به گزارش مشرق، همانطور که طی روزهای پیش در رسانههایی متعدد ذکر شده و واکنشهای متعددی نیز در سطح ملی بههمراه داشته است، اقدام آمریکاییها در اعمال تحریمهای ایسا بههیچوجه قابل پذیرش نیست و ضروری است سیاست واحدی درخصوص آن اعمال شود. بارها اشاره شده است که کشور نیاز به داشتن یک استراتژی واحد در سطح ملی برای رویارویی با اقدامات احتمالی آمریکاییهاست.
در این یادداشت تلاش خواهد شد به چرایی و چیستی اقدامات مورد نیاز و ضروری اشاره شود. همانطور که مشخص است وضعیت فعلی سند توافق هستهای در بدترین شکل خود قرار دارد. یک سند نیمهجان و بدون روح که اگر دولت بنای حفظ آن را دارد، بایستی چند اقدام برای این مهم انجام دهد که در زیر به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
1. دولت محترم وضعیت فعلی را به رسمیت بشناسد
اولین اقدامی که دولت محترم بایستی انجام دهد، این است: «وضعیت بحرانی بهوجودآمده توسط آمریکا برای توافق هستهای را به رسمیت بشناسد.» ردای محافظهکاری را کنار نهد و از موضوع صد درصد تدافعی خارج شود. بههیچوجه نیاز نیست برای خوب جلوه دادن شخصیت دولت نزد افکار عمومی دائم از خوبیهای برجام که اساساً در جهان خارج موجودیت ندارند، سخن بگوید.
مردم ما در صحنههای مختلف ثابت کردهاند که در کنار دولت مشروع و مردمی خود خواهند ماند. شاید اگر دولت این موضوع را بداند، سریعتر و معقولتر بتواند تصمیم بگیرد. این تصمیم نهتنها برای دولت، بلکه برای کلیت کشور ضروری است.
2. گرهگشایی اقتصادی بدون برجام
دولت این وضعیت را باید به رسمیت بشناسد که اقتصاد کشور در پرتو برجام به رشد و توسعهی مطمح نظر توسعهگرایان دولت نخواهد رسید. برجام حقیقتاً به ابزار فشار آمریکاییها علیه مردم تبدیل شده است. بههیچوجه به نظر نمیرسد گشایشی در امور اقتصادی مردم بهواسطهی این سند ایجاد شود.
حتی اگر این ایده هنوز طرفدارانی دارد که سند هستهای میتواند گرهگشایی کند، منافاتی با این گزاره نیز ندارد که «دولت از آن بهعنوان عامل گرهگشا یاد نکند.» دولت بیتوجه به دستاوردهای خیالی و فرضی برجام مدیریت اقتصادی کشور را بنگرد. حال اگر برجام دستاوردی هم داشت، به طریق اولی به دولت در تسریع در حل مشکلات معیشتی کشور کمک خواهد کرد.
معطل ماندن امور کشور بهواسطهی تخیلات و توهمات نهتنها مشکلی از حالوروز اقتصاد کشور برطرف نمیکند، بلکه برای خود دولت هم منزلت صحیحی ندارد.
3. وزارت اقتصاد ایران را شعبهی سازمان تجارت جهانی ندانند
ضروری است رئیسجمهور محترم و اهالی دولت، وزارت اقتصاد کشور را شعبهی داخلی سازمان تجارت جهانی تعریف نکند. چند سالی است دولتهای ایران، بهطور خاص از دولت سازندگی به بعد، درگیر پیوستن به سازمان تجارت جهانی بودهاند. این سازمان نیز هر بار طی سؤالهایی از ایران از وضعیت تغییریافتهی کشور نسبتبه دور قبل سؤالات و مذاکرات مطلع میشود، اما آنچه محرز است اینکه این فرآیند هنوز نیز تمام نشده است.
یکی از مهمترین سیاستهای سازمان تجارت جهانی مسئلهی تعدیل ساختارهای اقتصادی و حقوقی برای تسهیل تجارت است. موضوعی که بهراحتی میتوان از آن بهعنوان مداخله در امور داخلی کشورها یاد کرد. یکی از نقاط ضعف برجام این بود که سبب شد ایدهی غربیها برای مکانیسم اقتصادی غرب در کشور بهعنوان امر درونیشده تلقی شود و همین مفاهیم اقتصادی بهعنوان محتوای رابطهی ایران و غرب و نظام اقتصادی بینالمللی در نظر گرفته شود. یکی از مهمترین مصادیق آن نیز در FATF مشاهده میشود. این مکانیسم که اخیراً با ایران درگیر شده است یعنی پذیرش تسلط نهادهای اقتصادی بینالمللی بر وضعیت اقتصادی کشور.
4. رئیسجمهور محترم از عکسالعمل نترسد
قانون روابط بینالملل بهدلیل حاکم نبودن هیچ دولت عالیهای بر آن، شبیه به قانون جنگل است. رفتار آمریکاییها در این قانون دقیقاً شبیه رفتاری است که واقعگرایان برای تشریح «انسانها گرگ هم هستند»، از آن یاد میکنند.
بهتر است رئیسجمهور محترم این قانون را چندینبار مرور کنند تا بعضی از رفتارهای آمریکاییها بهتر برای ایشان تعریف و شناسایی شود. در آن صورت است که به ضرورت کاربست یک اقدام متقابل درخور و متناسب خواهیم رسید. وقتی اقدامات متقابل را در حقوق بینالملل مورد بررسی قرار دهیم، به واژهای به نام «تناسب»، برخورد میکنیم. در حقوق بشردوستانهی بینالملل و یا پیش از آن حقوق جنگ، این واژه مورد استفاده قرار گرفته است. میتوان محتوای حقوقی واژهی تناسب را سوای از موضوع و محل دوگانهی حقوق در جنگ و حقوق جنگ به عاریه گرفت.
اقدام متناسب یعنی لزوم اقدام درخور و نه بیشتر در قبال عمل خلاف حقوق بینالملل طرف مقابل. بهعبارتی اگر طرف مقابل مقدار خاصی از آسیب را وارد کرد، این طرف نیز میتواند و مجوز حقوقی دارد که مقدار خاصی پاسخ گوید.
اگرچه در حقوق معاهدات، هر اقدام طرفین در جهت نقض معاهده و خلاف هدف و موضوع معاهده عملی غیرقانونی است، اما احتمالاً باید در برابر اقدامات خلاف حقوق بینالملل آمریکا اقدامات متناسبی صورت گیرد. آمریکاییها در طول تاریخ خود به نقض حقوق بینالملل و معاهدات شهرهاند. اقدام متناسب ایران لزوماً نیاز نیست در چارچوب نقض تعهدات ایران طبق سند برجام باشد که در بوق و کرنا کنند ایران برجام را نقض کرد. البته آن هم بایستی مورد تدقیق قرار گیرد.
اقدام متناسب میتواند ابعاد و موضوع جدیدی باشد. حتی یک موضوع سیاسی شفاف نیز میتواند توسط دولت بهعنوان اقدام متناسب در چارچوبی غیر از چارچوب توافق مورد پیگیری قرار گیرد. اقدام متقابل، هر چیزی غیر از سکوت را دربرمیگیرد.
5. دولت چه عکسالعملهایی میتواند داشته باشد
در زیر به برخی از عکسالعملهایی که دولت میتواند در قبال نقض احتمالی برجام داشته باشد، اشاره میشود تا دید روشنی نسبتبه امکانات کشور به وجود بیاید.
- موضعگیری: یکی از خاصیتهای اصلی موضوعگیری در قبال تهدیدهای احتمالی، ویژگی بازدارندگی آنها برای تهدیدهای بعدی است. طبیعی است که وقتی برای مثال در کنگرهی آمریکا قانونی علیه ایران در حال وضع است، بهترین واکنش، پیش از وضع آن قانون است. این واکنش حتی اگر در سطح موضعگیری نیز باشد، خاصیت بازدارندگی دارد و ممکن است روند آن قانونگذاری ضدایرانی را تا حدی تعدیل کند.
- بازدارندگی: بازدارندگی یعنی جلوی عملی را با طرح تهدید احتمالی در صورت انجام آن گرفتن. در بسیاری از مواقع میتوان جلوی یک تهدید را با بازدارندگی گرفت. طرف مقابل را تهدید کرد که اگر این اقدام را انجام دهد، با اقدام عملی مواجه خواهد شد.
- اقدام متقابل: همانطور که در قسمت اقدام متناسب گفته شد، برخی اقدامات میتوانند با تناسب به عملی که صورت گرفتهاند اتخاذ شوند. برای مثال، میتوان تحریمهای اخیر آمریکا را با امضای قرارداد دو نیروگاه پاسخ داد. برای آمریکاییها که برای امضای توافق هستهای تلاش کردند افکار تندروهای داخلی را همراه کنند، این موضوع (امضای سند تأسیس نیروگاه جدید) میتواند یک ضربهی سهمگین و یک اقدام متقابل صحیح باشد.
- انتقامجویی: گاهی نیز دولت میتواند از ابزار حقوقی انتقامجویی استفاده کند. محرز است که رفتار دولت آمریکا برای وضع تحریمهای جدید علیه ایران خلاف حقوق بینالملل است. دولت میتواند یک اقدام قانونی برای رویارویی با آن در چارچوب انتقامجویی انجام دهد.
- ارجاع به کمیسیون برجام: طبق برجام یک مکانیسم برای شکایت از اطراف سند نیز در نظر گرفته شده است. اگر موردی در نقض برجام اتفاق افتاد، طرفین میتوانند به آن مراجعه کنند. دولت از این امکان نیز میتواند استفاده کند.
6. دولت و کابینهی وحشت ترامپ
پامپائو، طراح بسیاری از تحریمهای ایران، گزینهی اول ترامپ برای سیا شده است. جان بولتون از گزینههای پنتاگون است و... از هر طرف به کابینهی احتمالی ترامپ نگاه میشود، کابینهای مخوف دیده میشود. افرادی که در جنگطلبی آنها هیچ تردیدی نیست.
برگردیم به موضوع اصلی. کوتاه آمدن در قبال آمریکای اوباما منتهی به کوتاه آمدن در قبال آمریکای ترامپ نیز خواهد شد. اگر از همین الآن در قبال آمریکا سیاست مجدانه و سرسخت در پیش گرفته شود، آمریکاییها در دورهی ترامپ خواهند کوشید بر ایران فشارهای مضاعف وارد کنند.
تحلیلگران سیاسی برآناند که یکی از چالشهای روحانی همین مدح و ثناهایی بوده که برای برجام داشته است. گفتمان دولتی همگرایی با غرب برای رشد اقتصادی، سبب شده است تا دولت در یک شرایط تنگنای دوطرفه قرار گیرد؛ چیزی که اگر نتواند آن را مدیریت کند، به نقطهضعف او تبدیل خواهد شد.
اما رئیسجمهور شدن ترامپ در آمریکا و پیش چشم داشتن دیدگاهها و مواضع وی که حتی روحانی وی را در قیاس با هیلاری کلینتون بهعنوان گزینهی بد، گزینهی بدتر در رقابتهای انتخاباتی آمریکا میدانست، بهطور مضاعف فلسفهی دولتی را که به همگرایی با غرب و آمریکا تکیه داشت، با چالش مواجه میکند. چون مسیر تهران-واشنگتن با حضور ترامپ در رأس کاخ سفید، خصوصاً با تصویری که او از خود ساخته است و اتفاقاً این تصویر منجر به انتخاب او از سوی مردم آمریکا شده است، از قبل مسدود است و به نظر میرسد راه دیپلماسی ولو با انعطافهای بیشتر از دورهی برجام نیز چارهساز نخواهد بود.
کارشناسان سیاسی برآناند که وعدههای غیرواقعی دولت درخصوص برجام از یک طرف و روی کار آمدن ترامپ بهعنوان یک عامل بازدارنده برای همگرایی دولت و غرب از سوی دیگر، سبب خواهد شد تا دولت یازدهم در مواجهه با مسائل برجام دچار مشکلاتی شود. بنابراین روحانی از دو ناحیه دچار چالش برای تداوم دولت خود است. یکی واقعیتهای پسابرجام خصوصاً در حوزهی اقتصاد جامعه که نشان میدهد علیرغم همگرایی در یک مسئلهی مهم و پرچالش هستهای با غربیها و آمریکاییها، این همگرایی نتوانسته گشایشی در مسائل کشور ایجاد کند. دیگری بسته شدن راه همگرایی با رئیسجمهور شدن ترامپ در آمریکاست. بنابراین دولت روحانی برای فلسفهی تداوم دولت خود دچار «چالش مضاعف» است.
این گروه از کارشناسان معتقدند: «روحانی در واقع اولین قربانی جهتگیری خود در واگذاری مرجعیت حل مسائل کشور به خارج است. در این جهتگیری، فضای داخلی تحتالشعاع تحولات خارجی قرار گرفت و انتخابات آمریکا بهعنوان یک متغیر تعیینکنندهی خارجی، بیش از گذشته مسئلهی دولت روحانی شد. دولت روحانی که در دورهی اوباما نیز در اجرای برجام دچار چالش است، بهطور طبیعی خواهان پیروزی چهرهای مثل ترامپ نبود که از پاره کردن سند برجام سخن گفته بود. ترامپ اگر برجام را پاره نکند، که احتمالش زیاد است که پاره نکند، اما به نظر میرسد اجرای برجام (تنها افتخار و دستاورد دولت یازدهم) در دورهی او بهمراتب دشوارتر از دورهی اوباما باشد.»[1]
7. بسیج افکار بینالمللی
از همین حالا که دولت ترامپ بر سر کار نیامده است، دولت محترم باید سیاستهای خود برای مستحکمتر کردن این سند نیمبند را انجام دهد. اگر دولت انتظار دارد این سند تبدیل به بزرگترین افتخارش شود، چارهای جز محکم کردن بنیانهای آن قبل از روی کار آمدن ترامپ ندارد.
اگر دولت بتواند اقدامات صحیح و دیپلماتیک خود را با توجه به نقاط ضعف برجام در جهت تقویت این سند انجام دهد، ترامپ رئیسجمهوری نیست که بتواند اجماع بینالمللی برای تحریم ایران به وجود آورد.
فرجام سخن
رئیسجمهور محترم بایستی موضعگیریهای شفاف شبیه آنچه در چند روز اخیر داشته را بارها و بارها تکرار کند. اینک که زمان اوباماست (یعنی شخص مطلوب دوستداران غرب)، اگر مسئلهی برجام به همین میزان نیمبند و بیجان باقی بماند، قطعاً در زمان ترامپ تبدیل به یک چالش برای ایران خواهد شد. لذا ضروری است دولت برای رفع کاستیهای آن گامهایی بردارد.
پی نوشت:
[1]. https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/08/19/1235980/