سرویس فرهنگ و هنر مشرق- انتخاب نماینده ایران نیاز به بررسی دقیق و استراتژیک دارد و اگر امسال هم مهره اصلی تصمیمات، مثل سالهای قبل، «امیر اسفندیاری» باشد، احتمالا اشتباههای چند سال اخیر در انتخاب نماینده تکرار خواهد شد. معرفی نماینده ایران به اسکار از چند زاویه قابل تامل و بررسی است.
اول: در این مورد حرفی نیست که اصغر فرهادی یکی از خلاقترین سینماگران ایرانی در نیم قرن اخیر است که با کسب جوایزی جهانی، مرزهای هنر ـ صنعت سینما را درنوردیده است. استاد تالیفی خاص در سینما که امروز در صف سینماگران پیشروی جهانی ایستاده است، ویژگیهای خاص فرهادی در خلق فیلمنامهنویسی نیست و در فرم نیز دارای خلاقیت خاصی است، چنانچه بسیاری از سینماگران هالیوودی در اظهارنظر در مورد آثارش، او را استاد مدیوم شاتهای پرچالش انسانی میدانند.
فرهادی برای سینمای ایران غنیمتی بزرگ به شمار میرود و باید اشاره کرد بسیاری از فیلمسازان بزرگ این سرزمین برای فرهنگ و هنر ایرانی غنیمت به شمار میروند؛ اما موضوع تقسیم غنائم در سینمای ایران برای مقاصد کلان، موضوعی است که در سطوح مدیریت سینمایی مغفول مانده است. یعنی به محض بروز یک قله خلاق، مدیریت سینما مرعوب حضورش میشود و بسیاری از کسانی که آینده روشنتری دارند قربانی بادبانهای برافراشته استعداد مطرح شده میشوند. سادهتر این است که بنویسیم بتی میسازیم و استعدادهای ما بعد این بت برایمان اعتباری ندارند؛ در صورتی که استعدادهایشان فراتر از بت ساخته شده، است. به عبارت دیگر بعد از فرهادی فیلمسازانی مثل نیما جاویدی و ابراهیم ابراهیمیان در سینمای ایران درخشیدند اما با ترکه گام برداشتن در مسیر فرهادی، مورد هجمه قرار گرفتند.در صورتی که شرایط و فضای کنونی سینما مثل دهه 60 نیست که اعتبار جهانی سینمای ایران به کیارستمی و عیاری خلاصه شود. سینمای ایران دورانی را پشت سر میگذارد که هر سال استعدادهای نابی مثل سعید روستایی در آن ظهور و بروز خواهند داشت.
دوم: در این شرایط با توجه به شرایط و فضای حاکم در حیطه مدیریتی، معرفی دوباره فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی هیچ آورده جهانی برای سینمای ایران نخواهد داشت. تاریخچه اسکار به ما نشان میدهد که در 33 سال گذشته هیچ فیلمسازی در بخش فیلم خارجی آکادمی اسکار موفق به دریافت دوبار مجسمه طلایی نشده است. یعنی میشائیل هانکه، خلاقانهترین فیلمهایش را، طی 20 - 10 سال اخیر، از طریق کشورهای مختلف به آکادمی اسکار فرستاده است اما یک بار بیشتر این جایزه را دریافت نکرده است و امکان ندارد دوباره این جایزه را دریافت کند. پس با این حساب استدلال منطقی نشان میدهد فرستادن فیلم فروشنده در هر شرایطی تا یک قدمی اسکار هم نخواهد رفت.
پس همه استدلالها و پیش فرضهای امیر اسفندیاری که با تجمیع گروهی، فیلم فرانسوی «گذشته» را به عنوان نماینده ایران معرفی کرد، اساسا اشتباه است و این اشتباه تاریخی که فرهادی برند است و باید فیلمش را دوباره به اسکار فرستاد نیز اشتباهی مهلکتر.
بخش بینالملل سینمای ایران در مورد فیلم خاص فروشنده، باید توان و انرژی خود را صرف این مساله کند که آخرین ساخته فرهادی، در جشنوارهها و آکادمیهای دیگری دیده شود. ما برای معرفی نماینده ایران به اسکار یک فرصت طلایی عالی داریم.
سوم: سال گذشته دو استعداد خاص را سینمای ایران در آغوش کشید، سعید روستایی و محمدحسین مهدویان. با دو پیشفرض مطرح شده در مورد اصغر فرهادی و استعدادها، حالا باید به فکر یک چهره و فکر تازه در مورد معرفی نماینده ایران به آکادمی اسکار باشیم.
امسال یک نمونه عالی و موفق سینمایی با بدعتگذاری خاص و یگانه در فرم، با عنوان «ایستاده در غبار» در کشورمان نمایش داده شد. فیلم سینمایی موفقی که مرزهای سیاسی را در میان گروهها و طیفهای مختلف درنوردید و به یک موفقیت هنری فوقالعاده دست یافت. معرفی فیلم ایستاده در غبار دو دستاورد ویژه خواهد داشت؛ جنبههای هنری ایستاده در غبار لبریز از خلاقیت است و با زیرنویسهای انگلیسی تشریحی هوشمندانه میتواند نظر اعضای آکادمی اسکار را جلب کند. یعنی با معرفی ایستاده در غبار، اعضای آکادمی را با یک فرم خلاقانه بومی و ایرانی، با محوریت یک قهرمان جنگ معرفی خواهیم کرد. فیلم با بازی صدا و تصویر بدعتی همچون فیلم آرتیست را خواهد گذاشت که به صورت صامت ساخته شده بود و حتی موفق به کسب مجسمه طلایی شد.
در گام بعدی اگر مدیران سینمای ایران اعم از ریاست محترم سازمان سینمایی، ریاست محترم خانه سینما و ریاست بنیاد سینمایی فارابی هوشمندی فرهنگ برای انجام یک اقدام تاریخی بزرگ را داشته باشند، فیلم فاخر «ایستاده در غبار» را به آکادمی اسکار معرفی میکنند. پس از ارسال فیلم و گرفتن سالنهای سینما در آمریکا و نمایشهای اختصاصی برای اعضای آکادمی اسکار و در گام بعد خانه سینما نامهای را به آکادمی اسکار ارسال میکند و وضعیت «احمد متوسلیان» را در بده بستانی فرهنگی ـ رسانهای تشریح میکند و آکادمی اسکار را واسطه گفتوگو قرار میدهد. به این ترتیب میدان بازی سیاست را ژنرالهای فرهنگی و سینمایی با شیوه نوینی مدیریت خواهند کرد. مجمسه طلایی اسکار فدای یک تار فرزندان برومند این سرزمین.
فرهادی برای سینمای ایران غنیمتی بزرگ به شمار میرود و باید اشاره کرد بسیاری از فیلمسازان بزرگ این سرزمین برای فرهنگ و هنر ایرانی غنیمت به شمار میروند؛ اما موضوع تقسیم غنائم در سینمای ایران برای مقاصد کلان، موضوعی است که در سطوح مدیریت سینمایی مغفول مانده است. یعنی به محض بروز یک قله خلاق، مدیریت سینما مرعوب حضورش میشود و بسیاری از کسانی که آینده روشنتری دارند قربانی بادبانهای برافراشته استعداد مطرح شده میشوند. سادهتر این است که بنویسیم بتی میسازیم و استعدادهای ما بعد این بت برایمان اعتباری ندارند؛ در صورتی که استعدادهایشان فراتر از بت ساخته شده، است. به عبارت دیگر بعد از فرهادی فیلمسازانی مثل نیما جاویدی و ابراهیم ابراهیمیان در سینمای ایران درخشیدند اما با ترکه گام برداشتن در مسیر فرهادی، مورد هجمه قرار گرفتند.در صورتی که شرایط و فضای کنونی سینما مثل دهه 60 نیست که اعتبار جهانی سینمای ایران به کیارستمی و عیاری خلاصه شود. سینمای ایران دورانی را پشت سر میگذارد که هر سال استعدادهای نابی مثل سعید روستایی در آن ظهور و بروز خواهند داشت.
دوم: در این شرایط با توجه به شرایط و فضای حاکم در حیطه مدیریتی، معرفی دوباره فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی هیچ آورده جهانی برای سینمای ایران نخواهد داشت. تاریخچه اسکار به ما نشان میدهد که در 33 سال گذشته هیچ فیلمسازی در بخش فیلم خارجی آکادمی اسکار موفق به دریافت دوبار مجسمه طلایی نشده است. یعنی میشائیل هانکه، خلاقانهترین فیلمهایش را، طی 20 - 10 سال اخیر، از طریق کشورهای مختلف به آکادمی اسکار فرستاده است اما یک بار بیشتر این جایزه را دریافت نکرده است و امکان ندارد دوباره این جایزه را دریافت کند. پس با این حساب استدلال منطقی نشان میدهد فرستادن فیلم فروشنده در هر شرایطی تا یک قدمی اسکار هم نخواهد رفت.
پس همه استدلالها و پیش فرضهای امیر اسفندیاری که با تجمیع گروهی، فیلم فرانسوی «گذشته» را به عنوان نماینده ایران معرفی کرد، اساسا اشتباه است و این اشتباه تاریخی که فرهادی برند است و باید فیلمش را دوباره به اسکار فرستاد نیز اشتباهی مهلکتر.
بخش بینالملل سینمای ایران در مورد فیلم خاص فروشنده، باید توان و انرژی خود را صرف این مساله کند که آخرین ساخته فرهادی، در جشنوارهها و آکادمیهای دیگری دیده شود. ما برای معرفی نماینده ایران به اسکار یک فرصت طلایی عالی داریم.
سوم: سال گذشته دو استعداد خاص را سینمای ایران در آغوش کشید، سعید روستایی و محمدحسین مهدویان. با دو پیشفرض مطرح شده در مورد اصغر فرهادی و استعدادها، حالا باید به فکر یک چهره و فکر تازه در مورد معرفی نماینده ایران به آکادمی اسکار باشیم.
منبع : جام جم