به گزارش مشرق، انتشار فایل صوتی اظهارات مرحوم منتظری در سال 67 و پروپاگاندای بخش فارسی بنگاه خبر پراکنی انگلیس (BBCPersian) در این رابطه، بهانهای شد تا موضوع یادشده را در مصاحبه با دکتر "سیدمجید تفرشی" (تاریخنگار، سندپژوه و تحلیلگر امور فرهنگی و بین المللی) مطرح کنیم.
دکتر تفرشی متولد 1343 تهران و دانش آموخته تاریخ و علوم سیاسی در دانشگاههای تهران و لندن است. وی همچنین صاحب شش کتاب تألیفی، حدود شصت و چهار مقاله پژوهشی و آکادمیک و شماری مقاله و یادداشت در موضوعات تاریخی و سیاسی درباره ایران و انگلیس است.
حضور وی در شبکههای ماهوارهای فارسی زبان مانند بی بی سی و صدای آمریکا و زمینههای اصلی پژوهشهای او در خصوص "تاریخ معاصر مرجعیت و تشیع" و "سیاست و حکومت در بریتانیا" باعث شد تا در این گفتگو به بررسی شیوه برخورد بی بی سی با مسائل تاریخی و سیاست رسانهای این خبرگزاری انگلیسی در رابطه با ایران بپردازیم.
آنچه در پی میآید بخش نخست این مصاحبه است که در آن مسائل مربوط به انتشار اخبار مرحوم آیت الله منتظری در بی بی سی بررسی شده است.
* سؤال: بهعنوان مقدمه، آیا شما برنامههای بخش فارسی بی بی سی در مورد فایل صوتی که توسط فرزند آیت الله منتظری منتشر شده را مشاهده کردهاید؟ چه نکاتی در این رابطه توجهتان را جلب کرد؟
بهطور کلی طبیعی است که رسانه به دنبال خبر ناب و خبر جنجالی است. همه رسانههای دنیا دنبال این مسائل هستند، منتهی وقتی در رسانههای بین المللی و رسانههایی که در منازعه یا حدی از درگیری خاموش با کشوری هستند این کار انجام میشود، معنی دیگری پیدا میکند. بهخصوص رسانههایی که بهطور کلی تلاش آنها معطوف به پیدا کردن نقاط منفی و به اصطلاح امروزیتر "سیاهنمایی" در مورد کشورهای دیگر است؛ آن هم از یک ماجرایی که به یک فایل صوتی مربوط به 30 سال پیش برمیگردد.
ماجرایی که بی بی سی پخش کرد، مثل مجموعه برنامههایی بود که در رابطه با اسناد آمریکایی در مورد آیت الله خمینی پخش کردند و دارای اغراض و جهتگیری سیاسی خاص بود و نمیشود صرفا اسمش را جریان آزاد رسانهای گذاشت. برای اینکه نوع همتی که پشت انتشار این مجموعه و تفسیر آن گذاشته شد، خیلی بیشتر از اهتمام معمول در روال انتشار اخبار در دنیا بود و با سه وجه فزاینده یا کاتالیزور همراه بود.
یکی ارزش خبری موضوع بود که خوب طبیعی است که هر رسانهای بهدنبال خبر جنجالی باشد.
وجه دومش سیاست کلان رسانهای آن مؤسسه است. وقتی صحبت از سیاست کلان میکنیم، باید یادمان باشد منظور سیاست لحظه به لحظه یا روزبروز دولت بریتانیا یا وزارت خارجه بریتانیا یا سرویس جهانی بی بی سی نیست؛ سیاست راهبردی منظورم هست.
سومین عامل، اغراض و علایق و سیاستهای تهیهکنندگان و مجریانی است که به طور مشخص در بی بی سی هستند. چون بههرحال خروجی بی بی سی ترکیبی از اهمیت رسانهای و خبری و علایق درازمدت دولتها و حکومتها و مؤسسات اسپانسر و یا صاحبان رسانه و نیات و سلایق تهیه کنندگان و مجریان آن روز و بهطور کلی مدیران مستقیم آن برنامه است.
این سه عامل را وقتی کنار هم میگذاریم، خروجیاش میشود خبری مثل فایل صوتی مرحوم آیت الله منتظری که طبیعتا از زمان انتشار تا الان در اوج اخبار بی بی سی بوده و فراتر از حد معمول به آن توجه شده است. طبیعتا بار دیگر این خبر هم مانند داستان وجه سیاسی زندگی مرحوم منتظری، ابزاری شد در جهت فوتبال سیاسی در ایران و در واقع بهعنوان ابزاری برای تحت تأثیر قرار دادن شرایط موجود در ایران استفاده شد.
* بی بی سی فارسی توجه ویژهای به مسائل مربوط به آیت الله منتظری دارد. صادق صبا مدیر سابق این شبکه در مصاحبهای که به مناسبت پایان کار خود داشت، مهمترین روز کاری خود را روز درگذشت آیت الله منتظری عنوان کرد و در سفری هم که قبل از سال 88 به ایران داشت، به قم سفر کرد و مصاحبهای با ایشان انجام داد. چرا آیت الله منتظری تا این حد برای بی بی سی فارسی مهم است؟
- مسئله مرحوم منتظری و سرویسهای خبری بین المللی فارسیزبان به ویژه بخش فارسی سرویس جهانی بی بی سی، دو سو دارد. یک سو این است که بههرحال توجه به آیت الله منتظری وسیلهایست برای نشان دادن اینکه در بالاترین سطوح نظام اختلاف نظر وجود داشته و نشان بدهند کسانی بودهاند که در مقاطع بسیار اساسی و بنیادی مشکل و اختلاف نظر داشتند. در واقع این وسیلهایست برای زیر سؤال بردن و نقد مشروعیت و حقانیت و موجودیت نظام.
من اصلا نمیخواهم وارد این بشوم که روش و رفتار مرحوم آقای منتظری درست بوده یا نه؟ ولی استفادهای که از بیانات و رفتار و نوشتهها و آثار ایشان در سالهای بعد از قائم مقامی رهبری میشود، طبیعتاً استفادهای نیست که به جهت علاقه به ویژگیهای خاص ایشان باشد. ضمن اینکه آیت الله منتظری ویژگیهایی داشته که خب، خیلی از این رسانهها هیچ علاقهای به طرح آن ندارند.
برای نمونه باید عرض کنم، ما در تاریخ تشیع کسی که مثل مرحوم منتظری از منظر کمی و کیفی نظریه و تئوری "ولایت فقیه" را تبیین کرده باشد و از نظر فقهی و از نظر اصولی و اینقدر مفصل راجع به آن گفته باشد و نوشته باشد، نداریم. ولی خب رسانههای بین المللی در چارچوب برنامهریزی شدهای که برای استفاده از آقای منتظری دارند، علاقهای به طرح این موضوع ندارند.
ولی برای زیر سؤال بردن مشروعیت جمهوری اسلامی یا خدشه وارد کردن به حاکمیت و یا ایجاد شکاف در وحدت رهبران و مؤسسان و یا نسل اول انقلاب، از طریق طرح مسأله آقای منتظری وارد میشوند و منویات خود را از طریق ایشان مطرح میکنند. حالا منویات آنها خوب است یا بد، موضوع بحث ما نیست.
بههرحال آقای منتظری خودش اینجا موضوعیت ندارد و بهعنوان یک شخصیتی که هدف و یا سوژه رسانهها باشد، مطرح نمیشود؛ بلکه ابزاری است برای یک پروژه بزرگتر که هدف بلندمدت آن، نفی یا خدشهدار کردن مشروعیت کل حاکمیت جمهوری اسلامی است.
در این مسیر است که آقای منتظری برای آنها اهمیت پیدا میکند و همانطور که اشاره کردید، بی بی سی به خاطرش برنامههای فوق العاده ترتیب می دهد. شبکه از 8 ساعت، کارش تقریبا به 24 ساعته تبدیل میشود، مرخصیها لغو و آماده باش کامل خبری داده میشود؛ وگرنه درگذشت یک عالم دینی و یا حتی یک رهبر اپوزیسیون برای یک شبکه خبری آنقدر اهمیت ندارد که بهاصطلاح فراخوان بدهد.
بسیاری از حوادثی که در طول حیات اخیر تلویزیون بی بی سی پیش آمده، هیچکدام این ویژگی را نداشتهاند. مسأله آقای منتظری یک امکانی را ایجاد میکند برای طرح پروژهای درازمدت که نه لزوما برنامهنویسان و تهیهکنندگان، بلکه سیاستگذاران کلان سرویس جهانی بی بی سی به دنبالش هستند.
* بی بی سی در طرح و پوشش موضوعات مربوط به این مسأله کاملا یکطرفه عمل کرد و بهصورت موردی تنها به تحلیل فایل منتشر شده پرداخت. کسانی که برای بررسی این مسأله به بی بی سی فراخوانده شدند، به اسناد بهجا مانده از آن ماجرا مثل فیلم اعترافات سیدمهدی هاشمی و نظایر آن هیچ اشارهای نکردند. این شیوه چه نسبتی با معیارهای اطلاعرسانی دارد؟ نمونههای دیگری از برخورد مغرضانه و نقض بیطرفی توسط بی بی سی را سراغ دارید؟
- ببینید ما یک شعاری داریم در این شبکه تحت عنوان "منشور روش و منش سرویس جهانی بی بی سی" که آن هم در هر موضوع خبری -بهخصوص موارد مجادله برانگیز- باید دو سوی قصه حضور داشته باشند؛ که البته در بسیاری از موارد این مسأله در بی بی سی وجود ندارد. البته خودشان گاهی این را میگویند که چون طرف مقابل با ما حاضر نیست گفتگو کند، یا آدمی پیدا نکردیم که از طرف مقابل با ما صحبت کند، بنابراین ما مجبوریم که یکطرفه بحث کنیم[!] ولی حتی در داخل خود بی بی سی هم که ممکن است کسانی باشند با نظرات متفاوت، خیلی به ندرت دیده شده که اینها را جلوی دوربین آورده باشند و نظرشان بهعنوان مخالف نظر جریان غالب مطرح بشود.
حتی موارد بسیاری را من شاهد بودم که اگر کسی هم پیدا شده و جرأت کرده بر خلاف سیاستهای خبری بی بی سی -چه فارسی، چه عربی و چه انگلیسی- بحثی را مطرح کند، انقدر زیر سؤال رفته و تحت فشار قرار گرفته که نهایتا بهاصطلاح گوشه رینگ قرار گرفته است.
من دو تا مثال بزنم تا بحث مشخص بشود و مباحث انتزاعی و خارج از واقعیت نباشد؛ یکی اینکه همین هفته گذشته یک تحلیل آماری و پژوهش رسانهای منتشر شد در مورد میزان تبلیغات و گزارشهای خبری که رادیو و تلویزیون بی بی سی چه در سرویس جهانی و چه در بخش داخلی بی بی سی، در خصوص دعوای درون حزب کارگر تهیه کرده بودند، یعنی موافقان و مخالفین آقای "جرمی کوربین". در این تحقیقات نشان داده شد که به منتقدان این رهبرِ به اصطلاح نامعمول و خلاف عرف و ضدسیاستهای بلر و ضدسیاستهای جنگطلبانه حزب کارگر، چندین برابر بیشتر اجازه صحبت داده شده است. در صورتی که میزان وقتی که به آقای جرمی کوربین و طرفدارانش و کسانی که مخالفان دولت محافظهکار و دولت قبلی کارگر داده بودند، بسیار ناچیز و اندک بود و کاملا مغایرت داشت با منشور مورد ادعای بی بی سی که منشور بیطرفی رسانهای است،
البته در بخش فارسی مثالها خیلی بیشتر است و من بارها شاهد بودم کسی که به بی بی سی دعوت شده و در حین صحبتش به دلایلی مباحثی را مطرح کرده که مورد نظر گوینده یا مجری و یا تهیه کننده و کل سیاستهای بی بی سی نبوده، بسیار تحت فشار قرار گرفته تا صحبتهایش تعدیل شود یا تلطیف بشود و یا تغییر پیدا کند!
به یاد دارم که آقای دکتر "منوچهر تکین" که کارشناس بزرگی هستند در خصوص مسائل انرژی و نفت، دعوت شده بودند برای صحبت کردن در مورد ماجرای آتش گرفتن مراکز نفتی در آمریکا که شرکت بی.پی (بریتیش پترولیوم) داشت حادثه را مدیریت می کرد و البته فاجعهبار شد و خسارت سنگینی بهجا گذاشت.
آنجا مجری برنامه که فکر میکنم آقای "جمال موسوی" بود، از ایشان در برنامهای سؤال کرد اگر چنین حادثهای برای تأسیسات نفتی ایران بیفتد، آیا ایرانیها از نظر تکنیکی و مهارتی و تخصصی قادر هستند این موضوع را طوری حل و فصل کنند که به فاجعه نینجامد؟ آقای تکین -من شمردم- 6 بار به زبانهای مختلف توضیح داد که ایرانیها از لحاظ تخصصی و تجربی و دانش قادر هستند این کار را انجام بدهند. تا آخر مصاحبه 6 بار مجری سؤالش را تکرار کرد که بهنحوی به یک کارشناس برجسته بین المللی مثل آقای منوچهر تکین ثابت کند که ایرانیها قادر به انجام این کار نیستند و آخر هم آقای تکین زیر بار نرفت. با این حال مجری در تلاش خودش مصر بود که بهنحوی تا پایان برنامه نتیجه بگیرد که این کار را ایرانیها بلد نیستند انجام بدهند و اگر این اتفاق در ایران بیفتد، فاجعهای به بار میآید!
از این موارد بسیار است و بههرحال چیزی که ما از بیطرفی رسانهای سراغ داریم، در شبکههایی مثل بی بی سی طبیعتا وجود ندارد. منتهی یک نکته را باید توجه داشت، آن هم اینکه بی بی سی این امکان را دارد که تظاهر به بیطرفی را بیشتر نمایش بدهد.
چون از داخل ایران برای مصاحبه با شبکههایی مثل بی بی سی محدودیت وجود دارد. ضمن اینکه بههرحال در شبکه بی بی سی تا حد زیادی مجریان و تهیه کنندگان بهخوبی هماهنگ شدهاند که مصاحبهها را هدایت کنند و جهت بدهند و در سمت و سویی که میخواهند پیش ببرند.
در واقع اینطور بگویم که بی بی سی اگرچه مسلما رسانه بیطرفی نیست و خودشان هم بعید میدانم که ادعای بیطرفی داشته باشند، ولی افرادی که در این شبکه کار میکنند خوب یاد گرفتهاند که تظاهر به بیطرفی کنند؛ چیزی که رسانههای داخل ایران متأسفانه خوب بلد نیستند.
یعنی تظاهر کردن به بیطرفی و بیغرضی، کاری است که شبکههای جهانی مثل بی بی سی که تأثیرگذارند و عمق نفوذشان وسیع است، به خوبی بلدند. همین باعث میشود که میزان اثرگذاریشان بیشتر شود. به نظر میرسد این جزو مواردی است که رسانههای ایرانی باید یاد بگیرند. هرچند رسانههای ایران -چه راست و چه چپ- دیدگاه خاص خودشان را دارند و باید هم داشته باشند، ولی رسانه باید به مخاطب نشان بدهد که پیشفرض و پیشغرض ندارد. این چیزی است که رسانههای ما نسبت به آن آگاهی و دانش کمی دارند.