به گزارش مشرق، محمدحسین صفار هرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در دومین نشست شورای عمومی سال تحصیلی 96-95 اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل گفت: اگر در وضعیت فرهنگی کشور یک آسیب شناسی کلی داشته باشیم بخشی از آن مربوط میشود به مسائل مبنایی که از گذشتههای دور وجود داشته است. به طور مثال انقلاب ما به عنوان یک انقلاب فرهنگی تلقی میشود ولی جالب اینجاست که در این انقلاب مهمترین چالش آن وجه فرهنگی است.
وی ادامه داد: بخشی از این مساله مربوط میشود به دوران قبل از انقلاب که رابطه با فرهنگ کمترین سابقه و تجربه را داریم. مثلا در بحث موسیقی خیلیها قبل از انقلاب مطلقا میگفتند که موسیقی حرام است ولی بعد از انقلاب کسانی مانند امام (ره) گفتند اینگونه نیست یا سینما قبل از انقلاب آنقدر آلوده بود که کسی سراغ آن نمیرفت. در مورد تئاتر هم میبینیم که بچه مذهبیها خیلی نادر سراغ آن رفتهاند حال با این تجربه اداره بخش فرهنگ به عهده ما افتاده است.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: تفاوت روزنامهنگاری ارزشی انقلابی با روزنامهنگاری که خیلی خودش را مقید نمیداند در این است که روزنامهای که مقید نیست خودش را بیشتر با آن طرح همسو میبیند و اگر از داخل مطلبی نداشته باشد با مطالب بیرون آن را پر میکند.
وی ضمن بیان اینکه بعد از انقلاب ما کار اداره فرهنگی کشور را به دست قضا و قدر سپردیم به عملکرد مدیران فرهنگی بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: درباره مدیریت رئیس اصلاحات در فرهنگ کشور گرچه به ظاهر ما یک مسیر نوشته شدهای را برای وزارت ارشاد پیدا میکنیم ولی وقتی کاوش میکنیم میبینیم فقط یک لباس اسلامی به فرهنگ و هنر قبل از انقلاب پوشاندهایم. لذا میبینیم غلبه جریان فرهنگی و هنری کم کم به سمت کسانی که نگرش آنها سکولار و لائیک است میرود.
صفار هرندی تصریح کرد: به طور مثال آقای مخملباف در ابتدا یقه مدیران ارشاد را میگرفت و نسبت به فیلمهایی که در آن زمان تولید میشد انتقاد و گلایه میکرد ولی کمکم میبینیم که در خارج از کشور با وقاحت به سراغ مضامینی در نقطه معکوس حرکت عمومی انقلاب میرود. اینها نشان میدهد که ما روشی برای پایهگذاری فرهنگ و مدیریت فرهنگی هم شرایط با انقلاب پیدا نکردیم.
وی گفت: این وضعیت تا اوایل دهه هشتاد ادامه داشت تا اینکه مقام معظم رهبری یک نهیبی میزند و بحث مهندسی فرهنگی را مطرح میکند که البته دو الی سه سال به آن مسئله توجهی نمیشد.
صفار هرندی ادامه داد: این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در دولت آقای احمدینژاد رهبری مجددا بحث مهندسی فرهنگی را مطرح کردند و در اینجا خوشبختانه شورای عالی انقلاب فرهنگی دست به کار شد و دفتری برای مهندسی فرهنگی آماده شد که البته شنیدیم در دولت فعلی این موضوع را متوقف کردند.
وی افزود: ماهیت هنر امروز و فرهنگی که در جوامع پیشرفته از آن سخن گفته میشود در تعارض با آن چیزی است که ما با آن از فرهنگ و هنر از منظومه دینی خودمان میشناسیم.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: در جوامع غربی امروز این ادعا وجود دارد که فرهنگ اصلا مدیریت شونده نیست و باید به خودی خود اتفاق بیفتد و میگویند: «بهترین فرهنگ بیفرهنگی است». ما با چنین جهانی طرف هستیم.
وی گفت: مشکل دیگر مربوط به فقدان دانش برای فرهنگ است. ما تا چند سال پیش بحث مدیریت فرهنگی را نداشتیم حالا حساب کنید در سازمان با عظمتی که برای فرهنگ وجود دارد دانشی برای فرهنگ آموزش داده نمیشود.
صفار هرندی اظهار داشت: وقتی مهندسی فرهنگی وجود ندارد مثلا در وزارت ارشاد یک کاری میشود و در صدا و سیما یک کار دیگر یا مثلا ما میگوییم فلانی در وزارت ارشاد باید محدود شود و آن را کنار میگذاریم و روز بعد میبینیم در صدا و سیما یک پست کلیدی و مهم گرفته است.
وی موازی کاریهای بیجا در کار فرهنگی را یکی دیگر از مشکلات بخش فرهنگ کشور دانست و تاکید کرد: یک وقت بررسی کردیم و دیدیم بالای 40 بخش در کشور در حوزه فرهنگ مشغول به فعالیت هستندو هیچ تعامل کاری و فکری بین آنها وجود ندارد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: وقتی یک حکومت تاسیس میشود فقه حکومتی آن طبیعتا تفاوتهایی با فقه حکومت قبل از آن دارد و فقه مدیریتی فرهنگ ما در دوره تغییر نظام بالغ نشده است.
صفار هرندی یادآور شد: وقتی میگوییم فرهنگ ریشه همه مسائل برای اداره کشور است با این نگرش ما چقدر برای آن برنامهریزی کردهایم؟ وقتی بررسی میشود میبینیم که در این رابطه خیلی کم کار شده است.
وی گفت: همواره بحثی در این مورد وجود داشته که نقش دولت در رابطه با فرهنگ باید چگونه باشد؟ در نقش حداکثری مثل کشورهای کمونیستی همه سرنخها دست یک سازمان ایدئولوژیک است و آن سازمان برای همه مسائل تصمیم میگیرد ما طبیعتا چنین چیزی را نپذیرفتیم.
صفار هرندی افزود: یک بحث هم این است که دولت باید نقش حداقلی داشته باشد که نتیجه آن همین چیزی میشود که غربیها میگویند و از توی آن این ناهنجاریهای فرهنگی بیرون میآید که گاهی میبینیم.
وی افزود: یک نقش هم، نقش مابین است که دولت باید بسترسازی کند و وقت هدایت و حمایت داشته باشد. هیچ فرهنگی بدون حمایت و هدایت پیش نرفته است.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: حمایت باید حمایت هدفمند باشد به طور مثال نمیشود از تولیداتی که بر ضد مصالح نظام دینی و اسلامی ما باشد حمایت کرد ولی متاسفانه میبینیم برخیها در این سمت و سو عمل میکنند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: در عرصه فرهنگی و در مواجهه با مردم ذائقهسازی در تولیدات فرهنگی بسیار مهم است. بسیاری از این تولیدات موفق بیرونی در ابتدا برای مردم قابل قبول نبوده ولی آنها با ذائقهسازی خودشان را به مردم تحمیل کردهاند.
وی افزود: برای سنجش اثربخشی باید ببینیم تاثیر نهایی اقدامات فرهنگی در احوالات مردم چه بوده و فرهنگ عمومی مردم ما رو به پیشرفت بوده یا پس رفت. بنابراین در این حوزه به نظر میرسد مواردی که تا به حال از مسیر مدیریت دولتی به جامعه منتقل شده نتایج امیدوار کنندهای نداشته است.
صفار هرندی گفت: به نظر میرسد امروز گرایشهای معنوی جامعه در یک بخشهایی ارتقاء پیدا کرده مثلا یکسری سخنرانیهای مثبت این اثربخشی را داشته است یا یکسری عملیاتها مثل راهپیمایی اربعین باعث این موضوع شده است.
وی در خاتمه اظهار داشت: بخش مدیریت فرهنگی پهن شده در جبهه خودی را باید به عنوان یک فرصت تلقی و از آن استفاده کرد.
وی ادامه داد: بخشی از این مساله مربوط میشود به دوران قبل از انقلاب که رابطه با فرهنگ کمترین سابقه و تجربه را داریم. مثلا در بحث موسیقی خیلیها قبل از انقلاب مطلقا میگفتند که موسیقی حرام است ولی بعد از انقلاب کسانی مانند امام (ره) گفتند اینگونه نیست یا سینما قبل از انقلاب آنقدر آلوده بود که کسی سراغ آن نمیرفت. در مورد تئاتر هم میبینیم که بچه مذهبیها خیلی نادر سراغ آن رفتهاند حال با این تجربه اداره بخش فرهنگ به عهده ما افتاده است.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: تفاوت روزنامهنگاری ارزشی انقلابی با روزنامهنگاری که خیلی خودش را مقید نمیداند در این است که روزنامهای که مقید نیست خودش را بیشتر با آن طرح همسو میبیند و اگر از داخل مطلبی نداشته باشد با مطالب بیرون آن را پر میکند.
وی ضمن بیان اینکه بعد از انقلاب ما کار اداره فرهنگی کشور را به دست قضا و قدر سپردیم به عملکرد مدیران فرهنگی بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: درباره مدیریت رئیس اصلاحات در فرهنگ کشور گرچه به ظاهر ما یک مسیر نوشته شدهای را برای وزارت ارشاد پیدا میکنیم ولی وقتی کاوش میکنیم میبینیم فقط یک لباس اسلامی به فرهنگ و هنر قبل از انقلاب پوشاندهایم. لذا میبینیم غلبه جریان فرهنگی و هنری کم کم به سمت کسانی که نگرش آنها سکولار و لائیک است میرود.
صفار هرندی تصریح کرد: به طور مثال آقای مخملباف در ابتدا یقه مدیران ارشاد را میگرفت و نسبت به فیلمهایی که در آن زمان تولید میشد انتقاد و گلایه میکرد ولی کمکم میبینیم که در خارج از کشور با وقاحت به سراغ مضامینی در نقطه معکوس حرکت عمومی انقلاب میرود. اینها نشان میدهد که ما روشی برای پایهگذاری فرهنگ و مدیریت فرهنگی هم شرایط با انقلاب پیدا نکردیم.
وی گفت: این وضعیت تا اوایل دهه هشتاد ادامه داشت تا اینکه مقام معظم رهبری یک نهیبی میزند و بحث مهندسی فرهنگی را مطرح میکند که البته دو الی سه سال به آن مسئله توجهی نمیشد.
صفار هرندی ادامه داد: این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در دولت آقای احمدینژاد رهبری مجددا بحث مهندسی فرهنگی را مطرح کردند و در اینجا خوشبختانه شورای عالی انقلاب فرهنگی دست به کار شد و دفتری برای مهندسی فرهنگی آماده شد که البته شنیدیم در دولت فعلی این موضوع را متوقف کردند.
وی افزود: ماهیت هنر امروز و فرهنگی که در جوامع پیشرفته از آن سخن گفته میشود در تعارض با آن چیزی است که ما با آن از فرهنگ و هنر از منظومه دینی خودمان میشناسیم.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: در جوامع غربی امروز این ادعا وجود دارد که فرهنگ اصلا مدیریت شونده نیست و باید به خودی خود اتفاق بیفتد و میگویند: «بهترین فرهنگ بیفرهنگی است». ما با چنین جهانی طرف هستیم.
وی گفت: مشکل دیگر مربوط به فقدان دانش برای فرهنگ است. ما تا چند سال پیش بحث مدیریت فرهنگی را نداشتیم حالا حساب کنید در سازمان با عظمتی که برای فرهنگ وجود دارد دانشی برای فرهنگ آموزش داده نمیشود.
صفار هرندی اظهار داشت: وقتی مهندسی فرهنگی وجود ندارد مثلا در وزارت ارشاد یک کاری میشود و در صدا و سیما یک کار دیگر یا مثلا ما میگوییم فلانی در وزارت ارشاد باید محدود شود و آن را کنار میگذاریم و روز بعد میبینیم در صدا و سیما یک پست کلیدی و مهم گرفته است.
وی موازی کاریهای بیجا در کار فرهنگی را یکی دیگر از مشکلات بخش فرهنگ کشور دانست و تاکید کرد: یک وقت بررسی کردیم و دیدیم بالای 40 بخش در کشور در حوزه فرهنگ مشغول به فعالیت هستندو هیچ تعامل کاری و فکری بین آنها وجود ندارد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: وقتی یک حکومت تاسیس میشود فقه حکومتی آن طبیعتا تفاوتهایی با فقه حکومت قبل از آن دارد و فقه مدیریتی فرهنگ ما در دوره تغییر نظام بالغ نشده است.
صفار هرندی یادآور شد: وقتی میگوییم فرهنگ ریشه همه مسائل برای اداره کشور است با این نگرش ما چقدر برای آن برنامهریزی کردهایم؟ وقتی بررسی میشود میبینیم که در این رابطه خیلی کم کار شده است.
وی گفت: همواره بحثی در این مورد وجود داشته که نقش دولت در رابطه با فرهنگ باید چگونه باشد؟ در نقش حداکثری مثل کشورهای کمونیستی همه سرنخها دست یک سازمان ایدئولوژیک است و آن سازمان برای همه مسائل تصمیم میگیرد ما طبیعتا چنین چیزی را نپذیرفتیم.
صفار هرندی افزود: یک بحث هم این است که دولت باید نقش حداقلی داشته باشد که نتیجه آن همین چیزی میشود که غربیها میگویند و از توی آن این ناهنجاریهای فرهنگی بیرون میآید که گاهی میبینیم.
وی افزود: یک نقش هم، نقش مابین است که دولت باید بسترسازی کند و وقت هدایت و حمایت داشته باشد. هیچ فرهنگی بدون حمایت و هدایت پیش نرفته است.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: حمایت باید حمایت هدفمند باشد به طور مثال نمیشود از تولیداتی که بر ضد مصالح نظام دینی و اسلامی ما باشد حمایت کرد ولی متاسفانه میبینیم برخیها در این سمت و سو عمل میکنند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: در عرصه فرهنگی و در مواجهه با مردم ذائقهسازی در تولیدات فرهنگی بسیار مهم است. بسیاری از این تولیدات موفق بیرونی در ابتدا برای مردم قابل قبول نبوده ولی آنها با ذائقهسازی خودشان را به مردم تحمیل کردهاند.
وی افزود: برای سنجش اثربخشی باید ببینیم تاثیر نهایی اقدامات فرهنگی در احوالات مردم چه بوده و فرهنگ عمومی مردم ما رو به پیشرفت بوده یا پس رفت. بنابراین در این حوزه به نظر میرسد مواردی که تا به حال از مسیر مدیریت دولتی به جامعه منتقل شده نتایج امیدوار کنندهای نداشته است.
صفار هرندی گفت: به نظر میرسد امروز گرایشهای معنوی جامعه در یک بخشهایی ارتقاء پیدا کرده مثلا یکسری سخنرانیهای مثبت این اثربخشی را داشته است یا یکسری عملیاتها مثل راهپیمایی اربعین باعث این موضوع شده است.
وی در خاتمه اظهار داشت: بخش مدیریت فرهنگی پهن شده در جبهه خودی را باید به عنوان یک فرصت تلقی و از آن استفاده کرد.