این نویسنده که پیش از این اثری از وی به فارسی ترجمه نشده است، به کوشش علی فامیان با این رمان به مخاطبان فارسی زبان معرفی شده و رمزگشایی از جهان داستانی او برای مخاطبان ایرانی مهیا میشود.
کامپتون با وجود شهره بودن به علمی و تخیلینویسی و با وجود اینکه برای نگارش این داستانها توانسته تاکنون عنوان نویسنده ممتاز در این حوزه را از انجمن نویسندگان علمی و تخیلی آمریکا در سال 2007 کسب کند، در این رمان بستر روایتهای داستانی علمی و تخیلی را دستمایه خلق اثری قرار داده که برخی از منتقدان از آن به عنوان یک شاهکار ادبی روانشناختی یاد میکنند؛ شاهکاری جسورانه با نگاهی بدیع به زندگی.
این رمان با سفری بدون بازگشت آغاز میشود. سفر جمعی از محکومین به مرگ در زمین که برای باقیمانده زندگی، به سیاره مریخ تبعید میشوند تا زیستن بدون بازگشتی را در این سیاره تجربه کنند. داستان درست از همین مسئله شروع میشود؛ گروهی که در پایان راه زندگی خود در کره زمین قرار دارند با حضور در این سفر پیشتاز کشف راز و شیوه زندگی در مریخ میشوند و در واقع تقلای آنها برای زیستن و زندگی است که به مخاطب این رمان دید تازهای درباره فلسفه حیات میبخشد.
مترجم این رمان در بخشی از مقدمه خود مینویسد: یکی از مضمونهای محوری این رمان خشونت است؛ غذای خوابآور مسافران سفینه، لباسهای چندین و چندبار رفو شده ساکنان، مجازات خشن ساکنان با «هوای سرد»؛ و البته این خشونت با تعالیم شاخهای از مسیحیت توجیه میشود.
فصل شکار خرگوش (تنها موجود زنده مریخ که بیشتر به موش میماند) و فصل مشاهده معجزه توسط تعدادی از ساکنان مریخ از جمله خواندنیترین بخشهای کتاب به شمار میآید.
این کتاب را باید روایتی تازه و بدیع از سفر به درون واقعی انسان زمینی و محاکات او برای خلق بستر زیستی بکر و تازهای بدانیم. تلاشی که نویسنده سعی کرده با نمایش آن عنوان کند، برترین راه برای اصلاح ساختار زیستی بشر، نه تنها توجه به افقهای زیستی دوردست نیست، بلکه اصلاح وضعیت زیستی موجود است که میتواند برای او کارسازتر باشد و البته در این راه استعارهای از مشکلات پیش روی چنین تصمیمی را نیز روایت میکند.
«بدرود سعادت زمین» به همین اعتبار نه اثری تجاری و پرتعلیق که اثری برای اندیشیدن به آینده زیست بر پایه شناخت اقتضائات زیستی انسانی است.