فرانسوی دو سال بعد از جنگ لبنان با انتشار گزارشی رسمی از دولت فرانسه که در 300 صفحه منتشر شد، ابعاد محرمانه ای از اسرار جنگ 33روزه و خسارت های خیره کننده رژیم صهیونیستی در این جنگ را فاش کرد.  مرکز فرانسوی "محور منطق" «axis of logic» که در ایالت ماساچوست آمریکا فعالیت می کند، خلاصه نسخه ای از گزارش سری خود درباره جنگ 33روزه را به همراه تصاویر و نقشه های رسمی روی خروجی پایگاه اینترنتی خود قرار داده است.

این گزارش به آمار خیره کننده تلفات و خسارات رژیم صهیونیستی در جریان این جنگ اشاره می کند و سانسور خبری شدید این رژیم را در انتشار اخبار تلفات نیروهای خودی برملا می نماید.  بر اساس این گزارش، رسمی در این جنگ 2300صهیونیست به هلاکت رسیده و بیش از 700 نفر زخمی شده اند، این در حالی است که اسرائیل آمار تلفات این جنگ را 119 نفر ذکر کرده  است.  همچنین تعداد 160 تانک متعلق به اسرائیل منهدم شده اند که 65 دستگاه از آنها به طور کامل از بین رفته است، 38 دستگاه از این تانکها نیز از نوع مرکاوا بودند که اسرائیل ادعا می کرد این تانکها غیر قابل انهدام هستند.  تنها در ناوشکن ساعر که توسط نیروهای حزب الله منهدم شد بیش از 24 صهیونیست به هلاکت رسیده اند که اسرائیل این رقم را چهار تن اعلام کرده بود.

مرکاوا

این گزارش در ادامه به خسارات نیروهای حزب الله می پردازد و آن را از منابعی نظیر سازمان ملل و دولت لبنان مورد بررسی قرار می دهد، بر اساس این آمار، 50 مبارز از نیروهای حزب الله در جریان این جنگ به شهات رسیده اند.  رژیم صهیونیستی در این مدت بیش از 12هزار حمله هوایی به شهر های مسکونی لبنان انجام داد و بسیاری از شهروندان بی گناه را در منازل خود به شهادت رساند، این آمار در میان نیروهای زمینی به 2500 بمب و موشک رسید، این در حالی است که نیروهای دریایی نیز بیش از صدهزار راکت به مناطق مسکونی لبنان شلیک کردند.

بر اساس این گزارش بیشتر تلفات لبنان در این جنگ را شهروندان تشکیل می دادند به گونه ای که بیش از 30درصد قربانیان این حملات را کودکان زیر 13 سال تشکیل می دادند.  این مرکز در گزارش خود می افزاید: اسرائیل همچنین در این جنگ بیش از 600 کیلومتر راه مواصلاتی، 73 پل، و 31 هدف شهری مانند فرودگاه و بندر را ویران کرد و 130هزار واحد مسکونی را به انواع مختلف آسیب رساند.

الف: ابعاد پیروزی حزب الله در جنگ لبنان

آمریکا تلاش داشت مبارزه با حزب الله و جانب داری از رژیم صهیونیستی در جنگ لبنان را در قالب مبارزه با تروریسم توجیه کند ، کشورهای اروپایی نیز کم و بیش همین روش را در پیش گرفتند. از این رو می بینیم که در جریان جنگ 33 روزه حمایت دولت های غربی و آمریکا از جای پای خود در منطقه خاورمیانه یعنی رژیم صهیونیستی کاملاً مشهود بود. بر کسی پوشیده نیست که شروع جنگ لبنان از مدت ها پیش برنامه ریزی شده و در سایه اهداف آمریکا در پایه ریزی طرح خاورمیانه بزرگ قرار داشت. اما با وجود قدرت های بزرگی که در این جنگ در برابر حزب الله صف آرایی کردند، این حزب به پیروزی دست پیدا کرد که بررسی ابعاد آن خالی از لطف نیست.

ابعاد تبلیغاتی و جنگ روانی

جنگ روانی و تبلیغاتی در درگیری های هزاره جدید عرصه مهمی از مدیریت صحنه جنگ را به خود اختصاص داده است ، فرماندهان نظامی اهمیت زیادی برای این نوع جنگ طی عملیات های نظامی قائل هستند ، چرا که تقویت روحیه و اراده نیروها و افکار عمومی مردم از یک طرف و در هم شکستن اراده و روحیه دشمن از طرف دیگر منوط به موفقیت در عملیات جنگ روانی است. این موضوع در نهایت تأثیر چشمگیری در تعیین سرنوشت جنگ را دارد.

مقاومت، با اتکاء بر تاکتیک تبلیغات توانست بر روحیه تمامی مردمی که در مناطق مختلف لبنان از آن حمایت می کردند، تاثیر بگذارد. تهیه فیلم از عملیاتهای تهاجمی و بخش آن عنصر تعیین کننده ای در این جنگ بود. امروزه نقش تبلیغات و جنگ روانی در جنگها و تاثیر آن بر روحیه افراد بر کسی پوشیده نیست. حزب الله با بهره گیری از عملیات روانی، به موفقیت  های بزرگی نایل شد. پخش تصاویر زنده از عملیات تهاجمی موشکی حزب الله علیه مواضع دشمن به تقویت روحیه حامیان حزب الله و تضعیف روحیه دشمن بسیار کمک کرد. موشه الیت از کارشناسان اسراییل در امور لبنان، نصرالله را استاد جنگ روانی و کارشناس در زمینه تشکیلات و یک شخصیت نظامی معرفی کرده است.

نتیجه یک بررسی در سرزمین های اشغالی نشان داد که از جمله کارکردهای جنگ روانی بین اسرائیل و حزب الله این بود که شهروندان رژیم صهیونیستی بی صبرانه منتظر سخنرانی های سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان بودند تا واقعیت های عرصه میدانی را درک کنند. آنها بیش از اینکه به رهبران خود اعتماد داشته باشند ، به دشمن خود یعنی نصرالله اعتماد داشتند. این یکی از مهم ترین ابعاد با ظرفیت حزب الله در جنگ روانی بر ضد اسرائیل گفت.

در مقابل صدها شبکه تلویزیونی و رسانه های دیداری و شنیداری و مطبوعات مختلف وابسته به بنگاه های خبری غربی صهیونیستی در طول این جنگ با تمام قدرت علیه حزب الله در حال فعالیت بودند. در حالی که واقعیت های عرصه میدانی جنگ 33 روزه حاکی از نسل کشی اسرائیلی ها در لبنان در بدترین وضعیت بود ، شبکه های سی ان ان ، ای بی سی، ان بی سی، سی بی ای، شبکه رادیویی ان آر پی و مطبوعات غربی نه تنها به دروغ  های اسرائیلی ها در مورد این که موشک های هدایت شونده حزب الله از بین می برند ، تمرکز داشتند، بلکه کشته ها و زخمی های اسرائیلی ها را بولد می کردند. آنها در برخی موارد حتی مجبور می شدند از تصاویر آرشیوی در روزهای قبل استفاده کنند تا آنها را با تصاویر هزاران کشته و زخمی غیرنظامی و آوارگان بی شمار لبنانی همسان جلوه دهند. مخاطبان شبکه فاکس نیوز به ندرت تصویر ، خبر یا گزارشی از حملات و ویرانی های انجام شده توسط رژیم صهیونیستی منتشر می کردند. مقالات منتشر شده در روزنامه های واشنگتن پست ، لس آنجلس تایمز ، وال استریت ژورنال و ... حمام خونی که رژیم صهیونیستی به راه انداخته بود را سانسور می کنند. واشنگتن تایمز برای سرپوش گذاشتن بر فاجعه قانا حزب الله لبنان را متهم به استفاده از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی کرد و رفتار حزب الله با شهروندان لبنانی و اسرائیلی را ناقض حقوق بین المللی دانست!

آمریکا تلاش داشت ایران را کارگردان اصلی جنگ لبنان معرفی کرده و این جنگ را جنگی ایرانی با پوشش لبنانی نشان دهد. فرام یکی از اعضای مؤسسه تحقیقات سیاست گذاری عمومی اینترپرایز آمریکا در این زمینه می گوید: جنگی که حزب الله به راه انداخت ، جنگی است میان ایران و اسرائیل که در آن حزب الله به عنوان وکیل یا آلت دست ایران عمل می کند و مردم لبنان به منزله قربانیان ایران هستند.

شکست در برتری مطلق هوایی

رژیم صهیونیستی از لحاظ نیروی هوایی گرچه برتر از حزب الله لبنان بود و حزب الله لبنان نتوانست هیچ یک از هواپیماهای جنگی این رژیم را ساقط کرده یا تهدیدی برای آنها ایجاد کند، اما تنها دستاورد جنگنده های اسرائیل بمباران مناطق غیرنظامی و مدارس و بیمارستان ها و زیرساخت های لبنان بود و این نیروها در تحقق اهداف از پیش تعیین شده یعنی انهدام سکوهای پرتاب موشک یا ترور فرماندهان ارشد حزب الله لبنان ناکام ماندند.

گزارش های اطلاعاتی جدید اسرائیل درباره تقویت سریع توان رزمی حزب الله حاکی از آن است که حزب الله سامانه های پیشرفته راداری متصل به سامانه پدافند هوایی را به کار گرفته است. منابع اطلاعاتی اسرائیل تاکید کردند حزب الله فناوری نظامی پیشرفته ای را با این هدف در اختیار دارد. به گفته این منابع، حزب الله بکارگیری سامانه های پیشرفته راداری را که به آتشبارهای پدافند هوایی متصل است، آغاز کرده و هواپیماهای جنگی اسرائیل را نشانه گیری می کند که به معنای آمادگی برای شلیک موشک به طرف آنهاست.

به گفته منابع نظامی اسرائیل، تقویت توان راداری و دفاع هوایی حزب الله با تغییر جدی در قواعد بازی به علت روابط این حزب با سوریه و روسیه همراه شده است. ارزیابی ارتش اسرائیل آن است که این تغییر باعث هدف قرار گرفتن کشتی های جنگی، هواپیماهای جنگی و بسته شدن فرودگاه بن گوریون در هر رویارویی در آینده با حزب الله خواهد شد.

شکست افسانه مرکاوا

تانک مرکاوا تا قبل از جنگ لبنان افتخار صنایع نظامی اسرائیل به شمار می آمد و دستگاه های تبلیغاتی اسرائیل می گفتند که این تانک هرگز منهدم نخواهد شد. صنایع نظامی جهان مرکاوا را یکی از بهترین تانک هایی می شناختند که ساخته شده است. با این وجود در جنگ لبنان جهان از صفحه تلویزیون مشاهده کرد که چگونه ده ها دستگاه از این تانک ها در حاشیه مرز لبنان در آتش سوختند. از بین رفتن افسانه مرکاوا تأثیری حتی بیشتر از انهدام ناو جنگی ساعر در سطح فرماندهی رژیم صهیونیستی داشت.

روزنامه یدیعوت  آحارونوت رژیم صهیونیستی در این رابطه در گزارشی با عنوان "ترس در تانک ها رخنه می کند"، نوشت: الان خدمه این تانک ها در صحنه نبرد احساس ترس می کنند و ترس بزرگتر آنها از موشک هایی است که تاکنون مشابه آنها را ندیده اند ، این موشک ها تانک ها را به تابوت مرگ نظامیان اسرائیل تبدیل می کند.

زئیف شیف در زمینه موشک هایی که برای انهدام تانک های رژیم صهیونیستی مورد استفاده قرار می گیرد ، در سخنانی گفت: حزب الله 7 نوع موشک به کار می برد که چهار مورد از آنها از پیشرفته ترین موشک های دنیا در نوع خود هستند ، همه این موشک ها ساخت روسیه هستند که به سوریه فروخته شده اند. این موشک های جدید قدرت نفوذ در فولاد با قطر 7 تا 102 سانتی متر را دارند که بعد از نفوذ قسمت دوم موشک در داخل تانک منفجر می شود. رزمندگان حزب الله به وسیله این موشک ها 15 دستگاه تانک و پنج دستگاه نفربر زرهی را منهدم کردند. آنها توانستند تنها در منطقه وادی السلوقی 11 تانک را هدف قرار دهند که از این تعداد 3 دستگاه به صورت کامل منهدم شد.

شکست اطلاعاتی رژیم صهیونیستی

رسانه های صهیونیستی به هیچ یک از ابعاد شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه به اندازه شکست اطلاعاتی اهمیت ندادند. این توجه ویژه در نتیجه تصور اشتباه افکار عمومی صهیونیست ها از قدرت اطلاعاتی بالای اسرائیل بر شکست گسترده آن در طول این جنگ بود. این شکست انتقادات سختی را متوجه سرویس های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی کرد ، در حدی که مسئولیت ناکامی در جنگ را به صورت کامل به این دستگاه تحمیل نمود. بیشتر تحلیلگران استراتژیک معتقدند که حزب الله نه تنها در فریب سرویس های جاسوسی اسرائیل موفق عمل کرد ، بلکه از نظر جمع آوری اطلاعات حساس در مورد توانمندی های ارتش اسرائیل و متلاشی کردن تیم های اطلاعاتی دشمن نیز دست برتر را در اختیار داشت.

ران بن یشای تحلیلگر برجسته نظامی رژیم صهیونیستی در این رابطه می گوید: اطلاعاتی که رزمندگان حزب الله جمع آوری می کردند، بسیار بیشتر از آن چیزی بود که اسرائیل داشت ، چرا حزب الله این اطلاعات ارتباط را با نگاه مستقیم و در روی زمین با فاصله چند 10 متری از ارتش اسرائیل به دست می آوردند ، در حالی که اطلاعات اسرائیل به وسیله هواپیماهای جاسوسی و وسایل الکترونیک و صنایع دیگر به دست می آمد.

یکی از ابعاد شکست سرویس های جاسوسی رژیم صهیونیستی اختلاف بین رئیس ستاد و فرماندهی این سرویس ها بود. شکست اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بعد از جنگ 33 روز نیز ادامه پیدا کرد و حزب الله لبنان موفق شد شبکه های جاسوسی وابسته به موساد را که در جنوب لبنان و بیروت فعالیت می کردند را با کمک سرویس های امنیتی لبنان متلاشی کند. منابع وابسته به رژیم صهیونیستی در این رابطه می گویند که جاسوسان موساد که در بیروت دستگیر شدند ، از بهترین جاسوسان این رژیم در خاورمیانه بودند که بیشترین آموزش با دستگاه های الکترونیکی را گذرانده بودند. مأموریت آنها تعیین مکان ها و پناهگاه های محرمانه و ساختمان های محل استقرار رهبران حزب الله و قرار دادن علامت هایی الکترومغناطیسی و فسفری در مکان هایی بود که باید مورد هدف قرار می گرفتند.

رونین برگمان کارشناس مسائل استراتژیک رژیم صهیونیستی سلسله شکست های اطلاعاتی اسرائیل در قبل و طول جنگ لبنان را در موارد زیر بر شمارد:

- شکست اطلاعاتی در پیش بینی قبلی عملیات کماندویی حزب الله در نفوذ به خاک سرزمین های اشغالی و اسارت گرفتن دو سرباز اسرائیلی.
- ناتوانی سرویس های جاسوسی در کسب اطلاعات جدید پیرامون سرنوشت این دو سرباز.
- عجز سرویس های جاسوسی در کسب اطلاعات لازم پیرامون تعداد و انواع موشک های ضد زره حزب الله برای ارتش اسرائیل.
- نداشتن اطلاعات لازم از تجهیزات جنگی پیشرفته حزب الله مانند موشکی که ناو ساعر را هدف قرار داد.
- ناتوانی در دستیابی به اخباری در رابطه با سنگر های مدرن حزب الله در داخل روستاها و عدم اطلاع کافی از تاکتیک های رزمندگان حزب الله.
- شکست اطلاعاتی در زمینه اطلاعات دقیق برای یگان های ویژه نظامی قبل از عملیات هلی برن در بعلبک و صور که به دلیل ارائه اطلاعات نادرست ، به شکست مفتضحانه عملیات مذکور منجر شد.
- شکست و ترور رهبران ارشد حزب الله لبنان در طول جنگ و عدم توانایی در نفوذ به مؤسسات تصمیم گیری حزب الله.

ب: پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی جنگ 33 روزه

جنگ لبنان در ادامه سیاست خاورمیانه ای آمریکا و پس از بن بست در طرح خاورمیانه بزرگ با افق نابودی یا تضعیف مقاومت نظامی در منطقه و فشار بر جمهوری اسلامی و متحدان آن یعنی حزب الله ، حماس و سوریه آغاز شد. احساس مشترک غرب بخصوص آمریکا و رژیم صهیونیستی از خطرات منطقه ای ، تلاش برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی و بهبود روابط با اعراب ، جلوگیری از تقویت جایگاه ایران در منطقه از جمله اهداف اصلی این جنگ بود. این جنگ که با توجه به طرف های مرتبط با آن فراتر از جنگی دوجانبه بین لبنان و رژیم صهیونیستی بود، به علت وسعت زیادی که داشت، پیامدهای داخلی ، منطقه ای و بین المللی زیادی نیز به دنبال داشت. عمده ترین پیامدهای جنگ لبنان را می توان در موارد زیر برشمرد:

ارتقای جایگاه حزب الله و محور مقاومت در جهان عرب

پیروزی راهبردی حزب الله لبنان ، جایگاهی اسطوره ای برای این جنبش شیعی به وجود آورد و آن را به الگوی جهان عرب تبدیل کرد. حزب الله با مقاومت سرسختانه خود شکست سختی را به ارتش رژیم صهیونیستی وارد کرد که پیش از این شش کشور عربی قادر به تحقق آن نبودند. روزنامه جروزالم پست چاپ سرزمین های اشغالی در این رابطه نوشت: حمایت از حزب الله لبنان بیش از هر زمان دیگری است و همین موضوع آنها را به مهم ترین نیروی سیاسی و نظامی در لبنان تبدیل می کند. روزنامه نیویورک تایمز نیز حمایت کاخ سفید از رژیم صهیونیستی در جنگ لبنان را عامل تبدیل شدن حزب الله به قهرمان جهان عرب دانست.

عبدالله دوم پادشاه اردن و حسنی مبارک رئیس جمهور مصر از میزان محبوبیت حزب الله لبنان در میان مردمان منطقه غافلگیر شدند. حسنی مبارک به عمر سلمان رئیس اطلاعات مصر دستور داد تا با تشکیل پرونده ای جامع در این باره موضوع محبوبیت سیدحسن نصرالله را بررسی کند. دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی نیز سعی داشت گزارشی ویژه در این رابطه برای ملک عبدالله پادشاه عربستان تهیه کند.

انجام تبادل اسرا و تحویل دادن دو جنازه صهیونیستی به رژیم اسرائیل در ازای دریافت پنج اسیر فلسطینی از جمله سمیر قنطار به همراه دریافت پیکرهای حدود 200 تن و شهدای حزب الله و دیگر گروه های مقاومت لبنان و فلسطین باعث تکمیل شدن روند پیروزی حزب الله در جنگ لبنان شد.

به این ترتیب جنبش های دیگر مقاومت نظیر حماس و جهاد اسلامی نیز الگوبرداری از حزب الله توان رزمی و عملیاتی خود را در برابر ارتش رژیم صهیونیستی افزایش داده و با تقویت توانمندی موشکی خود جنوب سرزمین های اشغالی را با تهدید مواجه کردند. تاکتیک های نظامی حزب الله در تقابل حماس با  سه تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه بعد از جنگ 2006 در بسیاری از موارد کارگشا بود.

مرکز ابن خلدون لبنان در یک نظرسنجی پس از جنگ 33 روزه اعلام کرد که 75% از مردم منطقه اقدامات حزب الله را تأیید می کنند. نصرالله نیز به محبوب ترین شخصیت عرب در منطقه تبدیل شد. این در حالی بود که هیچ یک از سران کشورهای عربی در فهرست 10 چهره محبوب منطقه ای قرار نگرفتند.

پایان افسانه شکست ناپذیری ارتش رژیم صهیونیستی

پیروزی حزب الله در جنگ لبنان افسانه شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی پایان داد و روحیه کشورهای عربی در تقابل با رژیم صهیونیستی را تقویت کرد، ملت های منطقه مقاومت و پیروزی حزب الله را با شکست سریع سه کشور بزرگ عربی از اسرائیل در جنگ شش روزه 1967 مقایسه می کردند.

روزنامه الاخبار لبنان اخیرا در مقاله ای نوشت: فروپاشی اسطوره ارتش رژیم اسرائیل بعد از اشغال لبنان و به  ویژه پس از پیروزی های حزب الله لبنان در دو جنگ تجاوز طلبانه صهیونیست ها در ژولای 1993 و آوریل 1996 همراه بود تا اینکه نهایتاً در سال 2000 جنوب لبنان به صورت کامل آزاد شد.پس از آن، نتایج جنگ 2006 تأثیر عمده ای در این روند داشت. جنگی که کمیته وینوگراد صهیونیستی رسماً از شکست ارتش در آن سخن گفت. پس از این جنگ معادلات بازدارنده متقابل بین دو طرف ایجاد شد و ارتش مورد انتقادات گسترده قرار گرفت، چرا که نمی توانست سطح مطلوب امنیت را برای صهیونیست ها تأمین کند.

روند انزوای ارتش اسرائیل حتی به داخل فلسطین نیز وارد شد و ارتش ناتوانی خود را در برابر انتفاضه و مقاومت فلسطین نیز به اثبات رساند. در جریان جنگ اخیر غزه نیز ارتش هدف انتقادات گسترده قرار گرفت، چرا که مردم دستاورد هایی که ارتش آنها را بر می شمرد را قبول نداشتند.

اولویت تل آویو برای عادی سازی روابط با رژیم‌های عربی

پس از پیروزی حزب الله لبنان، تلاش تل آویو برای نزدیک شدن به سه کشور مصر و عربستان و اردن افزایش پیدا کرد. این در حالی بود که کشورهای مذکور نیز حزب الله را خطر جدی برای خود می دانستند و برای مقابله با این خطر موهوم دست به دامان سران تل آویو شدند. روند عادی سازی روابط عربی با رژیم صهیونیستی و در جنگ 33 روزه وارد مرحله تازه ای شد. روابطی که امروزه با سفر وزیر خارجه مصر به تل آویو و حضور هیئت شبه رسمی ریاض در سرزمین های اشغالی به سظح بی سابقه ای از رویکردهای علنی رسیده است.

آمریکا در همین چارچوب با افزایش رویکرد ترساندن رژیم های عربی حاشیه خلیج فارس از محور مقاومت و دادن جنبه های فرقه ای و مذهبی به آن بازار خوبی برای صنایع نظامی خود پیدا کرد. در همین چارچوب جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا در سفر به خاورمیانه با در پیش گرفتن پروژه ایران هراسی مبلغ 60 میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی با کشورهای منطقه مانند کند که نیمی از این مبلغ با قرارداد با عربستان سعودی تشکیل می داد.  ریاض یکی از مهمترین مشتریان سلاح آمریکاست و گزارش کنگره حاکیست، آمریکا در سالهای 2010 تا 2014 میلادی بیش از 90 میلیارد دلار سلاح به عربستان فروخته است.

تقویت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه

برخلاف تبلیغات منفی آمریکا و رژیم صهیونیستی بر ضد ایران ، بیشتر تحلیلگران منطقه ایران را دارای نقش محوری و اساسی در مدیریت بحران های موجود در منطقه می دانند. توان بالای نظامی و اطلاعاتی حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه ضمن آن که موجب شد ارتش اسرائیل متحمل شکست های سنگین نظامی و اطلاعاتی شود ، این توانایی را به صورت غیرمستقیم برای ایران فراهم کرد تا با اتکا به هم پیمانی با حزب الله در خارج از مرزهای خود توان نظامی و اطلاعاتی خود را به نمایش بگذارد.

پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه بازدارندگی تهران در برابر حملات خارجی افزایش داد، امروز با گذشت 10 سال از جنگ لبنان بر کسی پوشیده نیست که آغاز سناریوی آمریکایی صهیونیستی برای حمله به لبنان در ادامه قرار بود با حمله به سوریه و ایران استمرار پیدا کند ، اما شکست صهیونیست ها در مرحله اول باعث ناکارآمدی این طرح گسترده شد. کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا در سخنانی ایران را مهم ترین چالش راهبردی تک محوری آمریکا در خاورمیانه مطلوب و مورد نظر واشنگتن دانست. دولت بوش در همین راستا با برگزاری مجموعه از کنفرانس های بین المللی و منطقه ای ضمن تهدید جلوه دادن ایران و تمرکز بر موضوع ایران هراسی ، به احیای روند صلح اعراب و رژیم صهیونیستی امیدوار بود.

افول قدرت جهانی آمریکا

یکی از پیامدهای این جنگ آشکار شدن ضعف آمریکا در تثبیت هژمونی خود بود. واشنگتن در لبنان نتوانست از موقعیت برتر خود برای پیشبرد اهداف منطقه ای استفاده کند و در نهایت مجبور به استفاده از نیروی نظامی با واسطه رژیم صهیونیستی شد. شکست  این نیروی نظامی افول روزافزون قدرت آمریکا در منطقه بود.  روند جنگ لبنان نشان داد که دولت آمریکا در منطقه متزلزل شده و دوران یکه تازی این کشور به پایان رسیده است. روزنامه فایننشال تایمز در مقاله ای نوشت که نتیجه روشن جنگ جولای این بود که آمریکا بازنده است. ایندیپندنت نیز در مقاله ای به قلم رابرت فیسک نوشت: آنچه در لبنان شاهد آن بودیم افول روزافزون قدرت آمریکا در منطقه است.

بروز ناتوانی های آمریکا در حاکمیت بر مقدمات منطقه در حالی بود که افزایش تنفر از آمریکا و سیاست های جنگ طلبانه و قلدرمآبانه این کشور به یکی دیگر از شاخص های افکار عمومی منطقه تبدیل شد. سیاست های جنگ طلبانه آمریکا و جانب داری مطلق این کشور از رژیم صهیونیستی بیش از پیش ، کاخ سفید را در میان مردم خاورمیانه منفور کرد.

رقابت برای ترسیم نقشه سیاسی خاورمیانه

به جرأت می توان گفت شکست آمریکا در جنگ 33 روزه و عدم تحقق اهداف منطقه ای این کشور از طرح خاورمیانه بزرگ ، به نظم جهانی تک قطبی پایان داد و مدیریت چندقطبی تحولات جهانی را بنیان گذاری کرد. پس از جنگ لبنان رقابت بازیگران اصلی جهانی برای ترسیم نقشه سیاسی خاورمیانه شکل جدی تری به خود گرفت. به عنوان نمونه در عرصه لبنان حزب الله و حامیان آن از یک سو و ایالات متحده آمریکا ، رژیم صهیونیستی و متحدان عربی آن از سویی  دیگر برای تأمین منافع و خواسته های خود به رقابت برخاستند. عبدالباری عطوان تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه چند روز پس از پایان جنگ لبنان در مقاله ای نوشت: حزب الله قواعد بازی و معادلات منطقه را بهم زده و هم اکنون میان این جریان و حامیان آن به ویژه اکثریت گسترده از عرب ها و مسلمانان از یک سو و آمریکا از طرف دیگر برای تغییر نقشه سیاسی منطقه رقابتی سخت در جریان است.

تلاش اتحادیه اروپا برای پر کردن خلأ آمریکا

با شکست طرح های آمریکا در منطقه اتحادیه اروپا تلاش کرد ، خلأ ناشی از عقب نشینی آمریکا را در سیاست گذاری های منطقه ای پر کند. این اتحادیه با طرح کنفرانس بین المللی خاورمیانه با شرکت کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی در کنار نماینده اتحادیه اروپا ، کمیته چهارجانبه و سازمان ملل متحد روند سازش را در راستای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی فعال نمود تا هم بتواند خلأ آمریکا را در منطقه پر کرده و هم مانع رشد جریان های آزادی خواه و اسلام گرا شود و هم بتواند حوزه نفوذ خود را در مقابل سایر رقبا از جمله چین ، روسیه و غیر متعهدها افزایش دهد.

ارائه مدل مناسب جنگ‌های نامتقارن در تقابل با محور استعمار

جنگ جولای ثابت کرد که یک گروه چریکی با ایمان می تواند با امکانات ناچیز خود در نبرد متقارن یک ارتش منظم و مجهز به جنگ افزارهای پیشرفته را با شکست مواجه سازد. این جنگ بر اهمیت تاکتیک و برنامه ریزی درست در برابر جنگ افزارهای نظامی پیشرفته صحه گذاشت و نشان داد که فقط حضور گسترده نیروهای نظامی و بودجه و ابزار وسیع جنگی و فناوری نظامی پیشرفته عامل موفقیت نیست و ایمان و اتکای به خداوند در کنار ابتکار عمل در عرصه نبرد مهم ترین رکن پیروزی در جنگ است.

جنگ های چریکی حزب الله با گروه های کوچک حدودا 10 نفره که با استتار کامل و صبر راهبردی در مناطق مختلف لبنان انجام شد ، مدلی مناسب برای جنگ های نامتقارن آینده بود تا سایر گروه های مقاومت نیز از این مدل استفاده کرده و حملات نظامی زمینی رژیم صهیونیستی در جنگ های آینده را به شکست برای آنها تبدیل کنند. روزنامه الحیات چاپ لندن در این رابطه نوشت: حزب الله معادلات و مدل های نظامی جنگ کلاسیک را به هم ریخت. حزب الله در این جنگ تنها حدود 60 شهید داده ، در حالی که 119 نفر از زبده ترین نظامیان رژیم صهیونیستی کشته شدند.

این در حالی است که گزارش محرمانه سرویس های اطلاعاتی فرانسه خسارت های واقعی رژیم صهیونیستی در حوزه منابع انسانی در جنگ 33 روزه را بسیار بیشتر از آمار اعلام شده از سوی این رژیم دانست و تأکید کرد که برخلاف ادعاهای اسرائیل تعداد نظامیان کشته شده بالغ بر 2300 نفر و تعداد مجروحان 700 نفر است. براساس این گزارش 160 تانک رژیم صهیونیستی در این جنگ خسارت دید که 65 دستگاه از این تانک ها توسط موشک های مقاومت نابود شدند. براساس این گزارش تنها 65 نظامی اسرائیل در حالی که در خانه های لبنانی ها مخفی شده بودند ، بر اثر موشک باران نیروهای مقاومت در زیر آوار کشته شده و 24 نظامی نیز در ناوچه ساعر از بین رفتند.

بی اعتمادی افکار عمومی به نهادهای بین‌المللی

گرچه نهادهای بین المللی نظیر سازمان ملل و شورای امنیت تا پیش از جنگ لبنان نیز بویژه در جریان جنگ عراق و افغانستان  ناکارآمدی خود را در تأمین صلح و امنیت جهانی نشان داده بودند، اما در جریان این جنگ و سکوت محافل بین المللی در قبال جنایت ها و کشتار مردم لبنان که در راستای منافع و سیاست های غرب و آمریکا بود، عمق بی اعتمادی افکار عمومی به مجامع بین المللی تأئید شد. سکوت و بی توجهی این مجامع تا حدی بود که کوفی عنان دبیرکل وقت سازمان ملل متحد چند روز بعد از کشتار وحشیانه مردم لبنان در منطقة قانا در یک موضع گیری ضعیف گفت: شاید حادثه قانا نقض قوانین بین المللی باشد.

تصویب قطعنامه 1701 شورای امنیت در زمان مورد نظر آمریکا نیز نشان داد که رژیم صهیونیستی در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده جنگ ناتوان بود و طبق معمول در مواقعی که محور آمریکایی احساس شکست کرد، از نفوذ خود در شورای امنیت سازمان ملل برای تحمیل خواسته هایش استفاده کرد. به این ترتیب است که می بینیم با وجود سنگینی کفه مقاومت لبنان در عرصه تحولات میدانی ، قطعنامه مذکور تمرکز ویژه ای بر مطالبات عمده رژیم صهیونیستی داشته است.

پیامدهای دیگر جنگ لبنان

 به گزارش مشرق، علاوه بر مواردی که ذکر شد، جنگ لبنان دارای پیامدهای دیگری در سطوح مختلف و راهبردی بود. از جمله مهم ترین این پیامدها می توان به شکست باورهای نظامی اسرائیل در برتری هوایی اشاره کرد که در تحقق هیچ یک از اهداف خود طی این جنگ موفق نبود. جنگ لبنان اسطوره تانک مرکاوا را به هم ریخت و تعداد زیادی از این تانک ها که اسرائیل آنها را نفوذناپذیر می خواند، در جریان جنگ مذکور منهدم شدند. همین موضوع در مورد سامانه های دفاع هوایی رژیم صهیونیستی نیز صدق می کند. سامانه هایی که در طول این جنگ عملکرد نامناسبی از خود نشان داد و در ره گیری موشک های مقاومت و انهدام سکوهای پرتاب موشک ها ناکام بودند.

بی اعتمادی به حاکمیت سیاسی و نظامی اسرائیل در میان افکار عمومی شهرک نشینان و صهیونیست های ساکن سرزمین های اشغالی یکی دیگر از پیامدهای جنگ شکست خورده لبنان بود. به این ترتیب مقبولیت سران صهیونیست در میان افکار عمومی به پایین ترین حد خود رسید.