سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در میان فیلمهایی که قرار است بهعنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شود دو گزینه بسیار مهم وجود دارد؛ ایستاده در غبار و فروشنده.
احتمالا اگر فیلم فروشنده را به اسکار معرفی کنیم مجسمه طلایی را دریافت خواهیم کرد، اگر نکنیم هم قطعا فیلم فروشنده جزو نامزدهای اصلی دریافت مجسمه طلایی خواهد بود. راز این دریافت بسیار ساده است. یکی از شخصیتهای اصلی فیلم، موجب دریافت جایزه اسکار و حتی گلدن گلوب خواهد شد. این شخصیت همان پیرمرد متجاوز فیلم فروشنده است.
تقریبا حدود 37 سال از انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی میگذرد. پیرمرد متجاوز فیلم «فروشنده» نیز مردی شصت و اندی ساله است. پیرمردی که ناراحتی قلبی دارد، قرص زیر زبانی مصرف میکند و اتفاقا همسر مهربانی هم دارد. اما این پیرمرد مفلوک یک روز به قصد برقراری رابطه جنسی با یک روسپی، زنگ در خانهاش را میزند و در باز میشود و وارد خانه میشود. او وارد خانه میشود و میفهمد زن در حمام است. وارد حمام میشود و با زن دیگری مواجه میشود. به زن نزدیک میشود به قصد تجاوز (با ناراحتی قلبی).
زن مقاومت میکند، با او درگیر میشود و به او آسیب میرساند. این موضوع که پیرمرد به زن جوان تجاوز کرده است یا نکرده بحث محوری این یادداشت نیست. مهم این است که این پیرمرد اوج روزهای جوانی تا میانسالیاش را در یک حکومت اسلامی سپری کرده است اما خود را با فرهنگ عامه پس از تحولات سیاسی 1357 تطبیق نداده است. همچون مردان لذتجوی قبل از سال 1357 زندگی میکند که علاوه بر همسر، بهدنبال لذت بردن از زن دیگری هستند و هنوز با خاطره خیابان جمشید زندگی میکنند.
از همان ابتدای فیلم و ریزش نمادگرایانه ساختمانی که عماد و رعنا در آن زندگی میکنند و خراب نمیشود و قرار آخر با متجاوز در آن گذاشته میشود، فیلم فروشنده به شکل نمادگرایانهای به خرابیهای اجتماعی و جامعه درهم و فروپاشیدهای اشاره دارد. جامعهای که روسپی دیگر سرجایش نیست و حریم روسپی و حریم امن خانواده جایشان با یکدیگر عوض شده است.
ضمن اینکه بین عماد و بابک دیالوگی در پشت بام رد و بدل میشود مبتنی بر همین نگاه. کاراکتر اصلی فیلم (عماد) میگوید یکبار باید این شهر را از بیخ و بن خراب کرد دوباره ساخت و بابک پاسخ میدهد که چنین تجربهای یکبار صورت گرفته و سرانجامی نداشته است (نقل به مضمون). در چنین دیالوگی معنای عمیقی وجود دارد.
جامعهای که زن خانهدار را بهجای هرزه اشتباه میگیرند. اجتماعی که مامن اصلی زن خانهدار در آن در حال فروریزی است و ماوایش از یک خانه امن به خانه یک روسپی تغییر پیدا میکند. در همین روایت چند خطی فروشنده هزاران تعبیر و تفسیر استعاری کاملا ساده و شفاف وجود دارد. از سوی دیگر در چنین شرایطی خبری از عزتمندی خانواده در میان هست؟
فروشنده اصغر فرهادی حاوی هیچ نقد سیاسی مستقیم نیست اما با کارد تند و تیز نقد اجتماعی، خیلی صریح دریچه یک نقد سیاسی را رو به حاکمیت جمهوری اسلامی میگشاید.
یعنی نهالی که قرار بود در سی و اندی سال اخیر کاشته شود، رشد کج و معوجی داشته و جوان (پیرمرد متجاوز فیلم) روزهای سال 1357 همچنان دلش میخواهد مثل روزهای قبل از انقلاب زیست بوالهوسانه لیبرالی داشته باشد و همین زیست در ایام پیری فاجعه به بار میآورد.
تا اینجا اعضای آکادمی اسکار بهدلیل تعارض آرمانی آنچه قرار بوده بشود و از منظر سازنده فروشنده نشده است، آکادمی اسکار به اصغر فرهادی از 100 امتیاز، 90 امتیاز لازم را میدهد. یعنی 90 امتیاز ویژه جهت نمایش تعارض علنی میان فراهمسازی جامعه آرمانی از جانب حکومت با مشی لیبرال مردم؛ مثل فیلمهای عشق سگی، الینگ، باج، پسر عروسی، جنایت پدر آمارو، شیطان (مایکل هافستروم) و... این نگاه میتواند فروشنده اصغر فرهادی را به جمع پنج فیلم برتر نامزدهای اسکار برساند. در این میان اشارهای هم داشتیم به فیلم جنایت پدر آمارو از کارلوس کاررای مکزیکی.
در آن فیلم پدر آمارو (کشیش جوان) قرار است که بهعنوان سمبل مذهب در شهری کوچک زمنیه اعتلای مردم را فراهم آورد اما ارتباط کشیش اعظم کلیسا با مافیای مواد مخدر و اسلحه، پدر آمارو را مجبور به همکاری با کشیش میکند تا بر کارهایش سرپوش بگذارد. از طرف دیگر او عاشق آملیا میشود و با او رابطه برقرار میکند و از او بچهدار میشود.
آکادمی عاشق این موضوع است که در جامعهای غیر لیبرال مطالبات لذتجویانه لیبرال نظم جامعه را بهم بریزد. از این منظر فروپاشی رخ داده است و هر فروپاشی خاص، در جامعه غیر آمریکایی حاوی امتیازهای اساسی فراوانی خواهد بود و آکادمی به چنین نگاهی امتیاز ویژه خواهد داد.
پیرمرد متجاوز فیلم فروشنده در واقع سمبل مطالبه اجتماعی جامعه در تعارض با جامعهای است که ساخته شده است و فرسنگها با یکدیگر فاصله دارند. فردی که به شکل لیبرال بدون هیچ قیودی میخواهد زندگی کند و جامعهای که سنگ بنایش را با زیربنای اجتماعی خانواده مبتنی بر نگرههای مذهبی گذاشته است و این تعارض زمنیه یک فروپاشی کلان اجتماعی را بهوجود میآورد.
در دادگاهی شخصی که عماد برای پیرمرد متجاوز فراهم میآورد، پیرمرد فقط یک دفاعیه دارد؛ وسوسه شدم. همین کلمه تمام معادلات یک جامعه خانوادهمحور را بهم میریزد و اعضای آکادمی خوشحال میشوند و چنین مفهومی موید یک خواست اجتماعی لیبرال در مقابل یک محدودیت اجتماعی مبتنی بر فرهنگ اسلامی و ایرانی است.
اگر بنیاد سینمایی فارابی تصمیم بگیرد فروشنده را بهعنوان نماینده ایران به اسکار بفرستد حداقل اتفاقی که خواهد افتاد این است که در جمع پنج فیلم برگزیده آکادمی قرار بگیرد
نويسنده : غلامرضا علی مقدم
منبع : هفته نامه پنجره