برای بررسی بیشتر سخنان مقام معظم رهبری درباره شاخصهای انقلابیگری به سراغ سید مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام رفتیم تا از این تحلیلگر و صاحبنظر برجسته اصولگرا در این خصوص بهرهمند شویم.
او کسی است که همچنان در کسوت یک"روزنامهنگار" فعالیت میکند و سکان روزنامه رسالت به دست اوست علاقهای که او را از فعالیتهای اجرایی دور کرده است.
سید مرتضی نبوی در سال 1326 در خانوادهای مذهبی در قزوین چشم به جهان گشود به واسطه فعالیت انقلابی پدر بزرگ خود با حضرت امام و نهضت انقلاب اسلامی آشنا میشود و خیلی زود به این جریان میپیوندد.
وی دانشجوی دانشکده فنی تهران بود که مبارزات انقلابی خود را از سال 1345 آغاز کرد و در همین سالها نیز با سازمان مجاهدین خلق آشنا و با این سازمان ارتباط برقرار کرد البته ارتباطی که خودش بر آن که تاکید دارد هیچگاه به صورت رسمی نبوده و تا پیش از انحراف ایدئولوژیک این سازمان جنبه حمایتی داشته است.
نبوی در اواخر مهر 1352 دستگیر و دو سال را در زندان قصر و اوین گذراند و سپس آزاد شد. وی در سالهای آخر عمر رژیم پهلوی به جمع مردم مبارز پیوست و به فعالیتهای سیاسی پرداخت و در سازماندهی جریانات مختلف سیاسی علیه رژیم پهلوی و پخش اعلامیه ایفای نقش کرد.
نبوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و در همان ایام مسئول تأسیس دفتر حزب در قزوین شد.
وی علاوه بر حضور در کابینه شهید رجایی، در دولت میر حسین موسوی نیز مسئولیت وزارت پست و تلگراف و تلفن را بر عهده داشت اما همکاری با موسوی برایش چندان دلچسب نبود و به همین جهت عطای وزارت را به لقایش ببخشد و استعفا داد.
نماینده مردم تهران در دورههای چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامی و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام بخشی از مسئولیتهای این فعال سیاسی اصولگراست.
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی تفصیلی با سید مرتضی نبوی است.
مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در روز چهاردهم خردادماه شاخصههای انقلابیگری را برشمردند، تصور میکنید علت طرح این موضوع از سوی ایشان در این مقطع زمانی چه بوده است؟
نبوی: به تعبیر ایشان اگر بخواهیم حضرت امام را در چند واژه تعریف کنیم میتوانیم بگوییم امام فردی مؤمن، متعبد و انقلابی بود.ما پدیده انقلاب را یک پدیده موقت نمیدانیم که در مقطعی از زمان برای دستیابی به هدفی رخ دهد و بعد به اتمام برسد.
حضرت امام (ره) انقلاب را الهام گرفته از عاشورای حسینی میدانستند و معتقد بودند که این انقلاب ادامه پیدا میکند تا به قیام حضرت مهدی (عج) متصل شود. این موضوع نشاندهنده آن است که در مکتب ما، انقلاب امری نیست که مانند جوامع دیگر در پی نیل به هدفی متولد شود و بخواهد حکومتی را که سرکار است سرنگون کند و بعد پایان یابد.
** مبارزه با رژیم صهیونیستی و ایستادن مقابل امریکا از اهداف انقلاب
مبارزه با رژیم صهیونیستی که بهمثابه یک غده سرطانی در منطقه است و همچنین ایستادن در مقابل امریکا از اهداف کلان انقلاب است. امام معتقد بود مشکلات دنیا زیر سر امریکا، این رژیم استکباری است. حتی زمانی که جهان دوقطبی بود امام بازهم مشکلات دنیا را زیر سر امریکا میدانست و پس از فروپاشی شوروی نیز بهدرستی شاهد این مسئله بودیم.
ما طرفدار مکتب انتظار هستیم و باید تا زمانی که عدالت برای همهگان در اقصی نقاط زمین گسترده نشده و به این هدف غایی دست نیافتهایم این روحیه انقلابی تداوم داشته باشد.
**پایبندی به مبانی و ارزشها
مقام معظم رهبری، «پایبندی به مبانی و ارزشها» را یکی از شاخصههای انقلابیگری میدانند که ازجمله این ارزشها میتوان به قیام عاشورا و انتظار برای گسترش عدالت بر روی زمین اشاره کرد. همچنین امام معتقد بودند که هدفگیری آرمانهای انقلاب باید منطقهای و جهانی باشد و استقلال خود را در همه ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حفظ کنیم که البته رهبری فرمودند استقلال فرهنگی از همه مهمتر است و قدرتها بهویژه امریکا به دنبال وابستگی فرهنگی ما هستند و داعیه فرهنگ دارند و قصد دارند اقتصاد سرمایهداری را برجهان مسلط کنند.
**حساسیت در برابر دشمن
شاخصه دیگر «حساسیت در برابر دشمن» است. رهبری در سخنان خود در جمع کارگزاران کشور نیز بر این مسئله و ماهیت امریکا تأکید داشتند. دشمنی امریکاییها تمامشدنی نیست و آنها مرتب در حال دشمنی هستند و اجازه نمیدهند به اهداف خود دستیابیم و پیشرفت علمی و اقتصادی داشته باشیم. آنها مرتب کارشکنی میکنند.
** تقوای دینی و سیاسی
مقام معظم رهبری بر «تقوای دینی و سیاسی» نیز تأکید دارند. از این منظر همواره باید یک انسان انقلابی مراقب خودش باشد تا خلاف ارزشها و دستورات الهی عمل نکند. با توجه به اینکه علاوه بر شیطان بیرونی با شیطان درونی یا همان وسوسه نفس نیز روبرو هستیم.
**اطاعت نکردن از کافرانی چون امریکا مصداق جهاد کبیر است
مبارزه با نفس جهاد اکبر و مبارزه با دشمنان بیرونی جهاد کبیر است. اطاعت نکردن از کافرانی چون امریکا مصداق جهاد کبیر است. در نتیجه یک مسلمان واقعی همیشه باید انقلابی باشد.
با توجه به اینکه ما دشمنی داریم که میتواند دشمن بیرونی و هم درونی باشد، فرد انقلابی باید تلاش کند از موانعی که دشمن ایجاد میکند دلسرد نشود و آنها را از راه خود بردارد تا بتواند به اهداف بلندش برسد. بنابراین انقلابی بودن تا زمانی که انسان بر روی زمین زندگی میکند، پایانی ندارد.
به موضوع استقلال فرهنگی اشاره کردید، امروز شاهد هستیم برخی مسئولان در داخل کشور تأکید میکنند که زبان انگلیسی باید زبان اختصاصی بینالمللی ما باشد، نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟ آیا فراگیری گسترده زبان انگلیسی نوعی استعمار و مصداق نفوذ نیست؟
نبوی: ابتدا لازم است تأکید کنم که حضرت آقا در سخنانشان با یادگیری زبان انگلیسی مخالفت نکردند و در واقع با اصل فراگیری زبانهای خارجی ازجمله انگلیسی مخالفتی ندارند و حتی با برخی از آنها به خوبی آشنا هستند.
موضوع حائز اهمیت این است که با آموزش زبان انگلیسی، زبان فارسی را فراموش نکنیم؛ زبانی که دارای یک سابقه تمدنی کهن است. زبان، هویتساز است و ادبیات و زبان هر جامعهای معرف فرهنگ آن جامعه و هویتساز، فرهنگساز و شخصیت ساز است. مقام معظم رهبری نیز خواستند بهنظام تعلیم و تربیت تذکر بدهند که آموزش زبان انگلیسی به نحوی نباشد که به تدریج جای زبان فارسی را بگیرد.
**تضعیف زبان فارسی برابر تهی شدن از هویت تاریخی، اسلامی و انقلابی
متأسفانه شاهد هستیم که دانشجویان ما در مقاطع بالای تحصیلی سعی میکنند به زبان انگلیسی مسلط شوند درحالیکه در شناخت و احاطه به ادبیات فارسی دچار ضعف هستند. تأکید مقام معظم رهبری هم بر همین موضوع بود و اگر زبان فارسی تضعیف شود افراد از هویت تاریخی و اسلامی و انقلابی خود تهی میشوند.
**ترویج زبان انگلیسی در هندوستان باعث لطمه به این کشور شده است
از سوی دیگر انگلیسی زبان استعمار است و از زمانی که زبان رسمی هندوستان به انگلیسی تغییر کرده، لطمات جبرانناپذیری به این کشور وارد شده است. فلذا جامعهای که قصد دارد صاحب هویت و فرهنگ مستقل باشد و سوابق درخشان تاریخی و دینی خود را حفظ کند باید اصل را بر تقویت زبان بگذارد.
مقام معظم رهبری تأکید دارند باید زبان فارسی به زبان علمی جهان تبدیل شود. حضرت امام (ره) نیز به این موضوع تأکید میکردند و معتقد بودند اگر شخصی میخواهد علم بیاموزد باید به ایران بیاید و زبان فارسی را یاد بگیرد.
پس از پیروزی انقلاب هم شاهد بودیم که افراد بسیاری به ایران آمدند و خواستند که زبان فارسی را بیاموزند تا توسط آن انقلاب و جهانبینی آن را به خوبی درک کنند. البته باید متذکر شد که انگلیسی تنها زبان علمی جهان نیست، بهعنوان مثال بسیاری از مطالب و فلسفههای عمیق آلمانی است. فلاسفه مطرح قرن متون خود را به زبان آلمانی نگاشتهاند، زبان فرانسه نیز همینگونه است.
** باید مراقب حاکم شدن زبان انگلیسی بر فرهنگ بود
باید مراقب بود که انگلیسی به زبان حاکم بر فرهنگ ما تبدیل نشود. چراکه اگر این اتفاق رخ دهد دیگر شخصیت مستقل انقلابی و پایدار با هویت ایرانی و اسلامی نخواهیم داشت. زبان فارسی حامل تاریخ، تمدن و فرهنگ ماست و باید حفظ شود.
رهبر معظم انقلاب دریکی از سخنرانیهای خود فرمودند که انقلاب فقط متعلق به دوران امام (ره) نبوده است. کارکرد انقلاب اسلامی در زمان حال چگونه است؟
نبوی: بله، انقلاب فقط برای دوران امام (ره) و همسن و سالان ما نیست. یک مسلمان از زمانی که متولد میشود و تا زمانی که در این دنیاست و تا زمانی که به ظهور حضرت مهدی (عج) میرسد باید انقلابی باشد. زیرا آرمان و هدف متعالی دارد و با دشمنانی چه بیرونی و چه از درون خود روبروست که مانع ایجاد میکند و وی باید با روحیه انقلابی به جنگ با موانع برود تا به هدف غاییاش برسد.
مقام معظم رهبری در بخشی از سخنانشان در روز چهاردهم خردادماه در مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی به دوگانه انقلابی و میانهرو اشاره کردند. اینکه برخی در داخل یا خارج از کشور به دنبال این هستند که انقلابیون را افرادی تندرو معرفی کنند و آنها را در مقابل افراد میانه رو قرار دهند. نظر شما درباره این دوگانه چیست؟
**برای مقابله و خنثی کردن توطئههای دشمن باید دست به جهاد کبیر زد
نبوی: اگر شخصی یک ایرانی و مسلمان واقعی باشد باید از روحیهای که امام راحل و حضرت آقا موردنظرشان است برخوردار باشد. چنین فردی دشمنشناس است، آرمان دارد، در راه رسیدن به آرمانهایشان جهاد کند، برای مقابله و خنثی کردن توطئههای دشمن دست به جهاد کبیر میزند و از دشمن تبعیت نمیکند. اما شخصی که انقلابی نیست، در واقع واداده است و نسبت به ارزشها و آرمانها بیتفاوت است.
** اعتدال مقابل انقلابی بودن نیست
در مکتب اسلام واژگان افراط و تفریط در مقابل هم قرار میگیرند. شخصی که اسیر افراط یا تفریط باشد در مرزی که خداوند معین کرده که همان «تقوای دینی و سیاسی» است حرکت نمیکند. حال کسی که بخواهد از این مرز عبور کند افراطی است و کسی که به این مرز نرسد و اهل کوتاه آمدن باشد تفریط کرده است. حال آنکه اعتدال و میانهروی و در خط وسط بودن منافاتی با انقلابی بودن ندارد.
**واژهسازی در مقابل انقلابی بودن آدرس غلط دادن است
معتدل بودن و در خط میانه حرکت کردن همان انقلابی بودن است. یک انقلابی اهل افراط و تفریط نیست. بنابراین اگر شخصی بخواهد مفاهیمی را در مقابل انقلابی بودن قرار دهد، اقدامش بهمثابه آدرس غلط دادن است. یک انقلابی نه تندرو است و نه کندرو بلکه به تعبیر مقام معظم رهبری، انقلابی است.
مبحثی که اخیراً شبکه معاند بیبیسی به آن دامن زد تحریف امام (ره)" بود. در داخل کشور شاهد هستیم که برخی مسئولین اقدام به خاطره گویی از امام میکنند که حتی ممکن است با واقعیت فاصله داشته باشد. آیا این عمل باعث نمیشود بیگانگان از این تحریفها سوءاستفاده کنند؟
نبوی: نوع موضعگیری اشخاص ممکن است عکسالعملی و یا در موضع ابتکار باشد که حرفهایی را بزنند. اما ما در جامعه ملاک داریم و سیره نبوی، سیره اهلبیت، سیره امام راحل و همچنین امروز رهبری ملاک هستند.
قرآن میفرماید «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» یعنی قطعاً در گفتار و رفتار رسول خدا اقتدای نیکویی برای شماست. اقتدا به رسول خدا از عهده همه مدعیان ایمان برنمیآید، بلکه آن کسی پیرو اوست که به خدا و روز واپسین امید دارد و خدا را بسیار یاد میکند. در نتیجه اگر چنین مباحثی در جامعه مطرح میشود مهم این است کسانی که الگو هستند چه بیان میکنند تا افراد نخواهند امام را بهافراط و تفریط بکشانند.
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند امام یک شخصیت مؤمن، متعبد و انقلابی و در نتیجه یک الگو برای ما در جامعه است. پس چهبهتر که افراد خودی و داخلی دست به افراط و تفریط نزنند، یعنی اگر میخواهند به جنبههای اعتدالی حضرت امام بپردازند منکر انقلابی بودن او نباشند. زیرا معتدل بودن منافاتی با انقلابیگری ندارد و این موضوع هم به زمان خاص سال 57 محدود نمیشود.
تا زمانی که امام زمان (عج) تشریف نیاورند و عدالت را در جهان برقرار نکنند باید روحیه انقلابی داشته باشیم. حتی زمانی که ایشان ظهور کنند چون ایشان هم دشمن دارند و ما باید در رکاب ایشان هم انقلابی باقی بمانیم.
تحلیل شما از ترکیب هیئترئیسه مجلس با توجه به اینکه اصلاحطلبان شعار اکثریت سر میدادند اما در انتخابات هیئترئیسه شاهد بودیم که اتفاق دیگری رخ داد چیست؟
نبوی: بله، جریانی این ادعا را داشتند و از آقای لاریجانی هم سؤال کرده بودند و وی گفته بود که صبر کنید تا نتایج انتخابات روشن شود و همه نیز شاهد بودند که نتیجه انتخابات چه شد. آقای باهنر هم گفته بود " اگر کسی فکر میکند در اکثریت است باید کاندیدا شود و رأی بیاورد."
در کشور ما از زمان امام (ره) دو جریان سیاسی شکل گرفت که نام چپ و راست بر آن گذاشته بودند. به دنبال تشکیل مجمع روحانیون مبارز دو جریان شکل گرفت، یک جریان زیرمجموعه روحانیون مبارز و دیگری جریان جامعه روحانیت مبارز که عنوان خودشان را "جریان چپ" گذاشتند و به طرفداران روحانیون مبارز، "جناح راست" اطلاق شد و بعدهها نیز به اصولگرا و اصلاحطلب تغییر کرد. این دو جریان در کشور وجود دارند و طرفدارانی در بدنه اجتماعی دارند.
البته جریان اصلاحطلب در مسیر بعد از رحلت امام (ره) گرفتار ساختارشکنی و حرکتهای افراطی شد و دیگر در چارچوب نظام حرکت نکردند و به دنبال ساختارشکنی بودند و از سال 76 که روی کار آمدند بهخصوص در مجلس ششم مسائل بسیاری روشن شد.
این روند ادامه یافت تا زمانی که مردم در سال 84 پس از آنکه همهچیز را به عینه دیدند دیگر به کاندیدای اصلاحطلبان رأی ندادند و آقای احمدینژاد رئیسجمهور شد.
اینها در جامعه بهعنوان کسانی که در چارچوب نظام حرکت نمیکنند شناخته شدند و به همین خاطر تا مدتی در صحنه حاضر نشدند تا اینکه در سال 92 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری آقای عارف را بهعنوان نامزد معرفی کردند.
** حمایت اصلاح طلبان از روحانی در انتخابات سال 92 تصمیم عاقلانه و درستی بود
اصلاحطلبان پس از ارزیابی شرایط به این نتایج رسیدند که ظاهراً آقای عارف رأی ندارد فلذا از او خواستند که کنارهگیری کند در نهایت از روحانی حمایت کردند که به نظر میرسد تصمیم عاقلانه و درستی بود که روی کاندیدای خود اصرار نکردند.
اصلاحطلبان با این تصمیم سهم قابلتوجهی در دولت روحانی کسب کردند و نتیجه این شد که چهرههای قدیمی آنها در مصاحبههای خود اعلام کنند که شکافی با نظام ندارند و در چارچوب قانون حرکت میکنند. آنها میخواهند بگویند ما دیگر به دنبال برپا کردن فتنه 18 تیر 1378 و فتنه 1388 نیستیم و عبرت گرفتهایم. منتها اینها تا یک اتفاقی میافتد بلافاصله قول و قرارشان را فراموش میکنند.
به عقیده بنده اصلاحطلبی یک جریان است و همانطور که در انتخابات مجلس شاهد بودیم چهرههای شاخص آنها که سابقه ساختارشکنی و قانونشکنی داشتند وارد عرصه رقابت نشدند و چهرههایی جدیدی وارد شدند و در تهران هم حائز آرا شدند، اما آن هم با ائتلاف با طرفداران روحانی و دولت و برخی چهرههای موسوم به اصولگرایی معتدل رخ داد. اما همین لیست واحد هم یک تصمیم درست و عاقلانه بود و اصلاح طلبان با توجه به شرایط اجتماعی موجود در قالب این ائتلاف وارد صحنه شدند. البته چون این لیست در تهران رأی آورد تصور کردند در سایر نقاط کشور نیز در اکثریت هستند و دوباره میدان بهدست همان چهرههای سابق ساختارشکن افتاد که گویی نمیتوانند دست از عاداتشان بردارند و برخلاف آنچه در مصاحبههایشان مطرح میکنند در عمل همان رفتار افراطی و ساختار شکنانه را دارند و بنده بهعنوان یک فرد خیرخواه توصیهای دارم. آن دسته که عادت به تندروی و ساختارشکنی دارند کسانی هستند که هر زمان به موفقیتی دست پیدا نمیکنند فوراً به سمت متهم کردن نظام و انگ زدن به شورای نگهبان میروند و ادعا میکنند که اینها اجازه ندادند رأی بیاورند و پیروز شوند.
تصور میکنم این دسته باید بدنه اجتماعی اصلاحطلبان را که ساختارشکن نیستند را به حال خودشان واگذار کنند و فکر نکنند سخنگوی همه اصلاحطلبان هستند. این افراد افراطی در نشریات خود از زبان همه اصطلاح طلبان سخنگویی میکنند؛ درحالیکه اگر قصد دارند چهره اصلاحطلبان را در میان مردم اصلاح کنند باید بدانند که این رفتارها قطعاً ضربه زننده است.
اگر چهرههایی که در مجلس ششم حاکمیت داشتند و آن شرایط را ایجاد کردند و یا در وقایع فتنه 88 ابتکار عمل را بهدست داشتند و حتی برخی از آنها به زندان رفتند اجازه بدهند مابقی اصلاحطلبان کار خود را بکنند، به نفعشان است. در واقع رادیکالها و ساختارشکنها باید کنار بمانند و مابقی اصلاحطلبان را به حال خود واگذار کنند.
** ساختار شکنان اجازه دهند اصلاح طلبان کارشان را انجام دهند!
این دسته از ساختارشکنها به وعدههایی که میدهند عمل نمیکنند بهعنوانمثال درحال حاضر میگویند شکافی با حاکمیت ندارند درحالیکه وقتی بر سرکار بودند از شکاف جمهوریت و اسلامیت، سنت و مدرنیته، نهادهای انتخابی و انتسابی سخن میگفتند. اکنون هم مواضعشان همین است و باز در نشریات اصلاحطلب شاهد هستیم که شکافهای عمیقی تعریف میشود و گویی قصد دارند دعوا و منازعهای راه بیاندازند.
آیا اصولگرایان قصد دارند در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 از آقای روحانی حمایت کنند؟
نبوی: بنده سخنگوی اصولگرایان نیستم و جزئی از طیف گسترده اصولگرایی هستم و از تمامی تصمیمات آنها باخبر نیستیم. اما معمولاً تجربه نشان داده مردم به شخصی که چهار سال سرکار بوده فرصت میدهند تا برای دور دوم نیز انتخاب شود و خدمت کند. به نظر میآید اصلاحطلبان تندرو که خود را طرفدار روحانی نشان میدهند دستپاچه شدند و تصور میکنند وی برای دور دوم رأی میآورد و به همین خاطر نشستهاند و آب به این آسیاب میریزند، اما در اصولگرایان شاید چنین موضوعی مطرح نباشد و یا اتفاقنظری روی آن وجود نداشته باشد.