به گزارش مشرق، متن یادداشت سید مسعود شهیدی با عنوان «جفا به امام مهربان» را در ذیل از نظر می گذرانید:
همزمان با شکست های پی در پی تروریست های داعش که قرار بود پس از فتح عراق و شام به ایران بیایتد ، نشست سازمان تروریستی منافقین در پاریس با حضور نمایندگانی امنیتی سیاسی از امریکا، انگلیس، فرانسه، برخی کشورهای عرب و نماینده ی ویژه عربستان سعودی برگزار شد و نماینده ی عربستان، طی سخنرانی خود، سازمان تروریستی منافقین را به تحرک جدید علیه ایران دعوت کرد، به فاصله ی اندکی از این نشست که گویای طراحی جدید امریکا برای تقویت سازمان منافقین است، یک فایل صوتی از سوی دفتر آقای منتظری منتشر شد که طی آن،به اعدام منافقین در سال 67 اعتراض شده و آنها را مظلوم و نظام اسلامی را ظالم معرفی کرده است. بلافاصله این فایل، خبر اول و پرسروصدای رسانه های بیگانه و محافل خبری شد و سازمان منافقین را با چهره ای مثبت و امام را با چهره ای منفی در رأس اخبار جهانی قرار داد. بی بی سی جشن گرفت و تا توانست از آن علیه امام بهره برداری کرد. فارغ از بحث فقهی و حقوقی اعدام منافقین، هر فرد عادی با اندک تأملی، درک میکند که امریکا اکنون با ضعیف شدن داعش به دنبال اهرم تازه ای برای فشار آوردن به ایران است. منافقین این بار به جای کمک های صدام، از دلارهای نفتی عربستان برخوردار خواهند شد تا درکشمکش ها و چانه زنی های منطقه ای، به عنوان یک اهرم فشار، مورد استفاده امریکا قرار گیرند. بسیار ساده لوحانه است که تصور شود همزمانی نشست پاریس با پخش فایل صوتی آقای منتظری، بدون هماهنگی و فقط ناشی از یک اتفاق یا اشتباه بوده است. کسی باور نمی کند دفتر آقای منتظری که تحت مدیریت باند مهدی هاشمی، یکی از اصلی ترین پایگاه های حمایت از سازمان منافقین بوده و در نامه ی فروردین ماه حضرت امام (ره) به این واقعیت تصریح شده، پس از 28 سال که این فایل صوتی را در اختیار داشته، درست همزمان با کنفرانس احیای منافقین، به طور اتفاقی آن را منتشر کرده است. حمایت هائی که باند مهدی هاشمی از سازمان منافقین در کارنامه خود دارد، تردیدی باقی نمی گذارد که این اقدام نیز حرکت هماهنگ شده ای است برای کامل کردن پازل دشمن در تقویت سازمان منافقین در فضای رسانه ای و شروع توطئه ای جدید علیه کشور. آیا خیانتی تا این حد آشکار نسبت به امنیت کشور، نباید وزارت اطلاعات و قوه ی قضائیه را که مسئول حفاظت از امنیت کشور اند به اقدامی جدی تر وا دارد ؟ آیا از این علنی تر هم می شود علیه امنیت و منافع ملی اقدام کرد ؟ آیا تخریب جایگاه معنوی حضرت امام (ره) در افکار عمومی امت اسلام و در سطح جهان که اصلی ترین هدف امریکا هم هست، جرمی نیست که دادستان در مورد آن وارد اقدامی اساسی تر شود؟
* کینه منافقین و باند مهدی هاشمی از امام (ره):
کینه ای که باند مهدی هاشمی و منافقین، از امام و انقلاب دارند برای همه شناخته شده است. این اقدام آنها برای تخریب جایگاه و اعتبارامام، نه اولین اقدام است ونه آخرین ولذا جای تعجب نیست، ولی تعجب آنجا است که برخی شخصیت ها و مجمع ها و مؤسساتی که فریاد خط امام و مدافع امام بودنشان گوش فلک را کر کرده و بودجه های کلان رسمی و غیر رسمی برای انجام این وظیفه دریافت میکنند، سکوت کرده و حاضر به دفاع از امام نیستند. ، مدعیان خط امام و راه امام و آنها که مدیون امام هستند و از حمایت های بی دریغ امام بهره ها برده اند و هنوز هم بر سر سفره ی اعتبارامام نشسته واز اعتبار امام ارتزاق میکنند،در قبال این سکوت چه پاسخی دارند .آنها در مقابل این لجن پراکنی کینه توزانه سکوت کرده اند در حالی که می دانند سکوت آنها، از سوی مردم، تأیید تلویحی تهمت تلقی خواهد شد . آبرو و اعتباری که آنها به خیال خودشان با این سکوت و محافظه کاری و با این تنها گذاشتن امام به دست می آورند نامی جز بی وفائی ندارد و حاصلی جز بی آبروئی و خسران نخواهد داشت. انتشار این فایل، علاوه بر این که بار دیگر ماهیت خیانت پیشه و کینه توز باند مهدی هاشمی و بقایای آن را آشکار کرد، آزمایش و محکی دقیق، برای عیار سنجی دوستان امام، نزدیکان امام و مدعیان دفاع از امام است. وقتی مؤسسه های مسئول دفاع از امام و دفاع از فرزند امام سکوت میکنند، باید به فکر مؤ سسه ای بود که از امام مظلوممان دفاع کند. مؤسسه ای که راه نفوذ امثال لیبرال ها، منافقین و باند مهدی هاشمی را ببندد. مؤسسه ای که بتواند با استدلال محکم شبهات وارد شده به امام را از ذهن جوانان برطرف نماید.
* ورود منافقین به جنگ مسلحانه:
در سال 60 و پس از عزل بنی صدر، سازمان منافقین، رسما وارد فاز جنگ مسلحانه شد و طی هفت سال ،همزمان با آنکه صدام در بمبارانها و در جبهه های جنگ، مردم را به شهادت می رساند این سازمان نیز در نقش ستون پنجم دشمن، ضمن دادن اطلاعات به دشمن و لو دادن عملیات ها که هزاران نفر از رزمندگان مارا به شهادت رساند،در جنگی تروریستی، بیش از هفده هزار نفر زن و مرد و کودک و جوان ما را به خاک و خون کشید و دست به جنایات وحشیانه ای زد که داعش هنوز مرتکب آنها نشده. سپس به طور علنی و رسمی به دشمن بعثی پیوست و وارد جنگ کلاسیک با ملت ایران شد. این سازمان تروریست و اعضایش، با این عملکرد نظامی، نزد هر فقیهی،مصداق قطعی وروشن محارب است. طبق فتوای همه ی علما و مراجع، تمام اعضاء چنین گروهی، از همان سال 60 به خاطر شروع جنگ مسلحانه و قتل مردم بی گناه، مهدور الدم بوده اند.مَن شَهَرَ سَیفه فَدَمَهُ هَدَر. فتوای همه ی مراجع این است که در چنین شرائطی، همه ی اعضای سازمان محارب، محکوم به اعدامند و تفاوتی بین بزرگ و کوچک، مسلح و غیر مسلح و زندانی و غیر زندانی آنها وجود ندارد. فتوای مراجع دینی این است که مادامی که مرکزیت گروه محارب منهدم نشده، هر عضوآن تشکیلات در هر رده و در هر کجا و در هر شرائطی مصداق محارب است و باید حکم محارب در مورد او اجرا شود. اما، امام عزیزما، از باب رأفت اسلامی و به خاطر نجات خیل گسترده ای از جوانان و هواداران سازمان، که از روی جهل و نادانی به این تشکیلات پیوسته و از ماهیت سازمان و سران آن خبر نداشتند،با استفاده از اختیارات شرعی خود، تأکید نمودند حکم محارب در مورد آنها اجرا نشود و برای همه ی اعضاء و هواداران دستگیر شده، بدون حتی یک استثناء، دادگاه تشکیل شود و با نگاه رحمت آمیز، اگر مرتکب قتل نشده اند، مشمول عفو و تخفیف قرار گیرند تا فرصت اصلاح فکر، توبه و بازگشت برای آنها فراهم باشد. امام بزرگوار طی سال های متمادی، در سخنرانی ها یشان، با نصایح پدرانه، سعی کردند و امید داشتند که اکثر آنها درداخل زندان یا خارج زندان به حقیقت پی برده دست از جنگ مسلحانه با ملت برداشته و به آغوش ملت خود و خانواده های خود باز گردند. این نیت خیر، به هدف خود رسید و سبب شد، با وجود لجاجت سران، هزاران نفر از اعضاء این سازمان، با رها شدن از جو خفقان حاکم بر این تشکیلات مخوف، به تدریج به ماهیت سازمان و رهبرانش پی برده و با فرار از تشکیلات، به زندگی سالم باز گردند. شاید روزی این اجازه داده شود که اسامی تمامی این توبه کنندگان واقعی که به کسوت خدمتگزاران ملت در آمده و حتی در جبهه ها به مقام شهادت نائل شدند منتشر شود و قدر امام و رأفت امام و بصیرت امام بیشتر شناخته شود. با وجود آنکه بخشی از منافقین زندانی، با سوء استفاده از راهبرد رأفت آمیز امام، توبه ی ظاهری کرده و پس از آزادی از زندان دوباره به سازمان پیوسته و مرتکب بمب گذاری و ترور شدند و با این خیانت خود، برخی از مسئولین دلسوز را از پذیرش توبه ی منافقین، پشیمان کردند و با وجود آنکه حکم شرعی در مورد محارب آنست که توبه ی پس از دستگیری او پذیرفته نمیشود، اما امام راحل، مشی دلسوزانه ی خود در قبال آنها را تغییر ندادند و با پذیرش خطرات اعتماد به توابین، بازهم راه بازگشت را برای همه ی آنها گشوده نگاه داشتند. به مدت هفت سال از سال 60 تا 67، با وجود آنکه کشور در حال جنگ بود و در همه ی دنیا در دوران جنگ، ستون پنجم دشمن و خیانتکاران داخلی را لحظه ای تحمل نمی کنند، با تأکید حضرت امام، این شیوه ی آسان گرفتن بر منافقین زندانی ادامه یافت و فقط در مورد آنها که در قتل مردم دست داشتند حکم اعدام اجرا می شد. در این مدت هفت سال با وجود آنکه پس از هر عملیات تروریستی، مردم خشمگین، در اجتماعات بزرگ، خواستار اعدام منافقین بودند، و شعار منافق زندانی اعدام باید گردد سر می دادند،باز هم، به فرمان حضرت امام، حد اکثر مدارا با دستگیر شدگان این گروه به عمل آمد تا اتمام حجت شود و هرکس زمینه ی اصلاح دارد راهش را از ساز مان و سران آن جدا کند. دقت حضرت امام (ره) در این راهبرد رأفت آمیزو مصلحانه در حدی بود که وقتی سازمان، در حزب جمهوری اسلامی بمب گذاری کرد وهفتاد و دوتن ازمسئولان بزرگ نظام و یاران امام را به شهادت رسا ند، امام عزیز که احتمال میدادند خشم و نفرت عمومی، سبب شود قاضی ها در دادگاه های منافقین که در حال برگزاری بود، سخت گیری کنند یا توبه آنها را نپذیرند، دستور دادند تمام دادگاه های آنها برای مدتی تعطیل شود تا هیچ عضوی از اعضاء این سازمان در اثر آن فضای عمومی از رأفت نظام محروم نشود. این دقت و رأفت را در کدام مکتب و در کدام نظامی می توان یافت.اقدامات توأم با رحمت امام (ره) در قبال منافقین را، فقها و حقوقدانها ی منصف که با جزئیات احکام شرعی و قانونی به ویژه حکم محارب، آشنائی دقیق دارند بهتر می توانند درک کرده و بازگو نمایند. از سالهای 62 تا 64 و 65 با وجود آنکه زمان جنگ بود و سازمان منافقین هنوز هم در حال جنگ مسلحانه با ملت و همکاری با صدام بود، حضرت امام(ره) در تداوم مشی مصلحانه ی خود، گام بزرگ تری برای رها کردن زندانی های سازمان برداشتند. ایشان خارج از همه ی چارچوب ها ی قوه ی قضائیه واحکام اولیه، با استفاده از اختیارات حکومتی، به آقای منتظری که نسبت به سازمان منافقین، خوشبینی افراطی داشت، اختیار دا د ند هرزندانی را که صلاح می داند، از زندان آزاد کند. با این حکم امام، ظرف مدت کوتاهی، جمعیت زیادی از اعضاء و هواداران سازمان که دارای استحقاق بودند یا نبودند از زندان ها آزاد شدند. هیچ کشوری و هیچ حکومتی، با دشمنی که رسما وارد جنگ مسلحانه با او شده و هنوز هم جنگ را ادامه می دهد اینگونه با رأفت و رحمت برخورد نمی کند. در مقطعی، سازمان برای خنثی کردن راهبرد امام، طی دستودالعملی، ازهمه ی زندانیان منافق خواست تا با توبه ی دروغین از زندان آزاد شده و پس از آزادی به سازمان بپیوندند. در این مرحله تعداد زیادی از توابین آزاد شدند و در اولین فرصت، به پادگان اشرف پیوسته و وارد اقدامات نظامی و تروریستی علیه ایران شدند و فضای بد بینی به توابین را تقویت کردند، اما امام، باز هم مشی دلسوزانه ی خود را ادامه دادند. سازمان منافقین طی چند مرحله ورود غافلگیرانه به خاک ایران در نقاط مرزی، هزاران نفر از رزمندگان و مردم عادی را به اسارت گرفت و برای تخلیه اطلاعات تحت شکنجه قرار داد. این جنایات که گاه به دست توابین انجام می شد، اعتراضات و فشار افکار عمومی برای اعدام منافقین را افزایش داد. خباثت سازمان به اوج رسیده بود، امام (ره) خون دل می خورد و لی شیوه ی مدارا با زندانیان منافق ومحارب را ادامه داد.
* حمله منافقین به همراه ارتش بعث به ایران:
در سال 67و پس از پذیرش قطعنامه، حمله ی مجدد صدام وسازمان منافقین از غرب و جنوب کشور آغاز شد که هدف آن فتح تهران بود. طبق طرح عملیاتی منافقین که به دست رزمندگان افتاد وهمچنین طبق فایل صوتی توجیه عملیات، که صدای سران سازمان بود و منتشر شد، بخشی از نیروی نظامی آنها برای فتح تهران، زندانیان سر موضع در زندانهای مختلف کشور بودند. شبکه ای از منافقین داخل کشور که مسئول ارتباط با داخل زندان ها بود، قبل از عملیات فروغ جاویدان، هماهنگی و سازماندهی منافقین سر موضع داخل زندان را به انجام رسانده و شورش زندانیان منافق، همزمان با عملیات مرصاد دربرخی زندان های سراسر کشور و حملات وحشیانه ی آنها به توابین واقعی درون زندان، زنگ خطر را برای مسئولین به صدا درآورد. منافقین زندانی، به فرمان رهبران سازمان، مهیا بودند تا با پیوستن به عملیات، ظرف 48 ساعت تهران را فتح کنند. با وجود شکست عملیات فروغ جاویدان، خطر حمله ی مجدد وجود داشت و وجود هزاران زندانی محارب و آماده عملیات در زندان های سراسر کشور خطری بزرگ بود. بحران امنیتی بزرگی کشور را تهدید می کرد. باز هم با وجود پیوستگی تشکیلاتی وهماهنگی عملیاتی که بین زندانی ها با مرکزیت سازمان وجود داشت و تظاهرات علنی زندانی های منافق که این پیوستگی را به نمایش می گذاشت و با وجود آنکه مشخص شد صد ها نفر از منافقین حاضر درعملیات فروغ جاویدان توابینی بوده اند که قبلا از زندانها آزاد شده اند واین امر، خشم عمومی مردم علیه زندانیان منافق را تشدید کرد، بازهم رأفت امام اجازه نداد این زندانی ها مثل هم حزبی هایشان که در تنگه چارزبربه هلاکت رسیدند، به مجازات محارب بودن برسند. حتی در این شرایط بحرانی که هنوز خطر حمله ی مجدد ارتش بعثی و سازمان منافقین وجود داشت و زندانیان منافق، نیروهای عملیاتی آنها در داخل کشور بودند و قوه ی قضائیه و وزارت اطلاعات برای رفع این خطر، تحت فشار افکار عمومی قرار داشتند، بازهم امام مهربان ما با اولویت دادن به نجات فریب خوردگان، و جدا کردن آنها از کادر های اصلی، مرحله ی دیگری از مدارا و رأفت را آغاز کردند، بنا به فرمان رسمی حضرت امام (ره) در پاسخ به درخواست وزارت اطلاعات و قوه ِقضائیه،مقرر شد به جای محارب محسوب کردن همه ی زندانیان سازمان، هیأتی سه نفره ازبالاترین و معتبر ترین مقامات قضائی و اطلاعاتی کشور، تک تک منافقین زندانی را به اتهام پیوستن مجدد به محاربه ،مجددا مورد باز جوئی و محاکمه قرار دهند تا در این مرحله ی نهائی نیزهر یک از محاربین فرصت اصلاح مسیرو بازگشت به زندگی عادی را داشته باشد. مقرر شده بود این محاکمه با دقتی و احتیاطی بیشتر از محاکمه های دیگر انجام شود و لذا برای محاکمه هر زندانی دو قاضی عالیرتبه و یک نماینده ی رسمی وزارت اطلاعات حضور داشتند و نظر میدادند و حکم را هر سه نفر امضاء میکردند. دستور این بود که بازهم زندانیان به توبه تشویق شوند و توبه ها پذیرفته شود و همین امر سبب شد در این مرحله ی بحرانی سال 67، اکثریت زندانیان سازمان از عضویت تشکیلات واز جنگ و محاربه تبری جسته، مشمول تخفیف و عفو قرار گرفته و به زندگی خود باز گشتند که متأسفانه محافل و رسانه های معاند این خبر را انعکاس نمی دهند. آنچه باقی ماند، اقلیتی لجوج و عمدتا از سران و کادرهای سازمان بود که حتی در این محاکمه،و حتی با آگاهی از حمله نظامی سازمان متبوع خود به ایران، باز هم برعضویت سازمان و موضع جنگ طلبا نه پافشاری می کرد. این اقلیت باقی مانده که فرماندهی منافقین زندانی را به عهده داشت، هسته ی اصلی فساد و همان کادرآماده ی شورش و جنگ در زندانها بود. طبق موازین اسلامی و طبق قوانین کشوری و مطابق با فتوای همه ی مراجع و علمای اسلام ، این اقلیت، در محاکمه ی سال 67 محارب شناخته شد و بوسیله ی قاضی و حاکم شرع به اعدام محکوم و حکم در مورد آنها اجرا شد و ملت پس از هفت سال ترور و انفجار و نا امنی، از فتنه ی داعش ایرانی رهائی یافت. امام عزیز رسالت خود را اگرچه با درد های فراوان اما با پیروزی به پایان رساند و موفق شد طی هفت سال مدارا، اکثریت قریب به اتفاق فریب خوردگان را از قفس آهنین تشکیلات سازمان آزاد کرده و به آغوش خانواده ها باز گرداند. کسانی که از روی بی اطلاعی، برای اعدام این اقلیت جانی و محارب اظهار تأسف میکنند، باید به این نکته مهم توجه کنند که این افراد ، در مرتبه ای ازقساوت و ارتکاب جنایات بودند که حتی هیأت عفو آقای منتظری با آن همه خوش بینی و آسان گیری، به خود اجازه نداده بود آنها را آزاد کند. این اقلیت لجوج، در حقیقت اشقی الاشقیای سازمان منافقین و ام الفساد تشکیلات آنها در داخل کشوربودند.
* افشای حقایق در پشت پرده فایل صوتی:
پخش فایل صوتی اخیر،اگرچه با نیت تخریب چهره نورانی حضرت امام (ره) و نظام اسلامی و تقویت موقعیت سازمان منافقین و کمک به راهبرد جدید امریکا و عربستان در منطقه انجام شد، اما خداوند این بارهم در این خباثت اهل نفاق، راهی برای تقویت دین خود گشود و سندی را در اختیار جهان قرار داد که برای اهل دقت، می تواند پرده از برخی حقایق پنهان بر دارد. هرحقوقدان و کارشناس منصفی که کمترین بهره را از هوش سیاسی داشته باشد و کمی اهل تعمق باشد با شنیدن این فایل صوتی و عبور از سطح ظاهری، تبلیغاتی و احساسی آن، می فهمد که این سازمان،هفت سال مردم ایران را به خاک و خون کشیده، با دشمن متجاوز، همکاری کرده، با کمک و تجهیزات دشمن به ملت خودش حمل ی نظامی کرده، وبا وجود این خیانتها، نظام، هفت سال، دستگیر شدگان را تحمل کرده و حکم محارب را که حکم قانونی کشور بوده در مورد آنها به اجرا در نیاورده، ثانیا می فهمد در تمام این مدت که آنها در حال جنگ با ملت خود بوده اند، به هر بهانه و حتی با توبه ی ظاهری، آنها را از زندان آزاد کرده . می فهمد و تعجب میکند که در سال 67 و بعد از حمله ی نظامی آنها به کشور خود، بازهم نظام به زندانی های عضو سازمان فرصت داده توبه کنند و آزاد شوند، می فهمد و تعجب میکند که در این فایل صوتی، یک مسئول طراز اول کشور، این گروه خائن تروریست را مظلوم و نظام خودش را ظالم معرفی می کند وحتی اعدام این اقلیت محارب را که حکم خدا است، جنایت می نامد. حیرت می کند که این شخصیت، سازمانی تروریستی را که هفت سال با ملت خود جنگیده و ده ها هزار نفر را به شهادت رسانده یک سازمان فکری می داند و می گوید فکر را باید با فکر پاسخ گفت ! کارشناسان علم حقوق می دانند که در همه ی نظام های حقوقی و قضائی دنیا، در زمان جنگ، یک سازمان مسلح داخلی را که با دشمن همکاری نظامی کند مصداق تام و تمام خیانت می دانند و آن را ریشه کن می کنند.اما شگفتی و حیرت بیشتر آنجا است که آقای منتظری که اعدام منافق محارب را جنایت مینامد خود ش هم فتوای مهدور الدم بودن محارب را داده و اذعان داشته که این سازمان، در فاز جنگ مسلحانه است و اذعان داشته که جنگ مسلحانه مصداق کامل محاربه است. یعنی ایشان خودش را هم جنایتکار دانسته !.شگفتی بالاتر آنجا است که ایشان در جایگاه بالاترین مقام نظارت و هدایت قوه ی قضائیه صریحا می گوید محاکمه ی مجدد یک زندانی کاری خلاف است. هر فرد، حتی با کمترین اطلاعات قضائی و حتی افراد عادی و زندانی های عادی می دانند که اگر جرم جدیدی از یک زندانی کشف شود یا جرم جدیدی در زندان انجام دهد، اتهام جدید، محاکمه ی جدید و حکم جدید در کار خواهد بود و این، امری متداول و رایج در تمام نظامهای قضائی دنیا و در نظام قضائی ایران است، که زیر نظر ایشان بوده . آقای منتظری به صراحت میگوید هیأت سه نفره، در بالاترین سطح تدین وتقوا و تخصص، مورد اعتماد و مورد وثوق ایشان است و اگر قرار بود ایشان هیأتی را برای این کار تشکیل دهد، همین افراد را انتخاب می کرد. معنای این حرف این است که نظام، درست و صحیح عمل کرده. ایشان اعضاء این هیأت را عادل ترین و متدین ترین و باتقواترین و عالم ترین قضات عالی کشور می داند. اگر اینگونه است، پس چگونه ایشان با استناد به چند گزارش تحقیق نشده و نامعتبر که اعضاء دفتر آنها را به صحنه آورده، اینچنین به قضات عالیرتبه ی مورد اعتماد خود حمله میکند. چگونه بر اساس چند گزارش اثبات نشده، فتوای خود، علم خود،و عدالت خود را زیر پا می گذارد. چگونه است که به خاطر این چند گزارش که حتی در صورت اثبات شدن، دلالت بر وقوع چند تخلف درچند گوشه ی کشور دارد و علاج آن برخورد با متخلف است، قاضیان بی گناه معتمد خود را،و امام بی گناه خود را و قوه ی قضائیه ای که خود بر آن وبر انتخاب قضات عالی آن اشراف و نظارت عالیه دارد و هیچ نقشی در این چند تخلف نداشته اند، اینگونه بی مهابا مورد حمله قرار می دهد و کل حرکت آنها را مردود می شمارد. حاج احمد آقا در مورد گزارش اهواز که ذهن آقای منتظری را بیش از گزارش های دیگر اشغال کرده، کتبا به ایشان نوشته، سه نفر شاهد عادل که در صحنه حضور داشته اند نزد من شهادت داده اند که این گزارشی که به آقای منتظری داده شده خلاف واقع بوده است. این فایل صوتی به هر کارشناس خبره ای عرضه شود، تشخیص می دهد که سخنان آقای منتظری، فاقد استدلال، فاقد منطق، فاقد استحکام و غیر قابل دفاع است. به همین دلیل،که این روزها دوستان آقای منتظری در پاسخگوئی به سؤال های طلاب به درد سر افتاده اند. کار به جائی رسیده که برخی شاگردان فاضل ایشان ودوستان وفادار ایشان هم زبان به اعتراض علنی گشوده اند. حقیقتا سخنان این فایل از یک فقیه اصولی طبیعی نیست. آیا احتمال نمی رود این تلخ گوئی عصبی و هیجانی از جای دیگری ناشی شده باشد ؟ آیا به موضوع محاکمه ی مهدی هاشمی در سال قبل ربط ندارد ؟ وقتی هنگام قضاوت، یک غرض دیگری در کار می آید، دیگر نباید از قاضی انتظار علم، عدالت و انصاف داشت. چون غرض آمد هنر پوشیده شد، صد حجاب از دل به سوی دیده شد.
درود خداوند بر امام بزرگوار ما که با بصیرت و رأفت خود هزارها جوان فریب خورده را از کام داعش زمان بیرون آورد و به زندگی بازگرداند. رحمت خداوند بر امام رئوفمان که خیل عظیمی از جوانان مهدور الدم و محارب سازمان را با اختیارات شرعی خود، وهفت سال مدیریت صبورانه و دلسوزانه، از راه خطا و مشی محاربه، به آغوش ملت خود باز گرداند. غفران الهی برآن امامی که حاضر نشد حتی محارب بر سر موضع را که فریب سران سازمان را خورده بود، بدون حضور قاضی و حاکم شرع ومجتهد مورد وثوق محاکمه کند. سلام خدا بر آن رهبر بصیری که بیست و هشت سال قبل، پس از هفت سال خون دل خوردن ها، اتمام حجت ها، فرصت دادن ها و رأفت ها، موفق شد اکثریت هواداران فریب خورده ی سازمان را نجات داده و در آخر که آنها راهشان جدا شد ، آن اقلیت فاسد مفسد و آن سران لجوج را که به هیچ صراطی مستقیم نبودند و حاضر نشدند توبه کنند، همچون یک غده ی سرطانی بدخیم، از پیکر جامعه بیرون آورد، تا امروز، ملت ایران از داعش ایرانی رنج نبرد. جا دارد ملت بزرگوار، که این روزها، با روشنگری های اساتید و کارشناسان دلسوز کشورمان، بیش از پیش به عظمت کار امام در سال 67 پی برده، سالگرد آن حرکت حیاتبخش را بزرگ بشمارد و در تقویم ملی آن را به عنوان یکی از روزهای تاریخی ثبت کند و از هیأت سه نفره که در دشوارترین شرائط، در خط اول جهاد، و در شدید ترین آتشباری، در کنار امام خود باقی ماند و وفادارانه یکی از دشوار ترین مأموریت ها را به انجام رساند تجلیل کند. به حق، آنها هیأت زندگی بخش و نجات بخش اند. نجات بخش خیل عظیمی از زندانیان فریب خورده ی سازمان منافقین و نجات بخش ملت ایران ازشر آن اقلیت فاسد خطرناک تر از داعش.
* فتاوای مراجع و علما در مورد مصداق محارب:
در پایان برای اطمینان جوانانی که از فتوای مورد اتفاق همه مراجع و علما در مورد محارب اطلاع ندارند ،یک نمونه که متن فتوای آیت الله موسوی اردبیلی است و ایشان مورد وثوق مخالفین هم هستند تقدیم می شود تا معلوم گردد حکم اسلامی، حتی در جرائم خفیف تر از جرائم سازمان منافقین، تا چه حد شدید و قاطع است و امام و رهبر عزیزمان تا چه حد در مورد اعضاء سازمان منافقین رأفت روا داشته اند. ایشان در کتاب فقه الحدود والتعزیرات در صفحات 521 و787 فرموده اند: «اخلال در امنیت عمومی، تنها از طریق کشیدن سلاح نیست، بلکه فتنهانگیزی و ایجاد تفرقه، پراکندگی و دشمنی در بین مردم نیز مصداق آن است. بنابراین هر چه موجب از بین رفتن نظم اجتماع و امنیت مردم شود، مشمول حکم آیه شریفه است. پس باید آشکارا گفت که اخلال در نظم و امنیت جامعه مصداق محاربه است، چه این عمل به قصد براندازی نظام سیاسی صورت گرفته باشد و چه به قصد دیگری.»
ایشان همچنین میفرمایند: «در تحقق جرم محاربه، آنچه اهمیت دارد برهم زدن آرامش جامعه است.»
علاوه بر فتاوای علماء و حتی فتوای خود آقای منتظری در مورد محارب که اجماع در مورد آن وجود دارد، قانون کشورنیز که برگرفته ازاحکام اسلام است در این مورد بسیار روشن و گویا است وبه هر انسان منصفی نشان می دهد که حتی قانون کشور، بسیار شدید تر از آن چیزی است که نظام اسلامی در مورد منافقین دیروز و امروزکشور روا داشته است. محاربه و فسادفیالارض که در قانون حدود و تعزیرات مصوب 1361 وارد نظام حقوقی ایران شد، در قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 که جایگزین آن شد، نیز باقی ماند.
ماده 284 این قانون می گوید: "هرکس بهطور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم میگردد."
ماده 186 این قانون نیز توضیح می دهد: "هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آن باقی است، تمام اعضاء و هواداران آن که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می دانند و به نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش موثر دارند، محارب محسوب می شوند، اگرچه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند. "
اگر در گذشته باسازمان منافقین با مدارا و رأفت رفتار شد و هفت سال به آنها عفو وبخشش و تخفیف داده شد، علت آن، شرائط زمان و مکان و اتمام حجت به ناآگاهان بود، ولی امروز، که ماهیت این تروریست ها و داعشی های ایرانی بر هر کوچک و بزرگی آشکار شده، در صورت کوچکترین تحرک از سوی آنها یا وابستگان داخلی آنها و در صورت کمترین تهدید برای امنیت مردم، مشت آهنین اسلام، بی وقفه بر سرشان فرود خواهد آمد و طومار زندگی ننگینشان را در هم خواهد پیچید.
همزمان با شکست های پی در پی تروریست های داعش که قرار بود پس از فتح عراق و شام به ایران بیایتد ، نشست سازمان تروریستی منافقین در پاریس با حضور نمایندگانی امنیتی سیاسی از امریکا، انگلیس، فرانسه، برخی کشورهای عرب و نماینده ی ویژه عربستان سعودی برگزار شد و نماینده ی عربستان، طی سخنرانی خود، سازمان تروریستی منافقین را به تحرک جدید علیه ایران دعوت کرد، به فاصله ی اندکی از این نشست که گویای طراحی جدید امریکا برای تقویت سازمان منافقین است، یک فایل صوتی از سوی دفتر آقای منتظری منتشر شد که طی آن،به اعدام منافقین در سال 67 اعتراض شده و آنها را مظلوم و نظام اسلامی را ظالم معرفی کرده است. بلافاصله این فایل، خبر اول و پرسروصدای رسانه های بیگانه و محافل خبری شد و سازمان منافقین را با چهره ای مثبت و امام را با چهره ای منفی در رأس اخبار جهانی قرار داد. بی بی سی جشن گرفت و تا توانست از آن علیه امام بهره برداری کرد. فارغ از بحث فقهی و حقوقی اعدام منافقین، هر فرد عادی با اندک تأملی، درک میکند که امریکا اکنون با ضعیف شدن داعش به دنبال اهرم تازه ای برای فشار آوردن به ایران است. منافقین این بار به جای کمک های صدام، از دلارهای نفتی عربستان برخوردار خواهند شد تا درکشمکش ها و چانه زنی های منطقه ای، به عنوان یک اهرم فشار، مورد استفاده امریکا قرار گیرند. بسیار ساده لوحانه است که تصور شود همزمانی نشست پاریس با پخش فایل صوتی آقای منتظری، بدون هماهنگی و فقط ناشی از یک اتفاق یا اشتباه بوده است. کسی باور نمی کند دفتر آقای منتظری که تحت مدیریت باند مهدی هاشمی، یکی از اصلی ترین پایگاه های حمایت از سازمان منافقین بوده و در نامه ی فروردین ماه حضرت امام (ره) به این واقعیت تصریح شده، پس از 28 سال که این فایل صوتی را در اختیار داشته، درست همزمان با کنفرانس احیای منافقین، به طور اتفاقی آن را منتشر کرده است. حمایت هائی که باند مهدی هاشمی از سازمان منافقین در کارنامه خود دارد، تردیدی باقی نمی گذارد که این اقدام نیز حرکت هماهنگ شده ای است برای کامل کردن پازل دشمن در تقویت سازمان منافقین در فضای رسانه ای و شروع توطئه ای جدید علیه کشور. آیا خیانتی تا این حد آشکار نسبت به امنیت کشور، نباید وزارت اطلاعات و قوه ی قضائیه را که مسئول حفاظت از امنیت کشور اند به اقدامی جدی تر وا دارد ؟ آیا از این علنی تر هم می شود علیه امنیت و منافع ملی اقدام کرد ؟ آیا تخریب جایگاه معنوی حضرت امام (ره) در افکار عمومی امت اسلام و در سطح جهان که اصلی ترین هدف امریکا هم هست، جرمی نیست که دادستان در مورد آن وارد اقدامی اساسی تر شود؟
* کینه منافقین و باند مهدی هاشمی از امام (ره):
کینه ای که باند مهدی هاشمی و منافقین، از امام و انقلاب دارند برای همه شناخته شده است. این اقدام آنها برای تخریب جایگاه و اعتبارامام، نه اولین اقدام است ونه آخرین ولذا جای تعجب نیست، ولی تعجب آنجا است که برخی شخصیت ها و مجمع ها و مؤسساتی که فریاد خط امام و مدافع امام بودنشان گوش فلک را کر کرده و بودجه های کلان رسمی و غیر رسمی برای انجام این وظیفه دریافت میکنند، سکوت کرده و حاضر به دفاع از امام نیستند. ، مدعیان خط امام و راه امام و آنها که مدیون امام هستند و از حمایت های بی دریغ امام بهره ها برده اند و هنوز هم بر سر سفره ی اعتبارامام نشسته واز اعتبار امام ارتزاق میکنند،در قبال این سکوت چه پاسخی دارند .آنها در مقابل این لجن پراکنی کینه توزانه سکوت کرده اند در حالی که می دانند سکوت آنها، از سوی مردم، تأیید تلویحی تهمت تلقی خواهد شد . آبرو و اعتباری که آنها به خیال خودشان با این سکوت و محافظه کاری و با این تنها گذاشتن امام به دست می آورند نامی جز بی وفائی ندارد و حاصلی جز بی آبروئی و خسران نخواهد داشت. انتشار این فایل، علاوه بر این که بار دیگر ماهیت خیانت پیشه و کینه توز باند مهدی هاشمی و بقایای آن را آشکار کرد، آزمایش و محکی دقیق، برای عیار سنجی دوستان امام، نزدیکان امام و مدعیان دفاع از امام است. وقتی مؤسسه های مسئول دفاع از امام و دفاع از فرزند امام سکوت میکنند، باید به فکر مؤ سسه ای بود که از امام مظلوممان دفاع کند. مؤسسه ای که راه نفوذ امثال لیبرال ها، منافقین و باند مهدی هاشمی را ببندد. مؤسسه ای که بتواند با استدلال محکم شبهات وارد شده به امام را از ذهن جوانان برطرف نماید.
* ورود منافقین به جنگ مسلحانه:
در سال 60 و پس از عزل بنی صدر، سازمان منافقین، رسما وارد فاز جنگ مسلحانه شد و طی هفت سال ،همزمان با آنکه صدام در بمبارانها و در جبهه های جنگ، مردم را به شهادت می رساند این سازمان نیز در نقش ستون پنجم دشمن، ضمن دادن اطلاعات به دشمن و لو دادن عملیات ها که هزاران نفر از رزمندگان مارا به شهادت رساند،در جنگی تروریستی، بیش از هفده هزار نفر زن و مرد و کودک و جوان ما را به خاک و خون کشید و دست به جنایات وحشیانه ای زد که داعش هنوز مرتکب آنها نشده. سپس به طور علنی و رسمی به دشمن بعثی پیوست و وارد جنگ کلاسیک با ملت ایران شد. این سازمان تروریست و اعضایش، با این عملکرد نظامی، نزد هر فقیهی،مصداق قطعی وروشن محارب است. طبق فتوای همه ی علما و مراجع، تمام اعضاء چنین گروهی، از همان سال 60 به خاطر شروع جنگ مسلحانه و قتل مردم بی گناه، مهدور الدم بوده اند.مَن شَهَرَ سَیفه فَدَمَهُ هَدَر. فتوای همه ی مراجع این است که در چنین شرائطی، همه ی اعضای سازمان محارب، محکوم به اعدامند و تفاوتی بین بزرگ و کوچک، مسلح و غیر مسلح و زندانی و غیر زندانی آنها وجود ندارد. فتوای مراجع دینی این است که مادامی که مرکزیت گروه محارب منهدم نشده، هر عضوآن تشکیلات در هر رده و در هر کجا و در هر شرائطی مصداق محارب است و باید حکم محارب در مورد او اجرا شود. اما، امام عزیزما، از باب رأفت اسلامی و به خاطر نجات خیل گسترده ای از جوانان و هواداران سازمان، که از روی جهل و نادانی به این تشکیلات پیوسته و از ماهیت سازمان و سران آن خبر نداشتند،با استفاده از اختیارات شرعی خود، تأکید نمودند حکم محارب در مورد آنها اجرا نشود و برای همه ی اعضاء و هواداران دستگیر شده، بدون حتی یک استثناء، دادگاه تشکیل شود و با نگاه رحمت آمیز، اگر مرتکب قتل نشده اند، مشمول عفو و تخفیف قرار گیرند تا فرصت اصلاح فکر، توبه و بازگشت برای آنها فراهم باشد. امام بزرگوار طی سال های متمادی، در سخنرانی ها یشان، با نصایح پدرانه، سعی کردند و امید داشتند که اکثر آنها درداخل زندان یا خارج زندان به حقیقت پی برده دست از جنگ مسلحانه با ملت برداشته و به آغوش ملت خود و خانواده های خود باز گردند. این نیت خیر، به هدف خود رسید و سبب شد، با وجود لجاجت سران، هزاران نفر از اعضاء این سازمان، با رها شدن از جو خفقان حاکم بر این تشکیلات مخوف، به تدریج به ماهیت سازمان و رهبرانش پی برده و با فرار از تشکیلات، به زندگی سالم باز گردند. شاید روزی این اجازه داده شود که اسامی تمامی این توبه کنندگان واقعی که به کسوت خدمتگزاران ملت در آمده و حتی در جبهه ها به مقام شهادت نائل شدند منتشر شود و قدر امام و رأفت امام و بصیرت امام بیشتر شناخته شود. با وجود آنکه بخشی از منافقین زندانی، با سوء استفاده از راهبرد رأفت آمیز امام، توبه ی ظاهری کرده و پس از آزادی از زندان دوباره به سازمان پیوسته و مرتکب بمب گذاری و ترور شدند و با این خیانت خود، برخی از مسئولین دلسوز را از پذیرش توبه ی منافقین، پشیمان کردند و با وجود آنکه حکم شرعی در مورد محارب آنست که توبه ی پس از دستگیری او پذیرفته نمیشود، اما امام راحل، مشی دلسوزانه ی خود در قبال آنها را تغییر ندادند و با پذیرش خطرات اعتماد به توابین، بازهم راه بازگشت را برای همه ی آنها گشوده نگاه داشتند. به مدت هفت سال از سال 60 تا 67، با وجود آنکه کشور در حال جنگ بود و در همه ی دنیا در دوران جنگ، ستون پنجم دشمن و خیانتکاران داخلی را لحظه ای تحمل نمی کنند، با تأکید حضرت امام، این شیوه ی آسان گرفتن بر منافقین زندانی ادامه یافت و فقط در مورد آنها که در قتل مردم دست داشتند حکم اعدام اجرا می شد. در این مدت هفت سال با وجود آنکه پس از هر عملیات تروریستی، مردم خشمگین، در اجتماعات بزرگ، خواستار اعدام منافقین بودند، و شعار منافق زندانی اعدام باید گردد سر می دادند،باز هم، به فرمان حضرت امام، حد اکثر مدارا با دستگیر شدگان این گروه به عمل آمد تا اتمام حجت شود و هرکس زمینه ی اصلاح دارد راهش را از ساز مان و سران آن جدا کند. دقت حضرت امام (ره) در این راهبرد رأفت آمیزو مصلحانه در حدی بود که وقتی سازمان، در حزب جمهوری اسلامی بمب گذاری کرد وهفتاد و دوتن ازمسئولان بزرگ نظام و یاران امام را به شهادت رسا ند، امام عزیز که احتمال میدادند خشم و نفرت عمومی، سبب شود قاضی ها در دادگاه های منافقین که در حال برگزاری بود، سخت گیری کنند یا توبه آنها را نپذیرند، دستور دادند تمام دادگاه های آنها برای مدتی تعطیل شود تا هیچ عضوی از اعضاء این سازمان در اثر آن فضای عمومی از رأفت نظام محروم نشود. این دقت و رأفت را در کدام مکتب و در کدام نظامی می توان یافت.اقدامات توأم با رحمت امام (ره) در قبال منافقین را، فقها و حقوقدانها ی منصف که با جزئیات احکام شرعی و قانونی به ویژه حکم محارب، آشنائی دقیق دارند بهتر می توانند درک کرده و بازگو نمایند. از سالهای 62 تا 64 و 65 با وجود آنکه زمان جنگ بود و سازمان منافقین هنوز هم در حال جنگ مسلحانه با ملت و همکاری با صدام بود، حضرت امام(ره) در تداوم مشی مصلحانه ی خود، گام بزرگ تری برای رها کردن زندانی های سازمان برداشتند. ایشان خارج از همه ی چارچوب ها ی قوه ی قضائیه واحکام اولیه، با استفاده از اختیارات حکومتی، به آقای منتظری که نسبت به سازمان منافقین، خوشبینی افراطی داشت، اختیار دا د ند هرزندانی را که صلاح می داند، از زندان آزاد کند. با این حکم امام، ظرف مدت کوتاهی، جمعیت زیادی از اعضاء و هواداران سازمان که دارای استحقاق بودند یا نبودند از زندان ها آزاد شدند. هیچ کشوری و هیچ حکومتی، با دشمنی که رسما وارد جنگ مسلحانه با او شده و هنوز هم جنگ را ادامه می دهد اینگونه با رأفت و رحمت برخورد نمی کند. در مقطعی، سازمان برای خنثی کردن راهبرد امام، طی دستودالعملی، ازهمه ی زندانیان منافق خواست تا با توبه ی دروغین از زندان آزاد شده و پس از آزادی به سازمان بپیوندند. در این مرحله تعداد زیادی از توابین آزاد شدند و در اولین فرصت، به پادگان اشرف پیوسته و وارد اقدامات نظامی و تروریستی علیه ایران شدند و فضای بد بینی به توابین را تقویت کردند، اما امام، باز هم مشی دلسوزانه ی خود را ادامه دادند. سازمان منافقین طی چند مرحله ورود غافلگیرانه به خاک ایران در نقاط مرزی، هزاران نفر از رزمندگان و مردم عادی را به اسارت گرفت و برای تخلیه اطلاعات تحت شکنجه قرار داد. این جنایات که گاه به دست توابین انجام می شد، اعتراضات و فشار افکار عمومی برای اعدام منافقین را افزایش داد. خباثت سازمان به اوج رسیده بود، امام (ره) خون دل می خورد و لی شیوه ی مدارا با زندانیان منافق ومحارب را ادامه داد.
* حمله منافقین به همراه ارتش بعث به ایران:
در سال 67و پس از پذیرش قطعنامه، حمله ی مجدد صدام وسازمان منافقین از غرب و جنوب کشور آغاز شد که هدف آن فتح تهران بود. طبق طرح عملیاتی منافقین که به دست رزمندگان افتاد وهمچنین طبق فایل صوتی توجیه عملیات، که صدای سران سازمان بود و منتشر شد، بخشی از نیروی نظامی آنها برای فتح تهران، زندانیان سر موضع در زندانهای مختلف کشور بودند. شبکه ای از منافقین داخل کشور که مسئول ارتباط با داخل زندان ها بود، قبل از عملیات فروغ جاویدان، هماهنگی و سازماندهی منافقین سر موضع داخل زندان را به انجام رسانده و شورش زندانیان منافق، همزمان با عملیات مرصاد دربرخی زندان های سراسر کشور و حملات وحشیانه ی آنها به توابین واقعی درون زندان، زنگ خطر را برای مسئولین به صدا درآورد. منافقین زندانی، به فرمان رهبران سازمان، مهیا بودند تا با پیوستن به عملیات، ظرف 48 ساعت تهران را فتح کنند. با وجود شکست عملیات فروغ جاویدان، خطر حمله ی مجدد وجود داشت و وجود هزاران زندانی محارب و آماده عملیات در زندان های سراسر کشور خطری بزرگ بود. بحران امنیتی بزرگی کشور را تهدید می کرد. باز هم با وجود پیوستگی تشکیلاتی وهماهنگی عملیاتی که بین زندانی ها با مرکزیت سازمان وجود داشت و تظاهرات علنی زندانی های منافق که این پیوستگی را به نمایش می گذاشت و با وجود آنکه مشخص شد صد ها نفر از منافقین حاضر درعملیات فروغ جاویدان توابینی بوده اند که قبلا از زندانها آزاد شده اند واین امر، خشم عمومی مردم علیه زندانیان منافق را تشدید کرد، بازهم رأفت امام اجازه نداد این زندانی ها مثل هم حزبی هایشان که در تنگه چارزبربه هلاکت رسیدند، به مجازات محارب بودن برسند. حتی در این شرایط بحرانی که هنوز خطر حمله ی مجدد ارتش بعثی و سازمان منافقین وجود داشت و زندانیان منافق، نیروهای عملیاتی آنها در داخل کشور بودند و قوه ی قضائیه و وزارت اطلاعات برای رفع این خطر، تحت فشار افکار عمومی قرار داشتند، بازهم امام مهربان ما با اولویت دادن به نجات فریب خوردگان، و جدا کردن آنها از کادر های اصلی، مرحله ی دیگری از مدارا و رأفت را آغاز کردند، بنا به فرمان رسمی حضرت امام (ره) در پاسخ به درخواست وزارت اطلاعات و قوه ِقضائیه،مقرر شد به جای محارب محسوب کردن همه ی زندانیان سازمان، هیأتی سه نفره ازبالاترین و معتبر ترین مقامات قضائی و اطلاعاتی کشور، تک تک منافقین زندانی را به اتهام پیوستن مجدد به محاربه ،مجددا مورد باز جوئی و محاکمه قرار دهند تا در این مرحله ی نهائی نیزهر یک از محاربین فرصت اصلاح مسیرو بازگشت به زندگی عادی را داشته باشد. مقرر شده بود این محاکمه با دقتی و احتیاطی بیشتر از محاکمه های دیگر انجام شود و لذا برای محاکمه هر زندانی دو قاضی عالیرتبه و یک نماینده ی رسمی وزارت اطلاعات حضور داشتند و نظر میدادند و حکم را هر سه نفر امضاء میکردند. دستور این بود که بازهم زندانیان به توبه تشویق شوند و توبه ها پذیرفته شود و همین امر سبب شد در این مرحله ی بحرانی سال 67، اکثریت زندانیان سازمان از عضویت تشکیلات واز جنگ و محاربه تبری جسته، مشمول تخفیف و عفو قرار گرفته و به زندگی خود باز گشتند که متأسفانه محافل و رسانه های معاند این خبر را انعکاس نمی دهند. آنچه باقی ماند، اقلیتی لجوج و عمدتا از سران و کادرهای سازمان بود که حتی در این محاکمه،و حتی با آگاهی از حمله نظامی سازمان متبوع خود به ایران، باز هم برعضویت سازمان و موضع جنگ طلبا نه پافشاری می کرد. این اقلیت باقی مانده که فرماندهی منافقین زندانی را به عهده داشت، هسته ی اصلی فساد و همان کادرآماده ی شورش و جنگ در زندانها بود. طبق موازین اسلامی و طبق قوانین کشوری و مطابق با فتوای همه ی مراجع و علمای اسلام ، این اقلیت، در محاکمه ی سال 67 محارب شناخته شد و بوسیله ی قاضی و حاکم شرع به اعدام محکوم و حکم در مورد آنها اجرا شد و ملت پس از هفت سال ترور و انفجار و نا امنی، از فتنه ی داعش ایرانی رهائی یافت. امام عزیز رسالت خود را اگرچه با درد های فراوان اما با پیروزی به پایان رساند و موفق شد طی هفت سال مدارا، اکثریت قریب به اتفاق فریب خوردگان را از قفس آهنین تشکیلات سازمان آزاد کرده و به آغوش خانواده ها باز گرداند. کسانی که از روی بی اطلاعی، برای اعدام این اقلیت جانی و محارب اظهار تأسف میکنند، باید به این نکته مهم توجه کنند که این افراد ، در مرتبه ای ازقساوت و ارتکاب جنایات بودند که حتی هیأت عفو آقای منتظری با آن همه خوش بینی و آسان گیری، به خود اجازه نداده بود آنها را آزاد کند. این اقلیت لجوج، در حقیقت اشقی الاشقیای سازمان منافقین و ام الفساد تشکیلات آنها در داخل کشوربودند.
* افشای حقایق در پشت پرده فایل صوتی:
پخش فایل صوتی اخیر،اگرچه با نیت تخریب چهره نورانی حضرت امام (ره) و نظام اسلامی و تقویت موقعیت سازمان منافقین و کمک به راهبرد جدید امریکا و عربستان در منطقه انجام شد، اما خداوند این بارهم در این خباثت اهل نفاق، راهی برای تقویت دین خود گشود و سندی را در اختیار جهان قرار داد که برای اهل دقت، می تواند پرده از برخی حقایق پنهان بر دارد. هرحقوقدان و کارشناس منصفی که کمترین بهره را از هوش سیاسی داشته باشد و کمی اهل تعمق باشد با شنیدن این فایل صوتی و عبور از سطح ظاهری، تبلیغاتی و احساسی آن، می فهمد که این سازمان،هفت سال مردم ایران را به خاک و خون کشیده، با دشمن متجاوز، همکاری کرده، با کمک و تجهیزات دشمن به ملت خودش حمل ی نظامی کرده، وبا وجود این خیانتها، نظام، هفت سال، دستگیر شدگان را تحمل کرده و حکم محارب را که حکم قانونی کشور بوده در مورد آنها به اجرا در نیاورده، ثانیا می فهمد در تمام این مدت که آنها در حال جنگ با ملت خود بوده اند، به هر بهانه و حتی با توبه ی ظاهری، آنها را از زندان آزاد کرده . می فهمد و تعجب میکند که در سال 67 و بعد از حمله ی نظامی آنها به کشور خود، بازهم نظام به زندانی های عضو سازمان فرصت داده توبه کنند و آزاد شوند، می فهمد و تعجب میکند که در این فایل صوتی، یک مسئول طراز اول کشور، این گروه خائن تروریست را مظلوم و نظام خودش را ظالم معرفی می کند وحتی اعدام این اقلیت محارب را که حکم خدا است، جنایت می نامد. حیرت می کند که این شخصیت، سازمانی تروریستی را که هفت سال با ملت خود جنگیده و ده ها هزار نفر را به شهادت رسانده یک سازمان فکری می داند و می گوید فکر را باید با فکر پاسخ گفت ! کارشناسان علم حقوق می دانند که در همه ی نظام های حقوقی و قضائی دنیا، در زمان جنگ، یک سازمان مسلح داخلی را که با دشمن همکاری نظامی کند مصداق تام و تمام خیانت می دانند و آن را ریشه کن می کنند.اما شگفتی و حیرت بیشتر آنجا است که آقای منتظری که اعدام منافق محارب را جنایت مینامد خود ش هم فتوای مهدور الدم بودن محارب را داده و اذعان داشته که این سازمان، در فاز جنگ مسلحانه است و اذعان داشته که جنگ مسلحانه مصداق کامل محاربه است. یعنی ایشان خودش را هم جنایتکار دانسته !.شگفتی بالاتر آنجا است که ایشان در جایگاه بالاترین مقام نظارت و هدایت قوه ی قضائیه صریحا می گوید محاکمه ی مجدد یک زندانی کاری خلاف است. هر فرد، حتی با کمترین اطلاعات قضائی و حتی افراد عادی و زندانی های عادی می دانند که اگر جرم جدیدی از یک زندانی کشف شود یا جرم جدیدی در زندان انجام دهد، اتهام جدید، محاکمه ی جدید و حکم جدید در کار خواهد بود و این، امری متداول و رایج در تمام نظامهای قضائی دنیا و در نظام قضائی ایران است، که زیر نظر ایشان بوده . آقای منتظری به صراحت میگوید هیأت سه نفره، در بالاترین سطح تدین وتقوا و تخصص، مورد اعتماد و مورد وثوق ایشان است و اگر قرار بود ایشان هیأتی را برای این کار تشکیل دهد، همین افراد را انتخاب می کرد. معنای این حرف این است که نظام، درست و صحیح عمل کرده. ایشان اعضاء این هیأت را عادل ترین و متدین ترین و باتقواترین و عالم ترین قضات عالی کشور می داند. اگر اینگونه است، پس چگونه ایشان با استناد به چند گزارش تحقیق نشده و نامعتبر که اعضاء دفتر آنها را به صحنه آورده، اینچنین به قضات عالیرتبه ی مورد اعتماد خود حمله میکند. چگونه بر اساس چند گزارش اثبات نشده، فتوای خود، علم خود،و عدالت خود را زیر پا می گذارد. چگونه است که به خاطر این چند گزارش که حتی در صورت اثبات شدن، دلالت بر وقوع چند تخلف درچند گوشه ی کشور دارد و علاج آن برخورد با متخلف است، قاضیان بی گناه معتمد خود را،و امام بی گناه خود را و قوه ی قضائیه ای که خود بر آن وبر انتخاب قضات عالی آن اشراف و نظارت عالیه دارد و هیچ نقشی در این چند تخلف نداشته اند، اینگونه بی مهابا مورد حمله قرار می دهد و کل حرکت آنها را مردود می شمارد. حاج احمد آقا در مورد گزارش اهواز که ذهن آقای منتظری را بیش از گزارش های دیگر اشغال کرده، کتبا به ایشان نوشته، سه نفر شاهد عادل که در صحنه حضور داشته اند نزد من شهادت داده اند که این گزارشی که به آقای منتظری داده شده خلاف واقع بوده است. این فایل صوتی به هر کارشناس خبره ای عرضه شود، تشخیص می دهد که سخنان آقای منتظری، فاقد استدلال، فاقد منطق، فاقد استحکام و غیر قابل دفاع است. به همین دلیل،که این روزها دوستان آقای منتظری در پاسخگوئی به سؤال های طلاب به درد سر افتاده اند. کار به جائی رسیده که برخی شاگردان فاضل ایشان ودوستان وفادار ایشان هم زبان به اعتراض علنی گشوده اند. حقیقتا سخنان این فایل از یک فقیه اصولی طبیعی نیست. آیا احتمال نمی رود این تلخ گوئی عصبی و هیجانی از جای دیگری ناشی شده باشد ؟ آیا به موضوع محاکمه ی مهدی هاشمی در سال قبل ربط ندارد ؟ وقتی هنگام قضاوت، یک غرض دیگری در کار می آید، دیگر نباید از قاضی انتظار علم، عدالت و انصاف داشت. چون غرض آمد هنر پوشیده شد، صد حجاب از دل به سوی دیده شد.
درود خداوند بر امام بزرگوار ما که با بصیرت و رأفت خود هزارها جوان فریب خورده را از کام داعش زمان بیرون آورد و به زندگی بازگرداند. رحمت خداوند بر امام رئوفمان که خیل عظیمی از جوانان مهدور الدم و محارب سازمان را با اختیارات شرعی خود، وهفت سال مدیریت صبورانه و دلسوزانه، از راه خطا و مشی محاربه، به آغوش ملت خود باز گرداند. غفران الهی برآن امامی که حاضر نشد حتی محارب بر سر موضع را که فریب سران سازمان را خورده بود، بدون حضور قاضی و حاکم شرع ومجتهد مورد وثوق محاکمه کند. سلام خدا بر آن رهبر بصیری که بیست و هشت سال قبل، پس از هفت سال خون دل خوردن ها، اتمام حجت ها، فرصت دادن ها و رأفت ها، موفق شد اکثریت هواداران فریب خورده ی سازمان را نجات داده و در آخر که آنها راهشان جدا شد ، آن اقلیت فاسد مفسد و آن سران لجوج را که به هیچ صراطی مستقیم نبودند و حاضر نشدند توبه کنند، همچون یک غده ی سرطانی بدخیم، از پیکر جامعه بیرون آورد، تا امروز، ملت ایران از داعش ایرانی رنج نبرد. جا دارد ملت بزرگوار، که این روزها، با روشنگری های اساتید و کارشناسان دلسوز کشورمان، بیش از پیش به عظمت کار امام در سال 67 پی برده، سالگرد آن حرکت حیاتبخش را بزرگ بشمارد و در تقویم ملی آن را به عنوان یکی از روزهای تاریخی ثبت کند و از هیأت سه نفره که در دشوارترین شرائط، در خط اول جهاد، و در شدید ترین آتشباری، در کنار امام خود باقی ماند و وفادارانه یکی از دشوار ترین مأموریت ها را به انجام رساند تجلیل کند. به حق، آنها هیأت زندگی بخش و نجات بخش اند. نجات بخش خیل عظیمی از زندانیان فریب خورده ی سازمان منافقین و نجات بخش ملت ایران ازشر آن اقلیت فاسد خطرناک تر از داعش.
* فتاوای مراجع و علما در مورد مصداق محارب:
در پایان برای اطمینان جوانانی که از فتوای مورد اتفاق همه مراجع و علما در مورد محارب اطلاع ندارند ،یک نمونه که متن فتوای آیت الله موسوی اردبیلی است و ایشان مورد وثوق مخالفین هم هستند تقدیم می شود تا معلوم گردد حکم اسلامی، حتی در جرائم خفیف تر از جرائم سازمان منافقین، تا چه حد شدید و قاطع است و امام و رهبر عزیزمان تا چه حد در مورد اعضاء سازمان منافقین رأفت روا داشته اند. ایشان در کتاب فقه الحدود والتعزیرات در صفحات 521 و787 فرموده اند: «اخلال در امنیت عمومی، تنها از طریق کشیدن سلاح نیست، بلکه فتنهانگیزی و ایجاد تفرقه، پراکندگی و دشمنی در بین مردم نیز مصداق آن است. بنابراین هر چه موجب از بین رفتن نظم اجتماع و امنیت مردم شود، مشمول حکم آیه شریفه است. پس باید آشکارا گفت که اخلال در نظم و امنیت جامعه مصداق محاربه است، چه این عمل به قصد براندازی نظام سیاسی صورت گرفته باشد و چه به قصد دیگری.»
ایشان همچنین میفرمایند: «در تحقق جرم محاربه، آنچه اهمیت دارد برهم زدن آرامش جامعه است.»
علاوه بر فتاوای علماء و حتی فتوای خود آقای منتظری در مورد محارب که اجماع در مورد آن وجود دارد، قانون کشورنیز که برگرفته ازاحکام اسلام است در این مورد بسیار روشن و گویا است وبه هر انسان منصفی نشان می دهد که حتی قانون کشور، بسیار شدید تر از آن چیزی است که نظام اسلامی در مورد منافقین دیروز و امروزکشور روا داشته است. محاربه و فسادفیالارض که در قانون حدود و تعزیرات مصوب 1361 وارد نظام حقوقی ایران شد، در قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 که جایگزین آن شد، نیز باقی ماند.
ماده 284 این قانون می گوید: "هرکس بهطور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم میگردد."
ماده 186 این قانون نیز توضیح می دهد: "هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آن باقی است، تمام اعضاء و هواداران آن که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می دانند و به نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش موثر دارند، محارب محسوب می شوند، اگرچه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند. "
اگر در گذشته باسازمان منافقین با مدارا و رأفت رفتار شد و هفت سال به آنها عفو وبخشش و تخفیف داده شد، علت آن، شرائط زمان و مکان و اتمام حجت به ناآگاهان بود، ولی امروز، که ماهیت این تروریست ها و داعشی های ایرانی بر هر کوچک و بزرگی آشکار شده، در صورت کوچکترین تحرک از سوی آنها یا وابستگان داخلی آنها و در صورت کمترین تهدید برای امنیت مردم، مشت آهنین اسلام، بی وقفه بر سرشان فرود خواهد آمد و طومار زندگی ننگینشان را در هم خواهد پیچید.