ادعاهایی برآمده از اطلاعات ناقص
اما ایوبی واقعاً چقدر با اشراف از وضعیت سینمای ایران در قیاس با جهان به
تقسیمبندی سینما به دو گونه سینمای ایران و هالیوود دست زده است؟ آیا این
۳۷۰ جایزهای که وی بهعنوان بیلانکاری ارائه داده واقعاً برآمده از
موفقیت سینمای ایران در جهان است؟
جبار آذین منتقد و مدرس پیشکسوت سینمای ایران، با اشاره به اینکه این ادعا را نمیتوان آنقدرها جدی خطاب کرد به «صبحنو» گفت: این ادعاها نشانه کمسوادی سینمایی است چراکه اگر بخواهیم از منظر گستردگی دسترسی به محصولات سینمایی به بررسی درستی این ادعا بپردازیم، باید بگوییم این سینمای هالیوود است که از آسیا گرفته تا دل اروپا و حتی کشوری را که جناب ایوبی سالها کاردار فرهنگی آن بود تسخیر کرده است.
وی ادامه داد: اگر هدفمان بررسی سینما از منظر هویت ملی است که نهفقط ما در ایران چنین سینمایی را داشتهایم که در کشورهای مختلف دنیا از هندوستان گرفته تا کشورهای خاور دور و بهعنوان مثال ژاپن و کره، سینمای ملی وجود دارد. پس تقسیمبندی ایشان کاملاً نادرست است. همانقدر که نوعی از سینمای ملی ایران که متکی بر ویژگیهای فرهنگی بومی رشد کرده جایگاه خود را دارد سینمای چین و مثلاً آثار کارگردانی مانند «ژانگ ییمو» هم همین جایگاه را دارد. پس آنچه ایوبی گفته نه ربطی به سینما دارد و نه ربطی به هنر و عمیقاً نشاندهنده بیگانگی فرهنگی با سینماست و البته شبیه به یک شوخی بزرگ.
خودمان به خودمان جایزه میدهیمجبار آذین با گلایه از بیلانسازیهای نادرست مدیران سینمایی گفت: تازه بخشی از این ۳۷۰ جایزهای که ایشان از آن نام بردهاند برآمده از هفته فیلمهایی است که با سرمایههای فرهنگی خودمان در کشورهای مختلف راه میافتد! یعنی خودمان بودجه میدهیم که یک سالن کوچک در فلان شهر اروپایی اجاره شود و برای تعدادی ایرانی مهاجر چند فیلم ایرانی اکران شده و درنهایت هم به چند عنوان از این فیلمها جایزه میدهند تا بیلان مدیریتی سینما را بالا ببرند. با نوآوری مدیران تازه سینما این هفته فیلمها اخیراً تغییر نام دادهاند و با عنوان «جشنواره فیلمهای ایرانی» نامبرده میشوند. آیا این نوعی گول زدن و فریب نیست؟
این منتقد پیشکسوت با اشاره به اینکه بهترین راه صادرات سینمایی ایجاد شرایط اکران محصولات در کشورهای با فرهنگ مشترک است افزود: سینمای ایران بیشتر از جایزه نیاز به دیده شدن در نقاط مختلف دنیا دارد. این دیده شدن از طریق اکران سراسری پدید میآید. مدیران سینمایی ما واقعاً اگر به فکر بدعتی در کارنامهشان هستند شرایط اکران مداوم آثار ایرانی در کشورهای خارجی را فراهم کنند. لازم نیست راه دوری بروند. نگاهی بیندازند به کشورهای همفرهنگ در اطراف و مثلاً ببینند چرا در تاجیکستان بهرغم همزبانی و اشتراکات فراوان تاریخی هنوز اکران گسترده فیلمهای ایرانی وجود ندارد. یا چرا در آذربایجان که سالانه کلی توریست به آن صادر میکنیم، شرایط چنین اکرانهایی فراهم نمیشود؟
همه جشنوارهها متأثر از سیاست هستند
جبار آذین که در دو دهه اخیر در نشریات مختلف از «سینما» گرفته تا «نقد
سینما» مسوولیت داشته است درباره افتخار رییس سینمای ایران به ۳۷۰ جایزه
سالانه جشنواره اظهار داشت: تقریباً هیچ جشنوارهای در دنیا وجود ندارد که
جوایزش کاملاً سینمایی باشد. تمامی جشنوارهها بهواسطه عقبه اقتصادی
برگزارکنندگان آلوده به سیاست و سیاسیبازی میشوند و اینچنین میشود که
طی سه دهه فقط نوعی خاص از سینمای ایران که حاوی تصاویر اگزوتیک از جامعه
ایرانی است در جشنوارههای فرهنگی تقدیر میشود. بر این اساس میتوان گفت
هیچ یک از این جوایز جشنوارهای نمیتواند ملاک برتری سینمای یک نقطه خاص
باشد.
وی ادامه داد: سینمایی میتواند در دنیا موفق باشد که شرایط اکران گسترده
محصولاتش را در کشورهای دنیا فراهم آورد. الان سینمای بالیوود چرا در دنیا
مطرح است؟ به خاطر جایزه گرفتن از جشنواره کن و ونیز و برلین یا به خاطر
فراگیری محصولات سینمایی آن در سراسر دنیا که درنتیجه آن هم فرهنگ هند صادر
شده و هم دادوستد اقتصادی خوبی پدید آمده است؟ معلوم است که به دلیل دوم.
ما هم اگر به دنبال سینمایی پویا هستیم باید به فکر صادرات فرهنگی باشیم
چنان که عموم مخاطبان از این صادرات استفاده کنند و نه فقط عده ای معدود که
در جشنواره ای خاص گردهم آمده اند. هرگاه فراگیری سینمای مان را فقط در
منطقه رقم زدیم آن گاه می توانیم از موفقیت مدیریتی خویش سخن گوییم.