به گزارش مشرق، پرفسور آزی آراد، رئیس سابق شورای امنیت ملی اسرائیل و مشاور سابق نخستوزیر در مسائل امنیت ملی در کنفرانس امنیتی هرتزلیا 2015، در خصوص رویکرد جدید عربستان گفته بود: «چند سال پیش هیچ کس به فکر حمله به ایران نبود؛ نه عربستان سعودی و نه هیچ کشور عرب دیگری. اما این شرایط تغییر کرده است.»
رون پروسور نماینده تلآویو در سازمان ملل هم در این نشست اظهار داشت: «در این وضعیت حساس و هرجومرج فعلی در منطقه باید از فرصتها بیشترین استفاده را کنیم و اکنون منافع عربستان با اسرائیل همپوشانی دارد و باید از آن به نفع خودمان استفاده کنیم. دور گردن عربستان و دیگران طنابی پیچیده شده که سر آن به مساله فلسطین نمیرسد!»
یکی از مهمترین ویژگیهای نظم جدید در منطقه غرب آسیا که دیر یا زود به ثبات خواهد رسید، همگرایی معنادار برخی دولتهای عرب و رژیم صهیونیستی است. اگر تا دیروز رژیم اشغالگر قدس برخی خبرهای محرمانه در خصوص دیدارهای صورت گرفته میان مقامات خود و مقامات عربی را منتشر میکرد تا حساسیتهای موجود میان مردم عرب به تدریج کاهش یابد، حالا هر دو طرف به طرز آشکاری چنین خبرهایی را رسانهای میکنند. عربستان، امارات و بحرین حالا همانند اردن و مصر که به صورت رسمی با اسرائیل رابطه دارند، به بهانههای مختلف با این رژیم ارتباط میگیرند. حتی برخی گزارشها از همکاریهای امنیتی عربستان و رژیم صهیونیستی در یمن خبر میدهند.
البته واقعیت این است که آنچه بهانهای شد تا اعراب و اسرائیل بیشتر از قبل به یکدیگر نزدیک شوند، برنامه هستهای ایران بود. در اوایل اکتبر 2013 یعنی در حالی که دولت دکتر روحانی در ایران آغاز به کار کرده و مذاکرات هستهای دوجانبه ایران و آمریکا نیز آغاز شده بود، شبکه دو تلویزیون اسرائیل گزارش داد که نشستهای میان مسئولان صهیونیستی و مقامهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در هفتههای اخیر افزایش یافته و هدف از این دیدارها، هماهنگی تلاشها برای اقدامات ضد ایران و نیز نزدیک شدن این کشورها به آمریکا است.
در هر صورت، این همگرایی شوم یکی از مطلوبهای ایالات متحده آمریکا در منطقه است. سالها آمریکا تلاش کرد تا به این خواسته خود دست یابد. پیمان کمپ دیوید یکی از نتایج این تلاشهاست که منجر به پذیرش رژیم صهیونیستی از سوی مصر شد. اگر امنیتسازی برای اسرائیل یکی از مهمترین اهداف آمریکا در منطقه غرب آسیا قلمداد شود، طبیعی است که همگرایی اعراب و این رژیم میتواند تا حدی این هدف را تامین نماید.
حالا اینکه نزدیکی این دو با انتقاد به رویکردهای اوباما بوده یا نه، مسالهای دیگر است. مهم این است که وقتی اعراب و رژیم صهیونیستی با محوریت مقابله با ایران به یکدیگر نزدیک شدند، بازگشت به عقب کار سادهای نیست و این برای واشنگتن مطلوب است.
با آمدن ترامپ اما باید دید که آیا روند نزدیکی اعراب و به صورت خاص عربستان به رژیم صهیونیستی چه مسیری را طی خواهد کرد. آیا این روند تسریع میشود یا با موانعی روبرو خواهد شد؟
واقعیت این است که حداقل در خصوص عربستان میتوان با قاطعیت بیشتری گفت که مطلوب ریاض، پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری نبود. ترامپ آشکارا به عربستان حمله کرده و در مصاحبه با نیویورک تایمز در مارس 2016 گفته بود که عربستان بدون آمریکا وجود نخواهد داشت. بر همین اساس ترامپ معتقد بود که عربستان باید هزینهی این امنیتسازی توسط آمریکا را بدهد. جدای از این، رئیس جمهور منتخب آمریکا حتی به صورت آشکارا در خصوص کمکهای مالی عربستان به هیلاری کلینتون، به او حمله کرده بود. او گفته بود: «عربستان سعودی به بنیاد کلینتون 25 میلیون دلار کمک مالی اعطا میکند. حال بگویید آیا او (هیلاری کلینتون) برای تجارت انرژی در عربستان مفیدتر نیست.»
با این وجود، رفتار ترامپِ پیش از پیروزی با ترامپی که رئیس جمهور آمریکاست، احتمالا متفاوت باشد. اما به نظر میرسد رفتار ترامپ با ریاض هرطور که باشد، روند نزدیکی عربستان به رژیم صهیونیستی شدت خواهد گرفت.
اگر ترامپ عربستان را تحت فشار قرار دهد، ریاض به درستی متوجه میشود که حمایتِ یکی از مهمترین حامیانش را تا حدی از دست داده، لذا خود را نیازمند حمایتهای بیشتری از سوی رژیم صهیونیستی میبیند. این میتواند مبنایی باشد برای تلاش بیشتر ریاض جهت نزدیک شدن به اسرائیل. طبیعی است که آغوش رژیم اشغالگر قدس برای عربستان گشوده خواهد بود.
اگر ترامپ ایران را تحت فشار بیشتری قرار دهد که احتمالا نیز اینگونه خواهد بود، تهران رفتارهای هجومیتری از خود نشان خواهد داد. عربستان نتیجه این رفتارهای هجومیتر را در منطقه و پرونده هستهای خواهد دید، لذا مبتنی بر همان منطقی که تا کنون به اسرائیل نزدیک شده، باز هم خود را نیازمند همسویی بیشتر با این رژیم خواهد یافت تا به زعم خود بتواند مقابل ایران، موازنهسازی کرده و او را مهار کند.
اگر نحوه حمایت آمریکا از عربستان دچار تغییری نشود و با همین روند کنونی ادامه یابد، باز هم ریاض به دلیل رقابت و خصومت با ایران و همچنین عدم اعتماد به ترامپ، به اسرائیل نزدیکتر خواهد شد.
واقعیت این است که نزدیکی عربستان و اسرائیل به یکدیگر میتواند تهدیدهای جدیای را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد نماید. بهعنوان مثال در صورتی که اسرائیل عضو رسمی ناتو شود و از سوی دیگر، ناتو به معادلات خلیج فارس ورود رسمی داشته باشد، عملا نوع جدیدی از تهدیدات در خلیج فارس بهوجود خواهد آمد. لذا رصد و بررسی دقیق این نزدیکی و برآورد آن در راهبردهای بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران، امری ضروری است.