سرویس فرهنگ و هنر مشرق - چندی پیش دادستانی تهران در حکمی چند شرکت پخش کننده را به واسطه تبلیغ فیلمهایشان در شبکههای ماهوارهای ممنوع الکار کرد.
ماجرا هم از این قرار بود که بعد از پیگیری خبرنگاران در مورد یک حکم قضایی، یکی از مسولان سینمایی گفته بود در متن این نامه به صراحت اسامی چند تهیه کننده و ازجمله علیرضا سرتیپی و همچنین دفتر پخش سینمایی او با نام فیلمیران ذکر شده بود.
با این حال، مدت کوتاهی بعد، عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران، بخشی از جزئیات اعلام شده در این نامه را رد و تأکید کرد، تنها پخش کننده این فیلمها ممنوع الفعالیت شدهاند که با این اوصاف، همچنان دفتر پخش فیلمیران به مدیریت علی سرتیپی ممنوع الفعالیت بود.
این ممنوعیت به واسطه تبلیغات ماهوارهای رخ داده بود و از آن پس، این پرسش اساسی شکل گرفت که با توجه به ممنوع الفعالیت بودن این دفاتر پخش و خصوصا فیلمیران، سرنوشت فیلم «فروشنده» به پخش کنندگی فیلمیران به عنوان قویترین پخش کشور، و به تعبیری مافیای پخش که اتفاقات سینمایی را روی انگشتش میگرداند، چه خواهد شد.
سوالی که رسیدن به پاسخش چندان طول نکشید. به قول قدیمیها تو گویی نه خانی آمده و نه خانی رفته... از چند روز پیش همه دست به دست هم دادند تا این فیلم (احتمالا ارزشی از نگاه بعضی حضرات!!) با سلام و صلوات اکران شود و تازه ، چون احتمالا سرمایه گذار قطری و تهیه کننده و پخش کننده، تخم دو زرده کرده بودند قرار بود قیمتش را هم از فیلم محمد(ص) بالاتر ببرند و ملت را با بلیطهای 15 هزار تومانی بفرستند سینما و به قولی شور و شوق عمومی برای دیدن فروشنده بوجود بیاورند.
برای دیدن فیلمی که در نظام جمهوری اسلامی و با همکاری پردیسهای سینمایی قرار است اکران شود. فیلمی که میگوید حتی اگر یکی هم به زنش تجاوز کرد، مرد نباید خشونت به خرج بدهد. لابد آن طرف آدم بیمار و بدبخت است که به دنبال زنی تن فروش آمده و یکباره خودش را مقابل خانم محترمی دیده است. نباید خشونت به خرجدهی چون حتی اگر یک سیلی به او بزنی، ممکن است قلب بیمارش تاب نیاورد و او بمیرد.
و دست آخر اینکه خوب دقت کن و ببین مردی که به زن تجاوز کرده از چه خانوادهای و با چه فرهنگ و تفکری است؟ ببین که زنش چطور یا ابوالفضل و یا زهرا ( و مواردی شبیه این) میگوید. شک نکن که او خانوادهای مذهبی است. مرد روشنفکر عاشق غلامحسین ساعدی، باید از خیر تنبیه آن خانواده متجاوز مذهبی بگذرد. اصلا آنها آنقدر حقیرند و ذلیل که حتی با یک سیلی قلبش ممکن است از کار بایستد. آن هم توی آن همه خانه... خانههایی که یکیش دارد ترک برمیدارد و همه باید تخلیهاش کنند. خانههایی که یکیش محل زندگی یک فاحشه بوده است. خانههایی که جان مرد توی تئاتر را میگیرد. خانههایی که همه بوی کثافت و ویرانی میدهند... تعجب نکنید. این فیلم قرار است از همین فردا در سینماها اکران شود. آن هم توسط پخش کنندهای که دادستان، او را ممنوع الفعالیت کرده است. مثل فوتبالیستهایی که دو کارت زرد دارند و سعی میکنند دور از چشم داور بمانند تا شاید داور یادش برود و از کارت قرمز جان به در ببرند.
فکر نمیکنید اگر این فیلم اکران شد و خوب فروخت، بهتر است بعد از آن به فکر ساخت و پخش فیلمهایی بیفتیم مثل: مهدی مشکی و پاشنه طلا و محلل و مادر زنم عاشق شده و ... گمان کنم اینها دست کم حرمت غیرت را نگاه میداشتند.تازه خدا را چه دیده اید.شاید بعضی نهادها و ادارات هم چرتکه انداختند و دیدند برایشان میصرفد. بعد هم مثلا همه سینماها و پردیسها با هم "بابا خالدار" را اکران کنند... باور کنید اتفاق افتادنش حالا دیگر چندان دور از ذهن نیست.
*حسین سلیمانی