«در ملاقات نزدیک به چهار ساعته ای که با آیت الله شریعتمداری در قم و در منزل وی به عمل آمد، مقدمتاً اوضاع ایران از نظر جغرافیایی و تهدیداتی که از جانب قدرتهای خارجی اعم از شرق یا غرب نسبت به ایران وجود دارد و همچنین مسائل داخلی ایران و تحریکاتی که از جانب کمونیستها و یا عواملی خارجی دیگر می شود، توضیحات مفصلی داده شد. آیت الله شریعتمداری بسیار صمیمانه و با گشاده رویی در حالی که سیمای موافق داشت و خوشحالی خود را از این ملاقات پنهان نمی کرد، مطالبی اظهار نمود.»
مقدم سپس به نکات برجسته اظهارات آقای شریعتمداری اشاره کرده و می نویسد:
«...اظهار نمود، سلام مرا به پیشگاه اعلیحضرت برسانید و به عرض برسانید که اعلیحضرت اطمینان داشته باشند همان مشکلاتی که امروز ایشان دارند، ما هم داریم . من آرزو دارم که اعلیحضرت در مقابل این مشکلات تحمل و شکیبایی بیشتری داشته باشند تا مشکلات بر وفق مراد ایشان و در جهت مصلحت مملکت حل شود. چند روز قبل که نمایندگان اعلیحضرت ملک حسن با من ملاقات داشتند، به من گفتند در مقابل اعلیحضرت کوتاه بیایید و من صریحاً به آنها گفتم، تمام تلاش من برای حفظ مقام سلطنت است و از آنها خواستم که به ملک حسن پیغام مرا بدهند و بگویند ملک حسن به شاهنشاه ما قوت قلب بدهند که در مقابل مشکلات مملکتی، استقامت بیشتری داشته باشند و برای آنکه حرفی هم زده باشم گفتم که از اعلیحضرت بخواهند که در انجام اصلاحات سرعت بیشتری به خرج دهند.
یکی از پایگاههای مخالفت با رژیم سلطنتی ایران، نجف است، که من صددرصد با این پایگاه مخالفم. من برای حفظ مملکت و دیانت و سلطنت فکر میکنم. من برای حفظ تاج و تخت و رژیم، متکی به قانون اساسی شده ام و میانه روی را انتخاب کردهام. این راهی است که هم به نفع اعلیحضرت است و هم به نفع من و هم به نفع دستجاتی که مسیرشان با من یکی است و مانند من درباره ایران فکر میکنند. این راهی که من میروم، به آن علت است که ابتکار عمل به دست تندروها نیفتد. اگر مرا در مسیر کاملاً موافق(حکومت) احساس کنند، دیگر نمیتوانم مانند سدی در مقابل تندروها عمل کنم. من باید ترتیبی بدهم که مرا قبول کنند و به همین جهت است که برای جلب گروهها و افکار عمومی در داخل و خارج از کشور میاندار شدهام، چه اگر چنین نمی کردم وضعیت تندروها به جایی می رسید که مملکت را از بین می بردند.
[آیت الله] خمینی با رژیم ایران مخالف است و نجف پایگاه موج براندازی علیه ایران می باشد. بسیاری از این اعلامیه ها و گفتارها که از نحف فرستاه می شود سبب تظاهرات و آدمکشیها بوده و اگر عوامل دیگری را هم به عنوان مسبب این وقایع در نظر بگیریم، یقیناً تحریکات انجام شده از نجف بیشترین اثر را داشته [... آیت الله] خمینی و کسانی که مانند او فکر می کنند که حکومت اسلامی برای این مملکت مناسب است، [...] برای سازندگی، نه سازمانی دارند نه توانایی؛ و من اطمینان دارم که آنها هر عملی انجام بدهند، دیگران بهره اش را می برند. من با این کارهایی که انجام می دهند [...] مانند ایجاد اعتصاب، بستن بازارها، ایجاد هیاهو تظاهرات و اخلال در نظم، صددرصد مخالفم [...] من از [آیت الله] خمینی ترسی ندارم، اما طرفداران او دیوانه هایی هستند که بی پروا با اسلحه و نارنجک می کشند و خربکاری می کنند. ما در منازلمان هم از آنها تأمین نداریم و باید حق بدهید که برای اینکه بتوانیم باقی بمانیم، باید به طور متعادل عمل کنیم تا مصون از تعرض باشیم و وظایف خود را نسبت به اعلیحضرت و مردم انجام دهیم.
با اقدامات دولت، منهای آنکه در شروع فرمانداری نظامی تعدادی کشته شدند، کاملاً موافق هستم و باید مسائلی نظیر توجه به وضع نان و گوشت و فرهنگ و اجرای برنامه های مذهبی در مدارس که جلو کمونیسم را می گیرد، جداً رسیدگی و اقدام کرد.
برقراری حکومت نظامی، کار با ارزش و مفیدی بود و باید باقی بماند. من صریحاً می گویم که به عرض اعلیحضرت برسانید و به نخست وزیر هم بگویید که هرچه می توانند مدت فرمانداری نظامی را طولانی تر کنند. البته مد روز شده که هرکاری را به دولت نسبت می دهند، چنان که سینمای آبادان را.
متأسفانه افراد عامی زیاد هستند و تحت تأثیر تبلیغاتی عده ای کمونیست قرار می گیرند...
علی امینی خیلی تلاش می کند که توسط دوستان من به من نزدیک شود اما من صریحاً می گویم که دنبال این نیستم که کسی را برای در دست گرفتن دولت معرفی کنم. زیرا می بینم دولت کار خودش را انجام می دهد و خواسته من در این باره این است که دولت در امر مبارزه با فساد و تنبیه کسانی که تبعیضات و ناراحتی ایجاد کرده اند، زودتر اقدام نماید.
من معتقد به آزادی همه زندانیان (سیاسی) نیستم. آنهایی را که اطمینان دارید بعد از آزادی تحریکات نمی کنند، آزاد کنید، ولی بقیه را نگه دارید، مخصوصاً کسانی را که اهانت به مقام سلطنت میکنند ...»
روزشمار انقلاب اسلامي، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، ج 6، ص 16 و 17 به نقل از روزنامه کیهان ش 11560 – 4/2/1361 – صص 2-1
منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی