سرویس جهان مشرق - سالهاست که سیاهپوستان آمریکایی رابطه سردی با حزب جمهوریخواهان دارند. طی چند دهه اخیر، آنها در انتخاباتهای مختلف معمولا از دموکراتها حمایت کردهاند و این رابطه سرد همچنان از سوی سیاهان به قوت خود باقی مانده است. هر چند که امید میرفت بالاخره در انتخابات سال 2016، مارکو روبیو و یا شاید تد کروز بتوانند آرای آنها را جذب نمایند، اما با ظهور پدیدهای به نام ترامپ و پیروزی وی بر این دو نفر و در نتیجه انتخاب او به عنوان نامزد نهایی جمهوریخواهان، این فاصله بیشتر شده و به نظر میرسد که پس از ترامپ هم با شدت بیشتری ادامه یابد. اما آیا راهی برای آشتی سیاهپوستان آمریکایی با حزب جمهوریخواه وجود دارد؟
سیاهان آمریکایی سالهاست که با حزب جمهوریخواه احساس غریبگی میکنند. این به آن دلیل است که رویکرد و سیاستهای دموکراتها نسبت به سیاهپوستان و حقوق آنها، طی این سالیان همواره حمایتگرانهتر از جمهوریخواهان بوده، گرچه پیوسته حقوق سیاهان در آمریکا پایمال شده است. حالا در نظر بگیرید که چگونه میشود در گوشی که پُر است از شعارهای شیرین دموکراتیک و ترسهای القا شده نسبت به جمهوریخواهان از سوی دموکراتها، از حسن نیت حزب جمهوریخواه سخن گفت. حالا مدام بیاییم و بگوییم که «فردریک داگلاس» -اصلاحگر اجتماعی سیاهپوست قرن نوزدهم آمریکا- همچون «آبراهام لینکن» -رییس جمهور و بانی لغو بردهداری در آمریکا- یک جمهوریخواه بوده و یا اینکه اکثریت حزب جمهوریخواه بود که در دهه 1960 به «قانون حقوق مدنی» به نفع سیاهپوستان رای داد و یا اینکه «رابرت بیرد» رهبر دموکراتها وقتی جوان بود، عضوی از گروه نژادپرست «کلو کلاکس کلان» بود.
فردریک داگلاس و آبراهام لینکن
جمهوریخواهان بجای اینکه از بیرد به عنوان چماق علیه دموکراتها استفاده کنند باید آگاه باشند که همین سیاهپوستان، بیرد را بخشیدند و همین سیاهپوستان، «دیلان روف» بانی «کشتار کلیسای چارلستون» کارولینای جنوبی را بخشیدند. جمهوریخواهان باید پی برده باشند که این روش محکوم کردن و تخریب کردن در قاموس فرهنگ سیاهپوستان معنا ندارد و رویکردهای ترامپی به شکستشان در جلب آرای این رنگینپوستان که از نمونههای بارز آن در دوران اوباما بود، منجر میشود. پس اینکه ترامپ در سخنرانی اخیرش خطاب به سیاهپوستان میگوید که آنها چیزی برای از دست دادن ندارند چون در بدترین وضعیت زندگی میکنند و با رای دادن به او هم چیزی بیشتر از دست نمیدهند، روشی مطبوع و مناسب نیست. در سالهایی که مقابله با فقر در آمریکا کلید زده شد، 55 درصد از سیاهپوستان دچار فقر بودند که در پایان برنامه فقر ستیزی، این رقم به 26 درصد رسید و همچنین رقم 71 درصدی زنان سیاهپوست مطلقه که در سال 1959 در فقر بسر میبردند، امروزه به 37 درصد رسیده است. البته این آمارها نباید نشاندهنده این باشد که دولتهای ادوار مختلف عملکرد خوبی داشتهاند بلکه امروزه هنوز شاهد این هستیم که نرخ بیکاری و فقر در میان سیاهپوستان بسیار بیشتر از این مقدار در میان سفیدپوستان و حتی آسیاییتبارهای آمریکاست. اگر میبینیم که امروزه سیاهپوستان آمریکایی احساس قرابت بسیاری به دموکراتها دارند، دلیلش این است که طی این چند سال اخیر برنامههای آموزشی و شرایط مناسب برای جلوگیری از سوق پیدا کردن جوانان سیاهپوست به سمت بزهکاری و سقط جنین ناشی از اعمال متخلفانه جنسی ایجاد شده است.
اولین نمایندگان سیاهپوست کنگره جمهوریخواه بودند و این در حالی بود که دموکراتها عضو گروه نژادپرست کلو کلاکس کلان بودند
اکنون در غالب ایالتهای آمریکا، نسبت به سیاهان اجحاف میشود و جمهوریخواهان هم کم در این مورد گام برنداشتهاند. سیاستهای رفاهی تبعیضآمیز که غالبا توسط جمهوریخواهان در طی این چند سال اخیر در کنگره به تصویب رسیده است، از همین دست اقدامات مبین هستند. یک نمونه روشن از تبعیض علیه سیاهان در آمریکا، بهره نبردن آنها از مزایای قانون G.I است. قانونی که در حمایت از رزمندگان آمریکایی نوشته شد و پس از جنگ جهانی دوم توسط پرزیدنت «روزولت» امضا گردید و این در حالی بود که سیاهپوستان شمار بسیاری را در طی جنگ از دست دادند. ترامپ نباید روش جمهوریخواهان که پررنگ کردن بیکاری و فقر دو برابری سیاهان نسبت به سفیدپوستان است را در پیش بگیرد چرا که تاکتیک فریب دادن خود است و اصلا نتیجهبخش نیست.
یکی از بزرگترین لطمههایی که به سیاهان وارد شد، در طی «رکود بزرگ» دوران اوباما در سال 2010 بود که موجب افزایش 17 درصدی نرخ بیکاری در میان آنها گردید و بیش از هر قشر و نژاد دیگری در آمریکا صدمه دیدند چرا که بیشتر در صنف املاک فعالیت میکردند. حافظه تاریخی سیاهان آمریکایی هنوز ماجرای تصویب «لایحه اصلاحات والاستریت» و «لایحه حفاظت از بیمار و مراقبت مقرون بصرفه» که هر دو به نفع سیاهان بود و توسط دموکراتها ارائه شده بود و در نهایت با مخالفت جمهوریخواهان و محافظهکاران به حالت تعلیق درآمده را فراموش نمیکند.
بحث دیگر، بحث مربوط به فروش اسلحه است. در حالی که دموکراتها مدافع و حامی منع فروش سلاح در آمریکا هستند و این یعنی سیاهپوستان از گزند سفیدپوستان نژادپرست که هر از چند گاهی اقدام به کشتار آنها میکنند، در امان خواهند ماند، جمهوریخواهان اما دست در دست اتحادیه اسلحهسازان آمریکایی قرار داده و تا به امروز با لابیگریهای مختلف مانع از منع فروش سلاح شدهاند.
در نگاه سیاهپوستان آمریکا، جمهوریخواهان بوی دوست نمیدهند. چرا که مخالف برنامه اصلاحات سلامت هستند که میتواند هزینههای پزشکی آنها را تا حد زیادی کاهش دهد؛ مخالف اصلاحات والاستریت هستند که میتواند فشار را از روی اتحادیههای آزادیخواهی حقوق مدنی بردارد تا دیگر شاهد یک دهه فشار بیشتر نباشند. سیاهان آمریکایی امروز بر این باورند که جمهوریخواهان بشدت در لابلای چرخ اوبامای سیاهخپوست چوب گذاشتند و با ناکام گذاشتن بسیاری از اقدامات و برنامههای او، هم به سیاهپوستان ضرر زدند و هم چهره او را در میان مردم آمریکا خراب کردند. چیزی که قضیه را بغرنجتر میکند این است که محافظهکاران و در راس آنها جمهوریخواهان مدام اصرار بر این دارند که رویکردشان در قبال سیاهان درست است و ظاهرا ریشه عدم علاقه آمریکاییهای آفریقاییتبار نسبت به خودشان را در جای دیگر میبینند.
در قضایای برخورد خشن و بیرحمانه پلیس آمریکا با سیاهپوستان هم میبینیم که گرچه سیاستهای کلان حکومت در آمریکا دست هر دو حزب را برای محکوم کردن پلیس بسته، این جمهوریخواهان هستند که نه تنها از سیاهان دفاع نمیکنند، بلکه بر آتش این خرمن میافزایند.
در این میان، دموکراتها بخوبی از فضای شکاف بین سیاهپوستان و جمهوریخواهان بهره بردند و علاوه بر تبلیغات گسترده علیه حزب رقیب، از آنجاییکه پی به اصل که ارجح دانستن بد به بدتر از سوی سیاهان بود برده بودند، پیبوسته در هر دوره انتخابات به آنها وعدههای سطحی میدادند و بعدها براحتی از آن وعدهها گذر میکردند. سیاهان آمریکایی، براستی یکی از اقشار و نژادهایی هستند که به شدت مورد تبعیض سفیدپوستان قرار دارند و در این میان فقط سود رای آنها مورد نظر دو حزب رقیب در آمریکا بوده است. آنقدر که در کاریکاتورهایشان دستاویز شوخی بیشرمانه کاریکارتوریستها میشوند.
در تصویر همه چیز مشخص است
اما اقداماتی که ترامپ به عنوان نامزد جمهوریخواهان برای جذب سیاهپوستان آمریکایی باید در نظر داشته باشد:
1. ترامپ دیگر در مورد خشونت سیاهان صحبتی نکند و در قبال اقدامات خشونتبار پلیس علیه این نژاد، شفافا و صراحتا موضع خود را بیان نماید.
2. باید برنامه تور همیاری پل رایان که در سا ل2012 آن را آغاز کرد ادامه یابد. از آن دست برنامههایی که ترامپ در محلههای سیاهپوستان حضور یابد، با آنها همکلام شود و سخنانشان را بشنود. راز ماندگاری، حضور در میان اقشار است.
3. در برنامههای حضور در میان سیاهپوستان، از برنامههای آتی خود برای آنها بگوید و نیازهایشان که سالهاست حکومت آمریکا نادیده گرفته را به جان و دل بشنود.
4. در مبارزه انتخاباتی خود و بالاخص در مرحله مناظره با هیلاری کلینتون، از هر گونه اقداماتی شبیه اقدامات جان مک کین در سال 2008 که تلاش کرد تا شایعاتی را علیه نژاد اوباما و میزان وفاداریاش به آمریکا اشاعه دهد، به شدت دوری کند و هر گونه ابرازنظر نژادپرستانه و تحریکآمیز را کنار بگذارد.
5. استفاده از کلانتر میلواکی، بن کارسون، یک کشیش که در توئیتر خود، چهره هیلاری کلینتون را سیاه میکند، و یا اشخاصی چون هرمان کین که همگی سیاهپوست هستند و به شدت از ترامپ حمایت میکنند اما اقداماتشان کاملا بر خلاف ذائقه سیاهان است، اکیدا ممنوع شود. ترامپ باید توجه کند که سیاهپوست نژاد رنجکشیدهای است که فقط میخواهد شنیده شود و به نیازهایش توجه گردد نه اینکه با فریاد و تئاترهای مضحک بیشتر مورد بازی قرار بگیرد.
6. ترامپ باید سعی کند که رهبران حزب جمهوریخواه را متقاعد نماید که در کنگره اقدام به تلطیف مواضع خود نسبتا به لوایح فوقالذکر که به نفع سیاهان بود نماید. علاوه بر این، قوانینی چون منع فروش سلاح که به دلیل لابی قدرتمند پشت پرده قابل تایید نیست، دست کم دارای تبصراتی شود که موجبات خرسندی و رضایت سیاهپوستان را فراهم آورد. همچنین، در سطح کمیته ملی جمهوریخواهان سختگیریهای مربوط به حق رای که به بسیاری از سیاهپوستان اجازه رای به نامزد جمهوریخواه را نمی دهد و یکی از دلایل دوری این قشر و نژاد از جمهوریخواهان هم همین است، تسهیل و تلطیف گردد.
منابع: