به گزارش مشرق، محمدرضا حکیمی از چهرههای بارز مکتب تفکیک و از متفکران اسلامی و نویسنده مجموعه دوازده جلدی «الحیاة» است.
به مناسبت فرا رسیدن محرم و ایام عزای سرور و سالار شهیدان، بخشهایی از سخنان وی را مرور میکنیم.
* احیای مرام حسینی(ع)
اقامه
عزای حسینی برای احیای «مرام حسینی» است، ذاکران حضرت سید الشهدا و وعاظ
عالیقدر، باید از آرمان عاشورا نیز سخن بگویند، و همه جا از درون منازل تا
فراز تکایا، دم از اقامه عدل بزنند و نابودسازی ظلم و جور. و پیداست که
پیدایش عدل جز با برانداختن «تکاثر» و «فقر» ممکن نیست.
پس مبارزه با تکاثر و فقر در راس تکلیفهای دینی-اجتماعی جای دارد. و غفلت
از آن، غفلت از حیات دین و تن زدن از اهتمام به امور مسلمین (بلکه اهم امور
مسلمین) است، که موجب خروج از اسلام است
* اسلام از حسین(ع) قوت میگیرد
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «حسین منی و أنا من حسین» حسین از من است و من از حسینم.
معنای جمله نخست روشن است، حسین از من است، یعنی فرزند من و نواده من است.
درباره جمله دوم (من از حسینم) گفتهاند، یعنی بقای دین من و آیین من
بهوسیله حسین است؛ و دین اسلام از حسین(ع) قوت میگیرد و با شهادت او از
نابودی مصون میگردد و باقی میماند. و از اینجاست که گفتهاند: دین اسلام،
«محمدی الحدوث» و «حسینی البقا» است، که اگر شهادت عاشورا ـ با آن ابعاد
ویژه ـ نبود، در اثر حکومت کسانی مانند یزید و ... به مرور زمان اثری از
اسلام و قرآن بر جای نمیماند.
* کجاست پیام عدالت عاشورا؟
امروز شیعه در جهان بسیار است و در کشورهای بسیاری سکونت دارد، لیکن کشوری که در همه جهان به نام تشیع معروف است و در هر سال برپا دارنده اصلی مراسم عاشورای حسینی است، ملت ایران است. یعنی ملتی که باید بداند امام حسین(ع) و یارانش شهید شدند و خاندان پیامبر اسیر گشتند تا احکام عملی قرآن عملی گردد و قسط قرآنی گسترش یابد. و هنگامی که به نام اسلام و با یاد حسین(ع)، این همه جوانهای این مملکت به جبهه رفتند و سپس جنازه آنها را ـ آن هم نه همه را ـ به خانوادههایشان تحویل دادند، باید نظام عامل بالعدل و جامعه قائم بالقسط تشکیل مییافت. آیا به جای آن چه کردند؟ و اکنون کسی هست که با ریشههای فساد در قضاوت و اقتصاد و نفوذ نفوذی های بی شمار بتواند درافتد و ملت را نجات دهد؟ و از یدک کشیدن نام اسلام دست بردارند؟ آیا کو عمل به احکام قضایی و اقتصادی اسلام؟ کو پیام عدالت عاشورا؟
* عاشورا، پرچم اجرای عدالت است
عاشورا، پرچم اجرای عدالت است که بر قله خورشید نصب شده است، و اگر شیعه کوتاهی نکرده بود و عاشورا را به جهانیان شناسانده بود، امروز عاشورا همه محیطهای انسانی را با عدالت و انصاف آشنا کرده بود. به شرط اینکه خود طرفداران عاشورا و حکومت های مدعی اعتقاد به عاشورا، به عدالت و انصاف معتقد باشند، و جامعه را بر اساس عدل و داد بسازند، و این همه تفاوتهای جهنمی و «درههای فقر» و «قلههای ثروت» وجود نداشته باشد، و یزیدیانی که در زیر نام حسین(ع) خود را پنهان کردهاند و در میان نباشد.
* عاشورا همه اش روضه و غم گساری نیست
عاشورا این نیست که با تلاش شماری منبری و مداح حرفهای (که روش آنان و منطق و شعرشان، کاملا بر خلاف شاعران شیعه حماسه گستر دوران ائمه است)، مردم را در یک روز معین به سر و سینه زدن را دارند و در معابر روان سازند. بعد عاطفی عاشورا، اگر منبریها و مداحها به صورت ضروری و فوری و اصولی، اصلاح شوند و مردم بر یک غم بزرگ گریه کنند، نه تنها خوب که لازم است. قلب انسان نباید به دنیای غمهای بزرگ بیگانه باشد، اما عاشورا همهاش روضه و غمگساری نیست. عاشورا، حرکتی برای نفی ظلم و اجرای عدالت است، چنانکه در خطبه دوم حضرت امام حسین (ع) به صراحت ذکر شده است. عاشورا حماسه فجرهای بزرگ انقلابهای خونینی است، که حق محرومان را بگیرد و به آنان برساند.