به گزارش مشرق، دکتر
محمد سلیمانی استاد دانشگاه علم و صنعت ضمن تحلیلی در رجانیوز نوشت: در
سال 92 وزرای دولت با رأی بالا و بینظیر نمایندگان مجلس انتخاب شدند.
انتظار میرفت وزرای اقتصادی با پشتوانه رأی بالای مجلس نسبت به حل مشکلات
اقتصادی موفق عمل کنند. تقریباً همه همکاری و همراهی از طرف مجلس صورت
گرفت، طوری که دولت هر لایحه اقتصادی به مجلس داد، در کوتاهترین زمان به
تصویب میرسید. قوانینی نظیر رفع موانع تولید، دائمی کردن بعضی احکام بودجه
و برنامه پنج ساله از این نسخ بودند. مجلس دست دولت را برای حل مشکلات
کاملاً باز گذاشت و جانانه حمایت کرد و اختیار داد. اکنون حدود 40 ماه از
عمر دولت گذشته است کارنامه اقتصادی دولت حکایت از ناکامیهای گسترده و
فراگیر دارد.
مردم میپرسند آیا تغییر وزرای اقتصادی مهمتر بود یا تغییر
سه وزیر اشاره شده، آیا معیشت، اقتصاد، اشتغال، سرمایهگذاری، درآمدزایی،
خروج از رکود، کنترل تورم، گرانی، حمل و نقل، عمران و آبادی، راهسازی،
مسکن، تولید علم و فناوری، اقتصاد مقاومتی برای دولت در اولویت قرار نداشت؟
پس چرا فقط آن سه وزیر را تغییر دادند؟ دولتمردان به جای پاسخ به این سؤال
و مطالبه منطقی و اساسی مردم و منتقدان بار دیگر دست به حمله به منتقدان
زد. یکی به کنایه از سردار قلم و علم و حرم گفت و دیگری از سیب و گلابی
آماده نشده سخن راند، و اخیراً هم یکی از اعضای دولت در پاسخ به این چرائی
فرمودند: «تیم اقتصادی دولت چه بد کردهای داشته که جا به جا شود؟» در پاسخ
به این سؤالشان اجازه میخواهد چند مورد از ناتوانیهای اقتصادی و
نارسائیهای این حوزه را بیان کنم تا مشخص شود که اولویت تعویض و جابهجایی
در چه حوزهای است.
این نماینده سابق مجلس با اشاره به وزرای اقتصادی
میلیاردر و سرمایهدار دولت مینویسد: آنطور که بارها رسانهها گفتهاند و
هیچگاه تکذیب نشده است، دور میز دولت وزرائی هستند که صاحب سرمایه بالاتر
از هزار میلیارد تومان هستند، اینکه این سرمایه چگونه بدست آمده و از کجا
بحث دیگری است. ولی آنچه که مسلم است اداره یک سرمایه هنگفت این چنینی
نیازمند حداقل چند نفر در قد و قواره خودشان است. لذا چنین وزرائی وقت
ندارند به امور اقتصادی مردم بپردازند و طبیعی است که هر فردی نسبت به
مایملک خود حساسیت بیشتر دارد و حفظ آن را به هر چیز دیگر اولویت میدهد،
بنابراین در تصمیم و اقدامات معمولاً به سمت حفظ منافع خود و آن هم که
هنگفت است غش میکنند و در نتیجه سر مردم و کشور بیکلاه میماند. چنین
وزرائی نمیتوانند خود را وقف مردم کنند.
به گفته و بیان کلیه
اقتصادانان کشور، از هر گرایشی و مسلکی، وضعیت معیشت و اشتغال در دولت
یازدهم رو به افول بوده است، ضریب جینی افزایش یافته است، اشتغال همان
میزان که بوجود آمده بیشتر از آن از بین رفته است. قدرت خرید و درآمد نسبی
مردم به شدت کاهش یافته است.
وزیر سابق ارتباطات ضمن اشاره به تشدید
رکوداقتصادی از جمله در حوزه تجارت و مسکن، به افزایش نجومی هزینههای جاری
دولت پرداخت و نوشت: بودجه جاری دولت در سال 1395 نسبت به سال 1390 حدود
سه و نیم برابر شده است. چرا؟ اگر پول نیست پس چرا هزینه جاری اینقدر بالا
رفته است؟ اگر استخدام نمیکنند پس چرا این همه هزینه؟ دولت توان مدیریت
بودجه جاری را در 40 ماه گذشته نداشته است و آن را رها کرده است. در این
بلبشوها معلوم است که حقوقهای نجومی پرداخت میشود و وامهای کلان با
کارمزد کم به نورچشمیها داده میشود. چرا بودجه عمرانی دولت هر سال کاهش
یافته است؟ اگر دولت واقعیت عدم پرداخت 20 هزار میلیارد تومان کمتر از
مصوبه مجلس به حوزه عمرانی را اعلام کند، آیا همه به نالایقی تیم اقتصادی
دولت رأی نخواهند داد؟ دولت مدعی است فروش نفت بالا رفته است، دلار را هم
با نرخ بالای 3500 تومان به خلقالله میفروشد. از طرف دیگر مدعی است طرح
جامع مالیات را اجرا کرده است و درآمدها از این حوزه را فوقالعاده افزایش
داده و به حدود 68 درصد بودجه کل رسانده است. وقتی همه اینها بقول
دولتمردان گل و بلبل است، پس چرا حق و حقوق اقشار مختلف داده نمیشود؟ چرا
عمران و آبادی تعطیل است؟