به گزارش مشرق، این یادداشت با نگاه به «کافیشاپ» و «کافهدکه» بهعنوان دو پدیده اجتماعی در شهر یاسوج، این دو پاتوق را بهمثابه رویارویی دو هویت و فرهنگ اجتماعی معنا میکند.
شاید این دو با هم در تضاد و تقابل نباشند که هستند، اما حداقل باهم متفاوتاند. باید توجه داشت تضاد و رویارویی الزاماً منفی نیست، گاهی همین تضاد، باعث رقابت رشد و پویایی میشود.
هویتها درصدد یارگیری اجتماعیاند به همان میزان نیز دیگریساز و ایجادکننده تفاوت و تضادند. در زندگی شهری «پاتوق» ها نقش مهمی در تولید، بازتولید و نشر هویت اجتماعی دارند.
چراکه «حضور» و «کالبد» اجتماعی را نمایان میسازد و حیات اجتماعی-فرهنگی ما باید خود را عمدتاً از خلال «حضور» متبلور کند. معمولاً اینچنین است که طبقات اجتماعی مختلف، «پاتوق» های خاص خود را دارند و هر طبقه با هویت اجتماعیاش، پاتوق مختص به خود را تولید و تکثیر میکند.
در بویراحمد اما این الگو گاهی شکننده میشود. بر همین اساس است که پاتوقهای مختلف پذیرای افراد طبقات مختلف اجتماعیاند.
از پاتوقهای روزگار ما «کافه» ها هستند. کافهها در نظرگاه نخست خود را محصول مدرنیته و از مکانها و فضاهای فرهنگی-اغذیهای مدرن معرفی میکنند. «کافه» عنوان کلیای است برای همه قهوهخانهها، کافیشاپها، چایخانهها، قلیانخانهها و دیگر پاتوقهایی از این دست.
در جامعه ایران «قهوهخانه» بهعنوان مهمترین کافه و «پاتوق» شناخته شده است.
در استان ما اگر چه مانند شهرهایی نظیر تهران و شیراز، کافهها، پاتوقهای تعیینکنندهای نیستند اما با رشد نسبی آنها در سالهای اخیر، میتوان به این نتیجه رسید که در آینده استان و شهرستان بویراحمد، کافهها اهمیت بیشتر نسبت به اکنون پیدا کنند. به طور نسبی پاتوقهای مختلف هر یک هویت و فرهنگ خاصی را تولید و نشر میدهند. فرهنگها میتوانند شهرها را خلق و سیمای شهر را دگرگون کنند. بنابراین پرداختن به آنها، تبیین و تحلیل فرهنگشان حائز اهمیت است.
«کافیشاپ» ها ابتدای دهه هشتاد به مرور در یاسوج ظاهر شدند. آنها معمولاً بهعنوان مکان و فضایِ سربستهای برای همنشینیهای عاطفی و دوستانه مورد استفاده قرار میگیرند.
هزینه نسبتاً بالای نوشیدنیها و اغذیههای موجد در کافیشاپ، نشان میدهد مشتریان آنها غالباً جزو گروههای اجتماعی و طبقات نسبتاً بالا هستند. کافیشاپهای یاسوج در زُهدان خود دو نوع فرهنگ را پذیرا هستند و آن را تولید و بازتولید میکنند. اول: فرهنگ زرد و تینیجری و نوجوانانهای که بیشتر مسائل احساسی را در برمیگیرد.
تجمع نیروهای اجتماعی و بدنه مردمی جریان روشنفکری در این مکانها نیز مشهود است. بنابراین بخشی از «کافیشاپ رو» ها غالباً دوستداران هویت روشنفکریاند. البته این به معنای نبود جریان سنتی و یا به تعبیر دیگر جریان مذهبی در «کافیشاپ» نیست. در بویراحمد «کافیشاپ» غالباً محلی برای تفنن قشرهای متوسط رو به بالای جامعه است چه مذهبی و سنتی و چه شبه روشنفکر. به بیان دیگر آنچه «کافه رو» ها را از دیگر هویتها متمایز میکند الزاماً گرایش سیاسی یا عقیدتی آنها نیست، «طبقه اجتماعی» آنان است.
در مقابل این هویت، «کافهدکه» ها در قالب اتاقکهای آهنیِ نمود مییابند. این دکهها به جای کوچهها دنج و دور از هیاهوی شهر(موقعیت کافیشاپها)، در چهارراهها و میادین اصلی شهر قرار دارند. چهارراه عالیوند، میدان عدل، فلکه کُهتور، سه راه بیمارستان و میدان جهاد، موقعیتهای مهمترین «کافهدکه» های شهر یاسوج هستند.
همین امر نیز مشتریان انبوه «کافهدکه» ها را در طیفهای مختلف اجتماعی از «پیاده» و «موتوری» تا «شاسیبلند» سوارها قرار میدهد. قیمت ارزان نوشیدنیهای «کافهدکه» ها نیز به تنوع مشتریان آنها افزوده است. برای حضور در «کافهدکه» نیازی به تکلفهای مرسوم حضور در «کافیشاپ» نیست. چراکه اساساً دکهها محلی برای پذیرایی ندارند. دکهها به مشتریان خود به صورت سرپایی خدمات میدهند.
همین نداشتن مکانی برای نشستن مشتریان باعث شده «کافهدکه» محل مناسبی برای دیدارهای عاشقانه و محفلهای احساسی و عاطفی نباشد؛ اما سهلالوصول و کمهزینه بودنش، مشتریان متنوع و متکثری را نصیب آن کرده است.
همچنین «کافهدکه» ها به دلیل در منظر عموم بودنشان بیشتر محیطی عمومی و عیان دارند. آنها در خیابانند، نمایان و آشکار و هویدا، خیابان مکان بروز اقشار فرودست جامعه است. «کافهدکه» ها نیز نمادی از همین پیشروی آرام مردم عادی است. در مقابل کافیشاپها در جایی دنج، فرهنگی سانتیمانتال و احساسی و عاطفی را نشر میدهد. باید اضافه کنم «کافی شاپ» ها در تسخیر زوجهاست اما «کافهدکه» ها دلخوش به سرویس دادن به مجموعههای پسرانهاند.
با توجه به توضیح فوق «کافیشاپ» ها پاتوقی برای بخشی از جامعه بویراحمد با دغدغههای عاطفی، احساسی است. در مقابل، «کافهدکه» ها، پاتوق نیروهای اجتماعی از همه اقشار جامعه است. گو اینکه جوانان سطوح پایین جامعه بیشتر به سمت دکهها میروند.
اگر «کافیشاپ» «اختلاف طبقاتی» را نشان میدهد در عوض «کافهدکه»، «طبقه زدا» اسشت. شاید بیراه نباشد که این دو محفل را عرصه «منازعات فرهنگی» به معنای مشاجره میان «توده گرایان» و «نخبهباوران» بدانیم. تودهای که «دکه» را پاتوق میکند و نخبگانی که سراغِ «کافیشاپ» میروند.
این دو دسته پاتوق، در یک رقابت اجتماعی درصدد یارگیری اجتماعیاند. در کنار این دو پاتوق ذکر شده نباید از ظهور نسل جدیدی از کافهها در یاسوج غافل ماند. کافههایی که در آن سعی شده بین «کافهدکه»و «کافیشاپ» تجمیع صورت گیرد. «کافه مغازه» یا «کافه دکان» دیگر پاتوق فرهنگی- اغذیهای است که خصوصیات، فرهنگ و هویتِ هر دو پاتوق را داراست. آیا «کافه دکان» قادر است نوعی وحدت هویتی بین این دو هویت، ایجاد کند؟ در هر صورت هویتهای ذکر شده درصدد یارگیری اجتماعی و بازتولید فرهنگ خودند.
منبع: صبح نو