به گزارش مشرق، ویژگی دکتر صادق کوشکی، این است که بدون ملاحظات مرسوم درباره اتفاقات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی رخ داده، اظهارنظر میکند و امتیاز مهمترش این است که صراحت لهجهاش را با کلامی محترمانه و با استدلال و کارشناسانه هم ارائه میدهد. موضعگیری او درخصوص پخش تیزرهای فیلمهای سینمایی از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان هم همینطور است. کوشکی این وضعیت و همراهی و حمایت داخلی از این ماجرا را کاملا هدفمند و مصداق ولنگاری فرهنگی میداند. بهنظر این محقق و پژوهشگر مسائل سیاسی، چنین جریانی از نمونههای بارز جنگ نرم است.
عدهای میگویند پخش تیزرهای سینمایی از جم، مهمترین دلیل فروش خوب فیلمها در سال جاری است. نظر شما چیست؟
این صورت مسئلهای که شما گفتید من به شکل دیگری میبینم. عدهای به صراحت
یا به تلویح گفتند که پخش تیزر فیلمهای سینمایی از شبکه جم اتفاق خوبی
است و از آن حمایت کردند. بهانههای مختلفی را هم دراینخصوص مطرح کردند،
مثل اینکه صدا و سیما شرایط مناسبی ندارد یا رسانه ملی آنونسها و نمونه
فیلمهای ما را سانسور میکند. حتی این را عنوان کردند که وقتی صدا و
سیما، فیلمهای ما را تبلیغ کرد، زیاد نفروخت، اما وقتی شبکههای فارسی
زبان ماهوارهای تبلیغ کردند، فیلمهای ما زیاد فروخت. اینجا واقعا سوالی
پیش میآید که چرا فیلمهای ایرانی دراین دو سال اخیر فروش خوبی داشته
اند؟ یکی بدون تردید به وضعیت صدا و سیما برمیگردد.
رسانه ملی مشکل بودجه
پیدا کرده و دستش از ساخت مجموعههای مناسب تلویزیونی خالی شده است. همین
باعث شده رقیبان صدا و سیما یعنی شبکه نمایش خانگی و سینما اوضاع خوبی
داشته باشند و آثار آنها به فروش خوبی دست پیدا کند. درحالیکه وقتی دست
تلویزیون، بهلحاظ بودجهای باز بود و فیلم و مجموعههای بهتری میساخت،
چنین وضعیتی وجود نداشت. البته نفس اینکه آثار سینما و شبکه نمایش خانگی
فروش خوبی داشته باشند، اشکالی ندارد، اما اینکه عدهای بخواهند به بهانه
تبلیغ نمونه فیلمها، عملا ماهواره را به پدیدهای مشروع و قانونی تبدیل
کنند، محل ایراد است. چرا؟
برای اینکه یک شبکه ماهوارهای هزینههایی
دارد. ولی چطور است کاری مثل تبلیغ فیلمهای سینمایی به رایگان در این
شبکهها صورت میگیرد؟ واقعا چرا شبکهای که در منطق اقتصادی مشغول فعالیت
است، باید چنین کاری کند؟ منطق سرمایهداری اصلا ایجاب نمیکند که چنین
سرویس رایگانی به فیلمهای سینمایی داخل کشور جمهوری اسلامی ایران داده
شود. دراین مورد، چند مسئله مفروض است؛ یکی اینکه جم، شبکهای خیریه است و
میخواهد به سینمای ایران کمک کند! بعید میدانم حتی کسی این فرضیه را
بهعنوان طنز بپذیرد. دومین نکته این است که گردانندگان این شبکه، دنبال یک
سرمایهگذاری طولانی هستند و دارند هزینه میکنند. آنها بهدنبال این
هستند که ماهواره و شبکههای ماهوارهای را در ایران بهصورت رسمی و علنی
جا بیندازند. این درواقع نوعی مقدمه است.
درواقع میخواهند به فعالیتهایشان مشروعیت ببخشند؟
بله، آنها میخواهند وانمود کنند، شبکههای ماهوارهای بهعنوان خادم و پشتیبان فرهنگ و سینمای ایران هستند. طبیعی است این شبکههای ماهوارهای فارسی زبان که معلوم هم نیست، منابعشان کجاست، باید از جایی تعذیه شوند. البته فرضیه دیگری هم دراین میان مطرح است؛ ممکن است عوامل برخی فیلمها، برای فروش بیشتر ارتباطاتی با این شبکه داشته باشند و هزینههایی را هم پرداخت کنند. اما بهنظرم فرضیه دوم جدیتر است؛ یعنی در کشور عدهای با این شبکه مرتبط هستند، ولی نه به معنای اینکه پولی پرداخت کنند و سفارشی بدهند، بلکه مسئله خیلی فراتر از این حرفها است.
یعنی اینجا ما با پدیده
جنگ نرم مواجهیم و پای طراحان شبیخون و قتل عام و ناتوی فرهنگی درمیان است.
این عده در جریان جنگ نرم بهدنبال این هستند که شبکههایی را که توسط
سرویسهای بیگانه تعذیه میشوند، داخل کشور رسمی کنند و جا بیندازند.
آنها میخواهند با مشروعیت بخشی در این زمینه، مقاومت نظام در برابر این
شبکهها را بشکنند. اگر چنین شود، آنوقت منطق سرمایهگذاری سرویسهای
امنیتی بیگانه که هزینه این شبکهها را میپردازند، مشخص خواهد شد. منظور
از مشروعیت بخشیدن این است که این شبکهها بهطور علنی در ایران نماینده
داشته باشند، فعالیت کنند و آخرین مقاومتهای نظام هم دراین خصوص شکسته
شود. آنوقت در آن تهاجم فرهنگی همهجانبه و جنگ نرم، دیگر آخرین
خاکریزهای مقاومت هم شکسته خواهد شد و به راحتی میتواند بدون نیاز به
تهاجم نظامی و تحریم، به افکار عمومی ما دست پیدا کند و به آن جهت بدهد.
موضوع جالبی اینجا وجود دارد و آن هم این است که همه تهیه کنندگانی که فیلمهاشان در ماهواره تبلیغ میشود، انکار میکنند که تیزر آثارشان را دراختیار این شبکهها قرار میدهند.
بله، کسی این حرف را نمیزند، اما برخی از آنها متاسفانه بهصورت علنی از این مسئله حمایت و استقبال میکنند. یکی دو بار به طرز مشکوکی، برخی فیلمهای موسسه اوج هم دراین شبکه تبلیغ شد. این موسسه هم بهشدت واکنش نشان داد و این حرکت را تقبیح کرد. قطعا که منطق شبکه جم با فیلمی مثل «ایستاده در غبار» یکی نیست، اما کسانیکه از این اتفاق استقبال میکنند و آن را موضوعی مبارک برای فروش بیشتر فیلمهای سینمای ایران میدانند، حسابشان با تهیه کنندههایی که انکار میکنند و از این شبکهها متنفرند، جداست. اینکه چرا این شبکه حتی فیلم «ایستاده در غبار» را هم تبلیغ میکند، قطعا به جنگ نرم و جریان آمریکاییـصهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران برمی گردد که پدیده ماهواره را بهطور کامل جا بیندازد.
بهنظر میرسد برخی تهیه کنندهها فقط بهدلیل فروش و سود بیشتر، ناخودآگاه تن به این بازی دشمن در جنگ نرم میدهند.
نه، این خیلی خوشبینانه است. همانطور که گفتم، ماجرا فراتر از این حرفها است. همانطور که عواملی در داخل از این پدیده استقبال میکنند و حامی این وضعیت هستند، خود آن کسانی که بانیان شبکه جم هستند، هم با پشتکار و جدیت این ماجرا را ادامه میدهند. به همین دلیل به این توجه ندارند که آیا تهیه کنندهای از این تبلیغات راضی است یا نه. دسترسی به نمونه فیلمهایی هم که در فضای مجازی وجود دارد، به هیچ عنوان کار دشواری نیست. اصل ماجرا خیلی گستردهتر از این است که بگوییم تهیه کنندهها اغفال شدهاند یا سودجویی کردهاند.
قطعا شبکهای مثل جم، اگر جزیی از یک طرح کلان جنگ نرم نباشد، به
هیچ عنوان حاضر نیست تیزر هیچ فیلمی از جمهوری اسلامی ایران را پخش کند،
حتی اگر پولهای زیادی هم برای این کار به آنها پرداخت شود. متاسفانه در
داخل فضای فرهنگی و رسانهای کشور، عدهای دانسته و آگاهانه، مکمل شبکه جم
هستند. یعنی آن شبکه طرح جنگ نرم را انجام میدهد و عده دیگری هم در داخل
همراهی میکنند و این دو با کمک هم و با طراحی که توسط یک مرکز مشترک شده،
میخواهند ماهواره را به پدیدهای عادی و مشروع تبدیل کنند. همانطور که
مثلا شبکههای تلفن همراه با اهمالهای مسئولان به امری طبیعی و مشروع
تبدیل شده و متاسفانه بهعنوان ابزار جنگ نرم دشمن، بهشدت فضای فرهنگی،
رسانهای و سیاسی کشور را تخریب میکند.
برخی از این مصاحبهها و اظهارنظرها هم علنی است و بعضی از چهرههای سرشناس نسبت به این جریان نظر کاملا مثبتی دارند.
متاسفانه بله، یعنی در طرح و پازل جنگ نرم طراحی شده توسط دشمن، برخی چهرههای داخلی وجود دارند و کار میکنند. اصلا منظورم این نیست که این عده یواشکی رفتهاند و تیزر فیلمهایشان را برای تبلیغ به این شبکهها دادهاند، اتفاقا اینها جزیی از آن طرحی هستند که لازم هم نیست تیزرها را منتقل کرده و پولی هم لازم نیست داده باشند، بلکه ما در طول سالهای پس از انقلاب دیدیم که دشمن چگونه به چهرههای ما در داخل نفوذ کرده است و آنها را به استخدام خود درآورده. بخشی از آن موضوع نفوذ فرهنگی همینجاست. دشمن با چنین روشهایی به این افراد خط و جهت میدهد و مسیر آنها را مشخص میکند. وقتی ما نفوذ دشمن به عوامل سرشناس سیاسی را دیدهایم، دیگر نفوذ کردن به چهرههای متوسط و میانه سینمایی و فرهنگی که برای دشمن کار پیچیده و سختی نیست.
انگار بعضی فیلمهای سینمای ما هم که در شبکههایی مثل جم تبلیغ
میشوند، با ساز آنوریها میرقصند و اتفاقا بهلحاظ مضمونی با برخی
سریالهای خیانت محور ترکی سنخیت دارند؛ درست است؟
متاسفانه سالهاست یک جریانی به شکل گام به گام در سینمای ایران شکل گرفته و دقیقا میداند چه میکند. این جریان که بهدنبال یک براندازی فرهنگی است، چند خط را دنبال میکند. یکی خط بیاعتنایی به نظام جمهوری اسلامی ایران و مسائل آن است و تلاش میکند آن را به یک ارزش تبدیل کند. مثلا چهرههایی در سینمای ایران میگویند که ما فرمایشی فیلم نمیسازیم، ما حکومتی نیستیم و مستقل هستیم. طوری وانمود میکنند که انگار در ایران زندگی نمیکنند و هیچ کاری با حاکمیت ندارند و آبشان با آب مسائل مملکتی جداست و در یک جو نمیرود. این خط در ادامه به اینجا میرسد که رسما اعلام میکند احترامی برای هنجارها، قوانین و بایدها و نبایدهای دینی هم قائل نیست و اصلا آن را به رسمیت نمیشناسد. همه جا و در مصاحبهها هم اعلام میکنند تابع ارزشهای حاکم بر جامعه جهانی هستند.
متاسفانه سالهاست یک جریانی به شکل گام به گام در سینمای ایران شکل گرفته و دقیقا میداند چه میکند. این جریان که بهدنبال یک براندازی فرهنگی است، چند خط را دنبال میکند. یکی خط بیاعتنایی به نظام جمهوری اسلامی ایران و مسائل آن است و تلاش میکند آن را به یک ارزش تبدیل کند. مثلا چهرههایی در سینمای ایران میگویند که ما فرمایشی فیلم نمیسازیم، ما حکومتی نیستیم و مستقل هستیم. طوری وانمود میکنند که انگار در ایران زندگی نمیکنند و هیچ کاری با حاکمیت ندارند و آبشان با آب مسائل مملکتی جداست و در یک جو نمیرود. این خط در ادامه به اینجا میرسد که رسما اعلام میکند احترامی برای هنجارها، قوانین و بایدها و نبایدهای دینی هم قائل نیست و اصلا آن را به رسمیت نمیشناسد. همه جا و در مصاحبهها هم اعلام میکنند تابع ارزشهای حاکم بر جامعه جهانی هستند.
وقتی هم عنوان میشود که سینمای
ایران باید تابع ارزشهای اسلامی و انقلابی باشد و به آن احترام بگذارد،
پیروان این جریان اعلام میکنند که عده محدودی میخواهند سلیقه خود را به
سینمای ایران تحمیل کنند! درحالیکه سینمای ایران باید براساس ارزشهای
جهانی پیش برود. این مسیر با حرکتهای مختلفی تکمیل میشود، مثل جشن حافظ
که در چند سال متوالی دنبال تاکید براین موضوع است که ما یک عنصر مستقل
ارزشمندیم و جهت دهی سینمای ایران را انجام میدهیم. جالب اینجاست که حتی
در جشن حافظ، جشنواره فیلم فجر، به صراحت، فرمایشی توصیف میشود. یعنی عملا
کار بهجایی میرسد که اگر سینماگری بیاید، اظهارنظری همدلانه با نظام و
ارزشهای انقلاب کند، بایکوت میشود و او را به خاک سیاه مینشانند.
شاهد
بودیم که چند نفر از بازیگران در فضای مجازی، به نظام و انقلاب، ابراز
ارادت کرده بودند، اما بعدش بلایی سر آنها آوردند که از چرخه سینمای
ایران حذف شدند. مثلا وقتی کسی مثل حاتمی کیا میآید در جشنواره فجر سال 94
آن گلایهها را مطرح میکند، اصلا منظورش این نیست که به من هم جایزه
بدهید. حاتمی کیا آدم جایزه ندیدهای نیست و به اندازه بسیاری از این افراد
که در سینمای ایران به بت تبدیل شدهاند، جایزه گرفته است. البته او
بهترین جایزه هایش را از خانواده شهدا و رهبر انقلاب و اعتماد مردم متدین و
حزباللهی گرفته و این جوایز را با هیچ جایزه دیگری عوض نمیکند.
اعتراض
حاتمی کیا به این مسئله است که چرا روند سینمای ایران بهسمتی میرود که
فیلمسازان متعهد به نظام و انقلاب دارند بایکوت میشوند و گوشه رینگ قرار
میگیرند. ایشان بهعنوان کسی که رصد میکند و یک دیده بان است، دقیقا
متوجه این خطر شده. متاسفانه الان کار بهجایی رسیده این جریانی که از آن
سخن گفتیم در قالب یک شبکه مافیایی، هر روز شدت میگیرد. باوجود همه
ادعاها، شبکههایی مثل جم، اتفاقا بسیار غیرلیبرال و غیردموکرات،
دیکتاتور و مستبد هستند.
برخی در داخل اصلا در راستای همان حمایت و مشروعیت بخشیدن، معتقد به معاند بودن چنین شبکههایی هم نیستند.
بله و جالب اینجاست که این جریان اسم خودش را سینمای طبقه متوسط گذاشته است. جالبتر اینکه در همین فضا، جشنوارههای جهانی که بدون تردید به فضاهای صهیونیستی وابستگی و نظام استکبار دارند، از این فیلمها حمایت میکنند. جشنوارههایی که حتی یکبار هم فیلمهای ضداستکباری و ضدصهیونیستی به آنها راه پیدا نمیکند. جشنوارههایی که حتی حاضر نمیشوند فیلمی را که درباره پیامبر گرامی اسلام ساخته شده بپذیرند. چنین جشنوارههایی میآیند و این موج و جریان سینمایی ایران را تشویق میکنند و با تحویل گرفتنها و جایزه گرفتنهایشان جلوی چشم میآورند. آنها همچنین بهدنبال شکار آن بخشی از سینمای ایران است که هنوز به این جریان نپیوستهاند.
بله و جالب اینجاست که این جریان اسم خودش را سینمای طبقه متوسط گذاشته است. جالبتر اینکه در همین فضا، جشنوارههای جهانی که بدون تردید به فضاهای صهیونیستی وابستگی و نظام استکبار دارند، از این فیلمها حمایت میکنند. جشنوارههایی که حتی یکبار هم فیلمهای ضداستکباری و ضدصهیونیستی به آنها راه پیدا نمیکند. جشنوارههایی که حتی حاضر نمیشوند فیلمی را که درباره پیامبر گرامی اسلام ساخته شده بپذیرند. چنین جشنوارههایی میآیند و این موج و جریان سینمایی ایران را تشویق میکنند و با تحویل گرفتنها و جایزه گرفتنهایشان جلوی چشم میآورند. آنها همچنین بهدنبال شکار آن بخشی از سینمای ایران است که هنوز به این جریان نپیوستهاند.
عملا الان در سینمای ما 3 جریان وجود دارد؛ یکی جریانی که
وفادار به نظام و انقلاب اسلامی است و دراین مقطع زمانی، بایکوت شده و گوشه
رینگ قرار گرفته و خدمات و ارزشهایش نادیده گرفته شده است. جریان دوم،
جریانی است که ممکن است خیلی وفادار به ارزشها نباشد، اما به دشمن هم چشم
ندارد. این جریان که عنادی هم با نظام و انقلاب ندارد، میخواهد یک فعالیت
هنری سالم انجام دهد. اما آن جریان خطرناک، جریان سومی است که مثل
اختاپوس، دسته دوم را میبلعد و حتی میخواهد از دسته اول هم نیرو بگیرد.
آنها برای جریان وفادار به نظام و انقلاب خط و نشان میکشند و 2 راه را
پیشنهاد میدهند. میگویند یا باید حذف شوید یا باید به ما بپیوندید.
همینطور میخواهند دسته دوم را که دید هنری دارند و حتی ممکن است تعلقات
مذهبی داشته باشند، بهسمت خودشان جلب کنند. الان متاسفانه این دسته سوم یک
حاکمیت دیکتاتورمآبانه در سینمای ایران ایجاد کردهاند، نشریات سینمایی را
به خدمت گرفتهاند، دفاتر فیلمسازی و پخش را دراختیار دارند و به کسانیکه
در خط نظام و انقلاب هستند، مجال نفس کشیدن نمیدهند. جالب اینجاست که حتی
به صراحت، حوزه هنری را هم تهدید میکنند چون حوزه هنری صاحب بخش قابل
توجهی از سینماهای کشور است.
این جریان حتی برای صدا و سیما هم خط و نشان
میکشد و برای قدرت نمایی، شبکه جم را به کمک میطلبد. یعنی برای اینکه
نشان دهد ما دیگر نیازی به شما نداریم، در شبکه نمایش خانگی و سینما و
جشنوارههای جهانی قدرت نمایی میکند. محصول این جریان چیست؟ ساخت فیلمی
مثل 50 کیلو آلبالو که خود وزیر ارشاد هم میآید، میگوید این فیلم، فیلمی
منحط و فاسدی بوده که نباید اکران میشده. یعنی خروجی این جریان این است که
سینمای ایران بهجایی میرسد که گل سرسبدش میشود 50 کیلو آلبالو. و جالب
است که در دولت تدبیر و امید کار بهجایی میرسد که بهتعبیر یکی از
چهرههای همین جریان، بیش از 60 درصد فیلمهای تولید شده در سال 94
مأیوسکننده و تلخ است.
ماجرا فراتر از بحث جناحی و سیاسی است، ماجرا یک
جنگ نرم فرهنگی است که دشمنان ما در این زمینه تجارب خوب، ابزار مناسب و
متاسفانه دلسپردگان و سرسپردگانی هم در داخل کشور دارند. بدون تردید اگر
دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی سرخط این جریان را که اسمش را سینمای طبقه
متوسط گذاشته، دنبال و روابط اینها را رصد کنند و اینکه چرا اینها مدام
در مهمانیهای این سفارتخانه و آن سفارتخانه به سر میبرند، پیگیری
نمایند، آنوقت مشخص میشود این ولنگاری فرهنگی، بهتعبیر رهبر انقلاب در
داخل سر در آخور بیگانه دارد و بهدنبال این است که مجری گام به گام جنگ
نرم دشمن و بهدنبال سقوط تدریجی نظام جمهوری اسلامی هم باشد.
خلأ قانونی یا بیاعتنایی به قانون از طرف متولیان ارشاد و نهادهای قضایی چقدر در ایجاد این فضا و این جریان نقش دارد؟
اساسا برخورد حقوقی با این مسئله چندان کارساز نیست چون ممکن است تهیه کنندهای بیاید و صادقانه بگوید اصلا روحم از تبلیغ فیلمها خبر ندارد. اگر قرار باشد فیلمهایی که تبلیغاتشان از این شبکه پخش میشود، توقیف یا جریمه شود، فیلمی مثل ایستاده در غبار هم باید جریمه شود. درحالیکه ما یقین داریم، سازندگان این فیلم نخواستهاند اثرشان از شبکه جم تبلیغ شود. دقیقا این شبکه هم برای اینکه جلوی اعمال قانون را بگیرد، این کار را کرده. یعنی آمده فیلم سالمی به نام ایستاده در غبار را در منوی تبلیغاتش قرار داده تا دست نظام را ببندد که نتواند درباره فیلمهای دیگر هم ممانعت قضایی به عمل آورد.
اساسا برخورد حقوقی با این مسئله چندان کارساز نیست چون ممکن است تهیه کنندهای بیاید و صادقانه بگوید اصلا روحم از تبلیغ فیلمها خبر ندارد. اگر قرار باشد فیلمهایی که تبلیغاتشان از این شبکه پخش میشود، توقیف یا جریمه شود، فیلمی مثل ایستاده در غبار هم باید جریمه شود. درحالیکه ما یقین داریم، سازندگان این فیلم نخواستهاند اثرشان از شبکه جم تبلیغ شود. دقیقا این شبکه هم برای اینکه جلوی اعمال قانون را بگیرد، این کار را کرده. یعنی آمده فیلم سالمی به نام ایستاده در غبار را در منوی تبلیغاتش قرار داده تا دست نظام را ببندد که نتواند درباره فیلمهای دیگر هم ممانعت قضایی به عمل آورد.
برای همین میگویم سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی دشمن
پشت این قضیه هستند. آنها این هوشمندی در محاسبه را داشتهاند. حالا اگر
شما بخواهید با فیلمهایی که آگهی هایشان در این شبکه پخش میشود، برخورد
قضایی کنید، باید جلوی اکران فیلمی مثل ایستاده در غبار را هم بگیرید.
یعنی اعمال قانون دراین مورد کارساز نیست؟
عرض کردم ماجرا بخشی از جنگ نرم دشمن است که عقبه و طراحی آن را سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی دشمن میکنند. لذا برخورد با این موضوع هم باید اطلاعاتی و امنیتی و فرهنگی باشد. بعید میدانم برخورد حقوقی و قضایی در این مورد جواب دهد.
راهکار برون رفت از این قضیه چیست؟
باید این بدنه فاسد معاندی که در سینمای انقلاب رشد سرطانی میکند، فضای سینما را میبلعد و تصرف غیرقانونی میکند و سینمای خط انقلاب را بایکوت میکند، ریشه یابی شود و ارتباطش با دشمن بهعنوان جزیی از پازل جنگ نرم مشخص شود. آنوقت این افراد اجازه نداشته باشند که از تریبونهای صدا و سیما مطرح و ستاره شوند و بعد علیه نظام کار کنند. با مجوز وزارت ارشاد مطرح شوند و علیه نظام کار کنند. با مجوز نظام جمهوری اسلامی در شبکه نمایش خانگی مطرح شوند و آنوقت به شکل خزنده، زیرساختهای نظام را بزنند. من برای اینکه بگویم این حرف، مصداق دارد، یک سریال شبکه نمایش خانگی را مثال میزنم که مطرح شد و موردتوجه قرار گرفت. این سریال، تاریخ معاصر ایران را در مقطع اشغال کشورمان بهوسیله متفقین و بحث ملی شدن صنعت نفت را به تصویر کشید. اما شما میبینید که در این سریال، جریانات مذهبی و دینی مثل فداییان اسلام، نواب صفوی و مردم متدین و مسلمان به کل حذف شدند.
باید این بدنه فاسد معاندی که در سینمای انقلاب رشد سرطانی میکند، فضای سینما را میبلعد و تصرف غیرقانونی میکند و سینمای خط انقلاب را بایکوت میکند، ریشه یابی شود و ارتباطش با دشمن بهعنوان جزیی از پازل جنگ نرم مشخص شود. آنوقت این افراد اجازه نداشته باشند که از تریبونهای صدا و سیما مطرح و ستاره شوند و بعد علیه نظام کار کنند. با مجوز وزارت ارشاد مطرح شوند و علیه نظام کار کنند. با مجوز نظام جمهوری اسلامی در شبکه نمایش خانگی مطرح شوند و آنوقت به شکل خزنده، زیرساختهای نظام را بزنند. من برای اینکه بگویم این حرف، مصداق دارد، یک سریال شبکه نمایش خانگی را مثال میزنم که مطرح شد و موردتوجه قرار گرفت. این سریال، تاریخ معاصر ایران را در مقطع اشغال کشورمان بهوسیله متفقین و بحث ملی شدن صنعت نفت را به تصویر کشید. اما شما میبینید که در این سریال، جریانات مذهبی و دینی مثل فداییان اسلام، نواب صفوی و مردم متدین و مسلمان به کل حذف شدند.
در این
سریال ما فقط یک جناح وابسته به دربار داریم و یک جناح هم وابسته به مصدق.
دیگر جریانی وجود ندارد. یعنی تاریخ بهشدت تحریف و انکار میشود.
درحالیکه ایران آن مقطع و دهه 20 و 30 بهشدت متدین و مذهبی است. ولی در
این سریال، ایران چگونه نمایش داده میشود و سهم دیانت کجاست؟ چند نفر در
این سریال، دیندار هستند؟ چند نفر به حلال و حرام معتقدند؟ چند نفر به
باورهای دینی معتقدند؟ آن دههها اتفاقا اوج توجه به مسائل و مباحث
مذهبی و دینی بود، دلیل آن هم وجود یک روحانی به نام نواب صفوی و استقبالی
است که از طرف مردم میشود. او کسی است که میتواند هزاران نفر را در ایران
برای رفتن به فلسطین بسیج کند. آیتالله کاشانی چه جایگاهی داشت. مرجعیت
در ایران چه جایگاه عظیمی داشت. اما حتی یک نماد از این واقعیتها در این
سریال به نمایش درنیامده است.
آیا میتوانیم بگوییم این مسئله اتفاقی یا
تصادفی بوده است؟ آیا نویسندگان و سازندگان این سریال، از واقعیتهای
تاریخی همزمان با داستان خبر نداشتند؟ پس چرا در این سریال، اینقدر مصدق
بزرگنمایی میشود؟ برای همین میگویم آن جریان موردبحث میداند کجا را هدف
قرار دهد، میداند با چهچیزی مبارزه کند و این کار را هم انجام میدهد. به
همین دلیل برخورد با این جریان نمیتواند حقوقی و قضایی باشد و دادستانی
چهار نفر را احضار و فیلم هایشان را توقیف کند. اگر خط نفوذ دشمن در
سینمای ایران شناسایی شود، آنوقت سینمای ایران بهسمت سالمسازی پیش
میرود. آنوقت اگر پول هم به شبکه جم بدهند، این شبکه، تبلیغات سینمای
سالم ایران را پخش نمیکند. به همان دلیل که قرار بود فیلم محمدرسول الله
(صلاللهعلیهوآلهوسلم) در سینماهای خارج از ایران در چارچوب مناسبات
اقتصادی به نمایش دربیاید، ولی نپذیرفتند. اگر این فیلم در کشورهای مختلف
به نمایش درمی آمد، برای آنها سود هم داشت، اما اجازه ندادند.
پیرو حرف شما قرار بود فیلم محمدرسول الله (صلاللهعلیهوآلهوسلم) در 400 سینمای ترکیه به نمایش درآید، اما این اتفاق عملی نشد، ولی حالا فیلمی مثل من سالوادور نیستم را در سینماهای آن کشور اکران کردهاند.
نکته همین است. یعنی جریان فاسدی وجود دارد که دارد سینمای ایران را قبضه میکند. باید ارتباط این جریان با دشمن و سفارتخانهها مشخص و آن خط معاندِ برانداز، سوزانده شود. اگر سینمای ایران از لوث وجود نفوذیهای دشمن پاکسازی شود، آنوقت به مدد نیروهای جوان و پرتلاش و خلاق، میتواند سینمای سالمی باشد. آنوقت فیلمهایی که درآن سینمای سالم، ساخته شود، اگر شما میلیون دلار هم به شبکه جم بدهید، دیگر آنونس آنها را پخش نخواهد کرد.
منبع: پنجره