سرویس فرهنگ و هنر مشرق- سال هاست که گیشه سینمای ایران معادلات کارشناسان و حتی مردم در مورد فروش یا عدم فروش فیلم های سینمایی را به هم می ریزد. بارها پیش آمده فیلمی که انتظارش را نداشتیم مورد استقبال قرار گرفته و فیلم دیگر با وجود شرایط به ظاهر نه چندان مناسب، برنده گیشه شده است. با توجه به اینکه معیار روشنی برای فیلم خوب و بد و در نهایت موفقیت در گیشه وجود ندارد، گزارشی تهیه کردیم تا معیاری برای سنجش فیلم های سینمایی به دست آوریم. در بخش نخست گزارش پیش رو اکبر عالمی منتقد و کارشناس با تجربه سینما درباره عناصری که می تواند به عنوان شاخص های تعیین کننده فیلم های سینمایی خوب یا بد محسوب شود، گفت: «استقبال مردم و در نتیجه فروش می تواند یکی از شاخص های فیلم سینمایی موفق به حساب آید. یکی دیگر از شاخص ها، استقبال منتقدان بدون غرض است که بی طرفانه و با احاطه کامل بر سینما، موضوعات را تجزیه و تحلیل می کنند»
علی ژکان هم با اشاره به اینکه ایران کشور غیرمترقبه هاست، گفت: مجموعه ای از فاکتورها در موفقیت یا عدم موفقیت فیلم های سینمایی موثر است، اما همه چیز به فرهنگ جامعه بر می گردد. فیلم سینمایی که هنرپیشه و سوژه خوبی داشته باشد، مورد استقبال قرار می گیرد. مثلاً فیلم سینمایی «من سالوادور نیستم» به دلیل سوژه ای که انتخاب کرده بود، مورد توجه قرار گرفت. قبل از انقلاب هم این سوژه ها برای مردم جذاب بود»
علیرضا رئیسیان:
موفقیت فیلم در گرو مجموعه ای از شاخص هاست
علیرضا رئیسیان، کارگردان فیلم سینمایی «دوران عاشقی» در ابتدای صحبت هایش، در مورد شاخص های فروش یک فیلم سینمایی، به بانی فیلم توضیح داد: اصولا در تاریخ سینمای جهان، فیلم هایی که بیش ترین میزان تماشاگر را داشته اند، یا نسبت به قیمت بلیت فروش خوبی داشته اند و از کیفیت هنری خوبی هم برخوردار بوده اند، فیلم های موفقی به حساب می آیند. فیلم هایی مثل «آواتار»، «تایتانیک»، «بربادرفته»، «پدرخوانده»، فیلم های اسپیلبرگ و… از جمله این فیلم ها بوده اند که تقریبا چند شاخص نام برده را داشته اند.پایین تر از این سطح، فیلم هایی هستند که صرفا برای سرگرمی و تفریح ساخته شده اند. مثل مجموعه فیلم های «بتمن»، «سوپرمن»، «آیرون من» و… که با فاصله از فیلم های دارای شاخص های هنری خاص، در بین پرفروش ها قرار می گیرند»
وی افزود: «اصغر فرهادی در سینمای ایران به طور کلی فیلم هایی می سازد که مخاطب پسند است و همه جور مخاطبی او را دنبال می کند. البته فیلم آخرش «فروشنده»، استثناهایی هم داشت که باعث این استقبال گسترده شد، مثل جوایز جهانی، حواشی ساخت فیلم، نام اصغر فرهادی به عنوان کارگردان و… فرهادی به طور کلی نشانه خوبی در سینمای ایران است. همه فیلمسازها باید این ترازها را حفظ کنند و بر این اساس فیلم بسازند. نکات دیگری هم در این مقوله وجو دارد که در موفقیت فیلم بی تاثیر نیست، مثل تبلیغات خوب و حرفه ای. فرهادی نیز فیلمی مثل «گذشته» ساخت که هیچ وقت مثل «جدایی نادر از سیمین» یا «درباره الی» و… مورد توجه واقع نشد. این روند استاندارد باید ادامه داشته باشد و برای ادامه داشتن نیازمند حمایت دولت و برنامه ریزی است. دولت باید بخواهد که آثار با کیفیت و جهانی تولید شود. «فروشنده» اگر خوب فروخت به این دلیل بود که چندین شاخص را همزمان در خود داشت، تیم بازیگران سریال محبوب «شهرزاد»، کارگردانی جهانی و جوایزی بین المللی و… این فیلم با اینکه در گروه آزاد اکران شد،اما چیزی کم از فیلم های دارای سرگروه نداشت. یک شاخص نمی تواند معیار سنجش موفقیت فیلم باشد و باید مجموعه عواملی در کنار هم قرار گیرند تا فیلم موفق شود»
کارگردان فیلم سینمایی «چهل سالگی» در ادامه افزود: «دو فیلم «من سالوادور نیستم» و «۵۰کیلو آلبالو» که در نوروز اکران موفقی داشتند، بیشترین موفقیت شان را مدیون تبلیغات ماهواره ای هستند. این فیلم ها، هم عوامل عامه پسند داشتند، هم تبلیغاتی بسیار گسترده، نه مثل تبلیغات رسانه ملی در حد چند ثانیه! وقتی دست به مقایسه می زنیم، می بینیم اگر «فروشنده» تبلیغ نداشت، در عوض شاخص های دیگری داشت و اگر «بارکد» با این وجود که کمدی بود و بازیگرهای گیشه پسند هم داشت نفروخت، شاید به دلیل تبلیغات ضعیف تر نسبت به فیلمی مثل «من سالوادور نیستم» بود. این موضوع را نمی توان فقط از یک منظر نگاه کرد و برای رسیدن به پاسخ واحد هر فیلم، باید به صورت انفرادی و با در نظر گرفتن تمام شرایط بررسی کرد»
رئیسیان در ادامه افزود: «فروش معیار خوبی برای بررسی کیفیت هنری یک فیلم سینمایی نیست، اما معیاری برای بخش صنعتی و تجاری سینماست. سینما بی تردید هنری وابسته به تجارت و اقتصاد است و فروش می تواند در این بخش از سینما و بررسی این هنر از منظر اقتصادی شاخص درستی باشد. فیلم های هنری باید با شاخص های هنری سنجیده شود. این فیلم ها درواقع موتور محرک لوکوموتیو سینما را روشن می کنند. ما نمی توانیم توقع داشته باشیم سینما تنها دارای یک نوع فیلم باشد و لازم است با ترکیب این دو گروه فیلم و استمرار این تداوم به توازن برسیم، اما در چه حالتی به توازن می رسیم؟ وقتی که برنامه ریزی وجود داشته باشد و مسوولان هم بخواهند این توازن ایجاد شود»وی در ادامه درباره تاثیر موج ناگهانی در اجتماع و رو آوردن به برخی فیلم ها در برهه هایی از تاریخ گفت: «من هم اعتقاد دارم گاهی موجی ایجاد می شود و شرایط را تغییر می دهد. بررسی ها نشان می دهد بین سال های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ سینما مخاطبان زیادی داشت، از سال۷۶ تا ۸۱ این میزان خیلی بیشتر از حالا بود و این سال ها در قیاس باهم سیر حرکتی متفاوتی را نشان می دهند که ناشی از جو و فضای اجتماع بوده است»
کارگردان فیلم سینمایی «پرونده هاوانا» در ادامه در مورد برنامه ریزی هایی که دولت می تواند برای ایجاد توازن در گیشه و برقراری تعادل بین فیلم های گیشه پسند و هنری داشته باشد، توضیح داد: «برای رسیدن به این هدف، بهترین کاری که دولت می تواند انجام دهد این است که از دخالت در امر تولید، توزیع و نمایش فیلم خودداری کند. اگر دولت این کار را بکند، همه چیز به حالت طبیعی برمی گردد. دولت اگر واقعا می خواهد کمکی کرده باشد، بهتر است به زیرساخت ها و ارتقای سالن های نمایش فیلم و مسائل مربوط به جشنواره های سینمایی متعدد بپردازد. من اصولا به این مسئله خوش بین نیستم، اما فکر می کنم تنها راه رسیدن به شاخصی روشن در مورد فیلم خوب و بد و سینمای مخاطب پسند و… عدم دخالت دولت در تولیدات سینمایی و داشتن برنامه ریزی دقیق برای سینماست»