به گزارش مشرق، ماجرای کهنه گلدکوئست نشان داده که ممکن است از زمانی که یک کسب و کار غیرقانونی شروع میشود و رفته رفته جیب مشتریهایش را خالی میکند، تا زمانی که با آن برخورد میشود، نزدیک به یک دهه زمان ببرد. حالا دوباره همین چرخه در حال طی شدن است. گوشهای از این شهر کسب و کاری غیر قانونی رونق گرفته و هر روز جیب جوانان را با روشی متفاوت خالی میکند. بیمه عمر آخرین سوژه برای کلاهبرداری گلدکوئستی در ایران است.
ماجرای گلدکوئست از طلوع تا غروب
سرآغاز حضور و رشد فعالیت جدی هرمیها در ایران به ماجرای «پنتاگونا» در سال ۱۳۷۶ برمیگردد. در این شیوه هرمی هر شخص با ورود به سیستم و واریز کردن یک مبلغ مشخص بهحساب شرکت و دریافت یک برگ کاغذ، عضو شبکه شده و با دعوت از دیگران برای عضویت در هرم، زیرمجموعههای خودش را زیاد میکرد.
شیوهای که ایرانیها را هوایی کرد تا پولهایشان را بدهند و چند برگ کاغذ بیاعتبار بخرند. ماجرایی که عاقبتش این شد که گردانندگان این شبکه هرمی، سایتها و مال و اموالشان را مسدود کردند و برداشتند و فراری شدند. حالا نام «سیستمهای هرمی» وارد ادبیات اقتصادی ایران شده بود و مردم از وجود چنین موضوعی اطلاع پیدا کرده بودند. اما از سال 76 که سروکله گلدکوئست پیدا شد تا سال 89 که ریشه آنها به ظاهر خشک شد، نزدیک به 13 سال طول کشید.
در این 13 سال به جایی رسیده بودند که با جذب 15000 عضو 500000 تومانی در هر هفته، حدود 30 میلیارد تومان ارز را در عرض یک ماه از کشور خارج میکردند. و بالاخره در سالهای 89 و 90 به لطف نهادهای امنیتی و اطلاعاتی نسخه ۴۱۰ دفتر هرمی و 6400 نفر در تهران در نصف روز پیچیده شد. این عملیات بعد از ساماندهی 1200 گزارش مردمی انجام شد. دفترها پلمب و محتویات آنها ضبط شدند.
البته در مسیر همین عملیات بود که جزئیات جدیدی از شیوه فعالیت گلدکوئست بهدست آمد. وزارت اطلاعات اعلام کرده که بهزودی و با انجام عملیاتهای جدیدی باقیمانده این شرکتها را نیز جارو خواهد کرد و البته همزمان هم برای جایگزینی فعالیتهای سالم شبکهای، برنامه را آغاز خواهد کرد.
ماجرای بازاریابی شبکهای
ماجرای بازاریابی شبکهای
گلدکوئست جمع شد ولی کسب و کار گلدکوئستی نه تنها جمع نشد بلکه سر و شکلی قانونی هم به خود گرفت. «بازاریابی شبکهای» اسم شیکتر همان شرکتهای هرمی بود که با همان سبک شرکتهای گلدکوئستی به کسب و کار مشغول شدند. اما دیگر خبری از سکههای ارزان قیمت و پلاک و... نبود، حالا پای کالا به میان آمده بود که مشکل قانونی کسب و کار هرمی توجیه شود.
یعنی اگر شما مجوزهای مربوطه را اخذ کنی، بدون هیچ مشکلی میتوانی کالای خود را در همین شبکه به فروش برسانی. نحوه کار این شرکتها دقیقاً شبیه به شرکتهای هرمی گلدکوئست است با این تفاوت که دیگر هر کسی عضو این شرکت میشود لازم نیست تا سرمایهگذاری اولیهای در این شرکت داشته باشد و بلافاصله بعد از ورود به این سازمان و پس از گذراندن کلاسهایی از قبیل بازار یابی، 9 سنگ، شبکه سازی و دیگر کلاسها میتواند فعالیتش را آغاز کند؛ سپس بعد از اینکه فرد عضو شده اولین فروش خود از محصولات شرکت را انجام دهد میتواند شبکهسازی خود را انجام دهد و هرکدام از زیر شاخههای آن فرد که فروشی انجام میدهند سودی هم نصیب خودشان و هم نصیب سر شاخههایشان میشود.
سال 91 قانون 11 مادهای کسب و کار شبکهای رونق گرفت. وزارت بازرگانی با این استدلال که فعالیت رو به تزاید بازاریابی شبکهای به مثابه پدیدهای نوین در چرخه دادوستد و نظام توزیع کالا، ضرورت ساماندهی و نظارت و قانونمند کردن آن را ایجاب میکند، دستورالعمل مقررات ناظر بر نحوه تأسیس، فعالیت و نظارت بر شرکتهای بازاریابی شبکهای را صادر کرد. اما در این قانون آنچه مسلم است محدود بودن کسب و کارهای شبکهای به عرضه و فروش کالاست و ارائه خدمات را به عنوان یک کسب و کار شبکهای به رسمیت نمیشناسد.
ساختاری قمارگونه با کسب سود افراد بالادستی
زمانی که این شرکتها به صورت لایهای عمل میکنند باید سود حاصل از فروش هر کالایی را بسیار بالاتر از آنچه معقول است در نظر بگیرند تا بتوانند سودهای وعده داده شده به بازاریاب و شاخههای بالاتر را تأمین کنند یا از کیفیت آن کالا بکاهند تا قیمت تمام شده برای خودشان کاهش پیدا کند و در واقع اینطور عمل کردن با ساختاری قمار گونه برای کسب سود افراد بالادستی طراحی شده است.
چه کالاهایی قابل عرضه در بازاریابی شبکهای است؟
طبق اطلاعات موجود در پایگاه وزارت صنعت، معدن و تجارت فهرست گروههای کالایی قابل عرضه توسط شرکتهای بازاریابی شبکهای شامل: گروه مواد غذایی حیوانی و نباتی خام و فرآوری شده، مواد شیمیایی، محصولات و مواد آرایشی و بهداشتی، شوینده و پاککننده، محصولات پلاستیکی، لاستیکی (کائوچویی) و چرمی، محصولات نساجی، کفپوش و فرش، لوازم خانگی، دستگاههای ضبط و پخش صوت و تصویر و دستگاههای مخابراتی، وسایل نقلیه سبک، عینک، عکاسی و سینماتوگرافی، ساعت، نوشت افزار و صنایع دستی میشود. تا کنون 20 شرکت مخصوص بازاریابی شبکهای فعالیت خود را بهصورت رسمی آغاز کردهاند که در سایت وزارتخانه میتوان از اطلاعات آن استفاده کرد.
بیمههای عمر برای چه کسانی است؟
بیمه عمر یک زمان بوی سرمایهداری میداد و مخصوص عدهای خاص بود که با پول زیاد بخشی از آینده خود را میتوانستند تضمین کنند، آنهایی که هشتشان گرو 9 نبود و با باقی پس اندازشان یک آینده مطمئنتر برای خود رقم میزنند، اما حالا گویا ماجرای بیمههای عمر به کلی فرق کرده است. جوانان بیکار که امروز با مشکل بیکاری و مشکلات اقتصادی دستوپنجه گرم میکنند، اصلیترین مشتری بیمههای عمر شدهاند! برخی شرکتهای رسمی بیمه بعد از ساعت اداری جوانان را به برخی شعبات خاص فرا میخوانند تا بتوانند از طریق جذب آنان بیمههای خود را به فروش برساند.
آنهم بیمههای عمری که بیشترین سود را برای شرکتهای بیمه دارد. علی یکی از جوانان حاضر در این جلسات است که به خبرنگار صبح نو میگوید: «از طریق دوستان برای حضور در جلسات بیمه دعوت شدیم. گفتند اگر بیایید شما هم میتوانید سود کلانی بهدست آورید. جلسات معمولاً در گروههای 50 نفره برگزار میشود و معمولاً جوانان بیکار با وضع اقتصادی ضعیف به این کلاسها فراخوانده میشوند، تا شاید از دل این کلاسها بتوانند یک شبه به رویاهای خود برسند.»
اینجا دیگر هیچ فرقی با گلدکوئست و باقی پروژههای بدنام ندارد، فقط فرقش این است که اینجا یک شرکت بیمه رسمی است که القصه خوشنام است و مشکلی برای برخورد قانونی ندارد.
اساتید حاضر در کلاس هم خود را مسئولین بخشهای مختلف بیمه معرفی میکنند و شما یک وظیفه دارید؛ دیگران را به سمت این بیمه بکشانید! دست کم برای هر سهم بیمه عمر باید ماهانه 40 هزار تومان پرداخت شود و در پی این پرداختها بعد از 30 سال شما میتوانید 200 میلیون تومان از شرکت بیمه دریافت کنید. اما اگر بتوانید کسی را به بیمه معرفی کنید، وعده میدهند که 20 درصد از پرداختی دیگران را به حساب تو خواهند ریخت. برای حرفشان هم سند و مدرک رو میکنند.
جوانی که به گفته خودشان چندماهی بیشتر نیست که کارش را شروع کرده و حالا مدعی است ماهی 6 میلیون تومان درآمد دارد! حتی از سلیبریتیها و چهرههای سرشناسی یاد میکنند که در این شرکت بیمه عمر برای خود خریدهاند تا شما بیش از پیش به آنها اعتماد کنید.
دوست داری مشغول به کاری باشی که هم به فامیل، دوستان و مردم شهرت خدمت کنی و هم پول پارو کنی؟ اگر بتوانی فامیل و بازاریابی شبکهای هر روز در حال گستردگی بیشتری است و امروز حتی بعضی از شرکتهای بیمه نیز از این روش استفاده میکنند.
دوست داری مشغول به کاری باشی که هم به فامیل، دوستان و مردم شهرت خدمت کنی و هم پول پارو کنی؟ اگر بتوانی فامیل و بازاریابی شبکهای هر روز در حال گستردگی بیشتری است و امروز حتی بعضی از شرکتهای بیمه نیز از این روش استفاده میکنند.
علی میگوید: خودم 40 هزار تومان را پرداخت کردم ولی دلم نیامد به دیگران بگویم بیایید بیمه عمر بخرید! چون دیگران به تو اعتماد میکنند. من در شرکتهای گلدکوئستی هم رفته بودم، هیچ تفاوتی در شرح ماجرا میان بیمه عمر و گلدکوئستیها نیست. کسی هم که ما را معرفی کرده بود، بعداً گفت که هنوز پولی که به او وعده کردهاند را نپرداختند. اما بیمهنامه رسمی به شما میدهند که در برگههای رسمی مهر بیمه و نمایندگی و... هست.
او در رابطه با برخوردهای بعدی مسوولین بیمه میگوید: «وعده پرداخت پول میدادند که بعد از چندماه پورسانتها را پرداخت میکنیم و ادعا میکردند کارشان قانونی است ولی خبری از پول نبود.»
چندی پیش آقای علی تقوی مدیر کل بخش مبارزه با شرکتهای هرمی وزارت اطلاعات شیوههای جدید کلاهبرداری توسط شرکتهای هرمی را تشریح کرد. شرکتهای هرمی هر روز لباس تازهای میپوشند. از روش تازه برای کلاهبرداری استفاده میکنند. برخی هرمیها تحتعنوان بیمه عمر و خودرو اقدام به عضوگیری و پرداخت پورسانت میکردند، از این شرکت بیمه موضوع استعلام شد که توسط این شرکت موضوع تکذیب شد. افراد سودجو، از اعضای خود میخواستند تا اقدام به فروش بیمهنامه کنند و این بدون هماهنگی با شرکت بیمه مذکور بود.
با یکی از مدیران این بیمه تماس میگیریم. مدیری که با علی در ارتباط است و ما را به او معرفی میکند. آقای «ع» بعد از معرفی واسطه ماجرای کسب و کار بیمه خودشان را شرح میدهد: «هر فرد در کنار خودش دستکم 500 نفر را میشناسد که ممکن است به بیمه عمر نیاز داشته باشند و اگر بتواند این 500 نفر را برای بستن قرارداد بیمه عمر ترغیب کند، سود خوبی نصیب او خواهد شد. با معرفی یکی دو نفر هم نمیتوان به این کار چشم دوخت. چون اینجا ما حقوق ثابت نداریم و صرفاً پورسانت پرداخت میکنیم. اینجا آدمهایی هستند که بعد از 3 ماه از شروع کارشان ماهی 7 میلیون تومان درآمد دارند که این هم به تلاش خودتان مربوط میشود.»
گویا واژه «بازاریابی شبکهای» هم به تدریج در حال بدنام شدن است. وقتی اسم آن را میآوریم آقای مدیر خیلی تند واکنش نشان میدهد که: «ما بازاریابی شبکهای نیستیم چون نمایندگی رسمی فروش بیمه محسوب میشویم و شما بر اساس تلاش خودتان پول بهدست میآورید، به این شکل که تا پنج سال هرمقدار پول از سوی مشتری شما به حساب بیمه ریخته شود، 20 درصدش را به شما میدهیم.»
اما این بیمه تنها نمونه از بیمههای رسمی کشور نیست که از بستر بیمه عمر برای چنین کسب و کاری بهره میبرد. بیمههای زیادی بازاریابی شبکهای را محل کسب سود خود قرار دادهاند. فعالیتی خلاف قانون که مسوولانش از آن به عنوان «فعالیت سالم اقتصادی» یاد میکنند. اما بازاریابی شبکهای آفت روزهای پررکود یک اقتصاد است. رکودی که موجب میشود از هر راهی پول کسب کنی و به هر روشی به دنبال مشتری بروی تا بتوانی از او پول بهدست آوری!
منبع: روزنامه صبح نو