به گزارش مشرق، «ما آمادهی همکاری [با ایران] هستیم، به شرطی که تمامیت ارضی سوریه حفظ شود.» این جملهی مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجهی دولت آنکارا، است که بعد از دیدار پنجساعتهاش با محمدجواد ظریف، آن را مطرح کرده است.
او چیزهای دیگری نیز درخصوص سوریه و رابطه با ایران و روسیه گفته، اما تمرکز بر سر این جمله است. کسانی که تحولات ترکیه را پیگیری میکنند، بهخوبی از اهمیت این جمله اطلاع دارند. ترکیهای که پنج سال جانب تروریستها را میگرفت و در پازل غربی تجزیهی سوریه قدم گذاشته و با سرعت در حال حرکت بود، بعد از کودتای ماه گذشته، ظاهراً از خواب بیدار شده است و در حال شناخت دوستان و دشمنان واقعی خود است.
این موضوع نوید آیندهای روشنتر برای منطقه و ایجاد
ائتلافهای جدید در منطقه را میدهد.
تغییر در الگوی دوستی و دشمنی
اتحاد دیرینهی عربستان، ترکیه و متحدان غربی، همیشه مشکلی برای منطقهی
غرب آسیا و شمال آفریقا بوده است. علت مشکل بودن این اتحاد نیز بار شدن
هزینههای بالای امنیتی به منطقه و در نتیجه، امنیتی شدن منطقهی غرب آسیا و
شمال آفریقا بوده است.
برای مثال، یکی از دلایلی که کارشناسان برای ظهور
داعش به آن اشاره میکنند، ارادهی دولتهای غربی برای کنترل نقش امنیتی و
جایگاه استراتژیک ایران است. ترکیه نیز به دلایل متعدد (که حضور در ناتو و
انتظار رسیدن به درهای اتحادیهی اروپا، دو دلیل مهم آن هستند)، در این
پازل امنیتی غربیها تعریف میشد؛ بهگونهای که تمام الگوهای دوستی و
دشمنی خود را متناسب با رفتار و دکترین غربیها مدون کرده بود. به همین
دلیل بود که پنج سال پیرو رفتار غربیها در مواجهه با پدیدهی داعش بود.
این موضوع قطعاً از نکوهش رفتار ترکها در برابر داعش و خریدوفروش نفت و
اجناس و اقلام باستانی سوریه توسط این گروه تروریستی کم نمیکند. منظور ما
از تغییر در الگوی دوستی و دشمنی، این است که ساخت سیاست خارجی ترکها
متناسب با دکترین غربی نگاه به تحولات منطقه، تعریف میشد.
حال اما به نظر میرسد ترکها الگوی رفتاری خود را دستخوش تغییراتی قرار
دادهاند. علت نیز یک عامل است: موجودیت نظام اجتماعی-سیاسی ترکیه. ترکیه
به رهبری رجب طیب اردوغان، کشوری را ساماندهی میکند که از سوی سکولارهای
ترک بسیار مورد نکوهش قرار گرفته است.
هم در حوزهی سیاست خارجی و هم در حوزهی سیاست داخلی، سکولارها معتقدند اردوغان کشور را بهسمت تکصدایی روانه کرده و تمام احزاب رقیب را در انزوا قرار داده است و در حال سوق دادن کشور و قانون اساسی بهسمت ریاستجمهوری است؛ یعنی همان چیزی که قدرت را در انحصار اردوغان و حزب متبوعش، یعنی حزب اسلامگرای عدالت و توسعه، قرار میدهد.
بنابراین از نگاه آنها، این دولت و حزب و متأثر از آن، رهبری
اردوغان، بایستی هرچه سریعتر متوقف شود. سوی دیگر ماجرا، تفاوتی است که
بین سکولارها از یکسو و طرفداران پروپاقرص آمریکا در ترکیه از سوی دیگر
وجود دارد. روش سکولارها از درون صندوق آرا بیرون میآید، ولی روش گروه
دوم، بعضاً توسل به کودتای نظامی است. اردوغان و حزب عدالت و توسعه نیز با
گروه دوم کینهی نهادینهشده دارند.
کودتا و تغییر الگو
بسیاری از کارشناسان نیز برآناند که کودتای ترکیه توسط همین گروه دوم
طرفداران آمریکا صورت گرفته است؛ گروهی که کنترل ارتش را در دست داشتهاند و
به گولنیستها معروفاند. کودتا نقطهی عطف نگاه اردوغان محسوب میشود.
اگر تا پیش از این، اردوغان به آمریکا سوءظن داشت (بهدلیل مخالفت
آمریکاییها با تحدید قدرت در ترکیه، سلب آزادی روزنامهنگاران و...)، بعد
از کودتا و دخالت آمریکا، او مطمئن شد که مسیر درستی را در تبعیت از الگوی
دوستی و دشمنی خود، دنبال نمیکند.
رفتار روسیه و ایران بعد از کودتا
روسیه و ایران جزء اولین کشورهایی بودند که کودتای ترکیه را محکوم کردند.
ترکیه و روسیه طی هشت ماه منتهی به کودتا، تیرهترین روابط را تجربه کرده
بودند؛ روابطی که با جسارت ترکها در انهدام سوخو24 روسها به وخیمترین
وضعیت خود رسید و با عذرخواهی رسمی اردوغان به زبان روسی به پایان رسید.
شاید علت اصلی نزدیکی روابط را بایستی در مناسبات تجاری و گردشگری و فشار تجار ترک به اردوغان برای ازسرگیری روابط جستوجو کرد و همین سبب شد که حتی برخی مدعی شوند که پوتین شخصاً چند ساعت قبل از کودتا به اردوغان درخصوص این کودتا هشدار داده بود و تحرکات ارتش ترکیه را از پایگاه حمیمیم سوریه رصد کرده و به اردوغان خبر داده بود.
بدینترتیب اردوغان از کودتا مطلع شد و
کودتا به سرانجام نرسید. اما بههرحال کودتا نقطهی عطفی در نزدیکی روابط
ترکیه و روسیه شد؛ بهگونهای که اردوغان چند روز بعد از کودتا، به
سنپترزبرگ رفت تا با پوتین دیدار کند.
واکنش ایران به کودتای ترکیه نیز جالب توجه بود. جملهی مشهور وزیر امور
خارجهی ایران که در خبرگزاریهای مختلف بینالمللی بازنشر شد، یعنی «شب
کودتا نخوابیدم»، گویای میزان نگرانی ایران از این اقدام نظامی علیه دولت
مشروع ترکیه بود. ایران هرچند از ترکیه در موضوع سوریه دل خوشی ندارد، اما
وجود یک حکومت صددرصد جانبدار آمریکا را در همسایگی شمال غربی خود
نمیپسندد.
این دو موضوع سبب شد تا اردوغان در الگوی دوستی و دشمنی خود تغییر ایجاد
کند، دوستان سنتی اردوغان، یعنی غربیها و عربهای حاشیهی خلیجفارس،
واکنش صریح و سریعی به کودتا علیه دولت وی نداشتند و چون موضوع موجودیت یک
دولت را شامل میشد، تغییر تا حدواندازهی الگوی دوستی و دشمنی نیز پیش
رفت. شاهد مثال آن در فاصله گرفتن آمریکاییها و نوع رفتار سرد اروپاییها
با اردوغان از یکسو و روابط صمیمی ترکها با روسها و ایرانیها از سوی
دیگر است.
سوی دیگر این تغییر نیز در تلاش غربیها برای فاصله گرفتن از ترکهاست.
برای مثال، ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی، در توییتر خود عنوان داشته
است که «ترکیه دیگر متحد قابل اعتمادی نیست. آمریکا باید از ترکیه فاصله
بگیرد و وابستگی نظامی به پایگاههای ترکیه را کاهش دهد.»
در این فضا جملهی مولود چاووش اوغلو بعد از دیدار با وزیر امور خارجهی
ایران بیشتر معنی پیدا میکند؛ آنجایی که او گفت «ما آمادهی همکاری [با
ایران] هستیم، به شرطی که تمامیت ارضی سوریه حفظ شود.»