به گزارش مشرق، حجت الاسلام پژمان فر از جمله
نمایندگانی است که از ابتدای حضورش در مجلس شورای اسلامی در دوره نهم
اهتمام فراوانی به امور فرهنگی داشته است. برخلاف سایر مسئولین که به دلایل
مختلفی از مدیوم های هنری فاصله دارند او هم زیاد سینما می رود و هم به
تماشای تئاتر می نشیند.
در مجلس
دهم او بر کرسی ریاست کمیسیون فرهنگی نشسته تا با شناخت دقیقی که از این
عرصه دارد بتواند خلأ های قانونی را بر طرف کرده و تعامل خوبی با اهالی
حوزه فرهنگ داشته باشد.
در خصوص آینده کمیسیون فرهنگی و نظرات وی در خصوص سینما و تئاتر و موسیقی به گفتگو نشستیم.
همیشه این گونه بوده که کمیسیون فرهنگی کمترین میزان عضوگیری را در لحظه
اول داشته است. به نظر شما، چرا این کمیسیون برای عضو شدن نمایندهها
جذابیتی ندارد؟
حجت الاسلام پژمان فر:
علل مختلفی دارد. مصاحبههای متعددی راجع به این موضوع داشتم. به نظر من
یک علت آن اشکالات داخلی است که در خود مجلس وجود دارد و براساس آن
اشکالات، مسائلی که به کمیسیون فرهنگی ارجاع داده میشود مسائل محدود و
مختصری است و لذا افراد دنبال این هستند که از مناصب کشوری تعداد بیشتری را
داشته باشند، لذا به کمیسیونهای دیگر میروند. علت دوم آن نگاههایی است
که در حوزه بیرون وجود دارد، یعنی حوزه فرهنگ را علیرغم اینکه در شعارها
بهعنوان یک اولویت و یک مسئله مهم مطرح میکنند، اما معمولاً نگاه به این
حوزه خیلی پاییندستی و کوچک و بیاثر و غیرمهم است. طبیعتاً این مسائل
منجر به این میشود که نمایندهها دنبال این باشند نقش مؤثرتری در مجلس
داشته باشند و این حس غلط ایجاد میشود که ما میتوانیم در کمیسیونهای
دیگر مؤثرتر باشیم و کمتر به سمت کمیسیون فرهنگی برویم.
یک
بخش هم پیچیدگی حوزه فرهنگ است، چون افراد میگویند وقتی ما در حوزه فرهنگ
وارد میشویم احساس میکنند خیلی روشن و شفاف است و همه هم در این حوزه
خود را کارشناس میدانند، اما وقتی وارد میشوند میبینند علیرغم تمام
تلاشهایی که میکنند کمتر نتیجه میگیرند و این را حمل بر ضعف باقی بخشها
میکنند، در حالیکه ممکن است تصمیمگیریها در حوزه فرهنگ غیرکارشناسی
باشد و یا مجموع یکسری علل بوده که منجر به چنین قضیهای شده است، اما
نگاه من این است که حوزه فرهنگ مهمترین بخش است. برای من این امکان وجود
داشت با توجه به سوابقی که داشتم به کمیسیون آموزش و برنامه بودجه یا
کمیسیونهای دیگر بروم، هم فراهم بود و هم پیشنهادهای فراوانی بود، اما
تنها کسی که اولویت اول و دوم خود را کمیسیون فرهنگی انتخاب کرد، بنده
بودم.
این
مسائل بهخاطر عدم اثرگذاری کمیسیون فرهنگی در دورههای اخیر نبوده است؟
چون احساسی وجود دارد که انگار کمیسیون انرژی خیلی روی وزرای مربوطه اش
نظارت بیشتری دارد و یا کمیسیونهای دیگر به همین شکل.
پژمان فر: نه،
عرض کردم، ممکن است یک توهماتی نسبت به کمیسیون فرهنگی وجود داشته باشد،
اما بهنظر من کمیسیون فرهنگی یک کمیسیون فعال و پویا و با توجه به شرایطی
که داشته، خوب عمل کرده است.
اثرگذاری کمیسیون فرهنگی در ساختار فعلی به چه شکل است؟ نقش آن بهعنوان یک دستگاه نظارتی چگونه ایفا میشود؟
پژمان فر:
کمیسیون فرهنگی نقش بسیار مهمی دارد که اگر در این حوزه بتواند وارد شود و
ورود خوبی داشته باشد، نتایج خوبی هم خواهد داشت. منتهی چند مسئله وجود
دارد؛ مورد اول اینکه بتواند اولویتها را تشخیص دهد، چون در مسائل فرهنگی
-شاید خیلی ضرورت داشته باشد مسائل فرهنگی را از جهت اولویت طبقهبندی
کنیم- گاهی مسائل غیر اولویتدار در دستور کار قرار میگیرد و وقت قابل
توجهی را از این حوزه میگیرد، ولی وقتی در حوزه اصلی پیشرفتی ایجاد
نمیشود، مقداری نگرانکننده است. در حوزه مسائل فرهنگی مسائل بسیار مهمی
است که اگر بتوانیم در هرکدام از اینها ورود خوبی داشتم باشیم، اتفاقاتی
خیلی خوبی رقم خواهد خورد.
آیا کمیسیون فرهنگی فقط نقش دستگاه نظارتی بر دولت را ایفا میکند یا بر
نهادهای دیگر هم که کار فرهنگی می کنند هم میتواند نظارت داشته باشد؟
پژمان فر:
همهجا. کمیسیون فرهنگی بهتبع مجلس میتواند در همهجا ورود پیدا کند،
تحقیق و تفحص کند، نسبت به آنها رسیدگی و نظارت کند. در صداوسیمایی هم که
زیرمجموعه دولتها نیست، میتوانیم وارد شویم. بنیادشهید زیرمجموعه دولتها
نیست و ما میتوانیم به تحقیق و تفحص از آن بپردازیم. بنابراین میتوانیم
نسبت به این قضیه امکان بررسی را در حوزههای مختلف داشته باشیم.
به نظر شما ضعف دورههای قبل کمیسیون فرهنگی در چه بود؟ چه چیزی باعث شد
که در دورههای گذشته کمیسیونهای فرهنگی یا دیده نشوند و یا خیلی اثرگذار
جلوه نکنند؟
پژمان فر: بنده
این را تعبیر به ضعف نمیکنم و بهتر میبینم تعبیرات دیگری بهکار ببرم،
اما اگر مثلاً در کمیسیونهای فرهنگی در حوزه نظارت بر عملکرد دستگاهها
وارد میشدیم، بهنظر من میتوانستیم در حوزه فرهنگ مقداری جدیتر و مؤثرتر
ورود داشته باشیم. ما بیشتر در حوزه تقنینی وارد شدیم که بخش قابل توجهی
از زحمات کمیسیون نتوانست به صحن برسد و یا از صحن عبور و شورای نگهبان آن
را تأیید کند، و الا ما کارهای زیادی در کمیسیون فرهنگی در حوزه تقنین
انجام دادیم. مثل طرح صداوسیما، طرح جمعیت، طرح مساجد، امر به معروف -که
مصوب هم شد- نظام جامع رسانه و... . کارهای خوبی در حوزه کارشناسی این
کمیسیون انجام شد، اما چون به بار ننشست این حس بود که ما کار نکردیم. نکته
بعدی هم این است که ما در حوزه نظارت بر عملکرد دستگاهها مقداری بهتر از
این میتوانستیم وارد شویم که انشاءالله اگر عمری باشد بنای جدی داریم
ورود جدیتری در آنها داشته باشیم.
حداقل در رسانهها و از بیرون بهنظر میرسد رویکردهای سلبی کمیسیون بیشتر
از رویکردهای ایجابی آن است. قطعاً گزارشی که شما فرمودید شنیده میشود،
ولی بهنظر میرسد کمیسیون فرهنگی فقط ناظر بر نکنها و نشودها صحبت
میکند.
پژمان فر:
روشن است که برداشتها با واقعیتها فاصله زیادی داشته باشد. اتفاقاً در
حوزه ایجابی هم ورودهای زیادی داشتیم، اما نمیدانم چرا این برداشت را
داشتند که کمیسیون فرهنگی در حوزه سلبی وارد شده است. اگرچه هجمه اتفاقات و
مشکلاتی در عرصه فرهنگ وجود داشت، یک گستردگی داشت که نشان میداد یک بخش
قابل توجه انرژی کمیسیون برای جلوگیری از اتفاقات بد در حوزههای مختلف
فرهنگی بوده است. این را نفی نمیکنم، اما در عین حال تلاش کمیسیون فرهنگی
در این قضیه این بوده است که نقش فعال داشته باشد و من به کمیسیون فرهنگی
مجلس نهم نمره خیلی خوبی میدهم.
گفته می شود فقط 25 درصد بودجه فرهنگی در اختیار دولت است. این صحیح است؟
پژمان فر: نه،
اینگونه نیست. اولاً به این نکته دقت داشته باشید که در حوزه فرهنگ بخش
قابل توجهی از مأموریتهای فرهنگی را بهدلیل اینکه دستگاههای مناسبی
نداشتیم و اساساً دستگاه مناسبی نداشتیم و انقلاب اسلامی هم یک انقلاب
فرهنگی بود، بهدست نهادهای غیردولتی دادیم، اما نهادهای غیردولتی اینطور
نیست که در چارچوب نظام نباشند، اینها دقیقاً در چارچوبهای نظام قرار
دارند و مأموریتهای آن را انجام میدهند و طبیعتاً در مقابل این قضایا این
اعتبارات در مسیر خودش حرکت درستی داشته است. نسبت به آن عدد 25 درصد باید
بگویم که این عدد کاملاً غیرواقعی است.
در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد است؟
پژمان فر:
اتفاقاً در مقابل حوزه کاری و حوزه مسئولیتی که داشته بهنظر من درصد قابل
توجهی از اعتبارات بهسمت وزارت ارشاد است، یعنی وقتی شما مأموریتهای
انجام شده -و نه مأموریتهای روی کاغذ- را در مقایسه با اعتبارات نگاه
میکنید، سهم دولت در این قضیه کم نبوده است. دولت سهم مناسب و بیشتری را
برداشته است. البته بار وزارت ارشاد، بار سنگینی است، چون شاید بشود گفت
تنها دستگاه دولتی در عرصه فرهنگ است که نقشآفرینی میکند، اما یک سری
مأموریتها داریم که نمیتوانیم بگوییم اینها روی زمین بمانند. اینها
مأموریتهایی است که وزارت ارشاد نمیتواند بردارد و باید نهادهای حاکمیتی
مثل سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، حوزههای علمیه و بسیاری از بنگاهها و
نهادهای فرهنگی که با رویکرد پشتیبانی از جهت ایرانی بودن و یا جهتهای
گفتمان اسلامی، فعالیتهای مختلفی میکنند این مسئولیتها را انجام دهند.
دقیقاً روشن است که دستگاهها هم مرتبط با مأموریتهای حاکمیت و نظام عمل
میکنند.
بهنظر من اصل مسئله
تفکیک کردن اشتباه است. ما باید نگاه کنیم حوزه فرهنگ در مقابل سایر بخشها
چقدر اعتبارات دارد. اینکه ما را درگیر این کنند که همین مقدار ناچیزی که
در حوزه فرهنگ اعتبارات داده میشود، بیاییم بین دستگاهها مقایسه کنیم
بهنظر من آدرس غلطی است که ما را از رفتن به سمتی که سهم واقعی عرصه فرهنگ
در اعتبارات میشود منحرف میکند و من فکر میکنم هم دوستان وزارت ارشاد و
هم دوستانی که در نهادهای دیگر هستند نباید وارد این بازی شوند. آن چیزی
که مسلم است این است که سهم بخش فرهنگ در مقابل سهم باقی بخشها و باز هم
در مقایسه با کلیه کشورهایی که رویکردشان اساساً فرهنگی نیست، بسیار کم
است. حالا در توزیع این منابع بین بخشها، این یک بحث درون خانوادگی است و
ما نباید در این موضوع خیلی وارد شویم و بخواهیم در آن مسئله، اصل موضوع که
افزایش اعتبارات بخش فرهنگ است را فراموش کنیم.
چقدر از بار اجرایی عرصه فرهنگ به دوش دولت است؟ دولت بهمعنای وزارت ارشاد و اختیارات رئیسجمهور و دیگر نهادهای دولتی.
پژمان فر:
اگر در حوزه فرهنگ بخواهیم این خطکشیها را اندازه بگیریم، این درصدها را
براساس تأثیرات میتوان در نظر گرفت. اگر بخواهیم براساس آن تأثیرات در
نظر بگیریم، خیلی از حوزهها، تأثیرات بسیار عمیقی دارند، اما اعتبارات
آنها ممکن است خیلی زیاد نباشد. فرض بفرمایید حوزه کتاب تأثیرات بسیار
عمیقی در یک جامعه دارد، اما در مقابل بخشهای دیگر اعتبارات کمی دارد.
به نظر شما چرا نهاد های فرهنگی متعددی که وجود دارد کم تر دور یک میز می نشینند و با هم همکاری می کنند؟
پژمان فر: همینجا
استفاده میکنم و این نکته را میگویم که ضعف جامعه ما و ضعفی که در حوزه
فرهنگ وجود دارد، در حوزه مهندسی فرهنگ است. در حوزه مهندسی فرهنگی باید یک
تقسیم اساسی صورت بگیرد و اعتبارات همه دستگاههای فرهنگی باید بهازای
توزیع قدرت و مأموریتی که توسط قرارگاههای فرهنگی صورت میگیرد، بدون
اینکه مزاحمتی از ناحیه دیگری ایجاد شود و هم اینکه نظام پاسخگویی جامعی
در این باره شکل بگیرد، پیشبینی شود. ما نمیتوانیم اعتبارات را بهصورت
علیالسویه بین همه بخشها پخش کنیم، چون بعضی از مأموریتها هزینهبر است.
امروز یک فیلم فاخر که میخواهد ساخته شود، ممکن است دهها میلیارد هزینه
ببرد. نتیجه این کار تولید یک فیلم چندساعته است. این حوزه، حوزه متفاوتی
حتی مثلاً با تئاتر است. تئاتر برد خودش را دارد، سینما هم برد خودش را
دارد، هنرهای تجسمی و کتاب و شعر هرکدام برد خودشان را دارند. همه اینها
تأثیرات عمیقی دارند و بخشی از این پازل فرهنگ را تحت تأثیر قرار میدهند،
اما این مرزبندیها بهنظر غیرکارشناسی در این موضوع است.
رصد شما از هنرهای مختلف به چه شکل اتفاق میافتد؟ ناظر به گزارشهایی است که به شما میرسد یا شما از نزدیک خودتان درگیر هستید؟
پژمان فر:
ما دیگر معروف شدهایم، چون خیلی از سینمادارها پژمانفر را دیدند که در
سینماها حضور پیدا میکند، خیلی از مسئولین سالنهای نمایش در تهران و مشهد
یا سالنهای خصوصی که در ارشاد و مجموعههای دیگر دیدند که بنده حضور پیدا
میکنم. در گالریهایی که خط و نقاشی و عکس برگزار میکنند، کم حضور پیدا
نکردم و سعی داشتهام که در این فضاها حضور پیدا کنم. البته گاهی هم اسم آن
را محرومیت میگذارم، نه اینکه نخواستم بروم. محرومیت داشتم برای اینکه یک
مأموریتهای در مجلس داشتیم که لازم بود حضور پیدا کنیم. گاهی در بعضی
جلسات علیرغم میل باطنی نتوانستم حضور پیدا کنم. من به هنر و فرهنگ در
معنای جامع آن علاقه دارم و این علاقه من علاقه کمی نبوده است. سعی بنده بر
این است که در این حوزهها قبل از اینکه دیگران یک اثر را ببینند، به آنها
دست پیدا کنم و برای من مهم بوده است که جزو اولینهایی باشم که آن اثر را
میبینند.
چقدر از نارساییهای فرهنگی را که امروز در جامعه ما وجود دارد اجرایی
میبینید؟ چه میزان ضعف قانونی است یعنی نیاز است که قانون شفافتر و
دقیقتر باشد و یا اصلاً مسیر دولت را عوض کند؟
پژمان فر: اول
باید روشن شود که آیا قانون میتواند در حوزه فرهنگ کافی باشد؟ این یک امر
کاملاً مسلمی است که چون در حوزه فرهنگ پیچیدگیهای زیادی وجود دارد ما
نمیتوانیم مسائل را با قانون پیش ببریم. بله، در بعضی وزارتخانهها و
بعضی حوزهها مثل عمران، موضوع کاملاً مشخص است. ساختمانی که میخواهیم
بسازیم دقیقاً همه مسائل آن را روی کاغذ مینویسیم و میگوییم این
فونداسیونی که برای ساختمان دو طبقه ساخته میشود اینقدر، ساختمان 10 طبقه
اینقدر، اگر بتون باشد اینقدر، آرماتور باشد اینقدر، با این مقدار درصد
سیمان و همه جزئیاتی که میتواند روی کاغذ بیاید، اما فرهنگ اینگونه
نیست. فرهنگ پیچیدگیهای بسیار زیادی دارد که ما نمیتوانیم با قانون در
حوزه فرهنگ رفتار کنیم. ابعاد مختلفی دارد. لذا من نمیخواهم بگویم که در
حوزه فرهنگ خلأ قانونی نداریم. از شروع مصوبات در وزارت ارشاد تا الان که
نزدیک سی و چند سال میگذرد، هنوز ارشاد یک بازنگری در حوزه قوانین خود
نکرده است، طبیعتاً امروز ارشاد با آن قوانین نمیتواند مدیریت چابک و
چالاک داشته باشد و امروز آن قوانین هم کارآمدی ندارد.
بنابراین
باید به قوانین هم بپردازیم، اما من امروز مشکل فرهنگ را خلأ قانونی
نمیدانم. البته این بدان معنا نیست که خلأ قانونی وجود ندارد. خلأ قانونی
هم هست، ولی مسئله اول نیست. آن چیزی که مسئله اول در حوزه فرهنگ است،
تداخل در مسائل و در یک نگاه کلان در کل کشور حوزه فرهنگ بعد از رهبر معظم
انقلاب که هم در عمل و هم در شعار روی موضوع فرهنگ خیلی جدی پای کار هستند
درست است دیگران در شعارها و سیاستهای اعلامی خود فرهنگ جایگاه مهمی دارد،
اما در سیاستهای اعمالی بسیار ناکارآمد و غیرمهم و غیرضروری است. مثال
میزنم؛ من چهار سال در کمیسیون تلفیق بودم و تجربیاتی از سابق در حوزه
مباحث اعتبارات داشتم. حرفهای واقعی دولتها حرفهایی نیست که در شعارها و
تریبونها اعلام میکنند. حرفها و سیاستهای دولتها را باید در لایحه
بودجه بررسی کنیم و ببینیم که آنها چه نگاهی به حوزههای مختلف دارند. وقتی
ما میبینیم که یک دولت به موضوع مسکن خیلی ویژه میپردازد و همه مسائل را
روی این محور نگاه میکند، متوجه میشویم که مسکن برای این دولت مهم است.
یا دولتی مثلاً در حوزه وزارت مسکن و شهرسازی اولویت را در توسعه جادهها و
توسعه ریل و فرودگاه میبیند همانی است که دولتها به آن اعتقاد دارند.
در بودجه هم خودش را نشان میدهد.
پژمان فر: دقیقاً.
امروز در حوزه فرهنگ میبینیم که فرهنگ اصلاً اولویت نیست، ولو بگویند.
پایینترین اعتبارات و کمترین رشد. امروز حتی در مقایسه با آن نیازی که رشد
حقوق و دستمزد دارد، چون بخش قابل توجهی از اعتبارات بخش فرهنگ به سمت
دستمزد میرود، فصل یک و پنج است که به سمت حقوق و دستمزد میرود. مثلاً
امروز دولت اعلام میکند افزایش حقوق کارمندان باید 16 یا 20 درصد باشد،
اما افزایش اعتبارات کل فرهنگ 10 درصد است، یعنی چه؟ یعنی امسال اجرای
برنامهها در حوزه فرهنگ نسبت به سال قبل کاهش پیدا کرده است، چون بخشی از
اعتبارات باید به سمت افزایش حقوقها برود. چرا امروز در حوزه فرهنگ بعضی
اعتراض میکنند که در برخی دستگاهها بالای 80 درصد به سمت حقوق و دستمزد
میرود؟ به دلیل اینکه ما نتوانستیم افزایش واقعی را بدهیم. معنای این
ناکارآمدی حوزه فرهنگ نیست. البته حوزه فرهنگ ایرادهایی دارد. این
ناکارآمدی در حوزه نگاه بالادستی است که نسبت به حوزه فرهنگ با کمترین توجه
به آن نگاه میشود.
رهبر
معظم انقلاب مبحثی را بیان فرمودند که در آن مبحث کلید واژهای را مطرح
کردند با عنوان «ولنگاری فرهنگی». ولنگاری فرهنگی دقیقاً ناظر به چه موضوعی
است؟ تحلیلهای مختلفی روی این واژه شکل گرفت و خیلیها سعی کردند به شکل
های مختلف روی آن اظهارنظر کنند، آیا رهبر معظم انقلاب این را ناظر به
موازیکاریها میدانند، ناظر به عدم برنامه جامع میبینند، یا خیلی عمومی
است و ناظر به مباحث اداری نیست؟
پژمان فر: در
این موضوع باید کمی به عقبتر برگردیم. یک نقاطی وجود دارد که اگر به
اتصال گذشته آنها توجه نکنیم، همین مسائلی را پیش میآورد که بعضیها آمدند
تفسیرهای متعددی از آن کردند. انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. دشمنان ما برای
اینکه بتوانند این جریان را از بین ببرند جنس مقابلهها بهشدت سخت بود؛
براندازی، کودتا، ترور و جنگ، اما بعد از اینکه برای آنها مسلم شد با جنگ
سخت نمیتوانند با این جریان مقابله کنند، آمدند با مهندسی معکوس مقابله
نرم کردند و داشتههای فرهنگی ما را زدند و طبیعتاً حضرت آقا بهعنوان
دیدهبان این جریان دائماً این مسائل را رصد میکردند و هشدار میدادند.
تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی و تعابیر مختلفی که نشاندهنده
این است که میدان جنگ جدیدی بین ما و جریان استکبار در حوزه فرهنگ شکل
گرفته است، اما آنچیزی که تا حالا تعبیر میشد این بود که یک دشمن مقابل
ما وجود دارد که ناجوانمردانه به ما شبیخون میزند و حمله میکند و ما هم
در فضای غفلت بودیم. دو جبهه وجود داشت. امروز از تعبیر ایشان یک نگرانی را
مشاهده میکنم و آن این است که این بحث مقداری به داخل کشیده شده است،
یعنی امروز ضربهزدن به حوزه فرهنگ و از بین بردن ظرفیتهای فرهنگی ما در
داخل و در درون این خانواده اتفاق میافتد و این تعبیر ولنگاری نشاندهنده
بیرونی نیست، دشمن ولنگاری نمیکند،
دشمن
عملیات میکند، اما ما هستیم که خودمان درون خودمان ولنگاری داریم و به
دشمن در این عرصه کمک میکنیم. یک ولنگاری فرهنگی بوده است که مثلاً در
فضای مجازی میتوانستیم شبکه ملی اطلاعات داشته باشیم که این شبکه ملی
اطلاعات هم اینترنت باکیفیت و ارزانقیمت و امن را در اختیار مردم ما قرار
دهد، اما این ولنگاری باعث این شد که امروز یک اینترنت بیکیفیت، گرانقیمت
و بسیار ناامن در اختیار مردم ما قرار بگیرد و با آن به جلو میرویم و
آسیبهای فرهنگی که در این موضوع وجود دارد.
دولتها هم سعی نکردند توضیح دقیقی در خصوص این جنس از اتفاقها بدهند،
چون اگر این اتفاقها درست به مردم توضیح داده شود، این مردم هستند که در
حوزه مطالبه قرار میگیرند. وقتی به مردم میگویید اینترنت ملی مردم
بلافاصله فکر میکنند یعنی اینکه فلان سایت را نتوانند باز کنید.
پژمان فر:
البته من این موضوع را مفصل توضیح دادهام. نگاه نظام اینترانت نیست، ما
میخواهیم اینترنت داشته باشیم. این اینترنت هم قابلیت دسترسی به اینترنت
خارجی است و هم اینترنت داخلی. در کشورهای دنیا این کار را انجام میدهند.
کرهجنوبی پیشرفتهترین اینترنت را دارد و در شبکه کاکائوی خودش 93درصد
استفاده مردم این کشور از شبکههای داخلی خودشان است. اشتغالشان برای
خودشان است. در باره راهاندازی شبکه ملی اطلاعات که راجع به آن خیلی باید
صحبت کرد و راجع به این موضوع پیگیری چهار سالهای داشتهام که متأسفانه
هیچ اقدامی هم نشد، میتوانیم در همین سال اول حداقل 100هزار شغل برای
جوانهای خودمان ایجاد کنیم، یعنی نداشتن شبکه ملی اطلاعات همان ولنگاری
است. ما چون در حوزه نیازمندی مردم به صوت و تصویر برنامه نداریم، امروز
بهجایی میرسد که 217 کانال ماهوارهای فقط به زبان فارسی در حال برقراری
ارتباط با مردم ایران است. ارتباطهای اینها هم طبیعتاً بهنفع جامعه و
براساس ذائقههای ایرانی- اسلامی ما پیش برود. اینها نشاندهنده همان
ولنگاری است.
امروز فضای انفعال به جایی برده میشود که میگویند بالاخره
این همان قصه ویدئو است. ویدئو هم قصه تلخی بود که میتوانست مدیریتشده
باشد، اما در همانجا هم ولنگاری اتفاق افتاد و توانست جامعه ما را تصرف
کند و ما نتوانستیم در مقابل این قضیه برنامه داشته باشیم. ما با دستگاه
مخالف نبودیم، بلکه ما میتوانستیم از نظر محتوا برنامه داشته باشیم.
دستگاههای فرهنگی ما نتوانستند پا به پای رشد ویدئو تولید محتوا کنند و
برای این دستگاههای ویدیویی که دیگران محتواهای بسیار گستردهای را آماده
کرده بودند ما در این بخش ولنگاری کردیم. امروز برای اینکه نیاز مردم خود
را برای پرکردن وقت و گرفتن اطلاعات و سرگرمی و بازی و مسابقات ورزشی
دستگاههای ما ولنگاری کردند که امروز ناچار میشویم این نیازها را از جای
دیگری تأمین کنیم.
نقدهای خیلی جدی به سازمان صداوسیما وجود دارد. سازمان هم اتفاقهای خیلی
عجیب و غیرمعمولی را از سر گذراند، مدیری که یکسال و چندماه ریاست این
سازمان را برعهده داشت و به هردلیل که آن هم درست برای مردم توضیح داده
نشد، استعفا داد و تغییراتی اتفاق افتاد و دو باره مدیرانی که سالهای پیش
مسئول بودند به مسئولیتهای قبلی خود بر گشتند. اشکالات مهم سازمان به نظر
شما چیست؟
پژمان فر: صداوسیما
یک دستگاه بسیار بزرگ و پیچیدهای است که در حال عادی خود با یک مسائل
لحظهای مواجه میشود که اگر آن چابکی لازم را نداشته باشد نمیتواند در
مقابل این همه مسئولیتی که قانون اساسی به دوش او گذاشته است، قانون اساسی
مسئولیت همه برنامههای برخط را برعهده صداوسیما گذاشته است- خیلی کار
سنگین و بزرگی است چه در فضای مجازی و چه در فضای غیرمجازی این اختصاص به
صداوسیما دارد، یعنی هرچیزی که برنامهدار و زمانمند باشد. لذا اگر با
نگاه به چند صحنه بخواهیم به صداوسیما نمره قبولی یا رد بدهیم فکر میکنم
کار غیرکارشناسی است، اما صداوسیما مشکلاتی دارد که باید برطرف شود. بخشی
از آن مشکلات قانونی است، امروز قوانینی نداریم که بتواند از صداوسیما
حمایت کند و تکالیف صداوسیما را در حوزه مسائل مالی حل و فصل کند، تکالیف
صداوسیما را در حوزه تولید برنامه و نظارت و ساختار مشخص کند، امروز
صداوسیمای موجود ما احتیاج به چند عملیات و جراحی و حرکت قهرمانانه دارد تا
بتواند نقش آن صداوسیمایی را پیدا کند که بهعنوان یک رسانه ملی همه مردم
نقطه نگاهشان کاملاً متمرکز به آن باشد.
کمیسیون فرهنگی چه نقشی میتواند ایفا کند؟
پژمان فر: در بخش قوانین یک کارهایی انجام شده است.
به چه معنا؟ آیا کمک میکند سازمان چابکتر شود یا نظارت بیشتر شود؟
پژمان فر: در
همه این موضوعها کار شده است. بحثهای مفصلی است که شاید در این مصاحبه
نگنجد، اما اینکه جنس نظارت باید چگونه باشد، اگر نظارتهایی که امروز در
حوزه صداوسیما شکل گرفته است کارآمد بود نتیجه میداد، پس معلوم است جنس
نظارتها در حوزه صداوسیما موفق نبوده است. اینکه دولتها بیایند در حوزه
اعتبارات و دنبال این باشند که صداوسیما را تریبون خود کنند و اگر صداوسیما
تمکین نکرد و خواسته آنها را اجابت نکرد فشار مالی بیاورند و آن مجموعه را
به جایی برسانند که برای گذران امور روزمره خود حتی در برنامههای کودکان،
تبلیغات انجام دهد، بخشی از آن مشکلات قانونی است که تکالیف دولتها را
روشن نکرده است که موظف باشند اعتبارات را تأمین کنند. این نگاه که ما موظف
نیستیم به صداوسیما پول بدهیم باید اصلاح شود. این نگاه دولتها باید
اصلاح شود. دولتها موظف هستند بودجه را تأمین کنند. «رسانه ملی» است.
اینکه در قانون اساسی شورای شش نفرهای را پیشبینی کرده است که از هر قوه
دو نفر بیایند در صداوسیما نظارت داشته باشند یعنی اینکه همه سه قوه در
مقابل صداوسیما مسئولیت دارند و باید پاسخگو باشند. اینها وارد عملیات
صداوسیما میشوند، پس باید پاسخگو باشند. این نشاندهنده این است که در
صداوسیما ضعفهای متعددی وجود دارد، سعی ما هم بر این است که به صداوسیما
کمک کنیم. کمک کردن ما به اصلاح قانون است، کمک کردن ما به این است که
بتوانیم گلوگاهها را رصد کنیم و برای آنها برنامه داشته باشیم و امیدواریم
در این مجلس این اتفاق بیفتد.
چقدر از بار تقویت جناح مؤمن فرهنگی روی دوش کمیسیون فرهنگی مجلس است؟
پژمان فر:
اتفاقاً در راستای نگاهی که رهبری در این حوزه دارند، حسم این است که ما
در این حوزه نه میتوانیم و نه باید این اتکا را تنها به ظرفیتهای رسمی و
دولتی داشته باشیم. ما باید به سمت ظرفیتهای مردمی در این عرصه برویم و از
این ظرفیتها استفاده کنیم. اینها ظرفیتهای مهمی است. اساساً حوزه فرهنگ
بدون حضور مردم نمیتواند جلو برود. مثلاً فرض بفرمایید وزارت بهداشت و
درمان بگوید مردم شما به خانههایتان بروید، برنامه بهداشت و درمان
بهعهده ما است و شما بیایید از خدمات استفاده کنید؛ این نمیتواند باشد.
مردم از خدمات آموزش و پرورش یا وزارت صنعت و معدن استفاده کنید، اما
نمیتوانیم بگوییم مردم بیایید از خدمات حوزه فرهنگ استفاده کنید، بلکه
باید بگوییم مردم شما بیایید در حوزه فرهنگ ورود پیدا کنید. بنابراین در
حوزه فرهنگ باید شفافسازی انجام شود. تصدیگریها را بهشدت کاهش دهیم و
نظارتها را بهشدت قوی کنیم. بخشهای قابل توجهی از تصدیها برعهده
دولتهاست. دولتها تصدیگری میکنند، وارد میشوند و جای دیگران را تنگ
میکنند، اما در حوزه نظارت خیلی کوتاه آمدیم.
اصلاحاتی در شورای پروانه نمایش اتفاق افتاد و نیروهای این شورا عوض شدند. چرا کمیسیون فرهنگی در آنجا نمایندهای ندارد؟
پژمان فر: به
نظر من اشتباهی اتفاق افتاد. اگر این کار را انجام دادند به نظر میرسد
اشتباه بزرگی انجام دادند که ضرر آن به کمیسیون فرهنگی بر نمیگردد و به
خودشان بر میگردد، اما چون قانون چنین تکلیفی را بر آنها نگذاشته که
قانوناً یک عضو داشته باشد -مثل خیلی از جاهایی که نظارت لازم دارد- برای
همین اصرار بر این موضوع نکردیم، اما فکر میکنم این مسئله یکمقدار
محرومیت و کمتوفیقی را برای دوستان ما در این حوزه فراهم خواهد کرد.
سالهای گذشته این اتفاق برای سینماگران افتاده بود که کمیسیون فرهنگی
برای اکران یا عدم اکران بعضی فیلمها نقش ایفا میکرد، اینکه این اتفاق
افتاده است باعث نمیشود سینماگران دوباره از کانال کمیسیون فرهنگی یکسری
محتواها را توضیح دهند و تعامل کنند؟
پژمان فر:
معنای کمیسیون فرهنگی این نیست که اگر در جایی دعوتی برای موضوعی از آن
نشد وظایف قانونی خود را فراموش کند. ما مسئولیت نظارت بر عملکرد دستگاهها
را داریم، منتهی ما دو گونه میتوانیم کمک کنیم. بهتر میدانیم قبل از
اینکه بخواهد اقدامی صورت بگیرد، نظر کمیسیون فرهنگی را داشته باشیم. مثل
کار خود ما در خود مجلس. وقتی که قانونی بخواهد تصویب شود، سعی میکنیم نظر
شورای نگهبان را داشته باشیم تا این نشود که وقتی ما قانون را تصویب کنیم
به شورای نگهبان برود و این شورا برگرداند و باز دو باره به مجلس بیاید و
گردش و چرخش دو باره داشته باشد. از همان ابتدا بهعنوان یک دستگاه بالادست
نظر آنها را داشته باشیم. ما دستگاه بالادست نسبت به دستگاه اجرایی هستیم.
بالاخره ناظر بر عملکرد آنها هستیم. طبیعتاً در مرحله اجرا میتوانیم وارد
شویم و باید هم وارد شویم و نظرات اصلاحی خود را بدهیم، اما دوست داریم در
عالم رفاقت و همکاری یکمقدار جلوتر برویم و بگوییم ما میتوانیم این
همکاری را با شما داشته باشیم که این نظرات خود را قبل از اینکه شما بسته
خود آماده کنید و بفرستید و ما هم طبق روال قانونی بگوییم چنین اشکالاتی
میبینیم، این تعامل بین مجلس و دولت است. فکر میکنم حداقل در این مجلس
دولت از آن رویه غلط خود که در یک فضای خلأ اطلاعاتی تصمیمهای خود را
میگرفت و در حوزههای مختلف وارد میشد و اقدامهای خود را انجام میداد و
مجلس وارد میشد و با این مسائل برخورد میکرد، مسیر خود را اصلاح کند و
فضای تعاملی ایجاد شود.
ارزیابی شما از جشنواره فیلم فجر چیست؟ مدل مطلوب این جشنواره چه باید
باشد؟ تحلیل شما از سرگردانی موجود که الان در جشنواره فجر در دولتهای
مختلف وجود دارد چیست؟
پژمان فر:
ما در جشنواره فجر دنبال این نیستیم که فقط ظرفیت فنی خود را در دنیا نشان
دهیم. همانطور که اسمش روی آن است، یعنی مردم در حال جشن گرفتن دهه
انقلاب هستند و به همین دلیل هم اسم این جشنواره، فجر شده است. در جشنواره
فجر رویکرد محتوا بسیار بر رویکرد فنی غلبه دارد. بنابراین باید ظرفیتهای
محتوای خود را بیشتر در جشنواره فجر نشان دهیم که گفتمان انقلاب و اسلام و
ایرانی ما اینها را دارد. در این موضوع قضاوت نمیکنم، اما باید این را به
مردم نشان داد که آیا این فیلمها منجر به تأکید و اصرار پایداری مردم به
گفتمان ایرانی خواهد شد؟ مردم و خود آنهایی که این جشنواره را برگزار
میکنند باید بگویند هست یا نیست. بیایند بگویند در حوزه خانواده چه
حرفهای در این موضوع گفته میشود و بسیاری از مسائلی که در سینما باید این
نقش را داشته باشند در یک کلام در حوزه محتوا سینما و جشنواره فجر ما چکار
کرده است؟ فکر میکنم خیلی حرف روی آن باشد. امیدواریم جشنواره فجر
جشنوارهای باشد که خیلی از ناگفتههای انقلاب را در آنجا بگوییم، نه اینکه
تریبونی برای ناگفتههای جریانهای معاند و معارض انقلاب باشد. باید
حرفهای خودمان را بگوییم و نباید برای دیگران تریبون باشیم.
ما چه میزان با اینکه مردم با هنرهایی مثل تئاتر و سینما درگیر شوند فاصله داریم؟
پژمان فر:
مردم ما مردمی هستند که به مقوله هنر بسیار علاقمند هستند. این هم جدید
نیست. هنرهای نمایشی در ایران ما خیلی سابقه دارد. همین شبیهخوانیها و
تعزیهگردانیها و هنرهای نمایشی در ایران ما سابقه بیش از هزار سال دارد.
بنابراین این حرف جدیدی نیست. اینکه مردم چقدر در زندگی خود با اینها مرتبط
بودند، فکر میکنم هیچ ایرانی نبوده که در هنرهای نمایشی خود را بخواهد از
این موضوع محروم کند و سعی میکرده کار و زندگی خود را تعطیل کند و بیاید
از این استفاده کند، اما چه اتفاقی افتاد که هنرهای نمایشی زاویه گرفت و
تریبونی برای یکسری افراد خاص شد که یکسری از افراد خاص حرفهای
اپوزیسیونی خود را در آن قالب بیان کنند؟ اینجا مثل این شد که بین این
هنرهای نمایشی و حضور بین مردم فاصله افتاد و نقش هنرهای نمایشی که نقشی
بسیار فعال فرهنگی بود به سمت این رفت که هنرهای نمایشی نگاه تریبون برای
جریانهای اپوزیسیونی بهصورت جمعیت غالب و حداکثری داشته باشد. این
مشکلاتی است که باید در باره آن صحبت کرد. نمیخواهم بگویم که تئاتر یا
سینما اینگونه است، اما بخشی از تئاتر و سینمای ما به این سمت کشیده
میشود.
یعنی نظر شما این است که چون محتوا از زندگی مردم فاصله گرفت، مردم هم از آن مدیوم فاصله گرفتند؟
پژمان فر: بله، قطعاً همین است.
چه مقدار اقتصادی است؟ یعنی مصرف تئاتر، سینما و کتاب با توجه به میانگین حقوق افراد جامعه ما چه نسبیتی دارد؟
پژمان فر:
خیلی کم است. در سبد زندگی مردم بهصورت فراگیر بسیار کم است. البته ما
باید خیلی از مسائل را با محوریت تهران نبینیم و قضاوت نکنیم، مسائل را
باید گستردهتر ببینیم و در تمام شهرها و روستاها و زندگیهای مردم به این
موضوع نگاه کنیم، متأسفانه به نظر من خیلی کم شده است.
بهخاطر گرانی نیست؟
پژمان فر:
گرانی هم نقش دارد، اما نشان داده شده که مردم ما برای کار خوب خرج
میکنند. مردم برای کار خوب هزینه میکنند. برای مردم ما خطر جانی و هزینه
مالی ایجاد میشد، نگرانیهایی ایجاد میشد، اما حرفهایی که میخواستند در
قالب هنرهای نمایشی بشنوند و بگویند ولو در پستوها و در جاهای بیرون از
شهر اینها را شکل میدادند تا مردم ببینند. این نشان میدهد که مردم برای
این قضیه نهتنها آماده هستند مال بدهند، حتی حاضر هستند جان خود را برای
این موضوعها بدهند. منتهی باید به سمتی برویم که آن چیزی که مردم
میخواهند را ساخته و پرداخته کنیم. آیا هنر امروز ما مردممحور است یا
کارها براساس یکسری ذائقههای خاصی تولید میشود؟ البته بعضیها القا
میکنند که ذائقه مردم همین است و همین را میخواهند، اما فکر میکنم نیاز
به بررسی دارد. ما ناخواسته تغییراتی در ذائقهها ایجاد میکنیم، راجع به
این موضوع خیلی صحبت داریم و به ذهنم میرسد یک فرصتی باشد تا مباحثه کنیم.
حتی در قالب گفتوگوی مناظرهای آماده هستم در بحثهای ظریف حوزه مخاطب در
تئاتر و سینما از لحاظ اجتماعی، روانشناسی و این حوزهها مباحثه کنیم تا
به نقطهنظراتی برسیم.
در
بحث کنسرتها شما موضع گرفتید. نظر صریح و دقیق شما بهعنوان رئیس کمیسیون
فرهنگی در باره بحث کنسرتها بفرمایید؟ دولت قانونی گذاشته است صراحتاً
نظر شما در این موضوع چیست؟
پژمان فر:
اساساً نهتنها با موسیقی مخالف نیستم، بلکه بهشدت موسیقی را یک ظرفیت
هنری میدانم. ما در ایران موسیقیدانهای بسیار متعهد و متدینی داریم.
اول انقلاب خدمات بسیاری را انجام دادند.
پژمان فر: بله،
اتفاقاً برخی خدمات در حوزه موسیقی بیبدیل است، یعنی بعضی از کارهایی که
در حوزه موسیقی انجام میشود، هیچموقع نمیتوانیم در جنسی از کارهای دیگر
آن کار را انجام دهیم. لذا اینکه بعضیها یک شانتاژ تبلیغاتی و سوء انجام
میدهند که ما با موسیقی مخالف هستیم، اصلاً مگر میشود کسی با موسیقی
مخالفت کند؟ موسیقی جزو یکی از ضروریاتی است که باید به آن توجه داشته
باشیم. هم دیدگاههای امام و هم دیدگاههای رهبری در جنس موسیقی روشن است.
اگر در سوابق بنده هم نگاه کنید چندین سمینار در باره محتوای موسیقی و
دفاعیاتی که در این حوزه داشتم، مخصوصاً در باره موسیقیهای اصیل ایرانی و
سازها انجام گرفته است و یک آدم غیرکارشناس در این حوزه نیستم. صحبت ما در
باره برگزاری این جلسه است. هر جلسهای که با بینظمی انجام شود بانیان
جلسه لطمه میخورند.
مثلاً در حوزه سینما اگر بخواهیم فیلمی نشان دهیم، اما
جلوی در سینما گیشهای برای فروش و مأموری برای کنترل بلیت نباشد و هرکسی
در هرجایی بنشیند، یکموقعی میبینیم دو ساعت از یک فیلم نمایش داده شده
است و این آدمها روی صندلیها در حال جروبحث هستند که چه کسی کجا بنشیند.
نظم سالن سینما بسیار کمک میکند برای کارگردانی که آن فیلم را تهیه کرده
است حرفهای خود را به مردم بزند. ما میخواهیم بگوییم برای اینکه این
موسیقیدان موسیقی خود را اجرا کند و خواننده بتواند موسیقی زیبا و دلنشین
را به مردم منتقل کند باید فضای آرامی برای این موضوع داشته باشیم و
مخاطبین بتوانند استفاده کنند. حرف ما سر این است که چرا در این قضیه
مدیریت نمیکنیم، لاابالیگری میکنیم و بعد اتفاقاتی میافتد که مسئولین
انتظامی که در این موضوع مسئولیت دارد، میگویند ما احساس مسئولیت کردیم،
بنابراین باید اقداماتی در این عرصه انجام شود. مقصر کیست؟ آیا مقصر مسئول
نیروی انتظامی است که در این موضوع بهخاطر اتفاقاتی که افتاده ورود کرده
است یا مقصر آن آدم لاابالی بوده است که در اینجا نیامده نظم و تم مناسب
برای برگزاری جلسه را برقرار کند؟ ما با کنسرت مخالف نیستیم. کنسرتهایی که
در چارچوب نظام ما هستند که متولی این قضیه هم دقیقاً وزارت ارشاد است
موافقیم که برگزار شود. نهتنها موافق هستیم، بلکه قانون این موضوع را گفته
است. ما موافق برگزاری کنسرتها هستیم و باید از برگزار شود و نباید مردم
را از این قضیه محروم کنیم. مثلاً وقتی یکی از مدیران ارشد در حوزه موسیقی
که خودش دکترای موسیقی دارد که به دلیلی اسم نمیآورم، ایشان بهعنوان
کارشناس اعلام میکند کنسرتها نباید در سالنهای ورزشی بهصورت مختلط
برگزار شود، در همین وزارت ارشاد ایشان را عزل میکنند. کسی که در دوران
مسئولیت خود کمترین کنسلی را در موضوع برگزاری کنسرتها داشته است، بهدلیل
اینکه توانسته مدیریت خوبی داشته باشد و بعد فضا را به جایی میبریم که
اتفاقهای دیگری میافتد. در یک جمعبندی باید بگویم که ما با کنسرت اصلاً
موافق نیستیم، کنسرت باید برگزار شود.
آیا فضا و جنس خود موسیقی باعث این مشکلات نیست؟
پژمان فر: یک
مدیریت موسیقی وجود دارد که موسیقیها را مدیریت میکند که چه نوع موسیقی
داشته باشیم. موسیقی پاپ باشد، موسیقی سنتی باشد. اینها را باید ارشاد
بهعنوان متولی مشخص کند و میکند. بنابراین اینکه چه ممیزیهایی باید در
موسیقی اعمال شود، وزارت ارشاد دقیقاً متولی این موضوع است، اما صحبت بر سر
این است که آیا ما برای این برگزاریها اگر این اتفاقها میافتد و
نگرانیهایی در این قضیه صورت میگیرد و خود کسانی که آمدند در آن فضا
میخواهند با آن موسیقی یک آرامشی داشته باشند و با نگرانیهایی از سالن
بیرون میروند مطابق شأن با کشور ما نیست. پس اگر به دستگاهی که این
مسئولیت را داشته است بگوییم این مسئولیت را از دوش شما سلب میکنیم و
میگوییم نیروی انتظامی شما دیگر کاری نداشته باش، معنای آن این است که آیا
در این مسیر تأمین خواسته میشود یا خیر؟ البته جدای از بحث قانونی است.
من با نگاه نه رئیس کمیسیون فرهنگی، بلکه با نگاه یک قانونگذار روی این
موضوع بحث کردم که آیا دولت میتواند اختیاراتی که در حوزه مدیریت خودش
نیست کم و زیاد کند؟ اصل 183 قانون اساسی دولت را مجاز کرده که آئیننامه
بنویسد، ولی آئیننامهها نباید با قوانین و حوزه اختیارات دیگر تداخل
داشته باشد. بنده با نگاه قانونگذار این موضوع را مطرح میکنم. این موضوع
مصوبهای است که با اصل قانون اساسی مغایرت داشته باشد طبیعتاً مجلس هم
نسبت به آن موضوع اظهارنظر خود را خواهد کرد.