مادر بیرجندی، 30 سال از عمر خود را فدای دختران معلولش کرده و معلولیت هیچ‌گاه از محبوبیت این دختران در پیش مادر نکاسته است.

به گزارش مشرق، از قدیم شنیده‌ایم که دختر رحمت است که خداوند او را به خانواده هدیه می‌کند.

دختران برای بزرگ شدن نیاز به مراقبت‌های خاصی دارند و خانواده‌های اسلامی مراقبت‌های ویژه‌ای را برای آنها در نظر می‌گیرند تا به درستی رشد کنند و در جامعه امروز که خطرات زیاد است، دچار بحران تربیت غرب نشده و تربیت درستی داشته باشند.

برخی از خانواده‌ها معتقدند دختران بیشتر از پسران مراقب پدر و مادر خود هستند و در زمان پیری بیشتر از آنها مراقبت می‌کنند چراکه دختران دل رئوفی دارند و به سرعت آنها را فراموش نمی‌کنند.

و اما گروهی از دختران نیز هستند که به هیچ عنوان یارای کمک به پدر و مادر را ندارند و خودشان تا آخر عمر نیازمند کمک والدینشان هستند که از جمله آن می‎توان به دو خواهر معلول گزارش‌مان اشاره کنیم.

معلولیت یکی از مشکلاتی است که برخی از خانواده‌ها را درگیر خود می‌کند و محدودیت‌هایی را برای آنها ایجاد می‌کند.

حکایت معلولیتی که از محبوبیت فرزندان یک مادر نمی‌کاهد

فرد معلول علاوه بر اینکه خودش از برخی محدودیت‌ها رنج می‌برد خانواده‌اش را نیز دچار بخشی از محدودیت‌ها می‌کند.

افراد معلول نیاز به کمک دارند و جامعه نیز باید در حد امکان نیازهای آنها را برطرف کند تا شاید اندکی از مصائب آنها کاسته شود.

برخی از این افراد توانایی‌های زیادی دارند که با شکوفا شدن آن می‌توانند نیازهای خود را برطرف کنند که البته این امر نیاز به حمایت دستگاه‌های اجرایی دارد.

برای آشنایی با مشکلات معلولان به سراغ مادری دلسوخته و دردآشنا رفتیم که دارای دو دختر معلول است که هر دوی آنها دچار معلولیت‌های ذهنی و جسمی هستند.

مادر این دو فرزند از ذکر نام خود پرهیز می‌کند چراکه به نظر او شناخته شدن او سبب کم شدن اجر و پاداش او در نزد خداوند است.

ش.غ امروز در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در بیرجند، اظهار داشت: من مدت 30 سال است که دارای فرزند معلول هستم.

وی با بیان اینکه فرزند نخست، 30 سال سن دارد، تصریح کرد: فرزند دومم 20 ساله شده است.

مادر فداکار بیرجندی، علت معلولیت فرزندانش را ازدواج فامیلی عنوان کرد و یادآور شد: من و همسرم نسبت فامیلی داشته و دختر عمو و پسر عمو بودیم که به اصرار خانواده‌ها با یکدیگر وصلت کردیم و دارای فرزند معلول شدیم.

ش.غ با بیان اینکه فرزند نخستم در اواخر سال 64 متولد شده است، ادامه داد: در آن زمان آزمایش ژنتیک وجود نداشت و کسی این آزمایش را قبل از ازدواج انجام نمی‌داد.

حکایت معلولیتی که از محبوبیت فرزندان یک مادر نمی‌کاهد

وی با بیان اینکه همسرم نظامی است، گفت: در زمان تولد فرزندم، همسرم در منطقه جنگی بود و به مدت پنج سال به تنهایی فرزندم را بزرگ کردم.

مادر فداکار بیرجندی با بیان اینکه به سبب وجود فرزند معلول و مشکلات فراوان او درس خواندن را کنار گذاشتم، افزود: با وجود مشکلات، خانواده‌ام نیز در کنارم نبودند و به تنهایی مشکلات را تحمل می‌کردم.

ش.غ با بیان اینکه به سبب تامین امورات زندگی و تامین دارو و درمان فرزند معلولم به کار قالیبافی نیز مشغول بودم، اضافه کرد: در آن زمان هیچ کمکی از بهزیستی نیز دریافت نمی‌کردم.

وی با بیان اینکه بعد از گذشت 10 سال از تولد فرزند اول، فرزند دومم متولد شد، تصریح کرد: برای فرزند دومم آزمایشات ژنتیک را نیز انجام دادم و جواب آن نشان از متولد شدن فرزند سالم می‌داد که بعد از تولد مشخص شد دوباره نیز دارای فرزند معلول شده‌ام.

مادر فداکار بیرجندی با بیان اینکه دوباره نیز خداوند به من دختر داده بود، یادآور شد: فرزندم در زمان تولد انگشتان پا و یکی از دستان او 6 انگشت داشت و مدت کمی بعد از تولد با انجام عمل جراحی آنها را برداشتیم.

ش.غ با بیان اینکه در زمان تولد فرزند دومم همسرم از منطقه جنگی برگشته بود، ادامه داد: به سبب شرایط شغلی خود در خارج از بیرجند در حال خدمت بود و فرزند دوم را نیز بدون حضور پدر چهار سال به‌تنهایی بزرگ کردم.

وی گفت: زندگی با یک نظامی در حالی که خودش جانباز است و با وجود دو دختر معلول کار دشواری است.

مادر فداکار بیرجندی با بیان اینکه تاکنون که 20 سال از عمر دختر دومم می‌گذرد، چند عمل جراحی انجام داده است، افزود: فرزندانم همیشه دارو مصرف می‌کنند ولی برای تامین هزینه‌های آن بهزیستی کمکی به ما نکرده است.

ش.غ با اشاره به وزن بالای دخترانش، آن را مشکلی مضاعف دانست و اضافه کرد: فرزندانم از مشکلاتی مانند دیابت، فشارخون، تیروئید، بیماری صرع و کم بینایی شدید رنج می‌برند.

وی با بیان اینکه به سبب سنگینی وزن و کم بینایی قادر به انجام کارهای شخصی خود نیستند، تصریح کرد: در زمانی که کوچکتر بودند اندکی پیاده‌روی داشتند ولی حالا قادر به پیاده‌روی نیستند چراکه پاهای آنها تحمل وزن سنگینشان را ندارد و همچنین چشمان آنها نیز روز به روز کم‌سو تر می‌شود.

مادر فداکار بیرجندی با بیان اینکه دخترانم عصبی هستند و در خانه مدام با همدیگر درگیر می‌شوند، یادآور شد: خودم نیز از همان آغاز تولد دخترانم به بیماری فشارخون مبتلا شده‌ام.

ش.غ با بیان اینکه به سبب حمل فرزندانم که وزن سنگینی داشتند اکنون دچار دیسک کمر و آرتروز شده‌ام، ادامه داد: خودم از دخترانم به مراتب بدتر شده‌ام و به سختی نیازهای آنها را تامین می‌کنم.

وی گفت: برای کاهش امراض و سرگرم شدن آنها با هزینه‌ خودم برای فرزندانم وسایل ورزشی تهیه کردم تا در خانه آنها را سرگرم کند ولی به مقدار لازم از آنها استفاده نمی‌کنند.

این مادر فداکار با اشاره به تحصیل فرزندانش افزود: با وجود تمام سختی‌ها سعی کردم فرزندانم را برای تحصیل به مدارس استثنایی که از طرف بهزیستی معرفی شده بود، ببرم تا اندکی بر توانایی آنها افزوده شود ولی چون هزینه‌های آن سنگین و رسیدگی نیز کم بود بعد از دو سال دیگر نتوانستم آنها را ببرم.

ش.غ با بیان اینکه از طرف بهزیستی برای کاردرمانی و گفتار درمانی به منزل ما می‌آمدند، اضافه کرد: کاردرمانی در حق قانونی خود باید 45 دقیقه باشد که تنها 10 تا 15 دقیقه کار خود را انجام می‌دادند و هر دو ماه یکبار می‌آمدند و به اصرار خودم آنها را ترک کردم و در مجموع چهار بار برای کاردرمانی به منزل ما مراجعه داشتند.

وی با بیان اینکه دختر بزرگم را به مدت یک هفته به توانبخشی بهزیستی بردم، تصریح کرد: رسیدگی در آن مکان بسیار پایین بود به حدی که به مشکلاتم به مراتب اضافه می‌شد و مجبور شدم فرزندم را از آنجا بیرون بیاورم.

مادر فداکار بیرجندی با بیان اینکه جوانان باید قبل از ازدواج مشاوره‌های ژنتیک را انجام دهند، یادآور شد: البته باید مشاوره‌ها به درستی انجام شود تا برای خانواده‌ها پشیمانی به همراه نداشته باشد.

ش.غ با بیان اینکه از سال 85 پیاده‌روی دخترانم تعطیل شده است، ادامه داد: آنها دیگر توانایی رفتن به مطب دکتر برای درمان را ندارند که خودم به تنهایی با بیان شرح حال آنها برای آنها دارو دریافت می‌کنم.

وی با بیان اینکه به سبب عقب‌ماندگی نمی‌توانند در موقع بیرون رفتن از ماشین نیز پیاده شوند، گفت: همچنین به سبب کم بینایی شدید از مردم نیز ترس دارند و نمی‌توان آنها را وارد اماکن شلوغ کرد.

مادر فداکار بیرجندی با بیان اینکه بهزیستی برای ارتقاء توانمندی فرزندانم مرا ترغیب به خرید وسایل کمک آموزشی کرد، افزود: ولی به جای کم شدن مشکلات، دردی به دردهای ما نیز اضافه شد.

ش.غ از بهزیستی درخواست می‌کند: حداقل اگر کمکی از سوی آنها نمی‌شود لااقل ابراز همدردی آنها می‌تواند اندکی از افسردگی ما را کاهش دهد.

وی با بیان اینکه بهزیستی هیچ امکاناتی را برای دخترانم فراهم نکرده است، اضافه کرد: حتی این سازمان برای سرزدن از معلولانم سراغی از ما نمی‌گیرد.

مادر فداکار بیرجندی با اشاره به ناتوانی خودش برای تامین نیازهای فرزندانش خاطرنشان کرد: کاش مسؤولان مربوطه حداقل امکانات را برای رفاه فرزندانم در منزل فراهم می‌کردند، چراکه با وجود مریضی نمی‌توانم نیازهای آنها را برآورده کنم و در حق آنها اجحاف می‌شود.

اینگونه دختران در جامعه ما کم نیستند که با بزرگ شدن آنها امید به دستگیری خودشان ندارند بلکه بزرگ شدن آنها مشکلات بیشتری را بر دوش مادران آنها قرار می‌دهد و باید در این زمینه چاره‌اندیشی شود.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۰۲:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۵
    0 0
    هر چند ناراحت کننده است اما فرزند معلول ببهتر از فرزند هرزه و فاسد است و به این مادر به خاطر صبر و برداریش باید تبریگ گفت ایشان پاداش عظیم خود را از خدا خواهد گرفت. اما برای این دختران نباید صرفا به محبت اکتفا کرد. ظاهرا این دختران توان کارهای نسیتنی نظیر پلدوزی و قالیبافی و نظایر آن را دارند که باید به آنها آموزش داده شود. وفتی دختران احساس مفید بودن پبدا کند خود بخود مشکلات عصبی آنها هم برطرف می شود. ضمنا مصرف غذا و به تبع آن وزن آنها هم کاهش خواهد یافت.
  • حسن ۰۸:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۵
    0 0
    زنده باد هرچی مادره مهربون و فداکار . برای سلامتی شون صلوات .

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس