یکی از شرایط مهم این است که فقط فیلمهایی که طی یک سال گذشته در قطع 35
یا 70 میلیمتری و از طریق فروش بلیت در هر کشوری به نمایش عمومی درآمده
باشند میتوانند به آکادمی اسکار معرفی شوند. هرساله کشورهای مختلف
فیلمهایش را به اسکار معرفی میکنند و در نهایت 5 فیلم برای دریافت جایزه
بهترین فیلم خارجی زبان، نامزد میشوند.
برای نخستینبار وزارت فرهنگ و هنر وقت در سال 1356 فیلم «دایره مینا»
ساخته داریوش مهرجویی را به اسکار معرفی کرد و به علت اینکه فیلم دوبله شده
بود و با صدای اصلی فرستاده نشده بود، اعضای آکادمی حتی حاضر نشدند فیلم
را تماشا کنند. پس از آن فیلم «باد صبا» ساخته آلبر لاموریس به عنوان
نماینده ایران در سال 57 راهی آکادمی اسکار شد و این فیلم نیز به علت اینکه
محصول سینمای ایران نبود و در سینماهای ایران اکران نشده بود به سرنوشت
دایره مینا مبتلا شد.
سینمای ایران به مدت 16 سال نمایندهای به اسکار معرفی نکرد تا سال 1373 که
فیلم «زیر درختان زیتون» ساخته عباس کیارستمی معرفی شد. در معرفی
فیلمهای ایرانی به اسکار همواره بحث اصلی کمیتهای است در درون بنیاد
منفعل فارابی تشکیل میشود و فیلمها را به آکادمی اسکار معرفی میکند.
ترکیب هیأت انتخاب هم مورد بحث است؛ اینکه هیأت مذکور باید ثابت باشد یا هر
سال تغییر کند و نیز خانه سینما و معاونت سینمایی وزارت ارشاد و
اتحادیهها و صنوف سینمایی تا چه حد در این هیأت نقش داشته باشند، از
مواردی است که در مورد بحث انتخابهای اساسی اسکار به سرانجام نرسیده است.
هیچ آیین نامه قطعی و مشخصی در این زمینه مصوب نشده است. ترکیب هیأت
انتخاب هر سال تغییر میکند و هر سال هم این نکته گفته میشود که این
انتخاب هیأت ژوری است و اگر هیأت دیگری بود شاید گزینه دیگری را انتخاب
میکرد. اما نکته بسیاری اساسی و مهم این است که کدام انتخاب فارغ از
سلیقهها به سود سینمای ایران است. موارد بسیاری پیش آمده که در کنار فیلم
معرفی شده به اسکار، فیلمهای بهتر دیگری نیز بودهاند که کنار گذاشته
شدهاند. به عقیده بسیاری از صاحبنظران، یکی از دلایل عدم موفقیت سینمای
ایران در اسکار، در کنار عوامل و ضعفهای تکنیکی، اکران نشدن فیلمها در
آمریکا و به تبع آن نبودِ نگاه مثبت رسانهها و منتقدان تراز اول آمریکا
به فیلمهای ایرانی است.
از سال 1373 که دوباره فیلمهای ایرانی به اسکار معرفی شدند چند اشتباه
بزرگ گریبان هیأت معرفیکننده را گرفت. تصور آنها از فیلمهایی که به اسکار
معرفی میشوند همان تصوری بود که از جشنوارههای فرنگی کن و برلین داشتند
و به همین دلیل زیر درختان زیتون را در سال 1373 به آکادمی معرفی کردند.
با موفقیت بادکنک سفید در جشنوارههای جهانی، بازهم این تلقی به وجود آمد
که با معرفی این فیلم در سال 1374 و گبه مخلمباف در سال 1374 میتوان به
موفقیتی دست یافت. اما تجربه نشان داد که فیلمهای جشنواره پسند از سوی
آکادمی اسکار مورد اقبال واقع نمیشوند تا اینکه در سال 1377 فیلم بچههای
آسمان به عنوان نماینده ایران معرفی شد و جزء پنج فیلم برگزیده آکادمی
قرار گرفت. آن روزها این بحث درگرفت به دلیل تحولات سیاسی انتخاباتی این
فیلم مورد لطف اعضای آکادمی واقع شده و به هیچ وجه جنبههای هنری اثر
مدنظر قرار نگرفته است. از نظر عده بیشماری، در واقع انتخاب بچههای
آسمان چشمکی سیاسی پس از انتخابات سال 1376 بود. از آن پس به سبب اینکه این
فیلم مجید مجیدی جزء پنج فیلم قرار گرفته رنگ خدا و باران، سایر آثار
مجیدی به این آکادمی ارسال نشد اما موفقیتی حاصل نشد.
خود مهم پنداری محوری که از جانب جشنوارههای فرنگی به سینمای ایران القا
میشود، زمینهای را فراهم آورد تا «زمانی برای مستی اسب ها»، «من ترانه 15
سال دارم»، «نفس عمیق» به عنوان نماینده ایران معرفی شوند که هیچکدام از
این آثار موفقیتی برای سینمای ایران کسب نکردند. حتی در بهترین حالت فیلمی
مثل «کافه ترانزیت» که در جشنواره فجر نامزد دریافت جایزه و برنده دو
سیمرغ بلورین شده بود و تحسین داوران جشنوارههای مختلفی چون تورنتو،
نیویورک، شیکاگو، تسالونیکی و ریودوژانیرو را نیز برانگیخته بود، نتوانست
موفقیتی کسب کند. حتی در همان سال بهمن قبادی فیلم «نیوه مانگ» را به
عنوان نماینده عراق به اسکار2007 معرفی کرد، اما بازهم توفیقی حاصل نشد و
در پی اینهمه چالش و دعوای داخلی کسی این جمله را به زبان نیاورد که فیلم
منتخب پخشکننده خارجی باشد داشته باشد که در این سالها به هیچ عنوان
فیلمهای ایرانی در آمریکا پخش نمیشدند