سال گذشته 477 نفر از ضیوف الرحمان ایرانی در دو حادثه سقوط جرثقیل و فاجعه منا به شهادت رسیدند و امسال نیز مناسک حج بدون حضور زائران ایرانی برگزار میشود.
وقتی خبر کشته شدن زائرانمان پخش شد کسی به آنها شهید نگفت. «مهاجر الی الله» اولین لقبی بود که آیت الله خامنهای به کشته شدگان فاجعه منا دادند. حالا امروز حدیثی که در بالاترین جای حسینیه امام خمینی(ره) نصب شده است پیامی روشن دارد: «من قُتل فی جنب الله فهو شهید».
صدها نفر از خانواده شیعه و اهل سنت ایرانی که یکسال است داغدار عزیزانشان هستند به دیدار آیتالله خامنهای آمدند.23 استان کشور در سوگ همسران، فرزندان، والدین، خواهران و برادرانشان سوختند و امروز از راههای دور به تهران آمدند. هرکسی با لباس مخصوص شهرستانش آمده و گویشها متفاوت است اما وقتی مجری مراسم شعار «لبیک اللهم لبیک» را سر میدهد، اشکها سرایز و فریادها بلند میشود. برخی یاد سفر سال گذشتهشان افتادند. کنار خانه خدا لبیک گویان طواف کردند آنهم همراه و همقدم عزیزانشان. حالا یکسال گذشته و دوباره لبیک میگویند، این بار تنها و در حسینیه امام خمینی(ره) تهران.
خوشا به حال شهیدان که پاک و منزه
شبیه آینه دیدار میکنند خدارا
این بیت را گروه تواشیح محراب میخواند و دوباره اشکها سرازیر میشود. دلها و قلبها آماده و داغدیده است. هنوز سوز جگرها تازه است. یکسال گذشته اما انگار این داغ سرِ سازش و آرامی ندارد. همه را میسوزاند.
حسینیه امام خمینی(ره) پر شده است و هنوز مسئولان دولتی وارد میشوند. حمید رمضانپور مداح اهل بیت(علیهم السلام) پشت میکروفون رفته تا قبل از ورود رهبر انقلاب چند خطی نوحه بخواند. او هم آرام شروع کرد. آرام اما پر حرارت؛ مثل همه دلهایی که مقابلش نشسته بودند و آرام آرام آب میشدند.
وقتی نفسش به سینه زندانی شد
مشغول به نغمههای قرآنی شد
بیرمی از احرام درآمد حاجی
تقصیر نکرده بود و قربانی شد
دوباره اشکها سرازیر میشود. شانهها میلرزد. صدای هق هق زن و مرد بلند میشود. عجب مجلسی شده است! این جماعت داغِ عزیز دیدهاند.
رمضانپور یاد خاطرات دفاع مقدسش میافتد و گریزی بجا به اشعار جنگ میزند. او حال و هوای همسفران سال پیش را از مردم میگیرد و میگوید: «ای از سفر برگشتگان، کو شهیدانمان؟»
رهبر انقلاب در انبوه شعارهای مردم وارد میشود. آخرین شعار همان چیزی است که آقا هم خیلی دوستش دارد؛ همه بر سینه میزنند و یکصدا میخوانند: «حسین(ع) حسین(ع) شعار ماست، شهادت افتخار ماست».
مرتضی طاهری پشت میکروفون میایستد. او خودش سال گذشته در حج بود و همه چیز را از نزدیک دیده است. همان روزهای فاجعه با او تماس گرفتم و از مکه روایتگری کرد. پشت تلفن منقلب شده بود و یاد حرفهایش با مسئول گروه تواشیح باقرالعلوم افتاد. گفت انگار دختری دارد که خیلی «بابایی» است و دائم با پدرش حرف میزند. اما حالا چه؟ او دیگر پدری ندارد.
ریخت گل روی گل به خاک منا
همه پژمرده از عطش بر خاک
حاجی افتاده بود و طایر جان
پرگشوده نفس نفس میزد
طاهری این شعرها را خواند و مجلس را تحویل حجت الاسلام قاضی عسگر مسئول بعثه مقام معظم رهبری در سازمان حج و زیارت داد. سال گذشته که فاجعه منا رخ داد، بعثه رهبری پناهِ همه زائرانی بود که عزیزانشان را از دست داده بودند. حجتالاسلام قاضی عسگر امیرالحاج بود و هرکسی سراغ عزیزش را از او میگرفت. او در مقابل رهبر انقلاب از حال و هوای همان روزها گفت. قاضی عسگر از اشک مادران، پدران، فرزندان و همسران حرف زد و دیگر بغض امانش نداد. اشک او هم مثل همه حاضران حسینیه امام خمینی(ره) جاری شد.
مسئول بعثه مقام معظم رهبری گفت تنها پیکر 40 نفر از هموطنانمان در خاک عربستان باقی مانده که جز چند نفر از خانوادهها بقیه رضایت دادند که پیکر عزیزانشان در همان قبرستان شهدای مکه مدفون بماند. او گفت که برای بازگشت پیکر آن چند نفر هم بنابر دستور خانوادهشان، پیگیریها ادامه دارد.
حجت الاسلام شهیدی رئیس بنیاد شهید نیز در ادامه گزارش مختصری از فعالیتهای بنیاد برای شهدای منا داد و پس از آن سخنرانی رهبر انقلاب آغاز شد.
آقا گفتند که هر سال در چنین موقعی با یک جلسه شاد و با نشاط مواجه بودهاند چون با مسئولان حج و زائرانی که قرار بود به حج اعزام شوند سخن میگفتند اما حالا با جلسه غم و مصیبت مواجهند. بیشتر از نیمی از سخنان رهبر انقلاب برای آرام کردن دل پر سوز مصیبت دیدگان بود. آقا گفتند که همه میرویم اما کیفیت مرگ در آخرت انسان اثرگذار است. آقا در میان اشک مردم و داغداران گفتند که ما در این دنیا گرفتار ابئلائات دنیایی هستیم و باید به حال خودمان اشک بریزیم.
صحبتهای آیتالله خامنهای مثل کسی بود که به خانه صاحب عزا آمده باشد، شانه هایش را در آغوش بگیرد و آرام آرام در گوشش چیزهایی بگوید تا دلشان را نرم کند. همه این را فهمیده بودند. امام امت، مردم را با حرفهایش دلداری میداد. حرفهای آقا، دلها را سبک میکند. خودش هم بغض میکند. اشک میریزد. از همان اول هم هیچ کس به اندازه او حال مردمش را درک نکرد.
او بود که از همان ابتدا تا به اکنون با صلابت ایستاد و بر سر آل سعود و قاتلان حجاج ایرانی فریاد زد. او بود که در روزهای انفعال دیپلماسی ایرانی از عزت مردمش دفاع کرد. او بود که حق امت بر امام را به جا آورد و ایران شد تنها کشوری که سعودی ها جرأت نکردند به خواسته مردمش تن ندهند.دیپلماتها منفعل بودند و از این دم میزدند که این حادثه بر رابطه ایران با عربستان تأثیری نخواهد داشت. برای مطالبه خون بهای هموطنان خود تلاش جدی نکردند؛ اینها سینه خانوادههای شهدا را میسوزاند.
این همه ماجرا نیست. این ماجرا «اشداء علی الکفار» هم دارد. وقتش رسیده است و مردی از خاندان رسول خدا(ص) خائنان حرم را بازخواست میکند. صحبتهای انقلابی رهبر انقلاب علیه حاکمان سعودی دوباره جان میگیرد: «شجره خبیثه ملعونه آلسعود لیاقت اداره حرمین شریفین را ندارد»...«رژیم بی شرم سعودی به پشتوانه همراهی امریکا، وقیحانه در مقابل مسلمانان ایستاده و در یمن، سوریه، عراق و بحرین خونریزی می کند، بنابراین امریکا و دیگر حامیان ریاض در جرم و جنایات سعودی ها شریکند.» و...
این سیره مشترک امام(ره) و رهبر انقلاب است که در برابر قلدر و مستکبر شجاعانه میایستند و بدون واهمه از مظلوم دفاع میکنند و در مقابل مردم و مظلومان کرنش میکنند. این بار هم رهبر انقلاب از مردم تشکر میکنند و میگویند اراده و پشتیبانی آنهاست که به جمهوری اسلامی و مسئولانش جرات میدهد تا حرف حقشان را در خاموشی بقیه نخبگان و مسئولان کشورها بیان کنند.
دلها به پشتیبانی رهبر انقلاب گرم است و گوشها آماده شنیدن فرمان اجرایی کردن آن «عکسالعمل سخت و خشن» است. آیا وقتش میرسد؟