به گزارش مشرق، اندیشکده واشنگتن در گزارشی تحلیلی به بررسی عادی سازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی پرداخته و می نویسد:
عادیسازی روابط با اسرائیل، همچنان بحث برانگیزترین موضوع در محافل عربی است و از آنجایی که امروزه اکثر اعراب، اسرائیل را به عنوان یک شریک بالقوه برای مقابله با دشمنانی مانند ایران میبینند، این موضوع دیگر ممنوعیت سابق را ندارد.
سلسله گزارشهای رسانههای بزرگ جهان عرب در مورد روابط رسمی و سایر تعاملات با اسرائیلیها از جمله اخبار مرتبط با بازدید مقامات عربستان و مصر از اسرائیل در ماه گذشته، بحث منطقهای پیرامون جوانب مثبت و منفی این پدیده را مجدداً مطرح کرده است. به طور کلی در بیشتر این گفتگوها، یک نکته کلیدی نادیده گرفته شده است و آن اینکه رابطه اعراب با اسرائیل، به دور از نام تجاری جدید آن، از سابقه بسیار طولانی و با فراز و نشیبهای بسیاری در طی زمان مواجه بوده است
عادیسازی روابط با اسرائیل، همچنان بحث برانگیزترین موضوع در محافل عربی است و از آنجایی که امروزه اکثر اعراب، اسرائیل را به عنوان یک شریک بالقوه برای مقابله با دشمنانی مانند ایران میبینند، این موضوع دیگر ممنوعیت سابق را ندارد.
سلسله گزارشهای رسانههای بزرگ جهان عرب در مورد روابط رسمی و سایر تعاملات با اسرائیلیها از جمله اخبار مرتبط با بازدید مقامات عربستان و مصر از اسرائیل در ماه گذشته، بحث منطقهای پیرامون جوانب مثبت و منفی این پدیده را مجدداً مطرح کرده است. به طور کلی در بیشتر این گفتگوها، یک نکته کلیدی نادیده گرفته شده است و آن اینکه رابطه اعراب با اسرائیل، به دور از نام تجاری جدید آن، از سابقه بسیار طولانی و با فراز و نشیبهای بسیاری در طی زمان مواجه بوده است
* نه به مذاکره، صلح و به رسمیت شناختن اسرائیل
در حقیقت، جلسات رسمی اعراب و اسرائیل و همچنین موافقتنامههای امضا شده تقریبا به دوره تشکیل رژیم اسرائیل همزمان با توافق آتشبس رودز در سال 1949 برمیگردد. نزدیک به دو دهه پس از آن توافق، شاهد برگزاری نشستهای دورهای در سطوح مقامات پایین رتبه درخصوص رویدادهای امنیتی، آب، پناهندگان و مسائل دیگر و همچنین برگزاری جلسات خصوصی در سطوح بالاتر بودهایم.
جنگ 1967 باعث تشکیل کنفرانس معروف سران عرب در خارطوم با نام "three no's" شد که به معنی پاسخ منفی به مذاکره با اسرائیل، صلح با اسرائیل و به رسمیت شناختن اسرائیل میباشد. اما چند سال بعد، پس از جنگ سال 1973، روابط دوجانبه از سر گرفته شد که در یکی از این موارد معاهده صلح مصر و اسرائیل در سال 1979 رقم خورد. از آن زمان، در تمام دهههای پرتنش تا به امروز، مصر و اسرائیل روابط دیپلماتیک، امنیتی و روابط اقتصادی دوجانبه خود را کماکان حفظ کردهاند.
* صدام هم اسرائیل ستیز بود
واقعیت امر این است که اکثر دولتهای عرب به پیشگامی صدام حسین در عراق، بارها برای منزویکردن مصر در پاسخ به برقراری رابطه قاهره با تلآویو اقدام کردهاند. یک دهه بعد، پس از آزادسازی کویت از اشغال صدام، در کنفرانس صلح مادرید در سال 1991 بسیاری از مقامات اسرائیلی و عرب از جمله سوریه، عربستان سعودی، فلسطین و دیگر اعراب دور میز گفتگو جمع شدند.
دقیقا دو سال بعد از آن، در ماه سپتامبر سال 1993، با دست دادن رابین و عرفات و به رسمیت شناختن دوجانبه از سوی اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین، یکی از مهمترین لحظات تاریخی مذاکرات عرب و اسرائیل از طریق توافق اول اسلو رقم خورد. مدت کوتاهی بعد از این توافق، یک سری جلسات مشترک بین اعراب و اسرائیل مانند کنفرانس اقتصادی منطقهای در کازابلانکا، عمان و دوحه، توافق پیمان صلح اردن و اسرائیل در سال 1994 و اجلاس وزیران خارجی شرم الشیخ در سال 1996 شاهد بودهیم. در جلسات بعدی، عرفات، شیمون پرز، سعود الفیصل، عمرو موسی و دیگر رهبران همگی در مقابل رسانهها حاضر شدند و همگی نسبت به مبارزه با تروریسم و تلاش برای صلح با یکدیگر متعهد شدند.
در حقیقت، جلسات رسمی اعراب و اسرائیل و همچنین موافقتنامههای امضا شده تقریبا به دوره تشکیل رژیم اسرائیل همزمان با توافق آتشبس رودز در سال 1949 برمیگردد. نزدیک به دو دهه پس از آن توافق، شاهد برگزاری نشستهای دورهای در سطوح مقامات پایین رتبه درخصوص رویدادهای امنیتی، آب، پناهندگان و مسائل دیگر و همچنین برگزاری جلسات خصوصی در سطوح بالاتر بودهایم.
جنگ 1967 باعث تشکیل کنفرانس معروف سران عرب در خارطوم با نام "three no's" شد که به معنی پاسخ منفی به مذاکره با اسرائیل، صلح با اسرائیل و به رسمیت شناختن اسرائیل میباشد. اما چند سال بعد، پس از جنگ سال 1973، روابط دوجانبه از سر گرفته شد که در یکی از این موارد معاهده صلح مصر و اسرائیل در سال 1979 رقم خورد. از آن زمان، در تمام دهههای پرتنش تا به امروز، مصر و اسرائیل روابط دیپلماتیک، امنیتی و روابط اقتصادی دوجانبه خود را کماکان حفظ کردهاند.
* صدام هم اسرائیل ستیز بود
واقعیت امر این است که اکثر دولتهای عرب به پیشگامی صدام حسین در عراق، بارها برای منزویکردن مصر در پاسخ به برقراری رابطه قاهره با تلآویو اقدام کردهاند. یک دهه بعد، پس از آزادسازی کویت از اشغال صدام، در کنفرانس صلح مادرید در سال 1991 بسیاری از مقامات اسرائیلی و عرب از جمله سوریه، عربستان سعودی، فلسطین و دیگر اعراب دور میز گفتگو جمع شدند.
دقیقا دو سال بعد از آن، در ماه سپتامبر سال 1993، با دست دادن رابین و عرفات و به رسمیت شناختن دوجانبه از سوی اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین، یکی از مهمترین لحظات تاریخی مذاکرات عرب و اسرائیل از طریق توافق اول اسلو رقم خورد. مدت کوتاهی بعد از این توافق، یک سری جلسات مشترک بین اعراب و اسرائیل مانند کنفرانس اقتصادی منطقهای در کازابلانکا، عمان و دوحه، توافق پیمان صلح اردن و اسرائیل در سال 1994 و اجلاس وزیران خارجی شرم الشیخ در سال 1996 شاهد بودهیم. در جلسات بعدی، عرفات، شیمون پرز، سعود الفیصل، عمرو موسی و دیگر رهبران همگی در مقابل رسانهها حاضر شدند و همگی نسبت به مبارزه با تروریسم و تلاش برای صلح با یکدیگر متعهد شدند.
* افکار عمومی هم مذاکرات اعراب و اسرائیل را پذیرفت
از آن زمان تاکنون، با وجود برخی وقفهها در طول انتفاضه دوم و یا سایر بحرانها، نشستهای بسیار دیگری در سطح مقامات عالیرتبه، جلسات، دستدادنها و تعاملات دیگر اتفاق افتاد. در این ارتباط، میتوان به کنفرانس صلح آناپولیس در سال 2007، نشست مشترک بین نتانیاهو و عباس در سال 2010 و جلسات مختلف دوجانبه و چند جانبه در طول تلاشهای صلح جان کری در سال 2013-2014 اشاره کرد.
در همین حال، در سطوح امنیتی و اطلاعاتی، تماسهای مستقیمی بین مقامات عرب مانند اسرائیل، فلسطین، مصر، اردن و دیگر مقامات عربی مکرر اتفاق افتاده و متقابلا مفید واقع شده است .
بنابراین با وجود مخالفتها، برقراری سطحی از گفتگوها بین اعراب و اسرائیل موضوع جدیدی نیست و آنچه امروزه مشهود میباشد، این است که این مسئله آشکارا در رسانههای بزرگ عرب با حضور موافقان و مخالفان که هر یک دیدگاه شخصی خود را دارند، مورد بحث و گفتگو قرار میگیرد. علاوه بر مصر، اردن و فلسطین، دیگر رسانههای بزرگ عرب از جمله رسانههای عربستان نیز در این بحثها شرکت دارند.
* ترکیه الگوی عرب ها برای رابطه با رژیم صهیونیستی
در این رابطه مجله هفتگی محبوب و با نفوذ المجله، مستقر در لندن که به دو شکل چاپی و نسخههای آنلاین در منطقه منتشر میشود، در یک مقاله طولانی در شماره اخیر خود به این موضوع پرداخته است. این مقاله نه تنها به بررسی روابط گذشته اعراب و اسرائیل پرداخته، بلکه به نقل قول اظهارات ران درمر، سفیر سابق اسرائیل در ایالات متحده نیز اشاره کرده است.
واکنش نویسندگان عربستانی در این رابطه متفاوت است و برخی از آنها صریحتر از دیگران به حمایت خود از برقراری روابط با اسرائیل اذعان دارند. به عنوان مثال، احمد عدنان، استدلال کرده است که اعراب باید از مدل ترکیه الگوبرداری کنند، به این ترتیب که با اسرائیل رابطه داشته باشند، امّا؛ هیچ کس نتواند آنها را به خاطر خاطر مواضع جانبدارانه در قبال فلسطینیها متهم کند.
حتی پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از صلح، در بین نویسندگان مصری، ایده تعاملات منظم با اسرائیل هنوز هم موضوع مهمی است. صاحب سرشناس روزنامه مستقل "المصری الیوم" با صراحت از برقراری روابط دو جانبه نزدیک با اسرائیل، برای حفظ منافع مصر حمایت کرده است، در عین حال ستوننویس "الاهرام" حسن نافعه، رابطه با اسرائیل را قاطعانه یک "هدیه رایگان" به اسرائیل میداند.
جالب تر اینکه، برخی از نویسندگان مصری و دانشگاهیانِ مخالف با برقراری رابطه با اسرائیل اعتقاد دارند که نسل جوان مصر بواسطه تجربه شخصی و تغییر موضع دولتهای جدید که باعث کمرنگتر شدن زمینه دشمنی مصر نسبت به همسایگان اسرائیل شده است، دیدگاه مخالفی با ایران، حماس و اخوان المسلمین دارند. نمونههایی از این گفتمان را میتوان در مقالات نویسندگان مصری مانند محمد لیثی در الوطن و احمد الحجی در المانیتور که به نقل از سخنان سه استاد مختلف قاهره در مورد گرایش رو به رشد دانشجویان مصری در قبال اسرائیل است، مشاهده کرد.
* یهودیان بدند، اما راه حل دو دولت خوب!
تمام مقالات مذکور این سوال را مطرح میکنند که جنبش احیاءشده به سمت گفتگوی صلح با اسرائیل، آیا سیاست دولتهای خاص عربی یا سیاست یک عده از نخبگان سیاسی است. به عبارت دیگر، این تغییر در نگرش، آیا از حمایت مردمی برخوردار است. در اینجا شواهد مستندی وجود دارند که درستی این موضوع را تصدیق میکند.
هر چند اعراب به شدت از اسرائیل و یهودیان متنفرند، اما اکثریت افراد حاضر در بررسیهای اخیر و حدود 60 درصد از آنها از "راه حل دو جانبه دولتی " که به معنی صلح با دولت یهودی است، حمایت میکنند. مردم فلسطین ساکن در کرانه غرب و نوار غزه نیز از راه حل دوجانبه بین دولتها برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین حمایت میکنند که این دیدگاه دلیلی بر تغییر نگرشها در این منطقه است.
* ترس از داعش عرب ها را به سمت اسرائیل هل داد
ترکیب نتایج نظرسنجیها نشان میدهد که اکثریت شرکتکنندگان، از نهاییشدن صلح با اسرائیل به دلیل منافع و دشمنان مشترک حمایت میکنند. از جمله نگرانیهای مشترک میتوان به تروریسم جهادی، ترس از حمله ایران، براندازی و سلاحهای هستهای و ایرادهای وارده بر سیاست آمریکا نسبت به مسائل مطروحه اشاره داشت.
در سال 2010، حتی قبل از شروع جنگهای نیابتی ایران و عربستان در سوریه، یمن و دیگر مناطق، براساس نتایج یک نظرسنجی خصوصی معتبر، یک چهارم مردم عربستان از همکاری نظامی با اسرائیل علیه تهدید هستهای ایران حمایت کردند.
در دو سال گذشته، نظرسنجیهای انجام شده در عربستان سعودی، مصر، اردن، کویت و امارات متحده عربی نشان میدهد که اعراب در مورد درگیری با ایران، بشار اسد و داعش بیشتر از موضوع مناقشه اسرائیل و فلسطین احساس نگرانی میکنند.
نتیجه کاملا روشن است و با توجه به رویکرد منطقه برای برقراری صلح اعراب و اسرائیل به جای یک رابطه دوجانبه متخاصمانه اسرائیل و فلسطین، چشم انداز بهتری برای حصول موفقیت در سطح مقامات رسمی، نخبگان و رسانهها مورد انتظار است.
عادیسازی روابط با اسرائیل همچنان بحث برانگیزترین موضوع محافل عربی است، اما مثل گذشته ممنوعیتی برای آن احساس نمیشود. از دید اکثر اعراب، بر اساس یک استدلال اسرائیلی ممکن است که دشمن دشمن ما دوست ما نباشد و به این ترتیب، میتوان اسرائیل را یک شریک استراتژیکی به حساب آورد. دولت بعدی آمریکا به خوبی در مورد این وضعیت ناخواسته تعمق خواهد کرد و برای تنظیم سیاستهای خود در قبال آن تصمیم به جایی خواهد گرفت.
تمام مقالات مذکور این سوال را مطرح میکنند که جنبش احیاءشده به سمت گفتگوی صلح با اسرائیل، آیا سیاست دولتهای خاص عربی یا سیاست یک عده از نخبگان سیاسی است. به عبارت دیگر، این تغییر در نگرش، آیا از حمایت مردمی برخوردار است. در اینجا شواهد مستندی وجود دارند که درستی این موضوع را تصدیق میکند.
هر چند اعراب به شدت از اسرائیل و یهودیان متنفرند، اما اکثریت افراد حاضر در بررسیهای اخیر و حدود 60 درصد از آنها از "راه حل دو جانبه دولتی " که به معنی صلح با دولت یهودی است، حمایت میکنند. مردم فلسطین ساکن در کرانه غرب و نوار غزه نیز از راه حل دوجانبه بین دولتها برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین حمایت میکنند که این دیدگاه دلیلی بر تغییر نگرشها در این منطقه است.
* ترس از داعش عرب ها را به سمت اسرائیل هل داد
ترکیب نتایج نظرسنجیها نشان میدهد که اکثریت شرکتکنندگان، از نهاییشدن صلح با اسرائیل به دلیل منافع و دشمنان مشترک حمایت میکنند. از جمله نگرانیهای مشترک میتوان به تروریسم جهادی، ترس از حمله ایران، براندازی و سلاحهای هستهای و ایرادهای وارده بر سیاست آمریکا نسبت به مسائل مطروحه اشاره داشت.
در سال 2010، حتی قبل از شروع جنگهای نیابتی ایران و عربستان در سوریه، یمن و دیگر مناطق، براساس نتایج یک نظرسنجی خصوصی معتبر، یک چهارم مردم عربستان از همکاری نظامی با اسرائیل علیه تهدید هستهای ایران حمایت کردند.
در دو سال گذشته، نظرسنجیهای انجام شده در عربستان سعودی، مصر، اردن، کویت و امارات متحده عربی نشان میدهد که اعراب در مورد درگیری با ایران، بشار اسد و داعش بیشتر از موضوع مناقشه اسرائیل و فلسطین احساس نگرانی میکنند.
نتیجه کاملا روشن است و با توجه به رویکرد منطقه برای برقراری صلح اعراب و اسرائیل به جای یک رابطه دوجانبه متخاصمانه اسرائیل و فلسطین، چشم انداز بهتری برای حصول موفقیت در سطح مقامات رسمی، نخبگان و رسانهها مورد انتظار است.
عادیسازی روابط با اسرائیل همچنان بحث برانگیزترین موضوع محافل عربی است، اما مثل گذشته ممنوعیتی برای آن احساس نمیشود. از دید اکثر اعراب، بر اساس یک استدلال اسرائیلی ممکن است که دشمن دشمن ما دوست ما نباشد و به این ترتیب، میتوان اسرائیل را یک شریک استراتژیکی به حساب آورد. دولت بعدی آمریکا به خوبی در مورد این وضعیت ناخواسته تعمق خواهد کرد و برای تنظیم سیاستهای خود در قبال آن تصمیم به جایی خواهد گرفت.