به گزارش مشرق، روز پنجشنبه هفته گذشته بود که احتمال آتش بس و توافقی میان ارتش سوریه و تروریست های موجود در شهرک داریا در غوطه غربی به رسانه ها رسید.
تا پیش از آن همین رسانه ها به صورت روزانه از تنگ شدن حلقه محاصره تروریست ها در این شهرک خبر می دادند.
ارتش سوریه در راستای پاکسازی مناطق اطراف پایتخت، از مدت ها پیش، عملیات گسترده ای را در غوطه غربی و شرقی آغاز کرده بود که به پاکسازی بخش های زیادی از این مناطق منجر شد.
در غوطه غربی دو شهرک معظمیه و داریا به دلیل نزدیکی به شهر دمشق همواره مورد توجه ارتش سوریه بوده است.
در شهرک معظمیه براساس توافق مصالحه میان ارتش و تروریست ها آتش بس برقراراست ولی تروریست های شهرک داریا به روند آشتی نپیوسته و به درگیری با ارتش سوریه ادامه دادند.
ارتش سوریه نیز با عملیاتی طولانی مدت و هرچند کند اما توانست این شهرک را از معظمیه جدا کرده و آن را محاصره کند.
در روزهای گذشته با افزایش فشارها بر تروریست ها و عقب نشینی آن ها از مزارع اطراف شهر به مناطق مسکونی و با توجه به بسته بودن مسیر تدارکاتی آن ها و تنگ شدن حلقه محاصره، زمزمه های آتش بس و آشتی به گوش می رسید.
این آتش بس و توافق، عصر پنجشنبه گذشته برقرار شد و براساس آن قرار شد تروریست ها با اختیار خود یا با تحویل سلاح به زندگی عادی بازگردند یا با خانواده های خود به استان ادلب منتقل شوند و شهرک داریا را به ارتش بسپارند.
روز جمعه نخستین گروه از غیرنظامیان و تروریست ها با 10 اتوبوس از داریا خارج شدند و پنج دستگاه اتوبوس 270 تروریست به همراه خانواده های آن ها را به شهر ادلب منتقل کرد.
پنج دستگاه اتوبوس دیگر نیز گروهی از غیرنظامیان موجود در شهرک داریا را به مراکز اسکان موقت در شهرک حرجله در جنوب دمشق انتقال داد.
رسانه ها و شهروندان سوری نیز این توافق را یک پیروزی برای ارتش می دانند درحالی که پس از ماه ها عملیات و تلفات، این پیروزی می توانست بسیار شیرین تر باشد.
البته ارتش سوریه و نیروهای مقاومت با محاصره تروریست ها که آسان نیز به دست نیامده، تا اینجا کار مهمی انجام دادند.
توافق با تروریست هایی که در محاصره کامل قرار گرفته و راهی برای خروج و حتی تامین سلاح و مهمات خود ندارند و بازکردن مسیر برای آن ها به منظور خروج از محاصره چگونه پیروزی به شمار می رود.
اگر چند روزی این محاصره ادامه می یافت، تروریست هایی که فریاد کمک خواهی آن ها از دیگر تروریست های خارج ازاین منطقه بلند شده بود، خود تسلیم می شدند یا با اندکی صبر زیر چکمه های ارتش سوریه و نیروهای مقاومت له می شدند.
نکته دیگر در جابجایی گسترده تروریست ها، انتقال تجریبات آن ها به دیگر هم کیشان خود است، به عنوان مثال تروریست های موجود در داریا مهارت ویژه ای در حفر تونل در زیر مواضع ارتش داشتند ولی تاکنون شنیده نشده است که تروریست های موجود در ادلب حتی یک تونل حفر کرده باشند.
اگر فردا همین تروریست ها به دیگر تروریست های محاصره کننده شهرهای فوعه و کفریا در استان ادلب پیوستند و خبرهایی مبنی بر انفجار تونل در زیر سنگرهای مدافع این دو شهر انجام شد، نباید تعجب کرد.
تنها پیروزی که می توان برای ارتش سوریه در این توافق متصور بود، ازبین رفتن یکی از کانون های درگیری در کنار پایتخت در مدتی کوتاه تر و شاید با تلفاتی کمتر است ولی آیا خون های ریخته شده در پنج سال در داریا و اطراف آن توسط تروریست ها ارزش این را نداشت که ازتوافق به گونه ای بهتر انجام می شد.
آیا تروریست هایی که تقریبا نخستین گروه هایی بودند که از سال 2011 بر روی ارتش و ملت سوریه اسلحه کشیدند را باید بدون حساب و کتاب به دیگر مناطق منتقل کرد؟
بسیاری از شهروندان سوری در مناطق مختلف این کشور در شرق و شمال غرب در محاصره گروه های تروریستی هستند، گروه هایی که امروز تروریست های داریا برای رساندن خود به آن ها لحظه شماری می کنند.
بسیاری از ساکنان شهرها و شهرک های محاصره شده مانند دیرالزور، فوعه و کفریا براثر محاصره طولانی مدت و دسترسی نداشتن به آب و غذای کافی و بهداشتی با بیماری های مختلف دست و پنجه نرم می کنند.
بسیاری از بیماران در این مناطق سالهاست از درمان محروم شده اند و به دلیل نبود حتی یک کپسول اکسیژن جان خود را از دست داده اند.
آیا دولت سوریه نمی توانست در قبال گشودن مسیر اختیاری برای تروریست ها و خانواده های آن ها که اکنون به تروریست های محاصره کننده این مناطق پیوسته اند و خواهند پیوست، چند بیمار را برای دریافت خدمات درمانی مورد نیاز از محاصره آزاد کند.
جالب تر اینکه یکی از افسران که به تشریح آتش بس و خروج تروریست ها از شهرک داریا می پرداخت اعلام کرد که براساس این توافق، گروهی از تروریست ها و غیرنظامیان که به آشتی نپیوسته اند به سوی ادلب می روند و کسانی که می خواهند در آغوش وطن بمانند به منطقه حرجله منتقل می شوند.
براین اساس باید ازاین افسر محترم سوال کرد مگر استان ادلب جزیی از این وطن نیست و مگر زنان و کودکانی که در شهرهای فوعه و کفریا در این استان بیش از یکسال و نیم است در محاصره تروریست ها هستند از فرزندان این وطن نیستند.
آری ارتش سوریه می توانست با اندکی صبر و مقاومت بیشتر این پیروزی را در کام عده بیشتری از شهروندان شیرین کند.
اکنون ساکنان شهرهای محاصره شده در استان های دیرالزور و ادلب به این موضوع می اندیشند که چرا براساس این توافق و در ازای خروج بیش از چهار هزار نفر از داریا، حتی یک بیمار از این شهرها خارج نشد، آیا اگر چنین شرطی می گذاشتند ممکن بود تروریست ها نپذیرند.
درهر حال تروریست های موجود در داریا با توجه به وضعیت وخیمی که داشتند دیر یا زود تسلیم می شدند و یا به توافقی مانند آنچه اکنون برقرارشده گردن می گذاشتند ولی با کمی صبر و یا تدبیر، این پیروزی می توانست کام شمار بیشتری از شهروندان سوری را شیرین کند.