به گزارش مشرق، هادی محمدی کارشناس مسائل سیاسی و بین الملل در روزنامه جوان نوشت:
مواضع جنجالي ترامپ در مسير مبارزات انتخاباتي، به ويژه در عرصه سياستهاي خارجي، يك شوك و شرايط و عدم اعتماد نسبت به رفتارهاي بعدي وي را پديد آورده است. اگر چه نقش ساختارهاي قدرت پنهان و آشكار در تعديل و يا متعادلكردن آن را نبايد ناديده گرفت ولي مناسبات خارجي امريكا در دوره ترامپ با شركاي خارجياش دستخوش فراز و نشيب خواهد شد.
شايد تنها مسئلهاي كه فشار چنداني به ترامپ براي تعديل ديدگاه و سياست وي از سوي اهرمهاي موجود در داخل امريكا وارد نميكند، موضوع ايران و برجام باشد. ترامپ، توافق هستهاي با ايران را غيرقابل قبول ميداند و پارهكردن توافق و يا مذاكره براي تغيير آن را مورد تأكيد قرار داده است. فصل مشترك دموكراتهاي افراطي و جمهوريخواهان و لابي صهيونيستي و سعودي با ترامپ بر اين نكته تأكيد دارد كه اگر نميتوان به دليل هزينههاي بالاي سياسي پاره كردن برجام، بر اين رويكرد اصرار ورزيد ولي از طريق مكانيزمهاي متكي بر تحريمهاي جديد و افزايش تحريمهاي غيرهستهاي، امكان مذاكره با ايران براي امتيازدهيهاي بيشتر، بايد تدابير جديدي به اجرا در آيد.
از نگاه ترامپ و بقيه جريانهاي همسو با وي، منطق فشارهاي تحريمي و محدود مسدود كردن هرگونه امتياز متكي بر برجام، ايران را مجبور خواهد كرد تا برجامهاي جديد و امتيازگيري جديد ميسر شود. مسئله اين است كه بدعهديهاي دوره اوباما و عدم اجراي تعهدات امريكايي كه ايران را از كمترين دستاوردهاي مالي و بانكي محروم ميكرد، در دوره جديد ترامپ، كاملاً منتفي ميشود و موج جديدي از سختگيري، فشار و تحريم و شايد ماجراجوييهاي امنيتي و نظامي در دستور كار دولت ترامپ قرار ميگيرد. موضوع برجام براي بقيه شركا يا قدرتهاي 5+1 از اولويت جدي برخوردار نيست و آنها در دوره ترامپ بايد به نگرانيهاي خود و اولويتهاي تعاملي با ترامپ فكر كنند. لذا دستگاههاي گوناگون مرتبط با مسئله برجام و يا پيامدهاي آن كه صرفاً گروه مذاكرهكننده و دولت را شامل نميشود، نه تنها بايد به سناريوهاي خنثيكننده رويكرد تيم افراطي دولت امريكا فكر كنند و روش و مكانيزمهاي تأمين كننده حقوق هستهاي ايران را به كار گيرند، بلكه براي سياستهاي احتمالي ترامپ نيز سناريوهاي مختلف آماده كنند. شوراي عالي امنيتملي، مجلس شوراي اسلامي و نهادهاي انقلابي نظام مسئوليتي جدي دارند تا نواقص و عيوب تيم مذاكراتي را در سناريوهاي جديد جبران نمايند.
مواضع جنجالي ترامپ در مسير مبارزات انتخاباتي، به ويژه در عرصه سياستهاي خارجي، يك شوك و شرايط و عدم اعتماد نسبت به رفتارهاي بعدي وي را پديد آورده است. اگر چه نقش ساختارهاي قدرت پنهان و آشكار در تعديل و يا متعادلكردن آن را نبايد ناديده گرفت ولي مناسبات خارجي امريكا در دوره ترامپ با شركاي خارجياش دستخوش فراز و نشيب خواهد شد.
شايد تنها مسئلهاي كه فشار چنداني به ترامپ براي تعديل ديدگاه و سياست وي از سوي اهرمهاي موجود در داخل امريكا وارد نميكند، موضوع ايران و برجام باشد. ترامپ، توافق هستهاي با ايران را غيرقابل قبول ميداند و پارهكردن توافق و يا مذاكره براي تغيير آن را مورد تأكيد قرار داده است. فصل مشترك دموكراتهاي افراطي و جمهوريخواهان و لابي صهيونيستي و سعودي با ترامپ بر اين نكته تأكيد دارد كه اگر نميتوان به دليل هزينههاي بالاي سياسي پاره كردن برجام، بر اين رويكرد اصرار ورزيد ولي از طريق مكانيزمهاي متكي بر تحريمهاي جديد و افزايش تحريمهاي غيرهستهاي، امكان مذاكره با ايران براي امتيازدهيهاي بيشتر، بايد تدابير جديدي به اجرا در آيد.
از نگاه ترامپ و بقيه جريانهاي همسو با وي، منطق فشارهاي تحريمي و محدود مسدود كردن هرگونه امتياز متكي بر برجام، ايران را مجبور خواهد كرد تا برجامهاي جديد و امتيازگيري جديد ميسر شود. مسئله اين است كه بدعهديهاي دوره اوباما و عدم اجراي تعهدات امريكايي كه ايران را از كمترين دستاوردهاي مالي و بانكي محروم ميكرد، در دوره جديد ترامپ، كاملاً منتفي ميشود و موج جديدي از سختگيري، فشار و تحريم و شايد ماجراجوييهاي امنيتي و نظامي در دستور كار دولت ترامپ قرار ميگيرد. موضوع برجام براي بقيه شركا يا قدرتهاي 5+1 از اولويت جدي برخوردار نيست و آنها در دوره ترامپ بايد به نگرانيهاي خود و اولويتهاي تعاملي با ترامپ فكر كنند. لذا دستگاههاي گوناگون مرتبط با مسئله برجام و يا پيامدهاي آن كه صرفاً گروه مذاكرهكننده و دولت را شامل نميشود، نه تنها بايد به سناريوهاي خنثيكننده رويكرد تيم افراطي دولت امريكا فكر كنند و روش و مكانيزمهاي تأمين كننده حقوق هستهاي ايران را به كار گيرند، بلكه براي سياستهاي احتمالي ترامپ نيز سناريوهاي مختلف آماده كنند. شوراي عالي امنيتملي، مجلس شوراي اسلامي و نهادهاي انقلابي نظام مسئوليتي جدي دارند تا نواقص و عيوب تيم مذاكراتي را در سناريوهاي جديد جبران نمايند.