به خاطر دارم. در ماههای دی و بهمن سال پنجاه وشش، مرا به خود به کنار زاینده رود برد. در آن سوز سرمای شدید زمستانی، لباس شنا بر تن کرد. یخهای حاشیه رود را شکست و بعد از آبتنی، از آب بیرون آمد و از من خواست که با شاخه درخت بر بدن خیس و سرما زدهاش بکوبم. وقتی اعتراض کردم، با اظهار صمیمیت از من درخواست نمود که این امر برای مبارزه با کسب آمادگی جسمانی لازم است.
این سبز سرخ، ص 34